زبانهای رایج در ایران
جمعیت ایران بر اساس سرشماری در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، بالغ بر ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ نفر بوده است. نشریههای مختلف، گزارشهای متنوع و عمدتاً متفاوتی را از آمار پراکندگی زبانی در ایران منتشر کردهاند.
زبانهای ایران | |
---|---|
رسمی | زبان فارسی |
اصلی | زبان فارسی ۶۱٪، زبان ترکی آذربایجانی و دیگر زبانهای ترکی ۱۸٪ (مانند زبان ترکی قشقایی، زبان ترکمنی)، زبانهای کردی ۷٪، زبان گیلکی و زبان مازندرانی ۱۰٪، زبان لری ۳٪، زبان عربی ۲٪، زبان بلوچی ۲٪ و سایر زبانها (زبان تاتی ایران، زبان تالشی، زبان اچمی، زبان ارمنی، زبان گرجی، آرامی جدید آشوری، زبان لکی۱/۳۴٪، زبانهای چرکسی) ۱٪ |
اقلیتی | زبان ارمنی، زبان گرجی، زبانهای چرکسی و آرامی جدید آشوری |
اشاره | زبان اشاره فارسی |
جانمایی صفحهکلید |
زبانهای رایج ایران در طول تاریخ
بر اساس کتابهای «آشنایی با تاریخ زبانهای ایرانی» نوشته کوروش صفوی و «تاریخ مختصر زبان فارسی» نوشته محسن ابوالقاسمی و منابع متعدد دیگر، در طول تاریخ، زبانهای زیر در ایران رایج بودهاند:
ردیف | نام | زمان (میلادی) | طول دوره (سال) | زبان رسمی | سایر زبانهای پرکاربرد |
---|---|---|---|---|---|
۰ | نیاایلامیان | ۳۲۰۰ تا ۲۷۰۰ پ.م. | ۵۰۰ | زبان ناشناخته | - |
۱ | ایلامیان | ۲۷۰۰ تا ۵۳۹ پ.م. | ۲۱۶۱ | زبان ایلامی | - |
۲ | مادیان | ۶۷۸ تا ۵۴۹ پ.م. | ۱۲۹ | زبان مادی | - |
۳ | هخامنشیان | ۵۵۰ تا ۳۳۰ پ.م. | ۲۲۰ | زبان پارسی باستان | زبان آرامی، زبان بابلی، زبان مادی، زبان عیلامی |
۴ | سلوکیان | ۳۱۲ تا ۱۳۸ پ.م. | ۱۷۴ | زبان یونانی باستان | زبان پارسی باستان، زبان آرامی |
۵ | اشکانیان | ۲۴۷ پ.م. تا ۲۲۴ م. | ۴۷۱ | زبان پارتی | زبان یونانی باستان (زبان رسمی دیگر)، زبان آرامی (زبان میانجی) |
۶ | ساسانیان | ۲۲۴ تا ۶۵۱ م. | ۴۲۷ | زبان پارسی میانه | زبان آرامی (زبان میانجی)، زبان پارتی، زبان یونانی |
۷ | راشدیان | ۶۳۲ تا ۶۶۱ م. | ۲۹ | زبان عربی کلاسیک | زبان پارسی میانه، زبان کردی |
۸ | امویان | ۶۶۱ تا ۷۵۰ م. | ۸۹ | زبان عربی کلاسیک | زبان پارسی میانه (زبان رسمی دیگر تا سال ۶۸۵ م)، زبان کردی |
۹ | عباسیان | ۷۵۰ تا ۸۲۱ م. | ۷۱ | زبان عربی کلاسیک | زبان پارسی میانه |
۱۰ | طاهریان | ۸۲۱ تا ۸۷۳ م. | ۵۱ | زبان پارسی | زبان عربی (زبان شعر و ادبیات و علم) |
۱۱ | صفاریان | ۸۶۱ تا ۱۰۰۳ م. | ۱۴۲ | زبان پارسی | - |
۱۲ | سامانیان | ۸۱۹ تا ۹۹۹ م. | ۱۸۰ | زبان پارسی | زبان عربی (زبان دینی) |
۱۳ | غزنویان | ۹۷۷ تا ۱۱۸۶ م. | ۲۰۹ | زبان پارسی | زبان عربی (زبان دینی)، زبان ترکی (زبان ارتشی) |
۱۴ | سلجوقیان | ۱۰۳۷ تا ۱۱۹۴ م. | ۱۵۷ | زبان پارسی | زبان عربی (زبان دینی و علمی)، زبان ترکی اوغوز (زبان ارتشی و درباری) |
۱۵ | خوارزمشاهیان | ۱۱۵۳ تا ۱۲۳۱ م. | ۷۸ | زبان پارسی | زبان ترکی قپچاقی |
۱۶ | ایلخانیان | ۱۲۵۳ تا ۱۳۳۶ م. | ۸۳ | زبان پارسی | زبان مغولی (زبان مادری)، زبان عربی (زبان دینی) |
۱۷ | ملوکالطوایفی | قرن چهاردهم م. | - | زبان پارسی | زبان مغولی، زبان عربی |
۱۸ | تیموریان | ۱۳۷۰ تا ۱۵۰۷ م. | ۱۳۷ | زبان پارسی | زبان ترکی جغتایی، زبان عربی (زبان آکادمیک) |
۱۹ | صفویان | ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ م. | ۲۳۵ | زبان پارسی | زبان ترکی آذری (زبان درباری) |
۲۰ | افشاریان | ۱۷۳۶ تا ۱۷۹۶ م. | ۶۰ | زبان پارسی | زبان ترکی آذری (زبان ارتشی) |
۲۱ | زندیان | ۱۷۵۱ تا ۱۷۹۴ م. | ۴۳ | زبان پارسی | زبان لری (زبان درباری) |
۲۲ | قاجاریان | ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ م. | ۱۳۱ | زبان پارسی | زبان ترکی آذری (زبان درباری و زبان مادری) |
۲۳ | پهلویان | ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹ م. | ۵۴ | زبان پارسی | زبان مازندرانی
(زبان مادری) |
۲۴ | جمهوری اسلامی | ۱۹۷۹ م. تا کنون | ۴۱ | زبان پارسی | - |
کل | ایران در طول تاریخ | ۲۷۰۰ پ.م. تا ۲۰۲۰ م. | ۵۲۲۰ | زبان پارسی | زبان ایلامی، زبان عربی، زبانهای ترکی |
زبانهای رسمی ایران در طول تاریخ
زبان رسمی به زبانی گفته میشود که به طور قانونی در کشور یا منطقهای از کشور که از توانایی وضع قوانین خاص آن منطقه برخوردار است، انتخاب شده است. یک زبان ناشناخته در دوران نیاایلامی در ایران تکلم میشده است. دبیرِ نیاایلامی از خط میخی سومری یا دبیرِ باستانی سومری بوده است. پس از آن زبان عیلامی و زبان مادی رایج بودهاست. در دوران هخامنشیان به مدت ۲۲۰ سال زبان پارسی رسمیت مییابد ولی با سقوط آنها به مدت ۱۷۴ سال زبان یونانی زبان رسمی ایران میشود. در دوره اشکانیان به مدت ۴۷۱ سال دو زبان پارتی و یونانی زبانهای رسمی ایران میشوند و در دوره ساسانیان به مدت ۴۲۷ سال زبان پارسی به تنهایی زبان رسمی ایران میشود. با حمله اعراب به ایران به مدت ۱۸۹ سال زبان عربی زبان رسمی ایران میشود (در زمان امویان زبان پارسی هم برای مدتی زبان رسمی دیگر بود) ولی از زمان طاهریان در ۸۲۱ میلادی تاکنون در حدود ۱۲۰۰ سال بهطور پیوسته زبان رسمی کشور، زبان پارسی بودهاست.
در طول تاریخ (از دوران نیاایلامیان به بعد تا سال ۲۰۲۰ میلادی) زبانهای زیر حداقل یک بار زبان رسمی ایران بودهاند:
- زبان ناشناخته: ۵۰۰ سال
- زبان عیلامی: ۲۱۶۱ سال
- زبان مادی: ۱۲۹ سال
- زبان یونانی: ۱۷۴ سال به تنهایی و ۴۷۱ سال همراه با زبان پارتی (در مجموع ۶۴۵ سال)
- زبان عربی: ۱۶۵ سال به تنهایی و ۲۴ سال همراه با زبان پارتی (در مجموع ۱۸۹ سال)
- زبان پارتی: ۴۷۱ سال همراه با زبان یونانی
- زبان پارسی: ۱۶۲۶ سال به تنهایی و ۲۴ سال همراه با زبان عربی (در مجموع ۱۶۵۰ سال)
تفاوت آمارها
علت تنوع آمارها به این خاطر است:
- مرز روشنی از زبانها وجود ندارد و زبان فارسی بهعنوان زبان میانجی و زبان رسمی در تمامی نقاط ایران که زبانهای بومی رایج هست، وجود دارد.
- جابجاییها و مهاجرتها تعادل زبانی یک منطقه را بهم میزند.
گزارشها و تخمینها
اتنولوگ
اتنولوگ جمعیت فارسی زبانان ایران در سال ۲۰۱۶ را ۵۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر یعنی بیش از ۶۲ درصد میداند.
جمعیت گویشوران زبانهای ایرانی و غیرایرانی
جمعیت ایران در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، بر پایه برآوردهای گوناگون میان ۷۹ تا ۸۱ میلیون نفر بوده است. اتنولوگ جمعیت گویشوران زبانهای گوناگون در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی را به ترتیب زیر بیان کرده است. به این نکته توجه شود که میان قومیت و گویشور تفاوت وجود دارد و برای نمونه میزان جمعیت آذری زبانان در جدول لحاظ شده است در حالی که جمعیت آذری تباران اندکی بیش تر است. بیش از ۸۱ درصد مردم ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به یکی از زبانهای ایرانی سخن میگویند.
ردیف | نام | جمعیت(۲۰۱۶) | درصد از کل جمعیت ایران(۲۰۱۶) | |
---|---|---|---|---|
زبانهای ایرانی | ||||
۱ | زبان فارسی | ۵۰٬۴۰۰٬۰۰۰ | ۶۲٫۷۴ | |
۲ | زبان کردی | ۵٬۵۹۰٬۰۰۰ | ۶٫۹۵ | |
۳ | زبان لری | ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ | ۲٫۱۱ | |
۴ | زبان گیلکی | ۲٬۴۰۰٬۰۰۰ | ۲٫۹۸ | |
۵ | زبان مازندرانی | ۲٬۳۴۰٬۰۰۰ | ۲٫۹۱ | |
۶ | زبان بلوچی | ۱٬۹۲۰٬۰۰۰ | ۲٫۳۹ | |
۷ | زبان لکی | ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ | ۱٫۲۴ | |
۸ | زبان تاتی و زبان تالشی | ۴۰۰٬۰۰۰ | ۰٫۴۹ | |
۹ | سایر زبانهای ایرانی | محدود | ۰٫۰۴ | |
کل | زبانهای ایرانی | ۶۵٬۷۵۰٬۰۰۰ | ۸۱٫۴۵ | |
زبانهای غیرایرانی | ||||
۱ | زبان ترکی آذربایجانی | ۱۰٬۹۰۰٬۰۰۰ | ۱۳٫۵۷ | |
۲ | زبان ترکمنی | ۷۹۰٬۰۰۰ | ۰٫۹۸ | |
۳ | زبان ترکی خراسانی | ۸۸۶٬۰۰۰ | ۱٫۱۰ | |
۴ | زبان ترکی قشقایی | ۹۵۹٬۰۰۰ | ۱٫۱۹ | |
۵ | زبان عربی | ۱٬۳۲۰٬۰۰۰ | ۱٫۶۴ | |
۶ | زبان ارمنی | ۱۰۰٬۰۰۰ | ۰٫۱۲ | |
۷ | زبان آشوری | ۱۵٬۰۰۰ | ۰٫۰۲ | |
۸ | سایر زبانهای غیر ایرانی | محدود | ۰٫۰۲ | |
کل | زبانهای غیرایرانی | ۱۴٬۹۷۰٬۰۰۰ | ۱۸٫۵۵ | |
کل تجمیعی | کل زبانهای رایج در ایران | ۸۰٬۷۲۰٬۰۰۰ | ۱۰۰ |
مرکز آمار ایران
بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب قومی ملّت ایران، جمعیت فارسیزبانان حدود ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان میدهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت میکنند و ۸۶ درصد از آنها فقط فارسی را میفهمند. پس از فارسها، قوم آذری فراوانی بیشتری دارد. جمعیت آذریها حدود ۱۵ الی۱۷ درصد و جمعیت ترکمنها حدود ۲/۱ درصد جمعیت ایران است. حدود ۵/۳ الی ۵ درصد از جمعیت به سومین گروه قومی، یعنی کردهای سنی و شیعهٔ غرب کشور اختصاص دارد. پس از آنها به ترتیب قوم عرب در جنوب غربی کشور با حدود ۳ درصد و قوم بلوچ در جنوب شرقی کشور با حدود ۲ درصد از کل جمعیت قرار دارند.
سازمان سیا
سازمان سیا در کتاب حقایق خود درصد گویشوران هر زبان از جمعیت ایران را اینگونه اعلام کردهاست:
- زبان فارسی: ۵۳ درصد
- زبانهای ترکتبار (آذری، قشقایی، ترکمنی و خلجی) ۱۸ درصد
- زبان کردی: ۱۰ درصد
- گیلکی و مازندرانی: ۷ درصد
- زبان لری: ۶ درصد
- زبان عربی: ۲ درصد
- بلوچی: ۲ دصد
- تاتی و تالشی: ۱ درصد
- دیگر زبان (ارمنی، اچومی، گرجی و غیره): ۱ درصد
دانشنامه ورلد اطلس
دانشنامهٔ وورلد اطلس در گزارش خود زبانهای اصلی رایج در ایران را اینگونه معرفی میکند:
- فارسی (چهل و هشت میلیون نفر)
- ترکی آذربایجانی (ده میلیون نفر در آذربایجان ایران)
- کردی (هفت میلیون نفر)
- لری (سه میلیون نفر)
- بلوچی، ترکمنی، تاتی، تالشی و سایر (حدود چهار میلیون نفر)
صندوق جمعیت ملل متحد
بر پایهگذارش صندوق جمعیت ملل متحد نیز زبان جمعیت ایران متشکل از
- ۵۱٪ فارسی
- ۲۴٪ آذربایجانی
- ۷٪ گیلکی و مازندرانی
- ۷٪ کردی
- ۳٪ عربی
- ۲٪ بلوچی
- ۲٪ لری
- ۲٪ ترکمنی
- ۱٪ تاتی و تالشی
- ۱٪ دیگر زبانها مانند لکی، قشقایی، قزاقی، هزارگی، گرجی، ارمنی و…
سازمان فردای بی ترور
بر پایه آماری که سازمانی مستقر در آمریکا به نام «فردای بی ترور» با ضریب خطای +/- ۳٫۱٪ که با نمونه برداری یکنواخت به تفکیک جمعیت آماری هر استان گرفته شدهاست، آمار زیر به دست آمدهاست:
- فارسی ۵۰٫۵٪
- آذربایجانی ۲۱٫۶٪
- کردی ۷٫۶٪
- گیلکی و مازندرانی ۶٫۹٪
- عربی ۲٫۷٪
- لر ۵٫۹٪
- بلوچی ۱٫۴٪
- ترکمن ۰٫۹٪
- نامشخص ۱–۱٫۵٪
زبانهای در خطر انقراض در ایران
زبانهای ایرانی به چهار دوره نیاایرانی یا پیشاایرانی، ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو دستهبندی میشوند.
کتاب اطلس زبانهای در معرض خطر جهان که به سردبیری کریستوفر موزلی و به قلم تعدادی از کارشناسان زبانشناسی در مناطق مختلف جغرافیایی جهان نوشته شده و توسط «سازمان یونسکو» منتشر گردیده، مطالبی را در خصوص زبانهای درمعرض خطر یا انقراض در جهان به رشته تحریر درآورده است. یونسکو برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ اطلس زبانهای در معرض خطر را منتشر نمود. زبان در معرض خطر یا در حال انقراض، زبانی است که توسط نسلهای قبلی به نسل جدید منتقل نمیشود. اینگونه زبانها حتی در بین افرادی که به آن زبان صحبت میکنند فاقد هرگونه اعتبار بوده و در بسیاری از موارد به صورت مکتوب نیستند و فقط جنبه شفاهی دارند. طبق اعلام اطلس زبانهای جهان بیش از ۲۰ زبان در ایران در معرض نابودی و انقراض کامل هستند. یونسکو نیز ۲۴ یا ۲۵ زبان را در خطر نابودی در ایران اعلام کردهاست. آماری که در منابع از جمله اطلس زبانهای درخطر سازمان یونسکو از شمار و نام زبانهای درخطر ایران ارائه شده متأسفانه دقیق نیست. به عنوان مثال در این اطلس تعداد زبانهای در خطر ایران، ۲۵ زبان برآورد شدهاست اما این فهرست از دید متخصصان فهرست قابل قبولی نیست. براساس اطلاعاتی که در منابع آمدهاست تعداد زبانهای زنده ایران ۷۶ زبان است. در بین این ۷۶ زبان چیزی حدود نیمی از این زبانها با درجههای مختلف در خطر هستند. سازمان یونسکو ۶ درجه برای میزان درخطربودن یک زبان در نظر گرفتهاست و ۹ عامل را در این امر مؤثر میداند. از بین این عوامل دو عامل از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از آنها تعداد سخنگویان زبان است. عامل دوم که یونسکو از آن به عنوان عامل طلایی یاد میکند، عامل انتقال بین نسلی است.
گویشهای هرزنی و گرینگانی در استان اردبیل، تالشی در استان گیلان، وفسی و آشتیانی در استان مرکزی و تاکستانی در استان قزوین که همگی از گویشهای زبان تاتی بهشمار میروند، در خطر هستند. همچنین گویشوران لاهیجی، بالاخانی، سوراخانی و… که گویشهای تاتی جمهوری آذربایجان محسوب میشوند نیز با چنان سرعتی در حال کاهشند که از دیدگاه زبانشناسی جزو زبانهای «در حال انقراض» شمرده میشوند. شماری از گویشهای استان سمنان نیز در معرض نابودی است. همچنین لُریِ «کُمزاری» (Komzari) که یک گویش ایرانی است و گویشوران آن در آنسوی تنگه هرمز و در کشور عمان هستند نیز جزو زبانهای در خطر است. راهجردی، دزیدی، نطنزی، گزی، خونسازی، نائینی، دری زرتشتی، سنها (Sonha)، سیوندی، کرشی ( به انگلیسی:Koroshi)، اچمی و گویشهای آن از جمله بشکردی و کمزاری از دیگر زبانهای ایرانی در خطر هستند. شماری از زبانهایی که گویشورانشان در تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان و شرق چین زندگی میکنند نیز در گروه زبانهای تهدید شونده قرار دارند.
یکی دیگر از زبان های در معرض انقراض، زبان ترکی قشقایی می باشد.
براساس اطلاعاتی که در منابع آمدهاست تعداد زبانهای زنده ایران ۷۶ زبان است. در بین این ۷۶ زبان چیزی حدود نیمی از این زبانها با درجههای مختلف در خطر هستند. سازمان یونسکو ۶ درجه برای میزان درخطربودن یک زبان در نظر گرفتهاست و ۹ عامل را در این امر مؤثر میداند. از بین این عوامل دو عامل از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از آنها تعداد سخنگویان زبان است. عامل دوم که به نظر من مهمتر است و یونسکو از آن به عنوان عامل طلایی یاد میکند، عامل انتقال بین نسلی است. یعنی پدر و مادر در خانواده این زبان را به فرزندانشان منتقل میکنند یا خیر. تصور کنید که خانواده به هر دلیلی برای مثال به دلیل اعتبار بالای زبان دیگر، با فرزندانشان به زبان بومی خود حرف نزنند و برای صحبت با آنها آن زبان دوم را به کار برند. در چنین حالتی نسل والدین آخرین سخنگویان آن زبان بومی خواهند بود و با مرگ آنها آن زبان هم از بین میرود. براساس آمارهای رسمی سازمان یونسکو بیش از ۵۰ درصد از هفت هزار زبان شناخته شده در دنیا در آستانه نابودی هستند. از میان هفت هزار زبان، تنها چند صد زبان در نظامهای آموزشی و رسمی در دنیا ارائه میشوند و کمتر از ۱۰۰ زبان در دنیای دیجیتال به کار گرفته میشوند. آماری که در منابع از جمله اطلس زبانهای درخطر سازمان یونسکو از شمار و نام زبانهای درخطر ایران ارائه شده متأسفانه دقیق نیست. به عنوان مثال در این اطلس تعداد زبانهای در خطر ایران، ۲۵ زبان برآورد شدهاست اما این فهرست از دید متخصصان فهرست قابل قبولی نیست. نکتهٔ دیگر اینکه اصطلاحهای زبان، گویش و لهجه را زبانشناسان با وسواس خاصی استفاده میکنند و بین آنها بر سر تعاریف این اصطلاحها در مواردی اتفاق نظر وجود ندارد. باید توجه داشته باشیم این تعدادی که میگوییم بسته به اینکه زبان و گویش را با چه تعریفی استفاده میکنیم و چه چیزی را مد نظر داریم، متفاوت است. زبانشناسان باور دارند که بیش از نیمی از زبانهایی که در سراسر جهان رواج دارد، کمتر از ۱۰۰ سال آینده از بین میروند. علت این است که زبانهای دنیا از نظر تعداد سخنگو، از نظر اهمیت اقتصادی و اجتماعی و بقیه فاکتورهای که میتواند به حفظ یک زبان کمک کند، شرایط یکسانی ندارند. پنجاه درصد جمعیت جهان تنها به حدود بیست زبان سخن میگویند. زبانهای چینی، انگلیسی و اسپانیایی در زمرهٔ این ۲۰ زبان و جزو زبانهای اکثریت هستند. هر یک از زبانهای اکثریت به تنهایی بیش از ۵۰ میلیون سخنگو دارند و معمولاً قدرت اقتصادی و اجتماعی در دست سخنگویان این زبانهاست؛ بنابراین این زبانها از پایگاهی قوی برخوردار هستند. غیر از این ۲۰ زبان، بقیه زبانهایی که در جهان هستند، به نوعی زبان اقلیت محسوب میشوند. به دلیل اینکه به نسبت زبانهای اکثریت چه به لحاظ تعداد سخنگو و چه به لحاظ وضعیت اقتصادی در رتبهٔ پایینتری قرار دارند. پنجاه درصد بقیهٔ مردم جهان به بقیهٔ زبانهای متعدد موجود در دنیا تکلم میکنند؛ بنابراین شمار سخنگویان بعضی از این زبانها بسیار کم است و ممکن است تنها چند ده یا چند صد سخنگو داشته باشند. زبانهایی که تعداد سخنگویانشان کمتر است و جایگاه اجتماعی بالایی ندارند، در معرض خطر نابودی قرار دارند. این موضوع هم چند عامل دارد. یکی اینکه فشاری که از سوی زبانهای اکثریت بر آنها وارد میشود و باعث میشود سخنگویان این زبانها به دلیل پایگاه اجتماعی و اعتبار بالایی که زبان دیگر دارد، زبان خودشان را کنار بگذارند. عوامل بیرونی هم ممکن است در کاهش تعداد سخنگویان یک زبان و قرار دادن آن در معرض خطر انقراض مؤثر باشند. برای مثال بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری و جنگ میتواند بر تعداد سخنگویان یک زبان اثر بگذارد. علت بعدی خود سخنگویان هستند که به دلیل اعتبار پایین آن زبان و بهایی که به آن داده نمیشود، تصمیم میگیرند به آن تکلم نکنند و با زبان دیگر که اعتبار بیشتری دارد صحبت کنند.
در این بحث، زبانها و گویشهای در خطر نابودی به ۶ گروه، دستهبندی شدهاند. در این میان ۲۴ زبان یا گویش در ایران از زبانهای ایرانی، ترکی و سامی جز آمار بالا هستند. اما نکته قابل توجه آن است که ۱۷ تای آنها جز زبانهای ایرانی هستند. این در حالی است که «فریار اخلاقی»، مدیر گروه زبان و گویش رایج پژوهشگاه زبانشناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران اعتقاد دارد بیش از ۳۸ زبان از مجموع ۷۶ زبان زنده در ایران در خطر نابودی کامل هستند. طبق اعلام یونکسو ایران دارای ۳ زبان آسیبپذیر، ۱۴ زبان در معرض خطر، ۲ زبان به شدت در خطر نابودی، ۳ زبان در شرایط بحرانی و دو زبان منقرض شده (در سالهای اخیر) دارد.
