اجمالاجمال، مبهم بودن مراد گوینده از لفظ و مراد فاعل از فعل را گویند. ۱ - تعریف اجمالمجمل در مقابل مبیّن، وصف لفظ يا فعلی است که مراد گوينده يا انجام دهنده از گفتن يا انجام آن نامعلوم است. ۲ - اجمال در فعلاجمال در فعل بدين معنا است که جهت صدور فعل روشن نيست مانند اين که امام عليه السّلام جلسه استراحت را در نماز ترک کند و معلوم نباشد که اين ترک به دليل تقیّه بوده است يا بيان مشروعيّت. عنوان اجمال در مباحث الفاظ اصول فقه مطرح شده است. ۳ - اجمال در لفظاجمال در کلام دارای اسبابی است که مهمترين آنها عبارتند از: ۱_نبود قرائن و شواهد حالی يا مقالی هنگام صدور کلام و يا از بين رفتن آن. ۲_بريده بريده بودن کلام (تقطيع کلام). ۳_نقل معنای کلام نه عين الفاظ گوينده با واسطههای متعدّد که گاه به اجمال در کلام منجرّ میشود. ۴_تعدّد قرائتها مانند قرائت «يطهرن» با تشديد «طاء» (يطّهّرن) و بدون تشديد (يطهرن) در آيه ۲۲۲ سورۀ بقره که بنا بر قرائت اول، نزديکی با زن حائض تا پاک شدن وی از حیض و قبل از غسل، حرام و پس از غسل جایز است و بنا بر قرائت دوم، نزديکی تا پاک شدن، حرام و پس از آن هر چند پيش از غسل جايز است. ۵_اختلاف نسخهها که در احاديث فراوان يافت میشود. ۶_اختلاف اهل لغت در معنای واژگان مانند اختلاف آنان در معنای واژۀ غناء. ۷. به کار بردن واژهای که برای معانی متعدّد وضع شده با نبود قرينه برای تعيين يکی از آنها مانند رطل که مقدار آن نزد اهل مدینه با مقدار آن نزد اهل مکّه يا اهل عراق متفاوت است. ۴ - اثر اجمالاصوليان، اجمال نصّ (آیه يا روایت) را در صورتی که رفع آن اجمال به دليل و يا جمع بين چند دليل ممکن نباشد سبب سقوط حجيّت آن در مقام عمل می دانند. از اين رو، در موارد اجمال نصّ، به قواعد و اصول لفظی و يا عملی رجوع می شود. ۵ - پانویس
۶ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲. |