حسنیون مراکش
حَسَنی یا حسنیون، عنوان کلی سادات علوی از نوادگانِ امام حسن(ع) در کشور مراکش است. حسنیون در اواخر سده هفتم قمری وارد این سرزمین شدند. خاندان حسنی به سبب بوجود آوردن دو سلسلۀ بزرگ شرفا در تاریخ مغرب و صحرای غربی شناخته شدهاند.
نسب و شهرت
حسنیون از اولاد محمد بن عبداللّه بن حسن، مشهور به نفس زکیه هستند و به این ترتیب، آنان از عموزادههای ادریسی خود متمایز میشوند. خاندان حسنی در تاریخ مغرب و صحرای غربی نقش چشمگیری ایفا کردند؛ نه فقط به سبب تعدادشان، بلکه به سبب به وجود آوردن دو سلسله بزرگ شرفا: سعدیان در سده دهم و یازدهم قمری (شانزدهم و هفدهم میلادی) و علویان که از نیمه سده یازدهم قمری (هفدهم میلادی) تا زمان حاضر در مراکش فرمانروایی میکنند (علویان به فِلالی یا سِجِلْماسی و سعدیان به زیدانیان نیز شهرت دارند).
ورود به سرزمین جدید
زمان ورود
زمان و سبب استقرار حسنیون در جنوب مراکش دقیقاً معلوم نیست. اثبات افسانههایی که در این باره از طریق نوشتههای بسیار به دست ما رسیده است، دشوار است. با این همه، نویسندگان عرب درباره ورود نخستین شرفا به سجلماسه در اواخر سده هفتم همعقیدهاند.
برکت به سرزمین
آنان را یا حجاج از عربستان به سجلماسه بازگرداندند، یا هیئتهای مخصوصی که در جستجوی این شرفا در ینبُع، بندر کوچکی در حجاز، بودند آنان را به این سرزمین وارد ساختند. ساکنان واحه تافِیلالْت (پایتخت: سجلماسه)، به امید تضمین فراوانی محصولاتشان، پذیرای این شرفا شدند. نخستین فرد این شرفا، همنام نیایش حسن بن قاسم بود و چون نخستین کسی بود که به این سرزمین وارد شد به «الداخل» مشهور گردید. قبایل ساکن در واحههای وادی دَرَعه، زیدان، نخستین عموزاده حسن، را ظاهراً به همان سبب و در همین زمان فراخواندند.
حکمیت
گفته میشود که این علویان، احتمالاً با قبایل مَعْقِل، که در آن هنگام حکومتشان را بر واحههای مراکش در جنوب اطلس مستقر ساخته بودند، به مراکش آمدند و در آنجا به عنوان کسانی که مایه خیر و اقبالاند و در مشاجرات میان این چادرنشینان مهاجر عربستان حَکم قرار میگیرند، نقش سنّتی خود را ایفا کردند. این فرضیه جالب توجه به نظر میآید اما درستی آن هنوز تأیید نشده است. برخی نویسندگان عرب، درباره شاخه بلافصل اعقاب محمد نفس زکیه و حتی خاستگاه شرفای اولیه سعدیان تردید کردهاند، اما امروزه، تبارشناسی همه حسنیون، هر چند که هیچ وقت قطعی نبوده است، مورد بحث نیست.
منابع
- ابن قاضی، جذوة الاقتباس فی ذکر من حَلَّ من الاعلام مدینة فاس، رباط، ۱۹۷۳-۱۹۷۴.
- علوی، ادریس بن احمد، الدرر البهیة و الجواهر النبویة فی الفروع الحسنیة والحسینیة، فاس، ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶.
- قادری، عبدالسلام بن طیب، الدر السنی فی بعض من بفاس من النسب الحسنی، فاس، ۱۳۰۸/۱۸۹۱.
- کتّانی، محمدبن جعفر، سَلوةالانفاس و محادثة الاکیاس بمن اقبر من العلماء و الصلحاء بفاس، چاپ عبداللّه کامل کتّانی، حمزة بن محمد طیب کتّانی، و محمد حمزةبن علی کتّانی، دارالبیضاء، ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
- ناصری، احمدبن خالد، کتاب الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، چاپ احمدبن جعفر ناصری، دارالبیضاء، ۲۰۰۱-۲۰۰۵.
- J.D. Brethes, Contribution a l'histoire du Maroc par les recherches numismatiques, Casablanca (Dar-al-Baida) [1939];
- A. Cour, Etablissement des dynasties des Cherifs, Paris 1904; G.Deverdun, Inscriptions arabes de Marrakech, Rabat 1956;
- E. Levi-Provencal, Les Historiens des Chorfa, Paris 1922;
- H. Terrasse, Histoire du Maroc, Casablanca 19ff1ii-1950.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: