زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

مصلحت





مصلحت در لغت به معنای صلاح، خیر و صواب است. و جمع مصلحت مصالح است.
[۲] المصباح المنیر، ذیل «صلح».



۱ - معنای اصطلاحی مصلحت


در اصطلاح به معنای سبب رسیدن به مقصود شارع و به دست آوردن آن است اعم از عبادت که مربوط به حق خود شارع است یا عادت که برای نفع بندگان و انتظام معاش و احوال آن‌هاست.
[۴] اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۳.

حجت الاسلام غزالی در المستصفی می‌نویسد: مصلحت در اصل عبارت است از جلب منفعت و دفع مضرت، لیکن این مفهوم، منظور ما نیست زیرا جلب منفعت و دفع ضرر مقاصد خلق است لیکن مراد ما (اصولیین) از مصلحت محافظت بر مقصود شرع است.

۱.۱ - منظور از مقصود شرع نسبت به خلق


مقصود شرع نسبت به خلق پنج امر است بدین ترتیب:
الف) حفظ دین.
ب) حفظ نفوس.
ج) حفظ عقول.
د) حفظ نسل.
ه) حفظ اموال.
پس آن‌چه متضمن و متکفل حفظ این اصول پنج‌گانه باشد مصلحت و آن‌چه سبب تفویت آن‌ها باشد مفسده نامیده می‌شود.
حفظ این اصول خمسه در حد ضرورات بوده و از لحاظ مرتبه قوی‌ترین و بالاترین مصالح است فی‌المثل شارع مقدس برای حفظ دین فرمان به قتل کافر داده است.
و برای حفظ نفوس مردم قصاص را واجب ساخته است.
و برای حفظ عقول مردم شرب خمر را حرام دانسته و حدی برای آن تعیین نموده است.
و برای حفظ نسل و انساب مردم کیفری برای زنا معین فرموده است.
و برای حفظ اموال مردم به زجر و شکنجه سارقین و غاصبین فرمان داده است.
[۷] المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.

بالجمله این قسم مصالح که دین و دنیای مردم به آن بستگی دارد ضروریه نامیده می‌شود و دو قسم دیگر به نام‌های مصالح حاجیه و مصالح تحسینیه نامیده می‌شوند.

۱.۱.۱ - منظور از مصالح حاجیه


مصالح حاجیه یعنی آن‌چه به منظور رفع حرج و دفع مشقت از مردم مورد توجه شارع قرار گرفته است مانند تشریع بیع و شراء و اجاره و رخصت در قصر نماز و روزه.

۱.۱.۲ - منظور از مصالح تحسینیه


مصالح تحسینیه یا تزیینیه پیروی و تقلید از محاسن عادات و شیوه‌های مروت و جوان‌مردی که جامع آنها مکارم الاخلاق نامیده می‌شود.
[۸] المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.
[۹] ارشاد الفحول (شوکانی)، ص۲۱۶.
[۱۰] الاحکام (آمدی)، ج۳، ص۲۵۲.
[۱۱] اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۶.

۲ - پانویس


 
۱. لسان العرب، ماده «صلح»، ج۲، ص۵۱۶.    
۲. المصباح المنیر، ذیل «صلح».
۳. مجمع البحرین، چاپ ایران، ۱۳۲۱ ه.ق، ج۲، ص۶۲۵.    
۴. اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۳.
۵. الاصول العامه للفقه المقارن، ص۳۸۱.    
۶. الاصول العامه للفقه المقارن، ص۳۸۱.    
۷. المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.
۸. المستصفی، ج۱، ص۱۴۰.
۹. ارشاد الفحول (شوکانی)، ص۲۱۶.
۱۰. الاحکام (آمدی)، ج۳، ص۲۵۲.
۱۱. اسبوع الفقه الاسلامی، ص۲۶۶.


۳ - منبع



جابری عرب‌لو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۶۱.



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.