ابنبرهان ابوالقاسم عبدالواحد بن علی عکبریاِبْن بَرْهان، ابوالقاسم، عبدالواحد بن علی عُکْبَری (ح ۳۷۵- ۴۵۶ق /ح ۹۸۵-۱۰۶۴م)، فقیه ، نحوی ، لغوی ، نسابه ، متکلم و محدث میباشد. ۱ - نسب شناسیباخرزی [۱]
باخرزی علی بن حسن، دمیة القصر، ج۳، ص۱۵۱۲، به کوشش محمد تونجی، قاهره، ۱۳۹۱ق.
نام پدر وی را حسین ذکر کرده است. ولی تاریخ نگاران قبل و بعد از او در اینکه نام پدر وی علی بوده است اتفاق نظر دارند. [۲]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۷، بیروت، دارالکتب العربی.
[۳]
ابن ماکولا علی، الاکمال، ج۱، ص۲۴۶، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
«برهان» نیز نام یکی از نیاکان اوست.۲ - تولد و وفاتوی اندکی بیش از ۸۰ سال داشت که وفات یافت. [۴]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
[۵]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
برخی تاریخ درگذشت وی را۴۵۰ق/ ۱۰۵۸م [۶]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
و یا ۴۴۲ق /۱۰۵۰م [۷]
ابن ابی الوفا عبدالقادر، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، ج۱، ص۳۳۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق.
دانسته اند، ولی هیچیک از این دو گفته درست نیست، زیرا باخرزی [۸]
باخرزی علی بن حسن، دمیة القصر، ج۳، ص۱۵۱۲، به کوشش محمد تونجی، قاهره، ۱۳۹۱ق.
او را در ۴۵۵ق در بغداد دیده است.از آنجا که همگان وی را به شهرک عکبرا در نزدیکی بغداد نسبت داده اند، [۹]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۷، بیروت، دارالکتب العربی.
[۱۰]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۳، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
شاید بتوان پنداشت که در آن شهرک زاده شده است.از دوران کودکی و جوانی او اطلاعی در دست نیست، همین قدر میدانیم که در بغداد، در مجلس درس بسیاری از علما حاضر میشد و ادب، فقه و کلام را نزد آنان میآموخت [۱۱]
ابن ماکولا علی، الاکمال، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
[۱۲]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
[۱۳]
ابن ابی الوفا عبدالقادر، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، ص۳۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق.
[۱۴]
یافعی عبدالله، مراة الجنان، ج۳، ص۷۸، بیروت، ۱۳۳۸ق.
۳ - خصائص اخلاقیخوی شگفت و عادات غریب او موجب شده است که بسیاری از نویسندگان به خصایص اخلاقی او اشاره کنند. مثلاً نوشتهاند او مردی تندخوی بود [۱۵]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
و یا آوردهاند که اگر با شاگردان خود خوش رفتاری میکرد، حتماً از او آثاری مکتوب باقی میماند، زیرا وی از دانش ، توشه ای فراوان اندوخته بود. [۱۶]
قفطی علی، انباء الرواة، ج۲، ص۲۱۵ به نقل از ابن هلال، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱.
همچنین نوشتهاند که وی آداب و رسوم اجتماع را پاس نمیداشت، زیرا هرگز شلوار نمیپوشید و نیز همواره با سر برهنه بیرون میرفت، [۱۷]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
[۱۸]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۴۳، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
[۱۹]
قفطی علی، انباء الرواة، ج۲، ص۲۱۵، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱.
[۲۰]
ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۸۵، بیروت، ۱۳۷۵ق.
و اگر مردم از مقام علمی و پارسایی او آگاه نمیبودند، هر آینه او را به سبب آن هیأت ناهنجار سنگباران میکردند. [۲۱]
سیوطی، ج۱، ص۳۱۷.
۳.۱ - رد هدیهاز کسی هدیه نمیپذیرفت، [۲۲]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
[۲۳]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۴۳، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
[۲۴]
قفطی علی، انباء الرواة، ج۲، ص۲۱۵، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱.
چنانکه وقتی عمیدالملک کندری وزیر به بغداد وارد شد و او را به خدمت خویش فراخواند و کلام «ابن برهان» موجب اعجاب او گردید، مالی به وی بخشید اما ابن برهان از قبول آن خودداری کرد. وزیر در عوض آن، مصحفی و عصایی زیبا برای او فرستاد. ابن برهان نخست آنها را پذیرفت، ولی چون «ابوعلی بن ولید متکلم» او را - با داشتن قرآن در سینه و عصایی در دست - از پذیرفتن هدیه وزیر ملامت کرد، ابن برهان آنها را نیز توسط ابوعبدالله بن دامغانی قاضی القضاة نزد وزیر پس فرستاد. [۲۵]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص۴۱۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۲۶]
سیوطی، ج۱، ص۳۱۷.
۳.۲ - اتهام غلامبارگیبرخی کوشیدهاند ابن برهان را به غلامبارگی متهم کنند، مثلاً ابن جوزی که با وی به سبب تمایلش به آیین مرجئه معتزله نظر خوشی نداشت، محبت او را نسبت به کودکان و نوجوانان خالی از شائبه نمیدید، [۲۷]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
اما او مردی پارسا بود و علاقه اش به کودکان رنگ گناه نداشت. او نوجوانان را در محضر پدرانشان میبوسید، [۲۸]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص۴۱۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۲۹]
ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، ج۴، ص۸۲، بیروت، ۱۳۳۰ق.
[۳۰]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
اما چون پدرانشان از دیانت و وارستگی وی به خوبی آگاه بودند، بر این عمل اعتراض نمیکردند. [۳۱]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص۴۱۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۳۲]
دلجی احمد، الفلاکة و المفلوکون، ج۱، ص۱۵۳، بغداد، ۱۳۸۵ق.
[۳۳]
سیوطی، ج۱، ص۳۱۷.
نسبت به شاگردان غریب نیز محبت میورزید و به پیشوازشان میرفت یا در رفع مشکلاتشان میکوشید، در عوض با بزرگ زادگان متکبرانه رفتار میکرد. ۴ - فعالیت های علمیدر فقه نخست تابع مذهب حنبلی بود، اما پس از مدتی به مذهب حنفی گروید و سخت در آن مذهب تعصب ورزید. [۳۴]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
[۳۵]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص۴۱۴-۴۱۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۳۶]
دلجی احمد، الفلاکة و المفلوکون، ج۱، ص۱۵۳، بغداد، ۱۳۸۵ق.
[۳۷]
سیوطی، ج۱، ص۳۱۷.
در کلام پیرو مذهب مرجئه معتزله بود و به همین سبب خلود کفار را در جهنم انکار میکرد. [۳۸]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۲۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م.
[۳۹]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۴۳، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
[۴۰]
ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۸۵، بیروت، ۱۳۷۵ق.
[۴۱]
ذهبی محمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۶۷۵، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق.
وی در آغاز چندی به علم نجوم پرداخت، ولی عاقبت در سلک نحویان بغداد درآمد. [۴۲]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
ابن خلکان [۴۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۴۳-۴۴۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۰م.
گوید:ابوالقاسم عمر بن ثابت ثمانینی نحوی (د ۴۴۲ق /۱۰۵۰م) با ابوالقاسم بن برهان در تعلیم مردم در کرخ بغداد رقابت میکرد، به گونه ای که خواص نزد ابن برهان و عوام نزد ثمانینی به تعلم نحو میپرداختند. ظاهراً در کار نحو شهرت و اعتبار فراوانی کسب کرده بود، آنچنانکه ابن ماکولا [۴۴]
ابن ماکولا علی، الاکمال، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
گوید:با فوت ابن برهان علم عربیت از بغداد رخت بربست. وی در علم کلام و فقه نیز صاحب نظر بود [۴۵]
ابن ماکولا علی، الاکمال، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
[۴۶]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۴۲، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
و از علومی چون لغت ، ایام عرب، اخبار و تواریخ و معانی قرآن بی بهره نبود و با وجود اینکه به حدیث علاقه فراوانی داشت، از نقل آن خودداری میکرد. [۴۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۷، بیروت، دارالکتب العربی.
[۴۸]
ابن ماکولا علی، الاکمال، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق.
[۴۹]
قفطی علی، انباء الرواة، ج۲، ص۲۱۳، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱.
همچنین علومی چون کیمیا ، سحر و نجوم را مذمت مینمود. [۵۰]
کتبی محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص۴۱۵-۴۱۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
وی غالباً از ابوعبدالله ابن بطه استماع حدیث کرده و با وی مصاحبت داشته، ولی از وی نیز حدیثی نقل نکرده است. [۵۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۷، بیروت، دارالکتب العربی.
نزد وی شاگردانی چون ابوالکرم مبارک بن فاخر نحوی تربیت یافتند. [۵۲]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م.
