حسبه (شبهقاره)نهاد حسبه، به معنای دقیق سنّتی آن، از قرن پنجم تا سیزدهم/ یازدهم تا نوزدهم در شبه قاره هند و پاکستان وجود نداشت. فهرست مندرجات۲ - علت تعیین محتسب توسط سلاطین دهلی ۲.۱ - وظایف قاضی و محتسب در دوره سلاطین دهلی ۲.۲ - تشدید مجازاتها به دست محمد تغلق و فرزندش و سکندر لودی ۲.۳ - سرکوب بدعتها از وظایف محتسب در این دوره ۲.۴ - سرکوب بدعتها در دوره شیر شاه سوری ۲.۵ - نظر برخی مورخان در اجرای امور شریعت در هند ۲.۶ - انحلال نهاد حسبه پس از مرگ شیرشاه و اتفاقات پس از آن ۲.۷ - توجه اورنگ زیب به امور دینی ۲.۸ - جایگزینی گوتوال بجای محتسب ۳ - منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - موانع تاسیس نهاد حسبه در شبهه قاره تا قرن سیزدهممانع اصلی این امر، ترکیبِ جمعیتیِ این سرزمین بود، که در آن غیر مسلمانان اکثریت را تشکیل میدادند. به جز غیاثالدین بَلبَن، فیروزشاه تُغلقُ، سکندر لودی (حک: ۸۹۴ـ ۹۲۳) و اورنگ زیب عالمگیر (حک: ۱۰۶۸ـ ۱۱۱۸) ــ البته آنها هم فقط از برخی جنبههاــ هیچیک از فرمانروایان مسلمان هند ، خواه از ترس عصیان هندوان خواه از روی مصالحِ سیاسی، در صدد تحمیل قوانین شریعت بر مردم برنیامدند؛ بسیاری از تدابیر بدعتآمیز اکبر (حک: ۹۶۳ـ۱۰۱۴)، مثالهای روشنی در این زمینهاند. ۲ - علت تعیین محتسب توسط سلاطین دهلیسلاطین دهلی (قرن هفتم ـ دهم) از همان آغاز حکومتشان بر سرزمینی که اصولاً با کشورگشایی به دست آورده بودند، دریافتند که جز در مواردی که به حفظ اتحاد و انسجام و گاه موجودیت حکومت تازه تأسیس مسلمانان مربوط میشود، نباید به آنان اجازه داد در امور دینی و اخلاقی دچار ضعف و سستی شوند؛ ازاینرو، همواره برای هر منطقهای که در آن مهاجرنشین یا پادگان ـ شهری اسلامی ایجاد میگردید، یک مُحتَسِب و یک قاضی نیز تعیین میکردند. [۱]
عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۱، ص۴۴۹، یا، تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
بلبن که دیوان حسبه کارآمد را ضرورتی اولیه برای درست حکومت کردن میدانست، برخلاف اسلافش، هیچ منطقه کوچک و کم اهمیتی را از این لحاظ نادیده نگرفت. در سفرنامه قاضی تقی مُتّقی [۲]
قاضی تقی متقی، سفرنامه قاضی تقی متقی، ج۱، ص۲ به بعد، بجنور ۱۹۰۹.
میخوانیم که اِلِتمِش (حک: ۶۰۸ـ۶۳۳) برای اَمْباله ( اَنبالَه) ــ که در آن زمان چیزی جز دهکدهای با چند صد خانوار از اقوام مختلط نبودــ یک قاضی تعیین کرد.
۲.۱ - وظایف قاضی و محتسب در دوره سلاطین دهلیدر دوره سلاطین دهلی، وظایف قاضی و محتسب و مناسباتشان با یکدیگر به همان صورت معمول در سرزمینهای مرکزی اسلامی بود. گاهی نیز سلطان برای برخورد با برخی رسوم یا نوآوریهایی که بدعت یا غیراسلامی تلقی میشدند یا در موضوعاتی که خارج از اختیاراتِ معمولِ محتسب به شمار میرفتند، شخصاً وارد عمل میشد. برای نمونه، فیروزشاه تغلق شماری از رسوم عامیانه را، که بهزعم وی خارج از دین (و بدعت) محسوب میشدند ممنوع کرد. [۳]
فیروزشاه تغلق، فتوحات فیروزشاهی: رساله از تألیف سلطان فیروزشاه، ج۱، ص۶ـ۱۱، چاپ شیخ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۴.
از اینرو، سلطانی قویتر و دیندارتر به شمار میآمد که میل و اشتیاق بیشتری به ارتقای سعادت دینی و اخلاقی مردم داشت. امیرخسرو [۴]
خسرو بن محمود امیرخسرو، ج۱، ص۱۶، خزاین الفتوح: مشتمل بر احوال و کوائف عهد سلطان علاءالدین خلجی، چاپ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
[۵]
خسرو بن محمود امیرخسرو، ج۱، ص۲۱-۲۳، خزاین الفتوح: مشتمل بر احوال و کوائف عهد سلطان علاءالدین خلجی، چاپ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶.
از حسبه علاءالدین خلجی ( خلجیان) ــ که سخت مراقب برقراری جریان ارزاق و مایحتاج مردم و قیمت مواد غذایی بودــ تمجید کرده است. [۶]
احمد بن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۵۸ـ ۱۶۱، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ـ (۱۹۳۵).
علاءالدین از شرابخواری ، قماربازی و دیگر فسق و فجورهای اجتماعی و اخلاقی بهشدت جلوگیری کرد [۷]
احمد بن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۵۲ـ ۱۵۳، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ـ (۱۹۳۵).
[۸]
عبدالقادر بن ملوک شاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، ج۱، ص۱۲۹، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ ۱۳۸۰.
و معتقد بود بدون سختگیری در قبال اصول اخلاق اجتماعی، مجازاتهایی که برای تخطیکنندگان از شریعت مقرر گردیده است، بیهوده خواهد بود.
۲.۲ - تشدید مجازاتها به دست محمد تغلق و فرزندش و سکندر لودیمحمد تغلق این مجازاتها را با شدت و خشونتی غیر متعارف اِعمال کرد. او چنان به اجرای احتساب علاقهمند بود که گاه شخصاً به عنوان محتسب وارد عمل میشد و از مسلمانان درباره اصول اعتقادیشان تفتیش میکرد. در دوره او، محتسب، حائز رتبه و منزلتی والا بود و بنابر گزارش قلقشندی [۹]
قلقشندی، ج۵، ص۹۴.
و ابن فضلالله عمری [۱۰]
ابن فضلاللّه عمری، مسالک الأبصار فی ممالک الأمصار، ج۱، ص۶۰، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
از حقوق ماهیانهای حدود هشت هزار تَنْکه بهرهمند میگردید.
محمد تغلق به خواندن منظم نمازها توجهی ویژه نشان میداد. [۱۱]
ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، ج۲، ص۴۸۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
به گزارش ابنبطوطه ، [۱۲]
ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، ج۲، ص۴۸۲، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(در دوره محمد تغلق) یکی از زنان خاندان سلطنتی، به دلیل اعتراف به زنا ، سنگسار گردید.
برای شاربان خمر نیز حد کامل (هشتاد ضربه شلاق ) و سه ماه زندان در نظر گرفته شد. [۱۳]
ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، ج۲، ص۵۶۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
برنی [۱۴]
ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۴۴۱، چاپ سیداحمدخان، کلکته ۱۸۶۲.
تصدیق کرده است که تغلق سلطان غیاثالدین (حک: ۷۲۰ـ ۷۲۵) حسبه را در سطح بالایی اِعمال میکرد.
پسرش، محمد تغلق، هیچگونه اهمال در رعایت شعائر مذهبی را، حتی در دربار خود، تحمل نمیکرد. سکندر لودی نیز به اِعمال حسبه در سراسر قلمرو خود مشتاق بود. او جسورانه رسم رایج و دیرینه حمل نیزه به مقبره غازی مسعود سالار، قهرمان افسانهای، را برانداخت و فرمان فیروز تغلق را، مبنی بر منع زنان از زیارت قبور و آرامگاهها، احیا کرد. [۱۵]
احمد بن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۳۳۵ـ ۳۳۶، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ـ (۱۹۳۵).
باید تأکید کرد که احتساب فقط در مورد مسلمانان اعمال میشد و غیرمسلمانان، مشمولِ قوانین احوالِ شخصیه دینیِ خود یا قوانین عرفی کشور بودند. ۲.۳ - سرکوب بدعتها از وظایف محتسب در این دورهیکی از وظایف مهم محتسب ، حمایت و تقویت راستکیشی و سرکوب بدعتها بود. مدرّسان مؤسسات دینی و نیز واعظان محبوب عامه میبایست از ترس محتسب، در خطابهها و اظهارات خود بسیار احتیاط میکردند. قرمطیان ، که در عهد حکومت رضیه سلطانه (حک: ۶۳۴ـ۶۳۷) بلوایی بزرگ در دهلی به راه انداختند، [۱۶]
عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۱، ص۴۶۱، یا، تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
بعدها به دست فیروز بهسختی سرکوب شدند، [۱۷]
فیروزشاه تغلق، فتوحات فیروزشاهی: رساله از تألیف سلطان فیروزشاه، ج۱، ص۶ـ ۸، چاپ شیخ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۴.
به طوری که از آن پس از فعالیت آنان خبری به دست ما نرسیده است.
از کار محتسبان در دوره لودی یا خاندان سیدیها ( سادات) اطلاع چندانی نداریم، اما این امر بدین معنا نیست که آنان در این دوران کاملا بدون فعالیت بودهاند. ۲.۴ - سرکوب بدعتها در دوره شیر شاه سوریشیر شاه سوری (حک: ۹۴۵ـ۹۵۲) به شدت درگیر تثبیت سلطنت خود و اصلاحات اداری بود و جانشین او، اسلامشاه (حک: ۹۵۲ـ ۹۶۰)، توجه شایستهای به امور دینی داشت. مثلاً او برضد مهدویان، یعنی پیروان سیدمحمد جونپوری، که وی را بدعتگذار میدانست، اقدامات شدیدی کرد و دو تن از شاگردانش، عبدالله نیازی سرهندی و شیخ علائی، را بهشدت مجازات کرد؛ اولی را تا سر حد مرگ کتک زدند و دومی را اعدام کردند. [۱۸]
عبدالقادر بن ملوک شاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، ج۱، ص۲۷۱ـ ۲۸۰، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ ۱۳۸۰.
۲.۵ - نظر برخی مورخان در اجرای امور شریعت در هندبرخلاف این شواهد، برخی مورخان جدید برآناند که هر چند از لحاظ نظری درست است که گفته شود سیاست حکومتی در دوره سلاطین دهلی به اِعمال حسبه معطوف شده بود، اما عملاً به اجرای شریعت توجه اندکی میشد. مثلاً به نقل بَرَنی آمده است که مجازاتهایی که علیه مسلمانان اِعمال میشد، برخلاف احکام قرآن بود. همچنین احکام حلال و حرام بهندرت رعایت میگردید. به گزارش امیرخسرو، نزولخواری در زمان او معمول بود و در صورتی که میان طرفین، قرارداد مکتوب وجود داشت، قاضی نیز به ناچار واقعیت را میپذیرفت [۱۹]
ابن فضلاللّه عمری، مسالک الأبصار فی ممالک الأمصار، ج۱، ص۳۴۹، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
ولی این قبیل موارد، قاعده نیستند بلکه بیشتر نمونههایی استثناییاند.
۲.۶ - انحلال نهاد حسبه پس از مرگ شیرشاه و اتفاقات پس از آندر هرج و مرجهای پس از مرگ شیرشاه، ظاهراً نهاد حسبه منحل گردید و مغولان، هم به دلایل شخصی و هم به علل سیاسی، احیای آن را به مصلحت ندیدند و همین امر بعداً برای آنان گران تمام شد. بابر (حک: ۹۳۲ـ ۹۳۷)، شرابخواری قَهّار بود؛ همایون (حک: ۹۳۷ـ ۹۶۳) به تریاک اعتیاد داشت؛ جهانگیر (حک: ۱۰۱۴ـ ۱۰۳۷) هم از این امر مستثنا نبود و شرابخواری بزرگترین نقطه ضعف وی به حساب میآمد. هر چند شاهجهان (حک: ۱۰۳۷ـ ۱۰۶۸)، پسر و جانشین جهانگیر، دارای رفتاری متین و موقر بود، لیکن جسارت آن را نداشت که یا به کلی خود را از سنّتهای خانوادگی رها کند یا به اجرای دقیق حسبه بپردازد. (با اینحال) وقتی در یکی از بازدیدهایش از ایالت پنجاب، به اطلاع وی رسید که برخی از هندوها در گجرات ، زنان مسلمان را به ازدواج خود در آوردهاند، دستور داد (در صورتی که این هندوان حاضر به پذیرش اسلام نباشند) عقدها را باطل کنند و زنان مسلمان را به خانوادههایشان باز گردانند. [۲۰]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۲، ص۵۷ـ۵۸، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ ۱۸۶۸.