- زبانهای امن
- زبانهای باثبات ولی در معرض تهدید
- زبانهای آسیبپذیر: تالشی (ایرانی ۴۰۰٬۰۰۰ تن)، خلجی (ترکی ۲۰٬۰۰۰ تن)، ترکی خراسانی (۲۰۰٬۰۰۰ تن)
- زبانهای در معرض خطر: تاتی (ایرانی، جمعیت نامشخص)، آرامی (۲۴٬۰۰۰ تن)، هورامی (ایرانی ۲۳٬۰۰۰ تن)، جیدی (ایرانی ۳۰٬۰۰۰ تن)، وفسی (ایرانی ۱۸٬۰۰۰ تن)، آشتیانی (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، سمنانی (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، خوانساری (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، گزی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، دری زرتشتی (ایرانی ۱۵٬۰۰۰ تن)، سوی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، بشاگردی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، اچمی (ایرانی ۸۰٬۰۰۰ تن)، سیوندی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)
- زبانهای شدید در معرض خطر (به شدت در خطر نابودی): نطنزی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، نایینی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)
- زبانهای کامل در معرض خطر (بحرانی): سنایا (آرامی ۶۰ تن)، مندائی (آرامی ۳۰۰ تن)، کوروشی (ایرانی ۲۰۰ تن)
- زبانهای منقرض شده: لشان ددان (آرامی) و هولئولا (آرامی)
زبانهای زیر در خطر نابودی کامل قرار دارند:
- زبان آشتیانی
- زبان بشاگردی
- زبان فارسیهود
- زبان جیدی
- زبان گزی
- زبان گورانی
- زبان خلجی
- زبان ترکی خراسانی
- زبان خوانساری
- گویش کرشی
- زبان اچمی
- زبان مندائی
- زبان نطنزی
- زبان نائینی
- زبان سمنانی
- زبان سنایا
- زبان سیوندی
- زبان سوی
- زبان تالشی
- زبان تاتی
- گویش وفسی
- دری زرتشتی (گویش بهدینان)
- لشان ددان
- هولئولا
زبانهای ترکی
زبان ترکی آذربایجانی
زبان ترکی آذربایجانی شاید پس از زبان ازبکی دومین زبان از زبانهای ترکی باشد که بیشترین تأثیر را از فارسی گرفتهاست. این تأثیر بیشتر در واجشناسی، مجموعه لغات و ساختار بودهاست و به صورت کمتر در صرف این زبان بودهاست. تأثیر عناصر زبانهای ایرانی بر اغوزی از آسیای میانه آغاز شدهاست.اتنولوگ جمعیت آذری زبانهای ایرانی در سال ۲۰۱۶ میلادی را ۱۰٬۹۰۰٬۰۰۰ میداند و گسترش آن را در شمال (غربی) و مرکز ایران میداند.
اگر چه خطر انقراض، زبان ترکی آذربایجانی در ایران را تهدید نمیکند ولی آسیبها و چالشهای عمده ای دارد:
- آب رفتن زبان ترکی و گسترش پدیده زبان فآذری: پدیده «زبان فآذری» (فارسی + آذری) به زبان ترکی آمیخته با واژگان و دستور زبان فارسی گفته میشود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی درآمده است. گسترش پدیده فآذری بویژه در میان جمعیتهای مهاجر به کلانشهرها، بزرگترین تهدید پیش روی زبان ترکی آذربایجانی است چرا که آن زبان را از درون تهی و گویشوران آن را به فراموشی تدریجی زبان مادری و جایگزینی آن با زبان غالب (فارسی) سوق میدهد. دو عامل در شکلگیری این پدیده نقشآفرینی کردهاند. نخست، رسانهها و دوم، نظام آموزشی.
- نازایی زبانی: فقدان مراکز علمی، پژوهشی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیقتر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادلسازی و معادلیابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، میتواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی میتواند در یک بازه زمانی طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل کند یا حتی منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود. بهطور نمونه، زبانهای مازنی و گیلکی دست کم در مناطق شهری در طی دهههای اخیر تبدیل به گویش و لهجه شدهاند که بر پایه تعاریف زبانشناسی، دیگر به سختی میتوان آنها را زبان نامید.
- فقدان زبان و الفبای معیار و انشقاق زبانی: در کشورهای وسیعی مانند آمریکا، روسیه و چین نظام آموزشی و رسانههای سراسری، نقش مهمی در کم رنگ کردن لهجههای مختلف زبانهای انگلیسی، روسی و چینی و تقویت یک لهجه استاندارد برای زبانهای مادری ایفا کردند. در آذربایجان ایران اما عکس این موضوع را شاهد هستیم به طوری که به علت نبود رسانههای حرفه ای، نظام آموزشی و الفبای استاندارد و یکسان به زبان ترکی، لهجههای مختلف زبان ترکی (بهطور مثال ترکی قشقایی و ترکی خلجی) در درک و فهم یکدیگر دچار مشکل بوده و در حال تبدیل شدن به زبانهایی مجزا (زبان قشقایی و زبان خلجی) هستند.
- نگاه کلیشهای و منفی: در گفتمان غالب در ایران، تصور میشود که زبان ترکی آذربایجانی، ضعیف، فاقد پتانسیل، غیرعلمی و غیرادبی است. اثر مشهور جهانی در سالهای اخیر از زبان ترکی آذربایجانی ایران ایجاد نشدهاست.
- نگاه امنیتی: توجه و اهتمام به این زبان، معادل تقویت واگرایی و نشانهای از جداییطلبی تلقی میشود و توطئه خارجی و مغایر با امنیت ملی کشور دانسته میشود.
زبان ترکمنی
زبان ترکمنی در ایران و افغانستان با خط فارسی نوشته میشود. در کشور ترکمنستان تا سال ۱۹۲۸ خط فارسی و سپس خط لاتین جایگزین آن شد و در سال ۱۹۴۰ خط سریلیک جای آن را گرفت. در ۱۹۹۱ خط لاتین بر پایه خط ترکی (استانبولی) جایگزین خط سریلیک شد.
زبان ترکی خراسانی
سازمان یونسکو از زبانهای در معرض خطر جهان یا منسوخ شده، اطلسی تهیه کردهاست که به صورت آنلاین و به کمک نقشههای گوگل قابل مشاهده است. در این لیست، برای کشور ایران ۲۵ زبان در معرض خطر نشان داده شدهاست که ترکی خراسانی یکی از این زبانها است و با عنوان زبان آسیبپذیر (Vulnerable) از آن یاد شدهاست. این زبان بیشتر در استان خراسان شمالی صحبت میشود ولی در استانهای خراسان رضوی و گلستان هم گویشور دارد. بیشتر کسانی که به زبان ترکی خراسانی سخن میگویند به زبان فارسی نیز مسلط هستند. نابودی تدریجی زبان ترکی خراسانی در شمال و مرکز خراسان رخ دادهاست.
زبان قشقایی
ترکی قشقایی
زبان ترکی قشقایی یکی از لهجههای شاخه جنوب غربی زبان ترکی است که قشقاییها بدان تکلم میکنند. در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمعآوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیلهای فراوان عربی دیده میشود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شدهاند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شدهاند و ویژگیهای فارسیشان را حفظ کردهاند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو. بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد قشقاییها در همه سنین از زبان مادری در حوزههای دوستانه و خانوادگی استفاده مینمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانوادههای ترکزبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزههای مختلف زبان غالب فارسی است و در موقعیتهای غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده میشود در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده میشود. ترکی در شیراز به شدت تحت تأثیر فارسی است. زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربریاش است.
جمعیت قزاقهای ایران بیش از ۵٫۰۰۰ نفر است که در شهرهای گرگان، بندر ترکمن و گنبد کاووس زندگی میکنند. بیشتر آنها در اوایل قرن بیستم از قزاقستان شوروی به ایران مهاجرت کردند. زبان قزاقی در بین آنها رایج است.
نشانههایی تاریخی نشان میدهد که خلجها احتمال دارد در اصل مردمی آریایینژاد و گروهی از سکاها بودهاند که در آسیای میانه ترکزبان شدهاند. مردم خلج از نظر فرهنگی ایرانی محسوب میشوند. امروزه زبان خلجی در معرض انقراض قرار دارد و جای خود را بین نسل جدید خلجیها به فارسی دادهاست. نسل جدید تنها در حد درک مطلب با این زبان آشنائی دارند و دیگر در میان خود از این زبان استفاده نمیکنند. بر اساس آمار سایت اتنولوگ تعداد گویش وران زبان خلجی در ایران ۴۲٫۱۰۰ نفر میباشد.
بچاقچی، یکی از بزرگترین ایلات استان کرمان است. ایشان شیعهمذهب هستند و در گذشته به گویشی از ترکی صحبت میکردند ولی امروزه بیشتر شهرنشین شده و به فارسی صحبت میکنند. واژه بچاقچی در ترکی به معنای چاقوساز است و گویا از نام یکی از رؤسای گذشته ایل گرفته شدهاست.
زبان کُردی
زبان کردی یکی از زبانهای هند و اروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی غربی است. همچنین کردی به زنجیره گویشی ای گفته میشود که کُردها هم اینک با آن سخن میگویند. زبان کُردی یا زبانهای کُردی از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی هستند که با زبان فارسی خویشاوندی دارند. تعریف یک زبان به عنوان «کُردی» همواره دستخوش عوامل غیر زبانشناختی بهویژه عوامل سیاسی و فرهنگی است. در واقع «زبان کُردی» به مانند «زبان فارسی» به معنای یک زبان با یک شکل استاندارد و مرز و تعریف مشخص نیست، بلکه امروزه به طیفی از زبانهای ایرانی شمال غربی اطلاق میشود که گاه به هم نزدیک و گاه نسبت به هم از نظر زبانشناسی دور هستند.
زبان لری
زبان لری یکی از زبانهایی است که حیاتش به دلایل مختلف درون و برون قومی، در معرض تهدید است. با توجه به استفادهٔ وافر و نسنجیده از شیوهٔ واژهگزینی، این شیوه به مهمترین عامل آسیبرسان به زبان لُری تبدیل شدهاست. امروزه تعامل اقوام و ملل به شکل عجیبی گسترش یافتهاست و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یکدیگر در همه عرصهها شدهاست. در این خصوص، تأثیر زبانها بر یکدیگر برای بعضی از اقوام به فرصت و برای برخی دیگر به تهدیدی جدی تبدیل شدهاست. برخی از زبانها به دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان که بیشتر درونقومی است دارای فرصت و برخی دیگر به دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. به نظر میرسد لُری در زمرهٔ زبانهای دستهٔ دوم یعنی زبانهای مورد تهدید قرار میگیرد. این قوم به علت نداشتن رسمالخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سالهای اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی صحبت کردن و دوری از زبانهای بومی گرایش پیدا کردهاند که هر دوی این عوامل خطری برای ادامه حیات زبانهای مردم لر میباشند. پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یافتهاست.
زبان لکی
زبان لکی زبان طوایف لک ایران و از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی رایج در مناطق غرب ایران است. حدود یکونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) به این زبان سخن میگویند. زبان لکی در مرداد ماه ۱۳۹۶ با در خواست استان لرستان به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد. زبان لکی یکی از زبانهای بسیار قدیمی است. تعداد واژهها در این زبان را تا ۳۰ هزار واژه اعلام کردهاند. در زبان لکی کنونی هنوز بسیاری از لغات، اصطلاحات و واژههای موجود در زبان اوستا به همان شکل اولیه بدون هیچ تغییری رایج و معمول هستند. لکی زبانی است تقریباً منظوم و مملو از اشعار، ضربالمثلها، تمثیلها، افسانهها و بسیاری از کلمات و جملات آن دارای اوزان عروضی است، با این تفاوت که شعر لکی همهجا ۱۰هجایی است، اما گاهی ۸ و ۱۲هجایی نیز دارد. زبان و ادبیات لکی در معرض فراموشی و آسیب جدی است. رسمالخط واحدی در زبان لکی وجود ندارد. عبدالعلی میرزانیا کارشناس، شاعر و پژوهشگر زبان لکی میگوید: واژههای زبان لکی در معرض فراموشی قرار دارند که این موضوع هشداری جدی برای مقابله با آسیب رسیدن به این زبان کهن است. .
زبانهای حاشیه دریای خزر
زبان گیلکی
مردم گیلک زبان با گویشهای مختلف سخن میگویند که ریشه در زبانهای ایران باستان دارد. بررسیهایی نشان میدهد زبان گیلکی در خطر است و پدران و مادران گیلکزبان به خصوص در شهرهای گیلکنشین اصرار دارند فرزندانشان فارسی صحبت کنند. این عامل، با کاهش دانستههای واژگان گیلک زبانها، از یک سو باعث اختلال در فرایند زایش واژگانی و دستوری گیلکی میشود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلکها از واژگان فارسی در گفتگوهایشان، فرایند مرگ تدریجی گیلکی را شتاب میدهد. دکتر مریمسادات فیاضی عضو هیئت علمی زبان و ادبیات پژوهشکده گیلانشناسی با اشاره به اینکه بنابر اعلام مؤسسه مکس پلانک، زبان گیلکی دومین زبان ایرانی در معرض خطر است، گفت: گیلکی را میتوان در طبقهای میان «آسیبپذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد. بر اساس اطلس زبانهای در معرض خطر یونسکو، زبانهای جهان را میتوان در شش طبقه «سالم»، «آسیبپذیر»، «نسبتاً در معرض خطر»، «به شدت در معرض خطر»، «بحرانی» و «منقرضشده» جای داد. «زبانهای سالم» گویشورانی دارد که زبانشان را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند، «زبانهای آسیبپذیر» شامل زبانهایی است که گویشوران خردسالش در برخی از مناطق و در پارهای موقعیتهای خاص به آن سخن میگویند، «زبانهای در معرض خطر» شامل دسته ای است که کودکان آن زبان را به عنوان زبان مادریشان در خانه نمیآموزند، «زبانهای به شدت در معرض خطر» به زبانهایی اطلاق میشود که گویشورانشان افراد کهنسال هستند و اگرچه نسل جوانتر (پدرها و مادرها) کاملاً آن را متوجه میشوند اما آن را به کودکان خود نمیآموزند، گویشوران «زبانهای بحرانی» کهنسالانی هستند که در بافتهایی خاص به زبان خود تکلم میکنند و «زبانهای منقرضشده» گویشور ندارند. با توجه به تقیسمبندی پیشگفته گیلکی را میتوان در طبقهای میان «آسیبپذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد.
زبان مازندرانی
محدوده جغرافیایی فعلی زبان مازندرانی از مرز گیلان در غرب تا دشتهای گرگان در شرق امتداد دارد. مرز جنوبی زبان مازندرانی تا حدودی ناشناخته است و این زبان فراتر از رشته کوه البرز، شامل فیروزکوه و دماوند میشود و تمام مسیر جنوب به حومه تهران در شمیرانات، لواسانات، رودهن و غیره را در بر میگیرد. روستای ولاترو استان البرز که گویش آن توسط لامبتون (۱۹۳۸) ضبط شدهاست نیز گویشی از زبان مازندرانی میباشد. در حاشیه جنوب شرقی مازندران، مجموعه ای از شهرها دراطراف شهر سمنان مانند سنگسر (مهدی شهر)، سرخه، لاسجرد، افتر وجود دارد که گویش آن دارای خصوصیات مشترک قابل توجهی با زبان مازندرانی است به خصوص گویش شهمیرزاد که گونه ای از زبان مازندرانی است. زبان مازندرانی تنها در کشور ایران تکلم میشود. زبان مازندرانی از خردهزبانهای در خطر مرگ است. محمد صالح ذاکری پژوهشگر زبان مازندرانی نسبت به خطر نابودی این زبان کهن دارای ریشه هندی اروپائی هشدار داد و گفت که بر اساس نتایج یک تحقیق ۶۰ درصد خانوادههای مازندرانی در جمع خانوادگی هم به زبان فارسی مکالمه میکنند. او در نشستی با موضوع آینده زبان مازندرانی افزود: رغبت نداشتن خانوادههای مازندرانی برای آموزش زبان بومی به فرزندانشان، مهمترین علت به خطر افتادن زبان مازندرانی است. وی محدود شدن حوزه کاربرد، تأثیر زبانهای دیگر و دلسردی و نداشتن اعتماد به نفس کاربران در استفاده از زبان مادری را از دیگر عوامل تهدیدکننده زبان مازندرانی برشمرد. ذاکری با بیان اینکه نگرش مثبتی به زبان مازندرانی در خانوادهها وجود ندارد، گفت: این نگرش منفی در دختران بیشتر از پسران و در کودکان و نوجوانان بیشتر از بزرگسالان است.
