عجاردهعجارده فرقهای از خوارج هستند که بررسی عقاید و تفکرات آنان ما را در شناسایی عقاید وهابیت مرتجع کمک می کند. فهرست مندرجات۲ - خواستگاه عجارده ۳ - فرق عجارده ۳.۱ - میمونیه ۳.۲ - خلفیه ۳.۳ - حمزیه ۳.۴ - شعیبیه ۳.۵ - خازمیه ۳.۶ - معلومیه ۳.۷ - مجهولیه ۳.۸ - صلتیه ۳.۹ - ثعالبه ۳.۱۰ - اخنسیه ۳.۱۱ - معبدیه ۳.۱۲ - شیبانیه ۳.۱۳ - رشیدیه ۳.۱۴ - مکرمیه ۳.۱۵ - عقائد کلی عجارده ۴ - نتیجه گیری ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - ندیشههای افراطی و خوارجاندیشههای افراطی در طول تاریخ اسلام را میتوان در فرق منحرف غالیان گزافه گو و در خوارج، بیش از دیگر فرق منحرف مشاهده کرد. خوارج شخصیترین برداشتهای خود را به نام دین بر جامعه تحمیل میکردند بدون اینکه توجهی به گستره شریعت و پیچیدگی مسائل فقهی داشته باشند. علت اصلی انحرافات این فرق عدم توجه اجتهادی و کافی به مسائل مربوط میباشد. ساده انگاری و عرفی سازی مسائل شرعی که امروزه نیز تهدیدی برای جامعه میباشد، در این فرق بوده است. اکنون با یکی از این فرق منحرف به نام عجارده آشنا میشویم. ۲ - خواستگاه عجاردهعجارده فرقهای از خوارج به نام عطویه انشعاب پیدا نموده است. [۱]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۷۲.
عطویه به گروهی از خوارج گفته میشود که به پیروی عطیه بن اسود الحنفی پرداخته بودند. عجارده به پیروان عبدالکریم بن عجرد گفته میشود. شهرستانی وی را از پیروان ابی بیهس از فرقه بیهسیه دانسته که بعد از مدتی با او ساز مخالفت را سر داده است. [۳]
الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ج۱، ص۱۲۷.
بطور کلی خوارج به کمترین اختلافی از یکدیگر جدا میشوند و پایه گذار فرقهای به نام رئیس خود میشوند و انشعاب درون فرقهای ایشان میتواند نسبتهای گوناگونی داشته باشد. به عنوان نمونه عجارده به عنوان فرقه منشعب شده از ارازقه و نیز عطویه و بیهسیه و صفریه خوانده شده است. [۴]
الفصل فی الملل والاهواء والنحل، اندلسی، ابن حزم، ج۲، ص۲۶.
[۶]
العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابو الفضل، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶، الطبعة الثالثة، ج۴، ص۵۰.
عجارده یکی از بزرگترین فرق خوارج معرفی شده است؛ زیرا این فرقه پیروان مختلفی را به عنوان زیر مجموعه خویش در برداشت. به دلیل تفرقه زیاد در بین خوارج و شخصی انگاری مسائل دینی انشعاب در فرق خوارج بسیار ظهور و بروز داشت، بطوریکه تنها عجارده به بیش از پانزده فرقه تبدیل شده است و این نشان دهنده گسست فکری شدید در جامعه خوارج است. ۳ - فرق عجاردهاشعری در مقالات الاسلامیین و بغدادی در الفرق بین الفرق، فرق عجارده را بر پانزده شعبه بیان نموده، به نامهای این فرق به همراه برخی عقائد اشاره میکنیم: [۷]
الاشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، بیروت، دارالاحیا الثراث العربی، ص۲۴.
[۸]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۱۸.
[۹]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۵۴.
۳.۱ - میمونیهاین عده از عجارده پیروان فردی به نام میمون از اهل بلخ هستند. ایشان همانند معتزله معتقدند که خداوند افعال را به انسان تفویض نموده یعنی قائل به قدر شدهاند و مشیئت خداوند را از افعال انسان نفی میکنند و معتقدند که افعال مردم مخلوق خدا نیست. بغدادی از عالمان اهل سنت گفته است: که میمونیه از فرق اسلام نیست؛ زیرا این فرقه ازدواج با دختران پسری و دختری و دختران دختران برادر و دختران پسران برادر را جایز میدانند. [۱۰]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۱۸.
[۱۱]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۵۵.
۳.۲ - خلفیهاین عده از عجارده با میمونه مخالفت نمودهاند و قول به قدر (آزادی اراده در افعال اختیاری) را باطل میدانند و معتقد به جبر هستند. چنانکه شعیبیه نیز اینگونه بودند. [۱۲]
مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ششم- ۱۳۸۷، ص۲۵۶.
۳.۳ - حمزیهاین عده همانند میمونیه معتقد به قدر هستند و جنگ با پادشاه و طرفداران او را جایز میدانند. دشمنان حاکم را واجب القتل نمیدانند مگر اینکه برعلیه آنها (خوارج) باشد. این گروه قتل و سرقت مخفیانه اموال مسلمین را در غیر از جنگ جایز نمیدانند. ۳.۴ - شعیبیهاین عده از عجارده پیروان شخصی به نام شعیب هستند. وی افعال بندگان را مخلوق خدا میداند واز این جهت با میمونیه مخالفت نمودند. اما علت این که این دو از هم جدا شدند این بود که مقداری از اموال میمون نزد شعیب بود. روزی میمون این مال را از شعیب مطالبه کرد. شعیب گفت: آن را به تو اعطاء میکنم اگرخداوند بخواهد. میمون گفت: همین الآن خداوند خواسته آن را به من بدهی. شعیب گفت: اگر خداوند بخواهد که من نمیتوانیم آن را به تو ندهم. میمون گفت: خداوند آنچه را که امر نموده میخواهد و آنچه را که امر ننموده نمیخواهد. اینجا نزاع بالا گرفت و به رئیس خود عبدالکریم بن عجرد نامه دادند تا مشکل را حل کند. او نوشت: ما میگوییم آنچه را که خدا بخواهد میشود و آنچه را که نخواهد نمیشود. ما بدی را به خدا ملحق نمیکنیم. این جواب مجمل نیز نتوانست مشکل شعیب و میمون را حل کند وبه همین دلیل این دو فرقه ازیکدیگر بیزاری جستند. ۳.۵ - خازمیهاین افراد معتقدند که دوستی و دشمنی دو صفت ذاتی خداوند است و نیز قائل به قدر هستند. ۳.۶ - معلومیهاین افراد معتقدند که هرکسی که تمام اسامی خداوند را نداند، به خداوند جاهل است. این عده افعال را مخلوق خداوند نمیدانند ۳.۷ - مجهولیهاین عده برخلاف معلومیه معتقدند که کسی که برخی از اسامی خداوند را بداند به خداوند آشناست. ۳.۸ - صلتیهاین عده طرفدار عثمان بن ابی صلت هستند، معتقدند که اگر کسی به ایشان پیوست او را حمایت میکنند ولی از طفل او بیزاری میجویند زیرا اطفال معرفتی به اسلام ندارند تا حکم به اسلام بر انها جاری شود. ۳.۹ - ثعالبهاین گروه معتقد است که نسبت به اطفال کفار و مومنین ولایت و بیزاری معنی ندارد تا اینکه بالغ شوند وبه اسلام فراخوانده شود. ۳.۱۰ - اخنسیهنسبت به کسی که در سرزمینی با تقیه زندگی میکند حکم به اسلام و کفر نمیکنند تا وقتی که او را به ایمان یا کفر بشناسند. ترور و کشتن سری را حرام میدانند. این گروه پیرو فردی به نام اخنس بودهاند. ۳.۱۱ - معبدیهاین عده در صورت بی نیازی عبید خود، از ایشان زکات میگیرند و در صورت نیازمندی آنها زکات آنها را به خودشان میدهند. این عده بعد از مدتی به بطلان این نظر اعتقاد پیدا کردند. ۳.۱۲ - شیبانیهشیبان بن سلمه از یاران ابومسلم خراسانی است. وی در کشتار مسلمین و جمع آوری غنائم از اموال مسلمین به ابومسلم کمک میکرد؛ اما این کار به ضرر او تمام شد و خوارج به دلیل همیاری وی با ابومسلم، از او بیزاری جستند و بعد از قتل او، عدهای گفتند که او توبه کرده و نمیتوان از او بیزاری جست. اما فرقه ثعلبیه با این عده مخالفت کرد و همچنان از شیبان بیزار بودند زیرا معتقد بودند که کارهای فاسد او قابل جبران و بخشش و عفو نیست و علاوه بر این نه آشکارا توبه نموده و نه از روی تقیه. عدهای که توبه او را پذیرفتند به شیبانیه معروف شدند و به تشبیه در مورد خداوند معتقد شدند. ۳.۱۳ - رشیدیهعدهای از عجارده زکات اموال کشاورزی خود را که با آب چشمه و جویبار سیراب میکردند را به مقدار نصف از کشاورزی دیمی میپرداختند ولی بعد از مدتی این حکم را غلط دانستند و از فردی به نام زیاد بن عبدالرحمن در حکم این مساله سوال نمودند و او به یک، دهم یعنی به مقدار کشاورزی دیمی فتوی داد و گفت از عجاردهای که در این حکم با شما مخالفت نمودند، بیزاری نجوئید. در این هنگام فردی به نام رشید گفت: اگر ما میتوانیم از مخالفین در این حکم بیزاری نجوئیم پس مثل آنها زکات به مقدار کشاورزی دیمی میدهیم. از این پس عدهای تابع او شده و به رشیدیه شناخته شدند. ۳.۱۴ - مکرمیهایشان پیروان ابی المکرم هستند. ایشان معتقدند که ترک کننده نماز از جهت جهل به خداوند کافر است همانطور که در تمام گناهان کبیره اینگونه است. ۳.۱۵ - عقائد کلی عجاردهبه دلیل ماهیت عجارده به عنوان یکی از اصلیترین فرق خوارج، عقائد کلی خوارج در دیدگاه ایشان نیز پایدار است، مانند: [۱۳]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۱۸.
[۱۴]
البغدادی، عبدالقاهر بن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانیة، ص۵۵.
۱. تکفیر عثمان ۲. تکفیر امیرالمومنین علی علیهالسّلام ۳. تکفیر اصحاب جمل ۴. تکفیر حکمین (ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص) ۵. تکفیر کسانی که به حکم حکمین رضایت دارند ۶. تکفیر مرتکبین گناه به سبب گناه ۷. وجوب قیام و خروج بر پیشوای جائر ۸. این گروه سوره یوسف را از قرآن نمیدانستند و بلکه آن را یک داستان عشق و عاشقی میپنداشتند. [۱۵]
فخررازی، محمد بن عمر، اعتقادالمسلمین والمشرکین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۲، ص۴۷.
۴ - نتیجه گیریبا توجه به این مقدار از عقائد مشترک بین طوائف خوارج، از جمله عجارده میتوان سلف تکفیری را در جامعه خوارج دانست. عدم قدرت بر استدلال منطقی برای بیان عقائد، این فرق انحرافی افراطی را به سوی تکفیر کشانده است و این دیدگاه بزرگترین آسیب اجتماعی و فرهنگی بر پیکره جامعه اسلامی را به دنبال داشت که امروزه بدست وهابیت ادامه دارد. ۵ - پانویس
۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عجارده». |