تحمیدگفتن «الحَمدُ لِلّه» یا «الحَمدُ لِلـّهِ رَبِّ العالَمین» را تحمید میگویند که از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات و اطعمه و اشربه سخن رفته است. ۱ - معنای تحمیدتحمید، گفتن یا نوشتن «الحمدللّه » یا «الحمدللّه رب العالمین». مصدرِ منحوتِ (تراشیده شده) آن حَمدَله است، نظیر بَسمَله و حولقه. ۲ - ترکیب نحویبیشتر نحویان و مفسران کلمه «الحمد» را در جمله «الحمدللّه » مبتدا و مرفوع، و «ال» را در الحمد به معنای جنس می دانند که دلالت بر استغراق دارد و بیان می کند که حمد به خدا اختصاص دارد. بعضی «الحمد» را منصوب دانستهاند و جملهای مثل «اَحْمدُاللّهَ» یا شبیه آن را قبل از «الحمد» در تقدیر گرفتهاند. [۱]
سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۲۹.
[۲]
فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۲۰.
[۳]
ابوحیان، تفسیر البحر المحیط، ج۱، ص۱۸.
[۴]
الکشاف، ج۱، ص۹ـ۱۰.
[۵]
الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶.
در برخی تفاسیر عرفانی آمده که تمامی اقسام حمد، چه از حیث وصفی و چه تکوینی، بازگشت به حمد حق تعالی دارد و در واقع حمد خداوند است. [۶]
قشیری، لطائف الاشارات، ج۱، ص۴۵.
[۷]
تفسیر سوره حمد، ص۱۱۱ـ۱۱۲.
۳ - تحمید در قرآنگفتن «الحمدللّه» در چندین آیه قرآن کریم توصیه شده است. گذشته از این، «الحمدللّه» در پنج سوره حمد و انعام و کهف و سبأ و فاطر عبارت آغازین سوره، پس از بسمله، است؛ ازینرو این سوره ها را سُوَر حمد نامیدهاند. [۱۳]
تاریخ قرآن، ص۵۹۷.
۴ - احکام تحمیدتحمید یا واجب است یا مستحب. ۴.۱ - تحمید واجبتحمید به عنوان جزئی از تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز بنابر قول به وجوب آنو در دو خطبه نماز جمعه [۱۶]
ابواسحاق شیرازی، المهذب فی فقه الامام الشافعی، ج۱، ص۱۱۸.
[۱۷]
صحیح مسلم، ج۱، ص۵۹۳.
و نیز در نماز خوف در صورت عدم امکان رکوع و سجود حتّی با اشاره که نوبت به گفتن تسبیحات اربعه به جای هر رکعت میرسد، واجب است.۴.۲ - تحمید مستحبتحمید در همه حالات بویژه در موارد زیر مستحب است: بعد از فراغ از وضو؛هنگام نگاه کردن در آینهبعد از عطسه برای عطسه کننده و نیز شنونده عطسه؛برای مأموم بعد از فراغ امام از حمد؛ ؛ برای نمازگزار بعد از گفتن{سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ }؛در آغاز تشهد و نیز دو یا سه بار گفتن آن بعد از فراغ از تشهّد اوّل؛صد بار برای امام در نماز استسقاء پس از قرار گرفتن بر منبر بعد از تکبیر، تسبیح و تهلیلهنگام ورود به مسجدو وقوف در عرفات و مشعر و در اثنای غذا خوردن و پایان آن. بسیار حمد کردن خداوند هنگام روآوردن و آشکار شدن نعمتهای الهی بر انسان، مستحب استو نیز از مستحبّات مؤکّد بعد از نماز، تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام است که از ارکان آن ۳۳ بار تحمید است [۳۶]
المحاسن، ج۱، ص۱۰۶.
که بنابر مشهور بعد از ۳۴ بار تکبیر گفته میشود. [۳۸]
سنن ابی داود، ج۱،ص ۴۹۱.
[۳۹]
سنن ابی داود، ج۵، ص۲۹۰.
[۴۰]
صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۹۵.
[۴۱]
سنن الترمذی، ج۵، ص۵۰۸.
[۴۲]
الاذکار المنتخبة من کلام سیّد الابرار صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم، ص۴۲.
[۴۳]
الاذکار المنتخبة من کلام سیّد الابرار صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم، ص۱۰۴.
۵ - جایگاه ذکر تحمیدتحمید از اذکاری است که مسلمانان آن را مدام بر زبان جاری می کنند، زیرا بنا بر احادیث، گفتنِ الحمدللّه بجا آوردن شکر نعمتهای بزرگ و کوچک خداوند است. همچنین برطبق روایتی از امام صادق علیهالسلام، پیامبر اکرم هر روز ۳۶۰ مرتبه این تحمید را تکرار می کرد: «الحمدللّه رب العالمین کثیراً علی کل حال» احادیث متعدد و مشابهی از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهم السلام نقل شده است با این مضمون که هیچ چیز نزد خدا دوست داشتنی تر از گفتن «الحمدللّه» نیست و بدان جهت خداوند خود را با این کلمه ستوده است. [۴۹]
ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۴.
امام خمینی مقام تحمید را مقام توحید افعالی و مقام بازگشت همه ستایشها و ثناها به حقتعالی و نفی آن از غیرحق میداند؛ ازاینجهت در عالم وجود غیر از جمیل مطلق، هیچ جمیل و فاعل جمیلی نیست تا به جمال یا فعلش ستوده شود. امام خمینی مقام تحمید را پس از مقام ذکر و پیش از مقام تعظیم میداند زیرا پس از اینکه نمازگزار همه موجودات را اسمای الهی و ظل آنها دید، نوبت به تحمید میرسد و اعتراف میکند که همه محامد مختص ذات خداوند است و دیگر موجودات در آن شریک نیستند؛ زیرا کمالی از خود ندارند تا ثنا شوند. پس از این مرحله نمازگزار به افق وحدت نزدیک میشود و صورت رحمت رحمانیه و رحیمیه بر قلب او تجلی میکند و هیبتی از این تجلی حاصل میشود که سبب عظمت حق در قلب اوست. امام خمینی در بیان رابطه تحمید با تسبیح، معتقد است تسبیح تنزیه و تحمید نوعی تشبیه است؛ زیرا تحمید مفید ظهور در آیینه خلق است اما تسبیح تنزیه از توصیف و تعریف است. به اعتقاد امام خمینی چون تحمید متضمن توحید فعلی است و در آن نشانی از تنقیص و تشبیه است، بنده سالک پیش از ورود به تحمید باید به قلمرو تسبیح و تنزیه وارد شود و به باطن قلب خود بفهماند که حقتعالی منزه از تعینات خلقی و کثرات است تا ورود او به تحمید از شائبه کثرت منزه شود. امام خمینی برای حمد مراتبی قائل است و برترین مرتبه حمد، حمد ذات حقتعالی به زبان ذات است و این به جهت علم ذاتی حقتعالی به کمالات و جمال جمیل خود است و این حمد ثنای حقیقی و متفرع بر غایت معرفت است. از دیگر مراتب حمد، حمد به لسان احدیت غیبی در مرتبه احدیت سپس حمد به لسان اسمای تفصیلی و بعد حمد به لسان اعیان ثابته که صورت اسمای الهیاند [۵۶]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۱۰، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
اما حمد در مراتب ظهور، اولین مرتبه آن حمد به زبان مشیت است که تا آخرین مراتب وجود ادامه دارد. [۵۸]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج، ص، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶ - اولین تحمید گوبه گفته فخررازی، اولین کلمهای که آدم علیهالسلام بر زبان جاری کرد تحمید بود. [۵۹]
فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۲۵.
و برخی گفتهاند که آدم علیهالسلام اولین کسی بود که الحمدللّه گفت. [۶۰]
الاعلاق النفیسة، ص۲۰۰.
[۶۱]
فؤاد صالح السیّد، معجم الاوائل فی تاریخ العرب والمسلمین، ص۲۷۳.
بنا بر آیه دهم سوره یونس، واپسین درخواست اهل بهشت نیز تحمید است. غزالی [۶۲]
غزالی، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۳۹۶ـ ۳۹۷.
روایتی از پیامبر آورده است که بر ارزش و آثار تحمید تأکید بسیار دارد.۷ - مکانهای تحمیدگفتن الحمدللّه را در برخی موارد، از جمله در مکانهای ناپاک، ناپسند دانستهاند و در مدح معصیت نیز آن را حرام شمردهاند. [۶۳]
الموسوعة الفقهیّة، ج۱۰، ص۲۶۶.
[۶۴]
الموسوعة الفقهیّة، ج۱۰، ص۲۷۶.
سرّیِ سقَطی صوفی، به سبب آنکه پس از شنیدن خبر سوختن بازار بغداد و در امان ماندن دکان خویش الحمدللّه گفت، سالها استغفار می کرد؛ بر این اساس، برخی تحمید را در جایی که به جمعی مصیبت رسد و فرد از آن مصیبت در امان مانده باشد ناپسند دانستهاند. [۶۵]
عطار، تذکرة الاولیاء، ص۳۳۷.
[۶۶]
فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵.
۸ - تحمید گفتن در شروع هر امریبنا بر روایتی از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم هر امر مهمی که با تحمید آغاز نشود، نافرجام و نامیمون است. [۶۷]
الاذکار المنتخبة من کلام سیّد الابرار صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم، ص۱۰۳.
[۶۸]
سنن ابی داود، ج۵، ص۱۷۲.
بر این اساس، کتابها و نامهها و خطبهها و خطابهها را با تحمید آغاز میکردهاند [۶۹]
ستوده و نجف زاده بارفروش، تحمیدیه در ادب فارسی، ج۱.
خطبه معروف ابن زیاد را در بصره به سبب نداشتن تحمید، «خطبه بَتراء» (به معنای خطبه ناقص) خواندهاند [۷۰]
البیان و التبیین، ج۲، ص۴۷.
گاهی تحمید در ابتدای کتابها و رسالههای فارسی به صورت ترجمه آمده است. [۷۱]
رساله منطق دانشنامه علائی، ص۱.
[۷۲]
نجم رازی، مرصاد العباد، ص۱.
به عقیده محمد بن عبدالخالق میهنی، [۷۳]
دستور دبیری، ص۲۳.
رسم نوشتن تحمید در انتهای نامه بجای ابتدای آن را عبدالحمید کاتب (متوفی ۱۳۲) در روزگار امویان بنا نهاد.۹ - آثار در باره تحمیددر رسائل البلغاء (تصحیح محمد کردعلی، قاهره ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸)، چندین رساله و منشآت ادبی درباره تحمید از ابن مقفع و عبدالحمید کاتب آمده است. ۱۰ - کتابنامه• قرآن. • ابن رُسته اصفهانی، الاعلاق النفیسة. • ابن سینا، رساله منطق دانشنامه علائی، چاپ محمدمعین و محمد مشکوة، تهران ۱۳۳۱ش. • ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشافعی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۵۹. • حسین بن علی ابوالفتح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. • محمدبن یوسف ابوحیّان، تفسیر البحر المحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. • سلیمان بن اشعث ابوداود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. • احمد بن محمد برقی، المحاسن، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۳. • محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. • عمربن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/ ۱۹۳۲؛ • حرّ عاملی، وسائل الشیعة. • روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تفسیر سوره حمد، تهران ۱۳۷۶ش. • محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش. • زمخشری، تفسیر الکشاف. • غلامرضا ستوده و محمدباقر نجف زاده بارفروش، تحمیدیه در ادب فارسی، ج ۱، تهران ۱۳۶۵ش. • عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( ۱۳۸۵/۱۹۶۶ )، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱. • محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ش. • محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. • محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. • فؤاد صالح السیّد، معجم الاوائل فی تاریخ العرب والمسلمین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ • محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالفکر. • عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳. • محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، چاپ محمد جواد فقیه، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. • مجلسی، بحار الانوار. • مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. • احمد بن محمد مقدّس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش. • الموسوعة الفقهیّة، ج ۱۰، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/۱۹۸۶. • محمد بن عبدالخالق میهنی، دستور دبیری، چاپ عدنان صادق ارزی، آنکارا ۱۹۶۲. • محمد حسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،، ج ۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱. • عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصاد العباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ش. • یحیی بن شرف نووی، الاذکار المنتخبة من کلام سید الابرار صلیاللهعلیهوآلهوسلم، قاهره ۱۳۷۵/ ۱۹۵۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. • EI ۲، s.v. "H ¤amdala" (by D. B. Macdonald). ۱۱ - پانویس۱۲ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام ج۲، ص۳۸۳. • دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «تحمید»، شماره ۳۳۴۸. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |