زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

جمع

جَمْع، اصطلاحی در موسیقی قدیم جهان اسلام، به معنای مجموعه‌ای متشکل از چندین نغمه که به ترتیبی معین (و ملایم) در کنار هم قرار گرفته باشند. این واژه برگرفته از اصطلاح یونانی سیستما ست (قس: آریستوکسنوس، 136؛ نیکوماخوس، 267؛ آریستیدس، 413؛ نیز نک‍ : وست، 223؛ شوقی، 62؛ توما، 140).
فارابی (ص 325) و ابن سینا (ص 63)، جمع یا «جماعه» (جماعت) را بُعدی مشتمل بر 5 یا بیش از 5 نغمه دانسته‌اند (قس: خوارزمی، 241). همچنین ابن زیله با تأسی جستن به ابن سینا، «جمع» را بیش از «جنس»، یعنی دربردارندۀ 5 یا بیش از 5 نغمه دانسته است (ص 36). صفی‌الدین ارموی در رسالۀ شرفیه (ص 17)، و نیز قطب‌الدین شیرازی در بخش موسیقی رسالۀ درة التاج (1 / 56) ــ کـه در واقـع شرح و نقـدی بـر رسالۀ شرفیه است ــ جمع را واحدی متشکل از بیش از دو نغمه، یعنی بزرگ‌تر از یک بُعد دانسته‌اند (نیز نک‍ : مراغی، شرح ... ، 130) و در ضمن، اشاره‌ای نیز به تعریف فارابی، یعنی اشتمال جمع بر 5 یا بیش از 5 نغمه کرده، و دلیل آن را دشواریِ تلحین در قالب نغماتی کمتر از آن، نزد اهل عمل ذکر کرده‌اند (قس: کوکبی، 48-49).
جمع بر حسب شمار نغمات، اقسام مختلفی دارد. جمعهای ناقص کوچک‌تر از ذی‌الکل (اکتاو)اند. نظریه‌پردازان مکتب مدرسی جمع ناقص را بزرگ‌تر از ذی‌الاربع، و کوچک‌تر از ذی‌الکل دانسته‌اند (برای نمونه، نک‍ : فارابی، ابن سینا، ابن زیله، همانجاها)؛ در حالی‌که در رسالات مکتب منتظمیه، جمعهای ناقص سه نغمه‌ای نیز ذکر شده است (نک‍ : قطب‌الدین، 1 / 126: «عراق» و «زاولی»). «جمع تام»، «اتم جموع»، «جمع اکمل»، «جمع کامـل» یـا « جمع الکامـل علـی الاطلاق» ــ برگرفته از مفهوم یونانی «سیستم کامل بـزرگ» (قس: وِسـت، 222-223؛ متیسـن، 122؛ هـاگـل، 3) ــ به‌معنای مجموعه‌ای از نغمات به اندازۀ ذی‌الکل مرّتین (اکتاوِ مضاعف) است (فارابی، 327؛ ابن زیله، همانجا؛ قطب‌الدین، 1 / 124؛ مراغی، جامع ... ، 155، 158، 160؛ نیز نک‍ : محفوظ، 165؛ فاروقی، 18-121). فارابی همچنین به این ‌نکته اشاره می‌کند که جمع تام نزد قدما مشتمل بر فاصلۀ ذی‌الکل و الاربع بوده است (ص 327)؛ و به این دلیل که در سده‌های نخستین هجری، عود 4 وتر داشته و بنابراین، دستیابی به فاصلۀ ذی‌الکل مرتین بدون تغییر وضعیت انگشت‌گذاری میسر نبوده است، فاصلۀ ذی‌الکل و الاربع با توجه به امکانات عود در آن زمان، جمعِ کامل و مترادف با مفهوم «جمع متصل ناقص» (همو، 838؛ نیز قس: قطب‌الدین، همانجا) محسوب می‌شده است.
«جموع العظام» به معنای ترکیباتی از نغمات بزرگ‌تر از ذی‌الاربعِ مضاعف تا ذی‌الکل مرتین است (فارابی، 325). «جمع منفصل»، «جمع انفصال» یا «جمع افتراق» به ترکیبی از نغمات در قالب ذی‌الکل مرتین اطلاق می‌شود که مشتمل بر یک فاصله یعنی انفصال اثقل (نغمۀ مفروضه)، دو ذی‌الاربع متصل، یک فاصلۀ انفصال (انفصال احد) و دو ذی‌الاربع متصل دیگر است؛ در حالی‌که، در «جمع متصل»، «جمع تام متصل» یا «جمع اجتماع»، ذی‌الاربعها متصل، و دارای نغمات مشترک‌اند (همو، 330-332؛ نیز نک‍ : صاوا، 83-91؛ برای تعابیری متفاوت از این مفـاهیـم، نک‍ : فـاروقـی، 118-121). این دو مفهوم به ترتیب، برگرفته از مفاهیم «سیستم کامل بزرگ» و «سیستم کامل کوچک» در تئوری موسیقی یونان باستان است (قس: وِست، همانجا؛ متیسن، 122؛ هاگل، 6).