ابوالفرج غُندِجانی ۳ بیت شعر نیز به او نسبت داده است. [۵۳]
باخرزی علی بن حسن، دمیة القصر، ج۳، ص۵۱۳-۱۵۱۴، به کوشش محمد تونجی، قاهره، ۱۳۹۱ق.
۵ - آثارآثار او عبارتند از: ۱. الاصول اللغة [۵۴]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش محمد شرف الدین یالنقایا، استانبول، ۱۳۶۰ق.
[۵۵]
بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۳۴، استانبول، ۱۹۵۱م.
؛۲ . الاختیار فی الفقه، [۵۶]
بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۳۴، استانبول، ۱۹۵۱م.
ابن اثیر [۵۷]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۰، ص۴۲، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
و تاریخ نگاران بعد از او در ضمن شرح حال ابن برهان عبارت «له اختیار فی الفقه» را آورده اند، [۵۸]
ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش ابوهاجر محمد السعید بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۵۹]
ابن عماد حنبلی عبدالحی، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۹۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
که تنها بر این دلالت دارد که وی مجموعه ای در فقه گردآورده بوده است؛۳. اللمع، این کتاب در نحو نگاشته شده است و نسخه ای از آن در کتابخانه خدیویه وجود دارد [۶۰]
خدیویه، فهرست، ج۴، ص۹۱.
۴. شرح اللمع، این کتاب شرحی بر اللمع فی النحو تألیف ابن جنی (د ۳۹۲ق/ ۱۰۰۲م) است. [۶۱]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۶۲-۱۵۶۳، به کوشش محمد شرف الدین یالنقایا، استانبول، ۱۳۶۰ق.
البته برخی در انتساب این شرح به ابن برهان تردید کرده و آن را به «ابوالبقا عبدالله بن حسین بن عبدالله عکبری» (د ۶۱۶ق /۱۲۱۹م) نسبت داده اند، [۶۲]
لوفگرن، فهرست نسخه های خطی عربی در Ambrosiana Biblioteca، جآی، ص۷۳، ویچنزا، ۱۹۸۱.
لیکن شرح اللمع فقط به فرد مذکور اختصاص ندارد و افراد متعددی کتاب معروف «اللمع» را شرح کردهاند که حاجی خلیفه [۶۳]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۶۲-۱۵۶۳، به کوشش محمد شرف الدین یالنقایا، استانبول، ۱۳۶۰ق.
اسامی گروهی از آنان را آورده است. نسخه ای از این شرح در کتابخانه آمبروزیانا وجود دارد. [۶۴]
لوفگرن، فهرست نسخه های خطی عربی در Ambrosiana Biblioteca، جآی، ص۷۳، ویچنزا، ۱۹۸۱.
۶ - فهرستمنابع(۱) ابن ابی الوفا عبدالقادر، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق. (۲) ابن اثیر، الکامل، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م. (۳) ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۴م. (۴) ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/ ۱۹۴۰م. (۵) ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، بیروت، ۱۳۳۰ق. (۶) ابن خلکان، وفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۰م. (۷) ابن عماد حنبلی عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق. (۸) ابن کثیر، البدایة. (۹) ابن ماکولا علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی ایمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق. (۱۰) ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، ۱۳۷۵ق. (۱۱) باخرزی علی بن حسن، دمیة القصر، به کوشش محمد تونجی، قاهره، ۱۳۹۱ق. (۱۲) بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۱م. (۱۳) حاجی خلیفه، کشف الظنون، به کوشش محمد شرف الدین یالنقایا، استانبول، ۱۳۶۰ق. (۱۴) خدیویه، فهرست. (۱۵) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العربی. (۱۶) دلجی احمد، الفلاکة و المفلوکون، بغداد، ۱۳۸۵ق. (۱۷) ذهبی محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد السعید بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۱۸) ذهبی محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق. (۱۹) قفطی علی، انباء الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱. (۲۰) کتبی محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م. (۲۱) یافعی عبدالله، مراة الجنان، بیروت، ۱۳۳۸ق. (۲۲) لوفگرن، فهرست نسخه های خطی عربی در Ambrosiana Biblioteca، ویچنزا، ۱۹۸۱. (۲۳) سیوطی. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالقاسم ابنبرهان»، ج۳، ص۹۵۵. ردههای این صفحه : تراجم | علمای اهل سنت | علمای قرن پنجم | علمای قرن چهارم | فقهای حنفی | متکلمین معتزلی
|