مصلحتمصلحت در لغت به معنای صلاح، خیر و صواب است. و جمع مصلحت مصالح است. [۲]
المصباح المنیر، ذیل «صلح».
۱ - معنای اصطلاحی مصلحتدر اصطلاح به معنای سبب رسیدن به مقصود شارع و به دست آوردن آن است اعم از عبادت که مربوط به حق خود شارع است یا عادت که برای نفع بندگان و انتظام معاش و احوال آنهاست. [۴]
اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۳.
حجت الاسلام غزالی در المستصفی مینویسد: مصلحت در اصل عبارت است از جلب منفعت و دفع مضرت، لیکن این مفهوم، منظور ما نیست زیرا جلب منفعت و دفع ضرر مقاصد خلق است لیکن مراد ما (اصولیین) از مصلحت محافظت بر مقصود شرع است. ۱.۱ - منظور از مقصود شرع نسبت به خلقمقصود شرع نسبت به خلق پنج امر است بدین ترتیب: الف) حفظ دین. ب) حفظ نفوس. ج) حفظ عقول. د) حفظ نسل. ه) حفظ اموال. پس آنچه متضمن و متکفل حفظ این اصول پنجگانه باشد مصلحت و آنچه سبب تفویت آنها باشد مفسده نامیده میشود. حفظ این اصول خمسه در حد ضرورات بوده و از لحاظ مرتبه قویترین و بالاترین مصالح است فیالمثل شارع مقدس برای حفظ دین فرمان به قتل کافر داده است. و برای حفظ نفوس مردم قصاص را واجب ساخته است. و برای حفظ عقول مردم شرب خمر را حرام دانسته و حدی برای آن تعیین نموده است. و برای حفظ نسل و انساب مردم کیفری برای زنا معین فرموده است. و برای حفظ اموال مردم به زجر و شکنجه سارقین و غاصبین فرمان داده است. [۷]
المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.
بالجمله این قسم مصالح که دین و دنیای مردم به آن بستگی دارد ضروریه نامیده میشود و دو قسم دیگر به نامهای مصالح حاجیه و مصالح تحسینیه نامیده میشوند. ۱.۱.۱ - منظور از مصالح حاجیهمصالح حاجیه یعنی آنچه به منظور رفع حرج و دفع مشقت از مردم مورد توجه شارع قرار گرفته است مانند تشریع بیع و شراء و اجاره و رخصت در قصر نماز و روزه. ۱.۱.۲ - منظور از مصالح تحسینیهمصالح تحسینیه یا تزیینیه پیروی و تقلید از محاسن عادات و شیوههای مروت و جوانمردی که جامع آنها مکارم الاخلاق نامیده میشود. [۸]
المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.
[۹]
ارشاد الفحول (شوکانی)، ص۲۱۶.
[۱۰]
الاحکام (آمدی)، ج۳، ص۲۵۲.
[۱۱]
اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۶.
۲ - پانویس
۳ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۶۱. |