حواسحواس، از مفاهیم و اصطلاحات علمالنفس است. فهرست مندرجات۲ - دیدگاه افلاطون درباره حس ۳ - دیدگاه ارسطو درباره احساس ۴ - رابطه حساس بودن با محسوس از دیدگاه ارسطو ۵ - دیدگاه فلوطین درباره حواس ۶ - حس از دیدگاه فیلسوفان مسلمان ۷ - حواس مشتمل بر دو چیز میباشند ۷.۱ - انواع حواس ظاهری و باطنی ۸ - اختلاف درباره اقسام حواس ظاهری از نظر ابنسینا ۹ - محل قرار گرفتن قوه مصوره ۱۰ - قوه متخیله چیست ۱۱ - دیدگاه سهروردی درباره حواس باطنی ۱۲ - انواع حواس ظاهری ۱۲.۱ - اولین حس به وجود امده در حیوان ۱۲.۱.۱ - مراد از حرکت در مبحث حواس ۱۲.۱.۲ - دیدگاه ملاصدرا درباره لمس ۱۲.۱.۳ - ویژگی خاص لامسه از دیدگاه ابنسینا ۱۲.۲ - دومین نوع از حواس ظاهری ۱۲.۲.۱ - دلیل کسانی که قائل به تعدد قوه ذائقه بودند ۱۲.۳ - سومین نوع از حواس ظاهری ۱۲.۴ - چهارمین نوع از حواس ظاهری ۱۲.۵ - پنجمین نوع از حواس ظاهری ۱۲.۵.۱ - متعلَّقِ ادراک در بینایی دو چیز است ۱۳ - محسوسات مشترک چیست ۱۴ - قوه متصرفه چه نوع قوهای است ۱۵ - دلیل وجود قوه واهمه ۱۶ - دیدگاه ابنسینا درباره واهمه در حیوانات ۱۷ - دیدگاه ملاصدرا درباره واهمه ۱۸ - تفاوت حواس ظاهری و باطنی با یکدیگر ۱۹ - محسوسات یا مشاهَدات در منطق ۲۰ - فهرست منابع ۲۱ - پانویس ۲۲ - منبع ۱ - ویژگی اصلی موجود زندهحس ، به همراه حرکت، یکی از ویژگیهای اصلی موجود زنده و حیوان به شمار میآید. از طریق حس، ادراک حسی یا احساس حاصل میشود و فقط موجودی قادر به احساس است که صاحب نفْس باشد . احساس به همراه وقوع نوعی حرکت و انفعال و استحاله در بدن حاصل میشود. ۲ - دیدگاه افلاطون درباره حسبه تعبیر افلاطون، ادراک حسی وقتی حاصل میشود که نفس و بدن بهطور مشترک متأثر شوند و هر دو باهم به جنبش درآیند. افلاطون حواس را اسباب و آلاتی در خدمت نفس دانسته است که حرکت و جنبش ایجاد شده در خود را به دیگر قسمتهای بدن و نهایتآ به نفس منتقل میکنند. ۳ - دیدگاه ارسطو درباره احساساما ارسطو ، با استفاده از آموزه مادّه و صورت، احساس را «پذیرش صورت حسی بدون مادّه آن» دانسته است، درست همانطور که موم نقش نگین را بدون آهن یا زر به خود میگیرد. وی میان آلت حس (مثل چشم) و قوه حاسه (بینایی) تفاوت قائل شده و در عین حال معتقد است که آن دو یک واقعیت را تشکیل میدهند و رابطه آنها مانند رابطه مادّه و صورت است. کار قوه حاسه انتقال صورت محسوس به نفس است و نباتات که فاقد چنین قوهای هستند فاقد حس هستند، اگرچه در معرض محسوسات و حتی منفعل از آنها باشند. ۴ - رابطه حساس بودن با محسوس از دیدگاه ارسطوبه نظر ارسطو ، حساس بودن منوط به وجود محسوس است و بدون آن، حساسیت در موجودی که استعداد آن را دارد، بالقوه باقی میماند. به محض تولد، موجودِ دارایِ حس، وارد اولین مرتبه حساسیت میشود و پس از آن، تحت تأثیر اشیای محسوس، ملکه حساسیت در او ایجاد میشود. به عقیده او ، علت انفعالِ حس از محسوس، تشابه نداشتن حس و محسوس است، ولی پس از انفعال، حس با محسوس مشابه میشود. ۵ - دیدگاه فلوطین درباره حواسفلوطین [۱]
، فلوطین، ج۱، ص۵۵۳، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
نیز حواس را وسیله ارتباط نفس و امر محسوس دانسته است. نفس به تنهایی فقط به درک معقول نایل میشود و برای درک محسوس نیاز هست که از ابزار جسمانی استفاده کند. چون حواس نقش واسطه را دارند باید قادر باشند که هم منفعل شوند و هم اعلام کنند، یعنی صورت نقش بسته در خود را به نفس عرضه کنند. نفس نیز بدون اینکه منفعل شود، این انفعالات را میشناسد و از این طریق با امر محسوس خارجی مرتبط میشود و به آن، علم پیدا میکند. بنابراین، در این دیدگاه حواس از قوای نفس محسوب نمیشوند بلکه از جنس محسوساتاند، ولی بهنحوی که نفس میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.۶ - حس از دیدگاه فیلسوفان مسلماننزد فیلسوفان مسلمان، حس در دو معنا بهکار رفته است: یکی قوه حس و دیگری ادراک حسی. حس معمولا در مقابل عقل است و از آن با عنوان قوه حاسه یا حساسه نیز یاد شده و منظور از حواس، قوای حسی است. [۲]
یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة، ج۱، ص۱۷۶، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ ۱۹۵۳.
[۳]
یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة،ج ۱، ۲۹۴، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ ۱۹۵۳.
[۴]
یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة، ج۱، ص۳۰۰، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ ۱۹۵۳.
[۵]
ابنسینا، التعلیقات، ج۱، ص۲۳۲، قم ۱۳۷۹ش.
حس ویژگی نفس حیوان و انسان نیست و نفوس فلکی نیز صاحب احساساند. [۶]
صدرالدین شیرازی، سفر۴، ج ۱، ص ۱۷۷، ۱۹۸۷.
۷ - حواس مشتمل بر دو چیز میباشندحواس مشتملاند بر حواس ظاهری و باطنی. متعلَّقِ حواس ظاهری خارج از نفس و متعلَّقِ حواس باطنی داخل آن است. [۷]
ابنسینا،الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۳۴، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۸]
محمد بن عمر فخررازی، المباحث المشرقیة فی علمالالهیات و الطبیعیات، ج۲، ص۲۴۹، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۷.۱ - انواع حواس ظاهری و باطنیحواس ظاهری شامل بینایی (باصره)، شنوایی (سامعه)، بساوایی (لامسه)، چشایی (ذائقه) و بویایی (شامه) است. حواس باطنی نیز عبارتاند از: حس مشترک، خیال، متصرفه، واهمه و حافظه. ۸ - اختلاف درباره اقسام حواس ظاهری از نظر ابنسینادرباره اقسام حواس ظاهری، اختلاف مهمی نیست، جز آنکه به گزارش ابنسینا [۹]
ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۳۴، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۰]
ابنسینا، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۹۳، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۶۳ش.
برخی لامسه را حس واحدی ندانسته و آن را عنوان عامِ حواسی دانستهاند که بین گرمی و سردی، خشکی و تری، سفتی و نرمی، و خشونت و لطافت حکم میکند و بنابراین تعداد حواس ظاهری را به هشت رساندهاند. در نقد این قول و نیز درباره انحصار حواس ظاهری در پنج حس، برهان اقامه شده است. [۱۱]
محمد بن عمر فخررازی، المباحث المشرقیة فی علمالالهیات و الطبیعیات، ج۲، ص۳۳۰، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۱۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۲۰۰، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، المبدأوالمعاد، ج۱، ص۳۴۳، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش.
[۱۴]
یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۹، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ ۱۹۵۳.
۹ - محل قرار گرفتن قوه مصورهاز قوهای به نام مصوره یاد کرده که بین حس و عقل است و چنانکه موضع تصرف حواس ظاهری، چشم و گوش و دیگر اعضای حسی باشد، موضع تصرف این قوه عقل است. ۱۰ - قوه متخیله چیستفارابی [۱۵]
محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء أهل المدینة الفاضلة، ج۱، ص۸۱، چاپ یوسف کرم، یوسف شلاله، و آنتونن ژوسن، بیروت ۱۹۸۰.
[۱۶]
محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء أهل المدینة الفاضلة، چاپ یوسف کرم، یوسف شلاله، و آنتونن ژوسن، بیروت ۱۹۸۰.
[۱۷]
محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء أهل المدینة الفاضلة، چاپ یوسف کرم، یوسف شلاله، و آنتونن ژوسن، بیروت ۱۹۸۰.
[۱۸]
محمد بن محمد فارابی، فصول منتزعة، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، چاپ فوزی متری نجار، (تهران) ۱۴۰۵.
) نیز قوهای را که بین حاسه و ناطقه است، متخیله نامیده است. به نظر او نسبت متخیله به حاسه مانند نسبت صورت به مادّه است. ناطقه با متخیله نیز چنین نسبتی دارد. به نظر میرسد تقسیمبندی کندی و فارابی ناظر بر مراتب سه گانه ادراک (حسی، خیالی و عقلی) است، نه بیان جدیدی درباره حواس باطنی.۱۱ - دیدگاه سهروردی درباره حواس باطنیاما سهروردی [۱۹]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۰۸ـ۲۱۱، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
منکر تعدد حواس باطنی است. وی ضمن بیان معیار حکما در تعدد قوای باطنی، به رد استدلال آنان پرداخته است. به نظر او، مخزنی برای حفظ صور و معانی در انسان وجود ندارد و انسان از طریق عالَم ذُکر (عالَم انوار سپهبدیه فلکی) امور را به یاد میآورد. واهمه و متخیله و خیال نیز در حقیقت یک قوهاند که به اعتبارات گوناگون در نظر گرفته شدهاند.گفته شده است که حواس در یک مرتبه و جایگاه قرار ندارند و همه حیوانات صاحب تمامی حواس نیستند. [۲۰]
ابنسینا، المبدأ و المعاد، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۲ - انواع حواس ظاهریمهمترین حس از حواس ظاهری، لامسه است، اما بینایی اشرف حواس است. [۲۱]
یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۰۴، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۲.۱ - اولین حس به وجود امده در حیوانلامسه اولین حسی است که در حیوان پیدا میشود و ضروریترین حس است، زیرا مزاج از کیفیات ملموس حاصل شده است و اختلال در آن موجب فساد مزاج میشود. استحاله در مزاج موجب ادراک لمسی میشود، بنابراین، لامسه طلیعه حواس است تا از طریق آن، صلاحِ بدن حفظ و از فساد آن جلوگیری شود. [۲۲]
ابنسینا، الشفاء،الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۵۸، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۲۳]
ابنسینا، التعلیقات، ج۱، ص۸۳، قم ۱۳۷۹ش.
۱۲.۱.۱ - مراد از حرکت در مبحث حواسلمس با حرکت توأم است و مراد از حرکت در اینجا حرکت انتقالی از مکانی به مکان دیگر و انقباض و انبساط اعضاست، بنابراین، صدفها و اسفنجها نیز دارای قوه لمساند. [۲۴]
ابنسینا، الشفاء،الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۵۹، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۱۲.۱.۲ - دیدگاه ملاصدرا درباره لمسبه نظر ملاصدرا، [۲۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، بیروت ۱۹۸۱.
اگر لمس را حرکت به سوی امر ملایم و دوری از امر منافر بدانیم، نباتات نیز به نحوی صاحب حس و حیاتاند. در میان حواس ظاهری تنها لامسه است که مستقیماً با محسوس در ارتباط است و نیاز به واسطه ندارد. [۲۶]
ابنسینا، عیونالحکمة، ص ۵۰.
[۲۷]
ابنسینا، هدیةالرئیس، ص ۱۸۶، رسائل، (قم) : بیدار، ۱۴۰۰.
۱۲.۱.۳ - ویژگی خاص لامسه از دیدگاه ابنسینابه نظر ابنسینا، [۲۸]
ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۶۱ـ۶۲، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
از دیگر ویژگیهای خاص لامسه ادراک لذت و اَلَم است و سایر حواس یا درک لذت و الم ندارند یا از طریق لامسه به چنین ادراکی نایل میآیند. مثلاً گوش از آن حیث که صدای شدید را میشنود و چشم از آن حیث که رنگ تند را میبیند، متألم نمیشود بلکه تألم آنها به دلیل ادراک لمسی است که در جسم گوش و چشم حاصل میشود. چشایی و بویایی نیز به همین ترتیب است، برای اشکالات به این قول و پاسخها به کتاب المبدأ و المعاد ملاصدرا مراجعه شود. [۲۹]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، المبدأوالمعاد، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۴۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش.
[۳۰]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۱۹۲، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
۱۲.۲ - دومین نوع از حواس ظاهریبعد از لامسه، ذائقه در میان حواس ظاهری بیشترین اهمیت را دارد، به این دلیل که به وسیله آن خوردنیهای مفید و لازم تشخیص داده میشوند و حیات از این طریق حفظ میشود، اما اهمیت آن کمتر از لامسه است چون در صورت اختلال در این حس ممکن است به کمک حس دیگری خوردنیهای مفید و مضر تشخیص داده شوند. ذائقه مشروط به لامسه است، اما در این خصوص لمس به تنهایی کافی نیست و احتیاج به واسطهای بدون طعم دارد که طعم غذا را منتقل کند و آن واسطه، رطوبت زبان است. [۳۱]
ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۶۴، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۱۲.۲.۱ - دلیل کسانی که قائل به تعدد قوه ذائقه بودندچون ذائقه کیفیات متضادی (مانند تلخی، شیرینی، تندی، و ترشی) را حس میکند، برخی قائل به تعدد قوه ذائقه، همانند لامسه شدهاند، اما با توجه به اینکه تضاد بین طعمها از نوع واحدی است و مانند ملموسات متکثر نیست، این قول پذیرفته نشده است. [۳۲]
محمد بن عمر فخررازی، المباحث المشرقیة فی علمالالهیات و الطبیعیات، ج۲، ص۲۹۳ـ۲۹۴، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، بیروت ۱۹۸۱.
۱۲.۳ - سومین نوع از حواس ظاهریشامه (بویایی) لطیفتر از ذائقه است. اگرچه این حس در انسان برتر از حیوانات است، اما از آنجا که اثر آن بسیار سریع زایل میشود، برای بوها نام خاصی وضع نشده است، رایحهها از حیث هماهنگی یا ناهماهنگی با طبع یا از نظر انتساب به مزه خاص یا موضوع خاص، از یکدیگر متمایز میشوند. ملاصدرا [۳۴]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۱۶۹، بیروت ۱۹۸۱.
از افلاطون، فیثاغورس، هرمس و دیگر حکمای اوایل نقل میکند که آنها برای افلاک و کواکب قائل به قوه شامه بودهاند و اینکه در عالَمِ آنان، بوهای خوش موجود است. وی [۳۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۱۶۹، بیروت ۱۹۸۱.
معتقد است که، به رغم انکار حکمای مشّائی، این امر محتمل است و کشف اهل ذوق نیز آن را تأیید میکند.۱۲.۴ - چهارمین نوع از حواس ظاهریاز دیگر قوای ظاهری، سامعه است. خاصیت سامعه ادراک صوت است. بر اثر برخورد اجسام، هوای اطراف آنها به حرکت درمیآید و صوت تولید میشود. اثر این تموج به گوش میرسد و بر اثر برخورد با پرده صماخ و تحریک آن، شنوایی حاصل میشود. [۳۶]
ابنسینا، النجاةمنالغرق فی بحرالضلالات، ج۱، ص۳۲۲، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ش.
[۳۷]
ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۳۴، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
۱۲.۵ - پنجمین نوع از حواس ظاهریآخرین حس و لطیفترین حس، بینایی است و متعلَّقِ آن، حتی میتواند غیرمادّی باشد. بینایی قوهای است که صور مُنطَبِع در چشم را درک میکند [۳۸]
صدرالدین شیرازی، ص ۱۹۱، ۱۳۶۴ش.
.۱۲.۵.۱ - متعلَّقِ ادراک در بینایی دو چیز استمتعلَّقِ ادراک در بینایی اولا و بالذات، نورها و رنگها هستند، ولی دیگر مُبصَرات، ثانیآ و بالعرض متعلَقِ این قوه به شمار میروند [۳۹]
هادی بن مهدی سبزواری، شرحالمنظومة، ج۵، ص۳۶، چاپ حسن حسنزاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
.۱۳ - محسوسات مشترک چیستبهواسطه حواس ظاهری میتوان شکل، عدد، بزرگی، حرکت و سکون را نیز ادراک کرد و به این امور، محسوسات مشترک گفته میشود. [۴۰]
ابنسینا، رسائل، ج۱، ص۱۸۶، (قم) : بیدار، ۱۴۰۰.
صورتهایی که از حواس ظاهری به دست میآیند در حس مشترک، که از حواس باطنی است، جمع میشوند. حس مشترک، حاکم بین محسوسات مختلف است. حفظ صور موجود در حس مشترک، برعهده قوه خیال است که آن را مُتَخَیله یا مصوِّره نیز نامیدهاند. حکم درباره معانی محسوس، توسط واهمه انجام میشود و خزانه آن حافظه نام دارد که وظیفه آن حفظ معانی محسوس است.۱۴ - قوه متصرفه چه نوع قوهای استمتصرفه نیز قوهای باطنی است که در صور و معانی ذخیره شده در خیال و حافظه تصرف میکند، اگر این قوه در استخدام عقل باشد، مُفَکِره و اگر در استخدام وهم باشد متخیله نامیده میشود. [۴۱]
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، ج۲، ص۳۲۲ـ۳۴۱، تهران ۱۴۰۳.
۱۵ - دلیل وجود قوه واهمهدلیل وجود قوه واهمه، ادراک معانی (از قبیل عداوت و محبت به شخص یا امور خاص) است که از طریق حواس ظاهری و حس مشترک و عقل ادراک نمیشوند. در حیوان به جای قوه عاقله، واهمه سِمَتِ قاضی و حاکم را دارد و قضاوتهای حیوان به وسیله واهمه انجام میگیرد. علاوه بر این، احکام نادرستی که گاه از انسان صادر میشود ( مثل آنکه تصور میکند همه اشیا زمانی و مکانیاند) از واهمه صادر میشود. ۱۶ - دیدگاه ابنسینا درباره واهمه در حیواناتبه نظر ابنسینا، واهمه که در حیوانات با عقل همراه نیست، در استخراج معانی و حکم درباره آنها، از غریزه یا تجربه بهره میگیرد یا از طریق تشابه و تقارن به برخی معانی دست مییابد. [۴۲]
ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج۲، فن ۶، ص۱۶۳ـ۱۶۴، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
برخی در اینکه واهمه قوه مستقلی باشد تردید کردهاند. [۴۳]
محمدباقر بن محمد میرداماد، جذوات و مواقیت، ج۱، ص۱۲۲، با حواشی علی نوری، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۴]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۷، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۴۰، بیروت ۱۹۸۱.
۱۷ - دیدگاه ملاصدرا درباره واهمهبه نظر ملاصدرا [۴۶]
ملاصدرا، سفر۱، ج ۳، ص ۳۶۲.
، واهمه همان عقل مقید به خیال است. وی از وهم با عنوان عقل ساقط یاد کرده است.۱۸ - تفاوت حواس ظاهری و باطنی با یکدیگرحواس ظاهری و باطنی، هر دو، در تصرف نفساند، اما از چند حیث با یکدیگر تفاوت دارند: حواس ظاهری در افعال خود مجبورند و نمیتوانند از مدرَکات سایر حواس باخبر شوند و تنهاحامل صور خاص خود هستند و فقط با صورت محسوس در ارتباطاند و ادراک معنا نمیکنند، اما حواس باطنی، قدرت تصرف در صور و معانی را دارند و بین حواس باطنی ارتباط و اتصال وجود دارد. [۴۷]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ حامد ناجی اصفهانی، رساله : اجوبةالمسائل الکاشانیة، تهران ۱۳۷۵ش.
۱۹ - محسوسات یا مشاهَدات در منطقدر منطق، محسوسات یا مشاهَدات به قضایایی گفته میشود که حکم به آنها از طریق حس است و بدون احساس، تصدیق این قضایا ممکن نیست. به همین دلیل گفته میشود هر کس فاقد حسی از حواس باشد، فاقد نوعی از علم و تصدیق خواهد بود (من فَقَدَ حِساً فقد فَقَدَ علماً). محسوسات یا مشاهدات از قضایای یقینی و بدیهی به شمار میروند که به عنوان مقدمه در برهان استعمال میشوند [۴۸]
فارابی، ج ۱، ص ۶۴ـ۶۵، ۱۹۸۵ـ ۱۹۸۶.
[۴۹]
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۶، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
محسوسات به واسطه حواس ظاهری و باطنی ادراک میشوند و قضایای تصدیق شده به واسطه حواس باطنی را «وجدانیات» نامیدهاند. [۵۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص۲۰۰، (قم) ۱۳۶۳ش.
[۵۱]
محمدرضا مظفر، المنطق، ج۳، ص۲۹۳، قم ۱۳۷۸ش.
از طریق حواس نمیتوان به ادراک کلیات نایل شد و فقط میتوان به قضایای جزئی و شخصی علم پیدا کرد. در عین حال، محسوسات مبادیای هستند که نفس را برای ادراک کلیات آماده میکنند. [۵۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص۲۰۵، (قم) ۱۳۶۳ش.
۲۰ - فهرست منابع(۱) ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳. (۲) ابنسینا، التعلیقات، قم ۱۳۷۹ش. (۳) ابنسینا، رسائل، (قم) : بیدار، ۱۴۰۰. (۴) ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات، ج ۲، الفنالسادس: النفس، چاپ ابراهیم مدکور، جورج قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۵) ابنسینا، المبدأ و المعاد، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۶۳ش. (۶) ابنسینا، النجاةمنالغرق فی بحرالضلالات، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ش. (۷) هادی بن مهدی سبزواری، شرحالمنظومة، چاپ حسن حسنزاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲. (۸) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش. (۹) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱. (۱۰) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الشواهد الربوبیة، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش. (۱۱) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، المبدأوالمعاد، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ش. (۱۲) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، چاپ حامد ناجی اصفهانی، رساله :۳ اجوبةالمسائل الکاشانیة، تهران ۱۳۷۵ش. (۱۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، (قم) ۱۳۶۳ش. (۱۴) محمد بن محمد فارابی، فصول منتزعة، چاپ فوزی متری نجار، (تهران) ۱۴۰۵. (۱۵) محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء أهل المدینة الفاضلة، چاپ یوسف کرم، یوسف شلاله، و آنتونن ژوسن، بیروت ۱۹۸۰. (۱۶) محمد بن محمد فارابی، المنطق عندالفارابی، چاپ رفیقالعجم، بیروت ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶. (۱۷) محمد بن عمر فخررازی، المباحث المشرقیة فی علمالالهیات و الطبیعیات، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۱۸) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش. (۱۹) یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ ۱۹۵۳. (۲۰) محمدرضا مظفر، المنطق، قم ۱۳۷۸ش. (۲۱) محمدباقر بن محمد میرداماد، جذوات و مواقیت، با حواشی علی نوری، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۸۰ش. ۲۱ - پانویس
۲۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حواس»، شماره۶۰۹۶. ردههای این صفحه : روانشناسی | واژه شناسی
|