در جدول بالا، برای نمونه، نغمات و ساختار جموع در «سیستم کامل بزرگ»، همراه با معادلهای قدیم عربی و امروزی درج شده است. در «سیستم کامل کوچک» منفصلات به متصلات تبدیل می‌شود. یادآوری این نکته نیز لازم است که در منـابع مختلف برخی مطالب بـا هم همخـوانی ندارد (نک‍ : وست، متیسن، هاگل، همانجاها؛ فارابی، 334-346، چ تصویری، 145بب‍ ؛ مراغی، همان، 179-184، مقاصد ... ، 122-123). همچنین معادلهای ابجدی نغمات در نظام نغمه‌نگاری قدیم و جدید متفاوت است، بدین نحو که در نظام قدیم نغمات از «الف» آغاز می‌شده و پس از «ی» به ترتیب نغمات «ک، ل، م، ن، س ... » می‌آمده است؛ در حـالـی‌کـه در نظام جـدیـد ــ پـس از ابن‌زیـلـه و نیز در مکتب منتظمیه ــ بعد از «ی» حروف ابجد به صورت ترکیبی «یا، یب، یج‍ ، یـد ... » نگاشتـه می‌شـده است (نک‍ : همو، جامـع، 180). ساختار درونی جموع نیز در منابع یونانی به صورت تتراکوردی (ذی‌الاربع) ذکر شده است، در حالی‌که در منابع فارسی و عربی در قالب طبقاتی متشکل از سه نغمه (تریکورد / ذی الثلث) آمده است (نک‍ : جدول).
«جمع متغیر» یا «جمع تام متغیر» به معنای ترکیبی از نغمات مشتمل بر بُعد ذی‌الکل مرتین است، به نحوی که ساختار ابعاد در دو ذی‌الکل متفاوت باشد؛ در حالی‌که، در «جمع غیرمتغیر» یا «جمع تام غیرمتغیر» ابعاد همسان‌اند (فارابی، 332-335). همچنین «جمع کامل بالقوه» به ترکیبی از نغمات در قالب یک ذی‌الکل اطلاق می‌شود (همو، 1056؛ ابن زیله، 38).
مراغی‌ به ‌این‌ نکته ‌اشاره‌کرده است که «از جموع ‌دوازده‌گانۀ‌‌کامله، هر جمعی را دایره و ‌پرده و مقام و شدّ نیز خوانند و بُعد ذی‌الکل مستغرق نغمات‌ هر جمعی از آن جموع باشد»(همان، 128). همچنین وی در ‌بیان اصناف تصانیف، «کل‌الجموع» را تصنیفی مشتمل بر کل دوایر می‌داند(همان،249؛ قس: فاروقی، 119: مفاهیم «کل النغم» و «جمع الجمع»). قطب ‌الدین شیرازی نیز مفاهیم «جمع» و «پرده» را به‌ معنای نغماتی مرتب به ترتیبی محدود، چنان‌که «بُعدی شریف غالباً مستغرق آن بُوَد»، مرادف هم دانسته، و می‌افزاید به بعضی از جموعْ «آواز»، و به برخی نیز «ترکیب» اطلاق می‌شود (1 / 142). این اصطلاح در موسیقی معاصر رایج نیست، اما می‌تواند به عنوان یک مفهوم نظری در تبیین مبانی موسیقی معاصر ایران احیا، و به کار گرفته شود (نک‍ : کردمافی، 19 بب‍‌ ).

مآخذ

ابن زیله، الکافی فی الموسیقی، به کوشش زکریا یوسف، قاهره، 1964م؛ ابن سینا، الشفاء، ریاضیات، جوامع علم موسیقی، به کوشش زکریا یوسف و دیگران، قم، 1405ق؛ خوارزمی، مفاتیح العلوم، لیدن، 1985م؛ شوقی، یوسف، شرح و تعلیقات بر رسالة فی خبر صناعة التألیف کندی، جمهوری عربی متحده، 1969م؛ صفی‌الدین ارموی، الرسالة الشرفیة فی النسب التألیفیة، به کوشش بابک خضرایی، تهران، 1385ش؛ فارابی، کتاب الموسیقی الکبیر، به کوشش غطاس عبدالملک خشبه و محمود احمد حفنی، قاهره، دار الکاتب العربی؛ همو، همان، چ تصویری، به کوشش ایکهارد نویباور، فرانکفورت، 1419ق / 1998م؛ قطب‌الدین شیرازی، درة التاج، به کوشش نصرالله ناصح‌پور، تهران، 1387ش؛ کردمافی، سعید، «بررسی پاره‌ای از امکانات بالقوۀ مدال در موسیقی دستگاهی ایران»، ماهور، تهران، 1388ش، س 12، شم‍ 46؛ کوکبی بخارایی، «رسالۀ موسیقی»، سه رسالۀ موسیقی قدیم ایران، به کوشش منصوره ثابت‌زاده، تهران، 1382ش؛ محفوظ، حسین علـی، معجم الموسیقـی العربیة، بغـداد، 1964م؛ مراغـی، عبدالقادر، جامع الالحان، به کوشش بابک خضرایی، تهران، 1387ش؛ همو، شرح ادوار، به کوشش تقی بینش، تهران، 1370ش؛ همو، مقاصد الالحان، به کوشش تقی بینش، تهران، 1344ش؛ نیز:

Aristides Quintilianus, «De Musica», Greek Musical Writings II: Harmonic and Acoustic Theory, ed. A. Barker, Cambridge, 1989; Aristoxenus, «Elemanta Harmonica», ibid; Al-Faruqi, L. I., An Annotated Glossary of Arabic Musical Terms, London, 1981; Hagel, S., Ancient Greek Music: A New Technical History, Cambridge, 2009; Mathiesen, Th. J., «Greek Music Theory», The Cambridge History of Western Music Theory, ed., Th. Christensen, Cambridge, 2007; Nicomachus, «Enchiridion», Greek Musical Writings II: Harmonic and Acoustic Theory, ed. A. Barker, Cambridge, 1989; Sawa, G. D., Music Performance Practice in the Early ‘Abbāsid Era: 132-329 AH / 750-932 AD, Toronto, 1989; Touma, H. H., Review on «Das Arabische Tonsystem im Mittelalter by Liberty Manik», Ethnomusicology, Illinois, 1972, vol. XVI, no. 1; West, M. L., Ancient Greek Music, Oxford, 1992.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.