۲.۷ - توجه اورنگ زیب به امور دینیتنها اورنگ زیب (حک: ۱۰۶۸ـ ۱۱۱۸) بود که به امور دینی توجه بسیار نشان داد و مؤکّداً به اجرای حسبه پرداخت و در مجموعه قوانین کیفری خود، مقررات ویژهای برای مجازات متهمان به شرب خمر یا مصرفکنندگان مواد مخدر، از قبیل بنگ و تریاک، ملحوظ کرد. [۲۱]
محمد بختاورخان، مرآةالعالم: تاریخ اورنگزیب، ج۱، ص۱۵۷، چاپ ساجده س علوی، لاهور ۱۹۷۹.
او دستور داد تا سَرمَدِ ( برهنه ) را، که فردی تازه مسلمان و صوفی التقاطی مشرب بود و از پوشاندنِ عورت خود امتناع میکرد، به دلیل منافات شدید این عمل با اخلاق عمومی، اعدام کنند. [۲۲]
شیرعلیخان بن علی امجدخان لودی، تذکره مرآةالخیال، ج۱، ص۱۴۰ـ ۱۴۲، چاپ محمد مالکالکتاب شیرازی، بمبئی ۱۳۲۴.
گفته میشود که «حکمرانان مغول هند، هرگز بهطور جدّی پایبند اصول شریعت اسلام نبودهاند. کیفرهایی که آنها برای بعضی از جرائم معمول میداشتند عملاً به همان صورتی بود که در قرآن بدان امر شده بود. در موارد دیگر آنان عمدتاً از احکام قرآنی فاصله گرفتند، به این سبب که اولاً به شماری از موارد، دقیقاً در حوزه احکام قرآنی تصریح نشده بود، ثانیاً در بسیاری از موارد دیگر، ضروریات اجتماعی و سیاسی و شرایط موجود، مقتضی رفتاری متفاوت بود». ۲.۸ - جایگزینی گوتوال بجای محتسبهر چند نمیتوان به کلی این قول را صادق دانست، دلایل محکمی نیز وجود دارد که بپذیریم جای محتسب دوره سلاطین را مقام دیگری به نام کوتوال گرفت که صاحب منصبی غیردینی بود و وظایفی بسیار شبیه به وظایف محتسب داشت، با این تفاوت که محتسب با همه خلافها و جرائم سر و کار داشت و کوتوال اصولاً به کارهایی میپرداخت که برخلاف شریعت اسلامی صورت میگرفت. به عقیده مغولان، از لحاظ اجرایی، آسانتر این بود که وظایف محتسب را به کوتوال واگذار کنند؛ اما این امر برای سعادت دینی و اخلاقی مسلمانان هند و حیات سیاسی و فرهنگی آنان، و نهایتآ برای حکومتشان، پیامدهای زیانباری داشت. ۳ - منابع(۱) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷. (۲) ابن فضلاللّه عمری، مسالک الأبصار فی ممالک الأمصار، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳. (۳) خسروبن محمود امیرخسرو، خزاین الفتوح: مشتمل بر احوال و کوائف عهد سلطان علاءالدین خلجی، چاپ محمد وحید میرزا، لاهور ۱۹۷۶. (۴) محمد بختاورخان، مرآةالعالم: تاریخ اورنگزیب، چاپ ساجده س علوی، لاهور ۱۹۷۹. (۵) عبدالقادربن ملوک شاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ ۱۳۸۰. (۶) ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، چاپ سیداحمدخان، کلکته ۱۸۶۲. (۷) فیروزشاه تغلق، فتوحات فیروزشاهی: رساله از تألیف سلطان فیروزشاه، چاپ شیخ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۴. (۸) قاضی تقی متقی، سفرنامه قاضی تقی متقی، بجنور ۱۹۰۹. (۹) قلقشندی. (۱۰) عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ ۱۸۶۸. (۱۱) شیرعلیخانبن علی امجدخان لودی، تذکره مرآةالخیال، چاپ محمد مالکالکتاب شیرازی، بمبئی ۱۳۲۴. (۱۲) عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، یا، تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش. (۱۳) احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ـ (۱۹۳۵). ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسبه در شبهه قاره»، شماره۶۱۱۸. ردههای این صفحه : پیشه ها
|