حنوط

حَنوط به معنای مالیدن کافور به مواضع هفت‌گانه سجده میت مسلمان است. این عمل واجب بوده و آمیختن حنوط با تربت امام حسین(ع) مستحب است.

مفهوم‌شناسی

حنوط به مالیدن هر ماده خوشبویی به بدن یا کفن میت برای معطر کردن آن گفته می‌شود، اما در آثار فقهی تنها درباره مالیدن کافور به کار رفته است. مالیدن کافور به بدن میت، تحنیط خوانده می‌شود و از آن در باب طهارت سخن گفته شده است.

احکام

  • مالیدن کافور به بدن میت مسلمان واجب است، ولی حنوط بر میت مُحرم-به خاطر حرمت استعمال موادّ خوش بو بر محرم-جایز نیست. البتّه زن در عدّه وفات و مُعتکف با این که بوی خوش بر آنان حرام است، در این حکم ملحق به محرم نیستند و تحنیط آنان واجب است.
  • برخی فقها مالیدن کافور به مواضع بدن میت را واجب دانسته‌اند و برخی دیگر تنها تماس با آن مواضع را کافی دانسته و مالیدن را مستحب شمرده‌اند.
  • در اینکه تحنیط قبل از کفن کردن میت انجام می‌شود یا بعد از کفن کردن وی یا پس از پوشاندن لنگ و قبل از پوشاندن پیراهن و یا همه صورت‌های فوق جایز است، اختلاف است. هر چند بهتر آن است که تحنیط قبل از تکفین باشد.
  • اگر کافور یافت نشود، میت بدون تحنیط دفن می‌گردد؛ هرچند خوش‌بو کردن بدن وی با ذریره(ماده ای خوشبو یا هر ماده ساییده شده معطر) جایز است؛ لیکن حنوط به شمار نمی‌رود. در کراهت یا حرمت خوش بو کردن میت به غیر ذریره و کافور اختلاف است. مخلوط کردن کافور با ذریره در حنوط جایز است.
  • در صورت کم بودن کافور، اگر نتوان آن را هم در غسل میت و هم در تحنیط استفاده کرد، غسل مقدّم است، و بین تحنیط پیشانی و سایر مواضع، پیشانی مقدّم است.

مواضع

مواضع واجب حنوط، مواضع هفت‌گانه سجده است، یعنی پیشانی، کف دو دست، دو زانو، و نوک انگشتان شست پاها و بنابر قول برخی، نوک بینی.

برخی تحنیط نوک‌بینی را مستحب دانسته‌اند. چنان که برخی، تحنیط زیر بغل، گودی گلو، زیر زانو، مفاصل، کف پاها، پشت دست‌ها و هر موضعی از بدن را که عرق می‌کند و بوی بد می‌دهد، مستحب دانسته‌اند. مستحب است حنوط اضافی بر سینه میت نهاده شود. داخل کردن کافور در چشم، گوش و بینی میت مکروه است.

مقدار

قول مشهور آن است که مقدار واجب به اندازه‌ای است که به آن حنوط بگوید. در مقابل برخی فقها گفته‌اند که دست‌کم باید به اندازه یک درهم باشد و کمتر از آن کفایت نمی‌کند. بنابر قول مشهور مبنی بر صدق عنوان حنوط، مستحب است مقدار کافور از یک درهم یا بنابر قول دیگر، از یک مثقال کمتر نباشد و بهتر است، چهار درهم یا بنابر قولی چهار مثقال و بهتر از آن سیزده و یک سوم درهم است.

آداب

آمیختن حنوط با تربت امام حسین(ع) مستحب است. نیز بنابر تصریح بعضی، مستحب است تحنیط از پیشانی آغاز گردد. ظاهر کلام برخی وجوب آن است.

پانویس


  1. لسان العرب و مجمع البحرین، واژه «حنط»؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۸۵؛ جامع المقاصد، ج۱، ص۳۵۸.
  2. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۷۶؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۰.
  3. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۲-۱۸۴، ج۱۸، ص۴۲۱.
  4. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۷۷.
  5. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶.
  6. حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۵-۱۹۷؛ نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۰.
  7. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۲۰۰.
  8. المقنعة، ص۷۸؛ المهذّب، ج۱، ص۶۱-۶۲؛ علامه حلی، منتهی المطلب، مشهد، ج۷، ص۲۲۹.
  9. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۷۹-۱۸۰؛ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۷۹-۸۰؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۸۶-۱۹۰.
  10. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۰-۱۸۱؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۸.
  11. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۷.
  12. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۱.
  13. نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۴-۱۸۷.
  14. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۹.
  15. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۹؛ آملی، مصباح الهدی، مطبعة الفردوسی، ج۶، ص۲۵۱.

منابع

  • منبع: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۳۸۱-۳۸۲.
  • طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷-۱۴۲۰ق.
  • نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تهران، دار الکتب الاسلامیة و المکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۲-۱۳۶۹ش.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، ۱۳۶۳ش.
  • حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ۱۳۸۸-۱۳۹۱ق.
  • مفید، محمد بن محمد، المقنعة، قم، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعه المدرسین، ۱۴۱۰ق.
  • ابن براج، عبدالعزیز، المهذّب، قم، موسسة النشر اسلامی التابعة لجامعه المدرسین، ۱۴۰۶ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲-۱۴۲۴ق.
  • آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، مطبعة الفردوسی، ۱۳۷۷-۱۳۹۰ق.