مناظره درباره هویت قاتلین امام حسینوهابیت شبههای بر عزاداری امام حسین وارد میکنند بهاین بیان که عزاداری شیعه برای امام حسین (علیهالسّلام) به خاطر آن است که خود شیعیان اسباب قتل امام را فراهم آورده و اکنون برای توبه از آن رفتار ناشایست به عزاداری بر آن امام میپردازند. در این مناظره به چهره واقعی قاتلان امام حسین پرداخته شده است. ۱ - نسبت ناروای قتل شهدای کربلا به شیعهوهّابی: اینکه شیعیان برای امام حسین (علیهالسّلام) عزاداری میکنند و با شدّت علاقه به او ابراز احساسات مینمایند، به خاطر جبران ظلمهای گذشتهای است که پدرانشان کردهاند، زیرا پدران آنها امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش را کشتهاند، نهایت اینکه بعداً توبه نمودند، و به عنوان «توّابین» خواستند، ستمهای گذشته خود را جبران نمایند. شیعی: این نسبت ناروا را برچه پایه و مدرکی میگوئید؟ وهّابی: آنانکه به کربلا برای جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمدند، از اهل شام و حجاز و بصره نبودند، بلکه همهٔ آنها اهل کوفه بودند، و اهل کوفه در آن عصر، غالباً شیعه بودند، و همانها به کربلا آمدند، بنابراین همانها امام حسین (علیهالسّلام) را کشتهاند. ۲ - جواب از تهمت وهابیتشیعی: اولاً: به فرض محال، اگر جمعی از شیعیان از روی ترس و یا فریب، به کربلا برای جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمده باشند، دلیل آن نیست که مذهب شیعه، و همه طرفداران این مذهب، منحرف هستند و به راه یزید رفتهاند، طبیعی است که در میان هر ملّت و قومی، ممکن است که عدّهای منحرف گردند، ولی عمل آنها دلیل بیاساسی اصل مذهب نخواهد بود. و ثانیاً: حقیقت این است که چنین نسبتی کاملاً ناروا و بیاساس است. وهّابی: چرا و به چه دلیل؟ ۳ - هویت سپاهیان کوفهشیعی: آن سپاهی که از کوفه به کربلا برای جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمدند، هرگز شیعه نبودند، بلکه ترکیبی از خوارج و حزب اموی، و منافقانی بودند که از اطراف امام علی (علیهالسّلام) و امام حسن (علیهالسّلام) رانده شده بودند، و فرماندهانشان معمولاً آن عاملان منحرف حکومت امام علی (علیهالسّلام) بودند، که آن حضرت آنها را عزل کرده بوند و آنها نسبت به خاندان رسالت (علیهالسّلام) عقدهای شده بودند و ابن زیاد از وجود آنها استفاده کرد. و بسیاری از آنها گروه «مرتزقه» (مزدبگیران و چماق بدستان غیر عرب بودند) که حکومت بنی امیه آنها را برای سرکوبی شورشهای داخی، نگه داشته بود، بنابراین شیعه در میان آنها نبود ۳.۱ - هجرت شیعیان کوفهتوضیح اینکه: شیعیان در عصر خلافت امام علی (علیهالسّلام) در کوفه بودند، به طوری که اکثر مردم کوفه را تشکیل میدادند، ولی بعد از شهادت امام علی (علیهالسّلام) در عصر خلافت معاویه، مرحله به مرحله توسط دژخیمان دستگیر معاویه، تار و مار و پراکنده شدند، مزدوران بیرحم معاویه بسیاری از آنها را کشتند، و بسیار را از کوفه، پراکنده نمودند، به طوری که در عصر «زیاد بن ابیه» (استاندار معاویه در عراق) شیعیان یا کشته شدند، و یا در زندان بودند و یا از کوفه گریخته بودند و پراکنده شده بودند. ۳.۲ - ستم بنیامیه و هجرت شیعیاندر عصر معاویه، اگر کسی به کفر و الحاد و شرک، متهّم میشد، خوفی برای او نبود، ولی اتّهام شیعه، مساوی با ریختن خون او، و غارت اموال او و ویرانی خانهاش بود. زیاد بن ابیه فرزند سُمیّه روسپی بود، وقتی که او در دارالامارهٔ کوفه مستقر گردید، معاویه برای او چنین نوشت: «ای زیاد! کسانی را که در دین علی (علیهالسّلام) هستند، نخست به قتل برسان، سپس مُثْله کن». زیاد، مردم کوفه را در مسجد جمع میکرد و از آنان میخواست به علی (علیهالسّلام) لعن کنند، هر کس که از این کار خودداری میکرد، گردنش زده میشد. (بر همین اساس، امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا، آنها را «شیعه آل ابوسفیان» (پیروان معاویه و یزید) خواند، آن هنگام که دشمن به سوی خیمهها نزدیک شد، آقا فرمود: ویلکم یا شیعه آل ابی سفیان...: «وای بر شماای شیعیان آل ابوسفیان» (ابوسفیان نام پدر معاویه است) اگر دین ندارد و از روز جزا نمیترسید لااقل در دنیای خود، آزاده باشید.» بنابراین نه تنها آنها شیعه حقیقی امام علی (علیهالسّلام) نبودند، شیعه ظاهری نیز نبودند.) ۳.۳ - نمونهای از ستم هانقل میکنند: زیاد بن ابیه به دنبال کسی به نام «سعد بن سرح» میگشت، تا وی را بکشد، امام حسن (علیهالسّلام) طیّ نامهای برای زیاد نوشت که: «... سعد بن سرح، مسلمانی بیگناه است...»، زیاد بن ابیه در پاسخ امام حسن (علیهالسّلام) نوشت: «... من سرانجام به او دست مییابم... او را به دلیل اینکه (اَلْعَیاذُ بِاللّه) پدر فاسق تو را دوست داشته خواهم کشت». یکی از جنایات زیاد بن ابیه این بود که «سَمُرة بن جُنْدَب» را جانشین خود در کوفه و بصره کرده بود، و پس از مرگ زیاد بن ابیه، معاویه نیز سمره را در امارت کوفه ابقاء کرد، سمره در یکی از قتلعامهای خود ۸۰ هزار نفر را با خونخواری تمام کشت. ابوسوّار عدوی میگوید: «سَمُره یک روز صبح، ۴۷ تن از قوم مرا که همه از حافظان قرآن بودند بیرحمانه کشت». برحستگانی مانند: حجر بن عدی و یارانش، مالک اشتر، محمد بن ابیبکر، عمرو بن حمق و... با سختترین شکنجهها، توسّط مزدوران معاویه به شهادت رسیدند، حکومت وحشتبار معاویه به گونهای بود که دستور داد سر بریده «عمرو بن حَمِق» را برای همسرش که در زندان بود، بردند جوّ حاکم بر کوفه و اطراف آن، به قدری سانسور و خفقان بود که مردم به نزدیکترین افراد خود اطمینان نداشتند چرا که احتمال میدادند، جاسوس معاویه باشد. علاّمه امینی (رحمةاللهعلیه) مینویسد: «نظر به اینکه زیاد بن ابیه، مردم کوفه را میشناخت، زیرا در عصر خلافت علی (علیهالسّلام) جزء آنها بود، او شیعیان را در هر جا که بودند حتّی از زیر سنگ یا کلوخ مییافت و میکشت، و دستها و پاهایشان را قطع میکرد، و چشمهای آنها را کور مینمود، و آنها را به دار میزد، و تبعید و زندانی مینمود، و یک نفر از آنها را که به تشیّع معروف بود، در کوفه باقی نگذاشت». ۳.۴ - وضعیت شیعیان باقی مانده در کوفهکوتاه سخن آنکه: کار به جایی رسید که در عصر امامت امام حسین (علیهالسّلام) شیعهای در کوفه باقی نماند جز گروهاندکی که از چهار هزار یا پنج هزار نفر تجاوز نمیکردند، و ابنزیاد وقتی روی کار آمد، همین افراد را دستگیر نموده، و قبل از ورود امام حسین (علیهالسّلام) به عراق، همه آنها را زندانی کرد، همه جمعیّت شیعه در آن عصر همین مقدار بودند، که همانها بعد از مرگ یزید و رفتن ابنزیاد به بصره، درهای زندان را شکستند و از زندانها بیرون آمدند، و به عنوان خونخواهی خون امام حسین (علیهالسّلام) قیام کردند، در این هنگام، حدود چهار سال از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) گذشته بود، و هنوز قیام مختار تحقق نیافته بود، آنها به رهبری «سلیمان بن صُرد خُزاعی»، چریک ۹۳ ساله، به جنگ سپاه شام رفتند، سرانجام سلیمان و بسیاری از همراهانش در یک جنگ قهرمانانه و نابرابر، با سپاه شام، به شهادت رسیدند. علاّمه مامقانی مینویسد: «قبل از ورود امام حسین (علیهالسّلام) به عراق، ابنزیاد ۴۵۰۰ نفر از شیعیان را به زندان افکنده بود، آنها که سلیمان بن صرد نیز در میانشان بود، حدود چهار سال در سیاه چالهای زندان به سر بردند، بنابراین آنچه که معروف است و از ابناثیر نقل شده که اینها در آن وقت از ترس جان خود به حمایت حسین (علیهالسّلام) نشتافتند، و بعد از شهادت حسین (علیهالسّلام) پشیمان شده و گروه «توّابین» (توبه کنندگان) را به رهبری سلیمان تشکیل دادند، تا گذشته را جبران کنند، نادرست است». (و اگر فرضاً اندکی به نام شیعه در میانشان بوده، آنها را نمیتوان به حساب شیعه آورد، زیرا آنها شیعه ضیف و فاقد پائینترین مرحله بینش سیاسی بودند، که براحتی ممکن بود که آنها را گول زد، و با تهدید و یا تطمیع و دادن مبلغی پول، آنها را به جنگ امام حسین (علیهالسّلام) فرستاد، اما شیعیانی که حقّ را از باطل میشناختند و بینش سیاسی قوی داشتند، و اکثریت قاطع شیعیان موجود در کوفه را درآن عصر تشکیل میدادند، هرگز حتّی یک نفر از آنها به جنگ امام حسین (علیهالسّلام) نیامدند، بنابراین به هیچ وجه نمیتوان گفت که: «شیعیان، امام حسین (علیهالسّلام) را کشتند، سپس پشیمان شده و گروه توّابین را تشکیل دادند»، و قطعاً باید این غلطاندازی، در تاریخ، اصلاح گردد، که از قلمهای مزدور پشت پرده، نشات گرفته و به تاریخ نفوذ نموده است.) بنابراین قاتلین امام حسین (علیهالسّلام) شیعیان کوفه نبودند، بلکه ترکیبی از خوارج و مرتدین و منافقین و عزل شدگان حکومت امام علی (علیهالسّلام) و فراریان حکومت امام حسن (علیهالسّلام) و مزدبگیران غیرعرب بودند. ۴ - پانویس۵ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «هویّت قاتلین امام حسین(ع)»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۱۶. ردههای این صفحه : دشمنان امام حسین | شیعه | قاتلان و مجرمان عاشورا | کلام اسلامی | مقالات اندیشه قم | مناظرات | نهضت عاشورا
|