زبان تالشی
زبان تالشی نام یک گروه زبانی، از زبانهای ایرانی شمال غربی است. زبان تاتی نزدیکترین زبان از زبانهای ایرانی شمال غربی، به زبان تالشی است؛ به گونهای که برخی منبعهای زبانشناسی، مانند اتنولوگ، این دو را یک گروه زبانی دانستهاند. طبق اعلام اطلس زبانهای جهان این زبان در خطر انقراض قرار دارد.
زبان تاتی
تاتهای ایران به زبان تاتی سخن میگویند. از دستهٔ زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است. گویشهای این زبان روزگاری از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترکزبان و فارسیزبان شدن بخشی از شمالباختری ایران تنها جزیرههایی از گویشهای تاتی در منطقه به جا ماندهاست. طبق اعلام اطلس زبانهای جهان این زبان در خطر انقراض قرار دارد.
زبانهای کومشی
زبانهای کومشی گروهی از زبانهای ایرانی شاخهٔ شمال غربی و زیرمجموعه زبانهای حاشیه دریای خزر هستند.که در استان سمنان توسط مردم سمنانی گویش میشود. زبانهای کومشی مرز انتقال بین گویشهای حاشیه دریای خزر با زبانهای ایران مرکزی میباشد. برخی از این گویشها مانند سنگسری و افتری تحت تأثیر زبان مازندرانی هستند. در منابع شش زبان جزو این گروه ذکر شدهاست، که بر سر گویش بودن برخی از آنان اختلاف وجود دارد.
زبان بلوچی
زبان بلوچی از زبانهای ایرانی شمال باختری است و با زبانهای تاتی، کردی، گیلکی و تالشی نزدیکی زیادی دارد. بلوچی بیشتر رابطه نزدیکی با زبان پارتی تا زبان پارسی میانه دارد برای همین به نظر میرسد گویشوران این زبان در گذشتهٔ دور از نواحی شمالیِ ایران امروزی به بلوچستان کنونی کوچیده باشند. سخنگویان بلوچی احتمالاً نخست در حاشیه دریای خزر میزیستند و در حدود قرن ۴ق/۱۰م به مناطقی که اکنون هستند مهاجرت کردند.
زبان عربی
زبان عربی خوزستانی گویشی از زبان عربی و بسیار نزدیک به لهجه عربی بینالنهرینی است که در جنوب غرب ایران به ویژه استان خوزستان و نواحی جنوبی استان ایلام توسط مردم عرب بدان تکلم میشود.
وضعیت زبانهای اقلیت در ایران
زبان ارمنی
اقتباس زبان ارمنی از زبانهای ایرانی بیشتر به زبان پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان بازمیگردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده میشوند در صورتی که در فارسی کنونی آن کلمات دیگر کاربرد ندارند. به این ترتیب میتوان از طریق زبان ارمنی برخی از واژههای متروک و منسوخ پهلوی را یافت. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است ولی در زبان فارسی کنونی از آنها استفاده نمیشود. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژههای اصیل پهلوی بودهاست.
زبان گرجی
زبان گرجی تنها در بین عده محدودی از گرجیهای ایران رواج دارد. آنها گروهی از مردم گرجی و یکی از قومیتهای ساکن ایران هستند که نیاکان آنها اغلب به دلیل مقاومت در برابر پادشاهان ایران، از وطن خود گرجستان، به ایران تبعید میشدند. بهطوریکه در طول حکومت سلسلههای صفویه، افشاریه و قاجاریه حدود سیصد هزار گرجی در قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان، فارس، خراسان، تهران و یزد ساکن شدهاند. امروزه پس از گذشت حدود سه سده، تنها صد هزار تَن از آنان قابل شناسایی هستند که از این میان برخی از گرجیهای مناطقِ ساحلیِ شمالِ ایران با حفظ برخی از عناصر فرهنگی خود یعنی لباس، رقص، موسیقی، آشپزی و معماری شناخته میشوند و همچنین بعضی از گرجیهای مناطقِ کوهستانیِ غربِ اصفهان به واسطهٔ گویش به زبان گرجی قابل شناسایی هستند.
زبان آشوری
زبان آشوری توسط آشوریان ایران در کنار زبان فارسی به کار میرود.
زبان چرکسی
چرکسها در ایران قادر به سخن گفتن به زبان چرکسی نیستند و به زبان فارسی سخن میگویند. چرکسها پس از گرجیها، دومین گروه بزرگ قفقازی در ایران هستند.
جستارهای وابسته
- ایران پیش از تاریخ
- تاریخ ایران باستان
- تاریخ ایران
- جمعیتشناسی ایران
- زبانهای هندواروپایی
- زبانهای هندوایرانی
- زبانهای هندوآریایی
- زبانهای ایرانی
- فهرست زبانها و لهجههای ایرانی
- خانوادههای زبانی
- فهرست خانوادههای زبانی
- فهرست زبانهای جهان به ترتیب حروف الفبا
- فهرست زبانها بر پایه جمعیت سخنگویان بومی
- فهرست زبانها بر پایه مجموع تعداد سخنوران
- فهرست کدهای ایزو ۱–۶۳۹
- اقوام ایرانیزبان
- اقوام ایرانیتبار
- زبان اشاره فارسی
- زبانهای غیرایرانی در ایران
- زبان عربی در ایران
- زبانهای قفقازی
- زبانهای در خطر
منابع
- ↑ "The World Factbook — Central Intelligence Agency". Cia.gov. Archived from the original on 2012-02-03. Retrieved 2017-01-17.
- ↑ https://www.isna.ir/news/92111107050/سرنوشت-زبان-های-ایرانی-از-هخامنشیان-تا-امروز
- ↑ https://www.irannamag.com/article/ریشه-های-زبان-فارسی-ادبی/
- ↑ http://parsianjoman.org/?p=5213
- ↑ Stolper, Matthew W. 2008. Elamite. In The Ancient Languages of Mesopotamia, Egypt, and Aksum. p. 47-50.
- ↑ "Ancient Iran::Language". Encyclopædia Britannica Online. 2007. Retrieved 2007-03-09.
- ↑ Kittel, Harald; Frank, Armin Paul; House, Juliane; Greiner, Norbert; Schultze, Brigitte; Koller, Werner (2007). Traduction: encyclopédie internationale de la recherche sur la traduction. Walter de Gruyter. pp. 1194–95. ISBN 978-3-11-017145-7.
- ↑ Tucker, Elizabeth (2001). "Greek and Iranian". In Christidis, Anastasios-Phoivos (ed.). A History of Ancient Greek: From the Beginnings to Late Antiquity. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-83307-3.
- ↑ DPh – Livius (به انگلیسی).
- ↑ "Culture – National Radio TV of Afghanistan". Baztab News (به انگلیسی). Archived from the original on 8 March 2021. Retrieved 2020-05-24.
- ↑ Frye, Richard N.; Driver, G. R. (1955). "Review of G.R. Driver's 'Aramaic Documents of the Fifth Century B.C.'". Harvard Journal of Asiatic Studies. 18 (3/4): 456–61. doi:10.2307/2718444. JSTOR 2718444. p. 457.
- ↑ Kent, R. G.: "Old Persian: Grammar Texts Lexicon", page 6. American Oriental Society, 1950.
- ↑ "Everyday text shows that Old Persian was probably more commonly used than previously thought". Accessed September 2010 from [۱]
- ↑ Richard N. Frye, The History of Ancient Iran, (Ballantyne Ltd, 1984), 164.
- ↑ (Green 1992، ص. 45)
- ↑ Skjaervo, Prods Oktor. "IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (2) Doc – Encyclopaedia Iranica". www.iranicaonline.org (به انگلیسی). Encyclopedia Iranica. Archived from the original on 17 November 2016. Retrieved 8 February 2017.
Parthian. This was the local language of the area east of the Caspian Sea and official language of the Parthian state (see ARSACIDS) and is known from inscriptions on stone and metal, including coins and seals, and from large archives of potsherd labels on wine jars from the Parthian capital of Nisa, as well as from the Manichean texts.
- ↑ Chyet, Michael L. (1997). Afsaruddin, Asma; Krotkoff, Georg; Zahniser, A. H. Mathias (eds.). Humanism, Culture, and Language in the Near East: Studies in Honor of Georg Krotkoff. Eisenbrauns. p. 284. ISBN 978-1-57506-020-0.
In the Middle Persian period (Parthian and Sasanian Empires), Aramaic was the medium of everyday writing, and it provided scripts for writing Middle Persian, Parthian, Sogdian, and Khwarezmian.
- ↑
- ↑ Asatrian, Mushegh (2006). "Iranian Elements in Arabic: The State of Research". Iran & the Caucasus. 10 (1): 87–106. doi:10.1163/157338406777979386.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1986). A Concise Pahlavi Dictionary. OUP. p. 65.
- ↑ Sowerwine, James E. (May 2010). Caliph and Caliphate: Oxford Bibliographies Online Research Guide (به انگلیسی). Oxford University Press, USA. p. 5. ISBN 9780199806003.
- ↑ Al-Jallad, Ahmad (2011-05-30). "Polygenesis in the Arabic Dialects". Encyclopedia of Arabic Language and Linguistics (به انگلیسی).
- ↑ (Ochsenwald و Fisher 2004، ص. 69)
- ↑ Bosworth 1969, p. 106.
- ↑ "Persian Prose Literature". World Eras. HighBeam Research. 2002. Archived from the original on May 2, 2013. Retrieved September 3, 2012.
Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)...
- ↑ Robinson, Chase F. (2009). The new Cambridge history of Islam. Vol 1, Sixth to eleventh centuries (1. publ. ed.). Cambridge: Cambridge Univ. Press. p. 345. ISBN 978-0-521-83823-8.
The Tahirids had made scant use of Persian, though the Saffarids used it considerably more. But under the Samanids Persian emerged as a full "edged language of literature and (to a lesser extent) administration. Court patronage was extended to Persian poets, including the great Rudaki (d. c. 940). Meanwhile Arabic continued to be used abundantly, for administration and for scientific, theo logical and philosophical discourse.
- ↑ "Persian Prose Literature." World Eras. 2002. HighBeam Research. (September 3, 2012);"Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)...". [۲]
- ↑ Elton L. Daniel, History of Iran, (Greenwood Press, 2001), 74.
- ↑ Frye 1975, p. 146.
- ↑ Paul Bergne (15 June 2007). The Birth of Tajikistan: National Identity and the Origins of the Republic. I.B.Tauris. pp. 6–. ISBN 978-1-84511-283-7.
- ↑ Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
- ↑ Savory, R. M., ed. (1976). Introduction to Islamic Civilisation. Cambridge University Press. p. 82. ISBN 978-0-521-20777-5.
- ↑ Black, Edwin (2004). Banking on Baghdad: Inside Iraq's 7,000-year History of War, Profit and Conflict. John Wiley and Sons. p. 38. ISBN 978-0-471-67186-2.
- ↑ C.E. Bosworth, "Turkish Expansion towards the west" in UNESCO History of Humanity, Volume IV, titled "From the Seventh to the Sixteenth Century", UNESCO Publishing / Routledge, p. 391: "While the Arabic language retained its primacy in such spheres as law, theology and science, the culture of the Seljuk court and secular literature within the sultanate became largely Persianized; this is seen in the early adoption of Persian epic names by the Seljuk rulers (Qubād, Kay Khusraw and so on) and in the use of Persian as a literary language (Turkish must have been essentially a vehicle for everyday speech at this time)."
- ↑ Concise Encyclopedia of Languages of the World, Ed. Keith Brown, Sarah Ogilvie, (Elsevier Ltd., 2009), 1110; "Oghuz Turkic is first represented by Old Anatolian Turkish which was a subordinate written medium until the end of the Seljuk rule."
- ↑ Kathryn Babayan, Mystics, monarchs, and messiahs: cultural landscapes of early modern Iran, (Harvard Center for Middle Eastern Studies, 2003), 14.
- ↑ Bobodzhan Gafurovich Gafurov, Central Asia:Pre-Historic to Pre-Modern Times, Vol.2, (Shipra Publications, 1989), 359.
- ↑ Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-Systems Research. 12 (2): 223. ISSN 1076-156X. Retrieved 13 September 2016.
- ↑ Rein Taagepera (September 1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 496. doi:10.1111/0020-8833.00053. JSTOR 2600793.
- ↑ * Manz, Beatrice Forbes (1999). The Rise and Rule of Tamerlane. Cambridge University Press, p.109. شابک ۰−۵۲۱−۶۳۳۸۴−۲. Limited preview در گوگل بوکس. p.109. "In almost all the territories which Temür incorporated into his realm Persian was the primary language of administration and literary culture. Thus the language of the settled 'divan' was Persian."* B.F. Manz, W.M. Thackston, D.J. Roxburgh, L. Golombek, L. Komaroff, R.E. Darley-Doran. "Timurids" Encyclopaedia of Islam Brill Publishers 2007; "During the Timurid period, three languages, Persian, Turkish, and Arabic were in use. The major language of the period was Persian, the native language of the Tajik (Persian) component of society and the language of learning acquired by all literate and/or urban Turks. Persian served as the language of administration, history, belles lettres, and poetry."* Bertold Spuler. "CENTRAL ASIA v. In the Mongol and Timurid Periodse". Encyclopaedia Iranica. Retrieved 2017-09-14. "Like his father, Olōğ Beg was entirely integrated into the Persian Islamic cultural circles, and during his reign Persian predominated as the language of high culture, a status that it retained in the region of Samarqand until the Russian revolution 1917 ... Ḥoseyn Bāyqarā encouraged the development of Persian literature and literary talent in every way possible ...* Robert Devereux (ed.) "Muhakamat Al-Lughatain (Judgment of Two Languages)" Mir 'Ali Shir Nawāi; Leiden, E.J. Brill 1966: "Nawa'i also employs the curious argument that most Turks also spoke Persian but only a few Persians ever achieved fluency in Turkic. It is difficult to understand why he was impressed by this phenomenon, since the most obvious explanation is that Turks found it necessary, or at least advisable, to learn Persian – it was, after all, the official state language – while Persians saw no reason to bother learning which was, in their eyes, merely the uncivilized tongue of uncivilized nomadic tribesmen.* David J. Roxburgh. The Persian Album, 1400–1600: From Dispersal to Collection. Yale University Press, 2005. pg 130: "Persian literature, especially poetry, occupied a central in the process of assimilation of Timurid elite to the Perso-Islamicate courtly culture, and so it is not surprising to find Baysanghur commissioned a new edition of Firdawsi's Shanama."
- ↑ "Persian Prose Literature". World Eras. HighBeam Research. 2002. Archived from the original on May 2, 2013. Retrieved September 3, 2012.
Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)...
- ↑ Robinson, Chase F. (2009). The new Cambridge history of Islam. Vol 1, Sixth to eleventh centuries (1. publ. ed.). Cambridge: Cambridge Univ. Press. p. 345. ISBN 978-0-521-83823-8.
The Tahirids had made scant use of Persian, though the Saffarids used it considerably more. But under the Samanids Persian emerged as a full "edged language of literature and (to a lesser extent) administration. Court patronage was extended to Persian poets, including the great Rudaki (d. c. 940). Meanwhile Arabic continued to be used abundantly, for administration and for scientific, theo logical and philosophical discourse.
- ↑ Katouzian, Homa (2003). Iranian History and Politics. Routledge. p. 128. ISBN 0-415-29754-0.
Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability.
- ↑ "HISTORIOGRAPHY vii. AFSHARID AND ZAND PERIODS – Encyclopaedia Iranica".
Afsharid and Zand court histories largely followed Safavid models in their structure and language, but departed from long-established historiographical conventions in small but meaningful ways.
- ↑ Axworthy, Michael (2006). The Sword of Persia. I.B. Tauris. pp. 157, 279. ISBN 1-84511-982-7.
- ↑ https://books.google.com/books?id=7J5IAAAAMAAJ&dq=کریم+خان+زند&focus=searchwithinvolume&q=ایل+زند
- ↑ Homa Katouzian, State and Society in Iran: The Eclipse of the Qajars and the Emergence of the Pahlavis, published by I. B. Tauris, 2006. pg 327: "In post-Islamic times, the mother-tongue of Iran's rulers was often Turkic, but Persian was almost invariably the cultural and administrative language."
- ↑ Homa Katouzian, Iranian history and politics, published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability."
- ↑ "Ardabil Becomes a Province: Center-Periphery Relations in Iran", H. E. Chehabi, International Journal of Middle East Studies, Vol. 29, No. 2 (May, 1997), 235; "Azeri Turkish was widely spoken at the two courts in addition to Persian, and Mozaffareddin Shah (r. 1896-1907) spoke Persian with an Azeri Turkish accent."
- ↑ "AZERBAIJAN x. Azeri Turkish Literature". Encyclopaedia Iranica. 24 May 2012. Retrieved 20 October 2013.; "In the 19th century under the Qajars, when Turkish was used at court once again, literary activity was intensified."
- ↑ https://fa.wikibooks.org/wiki/سرگذشت_زبانها
- ↑ http://www.persiangulfstudies.com/fa/pages/443
- ↑ https://www.ethnologue.com/country/IR/languages
- ↑ https://www.ethnologue.com/language/pes
- ↑ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ایران
- ↑ . The world factbook https://web.archive.org/web/20120203093100/https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html. بایگانیشده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۲.
- ↑ "Actual Statistics from Iran". azargoshnasp.net.
- ↑ "Country Profile (IRAN)". UNFPA IRAN. Archived from the original on 29 July 2013.
- ↑ "Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran before the June 12, 2009 Presidential Elections" (PDF). Terror Free Tomorrow.
- ↑ https://web.archive.org/web/20200621101217/http://uupload.ir/files/oohc_0.jpg
- ↑ https://www.isna.ir/news/92111107050/سرنوشت-زبان-های-ایرانی-از-هخامنشیان-تا-امروز
- ↑ https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=List_of_endangered_languages_in_Asia&oldid=808904800#Iran
- ↑ https://www.khabaronline.ir/news/737198/موشن-گرافیک-گزارش-یونسکو-از-گویش-های-منقرض-شده-و-در-حال-انقراض
- ↑ https://plus.irna.ir/news/83227819/كدام-زبان-ها-و-گویش-های-ایرانی-در-معرض-خطر-نابودی-هستند
- ↑ زبانهای ایرانی در معرض خطر، دانشنامه دنبلید
- ↑ https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_endangered_languages_in_Asia#Iran
- ↑ https://plus.irna.ir/news/83227819/كدام-زبان-ها-و-گویش-های-ایرانی-در-معرض-خطر-نابودی-هستند
- ↑ https://www.ethnologue.com/language/azb
- ↑ https://iranintl.com/دیدگاه/روز-جهانی-زبان-مادری-و-پنج-چالش-پیش-روی-زبان-ترکی-آذربایجانی-در-ایران
- ↑ Turkmen language, alphabets and pronunciation
- ↑ http://www.unesco.org/languages-atlas/
- ↑ https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_endangered_languages_in_Asia#Iran
- ↑ Ethnologue report for language code: qxq
- ↑ Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
- ↑ حسینآبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویششناسی، ۵۸.
- ↑ Новости Казахстана. Агентство Казинформ
- ↑ Bosworth, C.E. ; Doerfer, G. «K̲H̲alad̲j̲.» Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 04 November 2008 <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0485>
- ↑ * Kıral, Filiz. 2007. Cultural changes in the Turkic world. Istanbuler Texte und Studien, Bd. 7. Würzburg: Ergon-Verl. p.۱۶۵
- ↑ Ethnologue report for Iran
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
- ↑ https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
- ↑ * مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Kurdish language». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲.
- ↑ دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
- ↑ وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
- ↑ دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i.
- ↑ «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Encyclopaedia Iranica بایگانیشده در ۱۳ فوریه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine، سرواژهٔ Kurdish language
- ↑ بنیاد مطالعات ایران بایگانیشده در ۱۷ اوت ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine، بازدید: مه ۲۰۰۹.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۹ اوت ۲۰۱۶. دریافتشده در ۷ مه ۲۰۲۱.
- ↑ http://www.mirmalas.com/news/19748/زبان-لری-لکنت-زبان-گرفته-است/
- ↑ Ethnologue report for language code:lki
- ↑ http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
- ↑ http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060
- ↑ http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۵ فوریه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
- ↑ «مرگ تدریجی یک زبان». ایسنا.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ حبیب برجیان، طبرستان زبان و مردم، ۲۹۵.
- ↑ [https://iranicaonline.org/articles/iran-vi2-documentation = The “Caspian dialects” are spoken between the Caspian Sea and the Alborz, Gilaki in the west in the province of Gilān (q.v.), notably in Rašt, and Māzanderāni (with transitional forms; see GILAKI) and related dialects in the east in the province of Māzanderān and as far south as the southern valleys of the Alborz, north of Tehran (Ve-lātruʾi) and still farther to the east (Šāhmerzādi). Older dialects in Ṭabarestān and Gorgān are known from quotations (see Monchi-Zadeh, 1969). The term “Tabari” is often found used in the sense of “Māzanderāni.” Māzandarāni has an old literary tradition, including the poets Ṭāleb Āmoli (1586-1626; Maṯnawi, ed. Gudarzi, 1376 Š./1997, in vocalized Persian script) and Amir Pāzvāri (12th/18th century[?]; see Dorn and Schafy, 1860-66; Grundriss I/2, p. 346; Ṣaffāri, 1347 Š. /1968-69; Amir Pāzvāri, ed. Rujā, [1369 Š./1990]; Nayestāni, 1376 Š. /1997). Kiā (1316 Y. /1947) is an edition of a Neṣāb-e ṭabari, compiled under Moḥammad Shah Qājār (r. 1834-48). The poet Nimā Yušij (1274-1338 Š. /1895-1951) wrote poetry in Ṭabari dialect (ed. ʿAẓimi, Tehran, 1381 Š. /2002). Collections of contemporary Gilaki poetry include those by Moḥammad-qoli Ṣadr Eškavari (1376 Š. /1997) and Mojtabā Ruḥāni Mendij (1379 Š. /2000). The first important publications were those of Zhukovskiĭ (1888: Šāhmarzādi) and, later, Christensen (1930: Gilaki; 1935: Šāhmarzādi) and Lambton (1938). For bibliography to date, see Osnovy III/2 and CLI, p. 312. Recent publications include Jahāngiri (2003: Gilaki); Rādmard (1382 Š. /2003: Gāleši, gramm. sketch, gloss. , text samples). On Māzanderāni: Partovi Āmoli (1358 Š. /1979 (glossaries, idioms, dobaytis), Najafzāda Bārforuš (1368 Š. /1989: gramm. sketch, gloss.), Humand (1369 Š. /1990, 1380 Š. /2001: poetry), Qoṣayri (1371 Š. /1992: songs), Ḥejāzi Kenāri (1374 Š. /1995: etymological glossary), Šokri (1374 Š. /1995: Sāri, gramm. sketch, text samples, gloss.), Yoshie (1996: Sāri), Kalbāsi (1376 Š. /1997: Kalārdašti from Rudbārak), Yazdān-panāh Lamuki (1376 Š. /1997: proverbs), ʿEmrān (1382 Š. /2003: Āmol, riddles and proverbs), Raḥimiān (ed. , 1383 Š. /2004: Rāmsar). The dictionary edited by Naṣri Ašrafi (1381 Š. /2002) contains vocabulary from the dialects of ʿAbbāsābād, Āmol, Bābol, Behšahr, Katul, Kord-kuy, Nowšahr, Sāri, Qāʾem-šahr, Tonokābon, etc. (in part compared with Pahlavi)
- ↑ http://www.shomalnews.com/view/157617/زبان-مازنی-در-خطر-نابودی!/
- ↑ http://www.mazandnume.com/fullcontent/14179/چقدر-تا-انقراض-کامل-زبان-مازندرانی-باقی-مانده-است؟-/
- ↑ http://www.irna.ir/fa/News/82312952
- ↑ Ethnologue report for Talysh
- ↑ حبیب برجیان، گویش کومشی افتر، ۲۶۹.
- ↑ زبانهای سمنانی در Ethnologue
- ↑ Habib Borjian. "Māzandarān: Language and People (The State of Research)." Iran & the Caucasus 8, no. 2 (2004): 289-328. http://www.jstor.org/stable/4030997.
- ↑ حبیب برجیان، گویش کومشی افتر، ۲–۱.
- ↑ جعفری دهقی، محمود؛ خلیلی پور، نازنین؛ جعفری دهقی، شیما (۱۳۹۳). زبانها و گویشهای ایرانی (گذشته و حال). تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۲۶۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۶۳-۴.
- ↑ Balochi language:History
- ↑ Compendium Linguarum Iranicarum, Herausgegeben von Rudiger Schmitt, p353
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، رضایی باغ بیدی، بلوچی، ص 520
- ↑ [۳] [۴]
- ↑ مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، صفحات متعدد.
لینکهای مرتبط
- بریتانیکا
- گزارش سازمان سیا بایگانیشده در ۳ فوریه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- پویش فرهنگهای مختلف ایران
- گزارش اتنولوگ از ایران بایگانیشده در ۱۹ اوت ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine