متقینمتقين به كساني گفته مي شود كه داراي ملكه تقوا باشند. كه در قرآن كريم و روايات ما، از متقين بسيار ياد شده است و صفاتي براي آنها بيان گرديده است. فهرست مندرجات۱.۱ - ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی ۱.۲ - ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت ۱.۳ - برپا داشتن حقیقی نماز ۱.۴ - زکات و انفاق مال در راه خدا ۱.۵ - طلب مغفرت و عدم اصرار بر گناه ۱.۶ - وفا به عهد و صبر در سختی ها ۱.۷ - طهارت از گناه و شرک ۱.۸ - احسان کردن ۱.۹ - فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش ها ۱.۱۰ - تعظیم شعائر الله ۱.۱۱ - رعایت عدالت ۲ - پانویس ۳ - منابع ۱ - ویژگی های متقیاندر قرآن کریم برای متقیان، ویژگیها و اوصافی ذکر گردیده که در اینجا بدان پرداخته میشود: ۱.۱ - ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی۱) «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» ۲) «والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ و بِالأخِرَةِ هُم یوقِنون» «یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ...» ۳) «...هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ...»ایمان به غیب یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه درک نمی شوند همچون اصول دین ( توحید ، نبوت، امامت ، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و... . و [۷]
تفسیر تسنیم ج۲، ص۱۸۱-۱۸۲.
۱.۲ - ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت«و لَقَد ءاتَینا موسی و هـرونَ الفُرقانَ وضِیاءً وذِکرًا لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقون» غیب در این آیات، مکانهای خلوت و دور از چشم مردم است. [۱۰]
مجمع البیان ج۹، ص۲۲۴.
[۱۲]
زادالمسیر ج۵، ص۲۴۷.
۱.۳ - برپا داشتن حقیقی نماز۱) «ویُقیمونَ الصَّلوةَ» ۲) «واَقامَ الصَّلوةَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» ۳) «واَقیموا الصَّلوةَ واتَّقوهُ» پرهیزگاران، نماز را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده جان خویش، متمثل میسازند، به گونهای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمییابند و سپس در جامعه تجلی می بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می پردازند. [۱۶]
تفسیر تسنیم ج۲، ص۱۵۵- ۱۵۶.
۱.۴ - زکات و انفاق مال در راه خدا۱) «و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون»: متقیان از روزیهای مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می کنند. ۲) زکات دادن نیز از صفات آنان می باشد: «وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ... و ءاتَی الزَّکوةَ... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» ۳) آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می خوانند : «و سارِعوا اِلی مَغفِرَة مِن رَبِّکُم وجَنَّة عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُنفِقونَ فِی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ» ۱.۵ - طلب مغفرت و عدم اصرار بر گناهپرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می کنند و دانسته بر گناهانی که انجام دادهاند اصرار نمیورزند: «والَّذینَ اِذا فَعَلوا فـحِشَةً اَوظَـلَموا اَنفُسَهُم ذَکَروا اللّهَ فَاستَغفَروا لِذُنوبِهِم ومَن یَغفِرُ الذُّنوبَ اِلاَّ اللّهُ ولَم یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا وهُم یَعلَمون» هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می آورند و با روشن بینی، آن گناه را ترک می کنند: «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون» بر اساس روایتی، مراد از «اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ»، گناهی است که بنده آهنگ آن می کند، پس در این هنگام خدا را به یاد می آورد و پس از آن به زشتی قصد خود، بصیرت می یابد و با آگاهی آن را رها میکند. همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است: «و بِالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون» ۱.۶ - وفا به عهد و صبر در سختی ها«والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا والصّـبِرینَ فِی البَأساءِ والضَّرّاءِ و حینَ البَأسِ.... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» و نیز سایر آیات نظیر آن. ۱.۷ - طهارت از گناه و شرک«کَذلِکَ یَجزِی اللّهُ المُتَّقین • اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ» «طیّبین» به طهارت از شرک ، تفسیر شده است. [۳۰]
زادالمسیر ج۴، ص۴۴۳.
همچنین این آیه: «و سیقَ الَّذینَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَی الجَنَّةِ... و قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدین» که در باب طهارت متقیان از گناهان است. ۱.۸ - احسان کردنآیات «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • ءاخِذینَ ما ءاتـهُم رَبُّهُم اِنَّهُم کانوا قَبلَ ذلِکَ مُحسِنین» و سایر آیات نظیر آن. به نیکوکاری متقیان اشاره مینمایند. ۱.۹ - فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش هاآیه«والکـظِمینَ الغَیظَ والعافینَ عَنِ النّاسِ» به فرو بردن خشم و گذشت ایشان از لغزش های مردم اشاره دارد. بر پایه این آیه شریفه، عفو به تقوا نزدیکتر است: «واَن تَعفوا اَقرَبُ لِلتَّقوی» ۱.۱۰ - تعظیم شعائر اللهذلِکَ و مَن یُعَظِّم شَعـئِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب» ۱.۱۱ - رعایت عدالت«اعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوی» روایات نیز به پرهیزگاران و اوصاف آنان پرداختهاند؛ امیرمؤمنان حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام در خطبه معروف به «خطبه همام» در وصف آنان فضایلی را برشمرده است؛ همچون داشتن راه و روش نیکو، میانه روی در پوشش، فروتنی در رفتار، چشم پوشی از حرام، گوش سپردن به فراگیری علم سودمند، بزرگ جلوه کردن خدا و کوچک بودن غیر او در چشم آنان، یقین داشتن به بهشت به گونهای که گویا آن را دیده و از نعمتهای آن برخوردارند، یقین به جهنم به طوری که گویا آن را دیده و در آن معذباند، ایمنبودن مردم و دیگر آفریدگان از شر آنان، لاغر بودن بدن، کم و سبک بودن خواستهها، عفت نفس، صبر بر سختیها، راضی نشدن به عمل کم، کم شمردن عمل زیاد خود، متهم کردن خود، هراس]] داشتن از تعریفهای دیگران در حق آنان و.... [۴۲]
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
آن حضرت، برای اهل تقوا نشانه هایی برشمرده است که با آنها شناخته می شوند؛ مانند راستی در گفتار، امانت داری، وفا به عهد، پراکندن نیکویی، خوش خلقی، زیادی حلم و پیروی از دانش و همچنین عمل خالصانه، آرزوی کوتاه و غنیمت شمردن فرصتها. [۴۷]
غررالحکم ج۲، ص۱۲۴.
۲ - پانویس۳ - منابعدائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تقوا. |