تبعیتتبعیت، اصطلاحی فقهی به معنای تبعیت چیزی از حکم یا عنوان شرعی چیز دیگر میباشد. فهرست مندرجات۲ - معنای لغوی تبعیت ۳ - کاربرد واژه تبعیت در متون فقهی ۴ - تبعیت یکی از مطهِرات در منابع فقهی ۵ - واژه تبعیت از دیدگاه فقها ۶ - کاربرد واژه تبعیت در باب طهارت ۷ - کاربرد واژه تبعیت در عرف ۸ - کاربرد تبعیت در فقه شیعه ۹ - تبعیت در طهارت و نجاست ۹.۱ - تبعیت فرزند غیرممیز یک فرد کافر از وی در طهارت به دلیل مسلمان شدن او ۹.۲ - تبعیت اسیر از مسلمانی که او را اسیر کرده در طهارت ۱۰ - وابستگی تبعیت در طهارت و نجاست به تبعیت یک چیز از چیز ۱۰.۱ - تبعیت ظرف شراب از طهارت شراب پس از تبدیل آن به سرکه ۱۰.۲ - تبعیت وسایل غسل دادن میّت ۱۰.۳ - تبعیت وسایل آب کشی از چاه ۱۰.۴ - تبعیت وسایل پختن شیره انگور ۱۰.۵ - تبعیت وسایل شستشو و دستِ شوینده ۱۰.۶ - تبعیت وسایل همراه با انگور یا خرما ۱۰.۷ - تبعیت در اسلام و کفر ۱۱ - موارد تبیعیت در ملکیت ۱۲ - شرط تبعیت در ملکیت ۱۳ - تبعیت در عقد بیع ۱۴ - تبعیت در زمان خیار در عقد بیع ۱۵ - مراد از تبعیت در انتخاب وطن ۱۶ - معیار تبعیت در انتخاب وطن ۱۷ - مفهوم تبعیت در فقه اهل سنّت ۱۸ - انواع تبعیت ۱۹ - مفهوم قاعده «التابع تابعٌ» ۲۰ - واژه تبعیت در اصول فقه ۲۱ - مراد از قاعده تبعیت احکام از اسماء ۲۲ - معانی واژه تبعیت در علم حقوق ۲۳ - ثابت شدن احکام طهارت یا نجاست ثابت برای متبوع، برای تابع ۲۴ - ثابت شدن احکام اسلام یا کفرِ ثابت برای متبوع، برای تابع ۲۵ - تابع پدر و مادر بودن فرزند در آزاد یا برده بودن ۲۵.۱ - احکام تبعیت کالا در صورت فروش ۲۵.۲ - احام تبعیت در تذکیه حیوان ۲۶ - احکام نیّت در تبعیت از متبوع ۲۷ - فهرست منابع ۲۸ - پانویس ۲۹ - منبع ۱ - مفهوم تبعیتتبعیّت یعنی ارتباط و وابستگی چیزی (تابع) به چیزی (متبوع) که از این عنوان به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، جهاد، تجارت، نکاح و لقطه سخن رفته است. ۲ - معنای لغوی تبعیتتبعیت در لغت به معنای پیروی کردن و تابع بودن است [۱]
خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «تبع»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «تبع»
[۳]
احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «تبع»، بیروت: دارالفکر،.
[۴]
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «تبع»، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
و در منابع فقهی، بویژه فقه امامی ، به اصطلاحی خاص تبدیل شده است. در برخی علوم دیگر مانند اصول فقه و حقوق و علوم سیاسی نیز در معانی خاصی به کار رفته است.۳ - کاربرد واژه تبعیت در متون فقهیکاربرد واژه تبعیت در متون فقهی، بویژه منابع متأخر امامی، رواج بسیار دارد و در ابواب گوناگون فقه از جمله طهارت و نماز و جهاد و بیع به کار میرود. ۴ - تبعیت یکی از مطهِرات در منابع فقهیهرچند این واژه یا کلمات مشابه آن در شماری از منابع نسبتاً متقدم فقهی کم وبیش کاربرد داشته، [۵]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۲۸۹، قم ۱۴۰۸.
[۶]
حسن بن یوسف علامه حلّی، نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، ج۱، ص۲۷۴، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.
تنها در منابع متأخر جنبه اصطلاح یافته و به عنوان یکی از مطهِرات (پاک کننده ها) مطرح شده [۷]
احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، ص۳۴۱، ج ۱، مشهد ۱۴۱۵.
[۸]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
و در ابواب مختلف رایج گردیده است. [۹]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۲۹۱ـ ۲۹۲، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۰]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۴، ص۲۵۶، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۱]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۲، ص۳۵۵، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۲]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۳]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۸، ص۱۸۳ـ۱۸۴، بیروت ۱۹۸۱.
۵ - واژه تبعیت از دیدگاه فقهابرخی فقها [۱۴]
علی مشکینی، مصطلحات الفقه، ج۱، ص۱۲۲، قم ۱۳۷۷ ش.
تبعیت را به عنوان اصطلاحی خاص نپذیرفته و مفهوم آن را همان معنای لغوی اش دانسته اند. برخی دیگر [۱۵]
عبدالهادی فضلی، مبادی علم الفقه، ج۱، ص۱۲۱، ج ۱، بیروت ۱۴۱۶.
[۱۶]
محمدحسین مختاری مازندرانی و علی اصغر مرادی، فرهنگ اصطلاحات فقهی، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۷ ش.
۶ - کاربرد واژه تبعیت در باب طهارتبا توجه به کاربرد شایع آن در باب طهارت، آن را به مفهوم حکم کردن به طهارت یک چیز به تبعِ طهارت چیز دیگری که با آن مرتبط است، می دانند. ولی با توجه به موارد گوناگون کاربرد این واژه، می توان آن را واجد معنایی عامتر و به مفهوم تبعیت یک چیز (تابع) از حکم یا عنوان شرعیِ چیزی دیگر (متبوع) به سبب ملازمه عرفی دانست. ۷ - کاربرد واژه تبعیت در عرفبه بیان دیگر، عرف به سبب وجود رابطهای خاص میان دو چیز، دو وصف تابع و متبوع را برای آن دو انتزاع کرده و تابع را در حکم یا عنوان متبوع و مشمول حکم آن میداند. ۸ - کاربرد تبعیت در فقه شیعهتبعیت را در فقه شیعه در چهار زمینه میتوان مطالعه کرد: تبعیت در طهارت و نجاست ، تبعیت در اسلام و کفر ، تبعیت در ملکیت ، تبعیت در استیطان. [۱۷]
معجم فقه الجواهر، بیروت: الغدیر، ذیل «تبعیّة»، ۱۴۱۷ـ۱۴۱۹/ ۱۹۹۶ـ ۱۹۹۸.
۹ - تبعیت در طهارت و نجاستتبعیت در طهارت و نجاست مصداقهای متعددی دارد. در برخی موارد یک شخص از شخصی دیگر تبعیت میکند که این خود بر دو گونه است : ۹.۱ - تبعیت فرزند غیرممیز یک فرد کافر از وی در طهارت به دلیل مسلمان شدن اواصل این حکم مورد اجماع فقهای شیعه است، [۱۸]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۶، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
ولی در باره شمول آن به فرزند ممیز اختلاف نظر وجود دارد. [۱۹]
عبدالهادی فضلی، مبادی علم الفقه، ج۱، ص۱۲۲، ج ۱، بیروت ۱۴۱۶.
مستند آن را برخی روایت حفص بن غِیاث [۲۰]
حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۶ـ۱۱۷.
و برخی دیگر قاعده تبعیت فرزند از اشرف ابوین دانسته اند. [۲۱]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۱ـ۲۲۲، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
[۲۲]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۶، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۲۳]
باقر ایروانی، دروس تمهیدیة فی الفقه الاستدلالی، ج۱، ص۱۴۳، قم ۱۴۱۸.
وحدت محل سکونت فرزند و پدر و مادر یا جدا بودن او از آنها و نیز اراده او، در حکم تبعیت تأثیری ندارد. [۲۴]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۵، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
۹.۲ - تبعیت اسیر از مسلمانی که او را اسیر کرده در طهارتتبعیت اسیر از مسلمانی که او را اسیر کرده در طهارت، به شرط آنکه اسیر مزبور بالغ نباشد و پدر یا جدش همراه وی نباشند؛ برخی دلیل این حکم را وجود سیره مستمر بر طهارت اسیر نابالغ با شرایط مذکور دانستهاند و برخی به ادلهای دیگر استناد جسته اند. [۲۵]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۶ـ ۱۲۷، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۲۶]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۵، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
[۲۷]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۲، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
برخی فقها شمول این حکم را نسبت به اسیری که ابراز کفر کند، نپذیرفته اند. [۲۸]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۲ـ ۲۱۳، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
در پارهای موارد، به تبعیت یک چیز از یک شخص در طهارت حکم شده است، مثلاً فقها به پاک شدن بدن کافر به سبب اسلام آوردن او حکم کرده و ادلهای ذکر نموده اند، از جمله آنکه الزام تازه مسلمانان به تطهیر بعد از قبول اسلام معمول نبوده است. [۲۹]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۵ـ۱۱۶، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۳۰]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۰۴، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
۱۰ - وابستگی تبعیت در طهارت و نجاست به تبعیت یک چیز از چیزبرخی موارد تبعیت در طهارت و نجاست، به تبعیت یک چیز از چیز دیگر مربوط میشود که مصادیق متعددی دارد: ۱۰.۱ - تبعیت ظرف شراب از طهارت شراب پس از تبدیل آن به سرکهکه مستند آن را سیره عملی مسلمانان در نَشُستن ظرف مذکور پس از سرکه شدن شراب و ملازمه عرفی میان طهارت سرکه و طهارت ظرف و ادلهای دیگر دانسته اند. [۳۱]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۶، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
[۳۲]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۳، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
[۳۳]
باقر ایروانی، دروس تمهیدیة فی الفقه الاستدلالی، ج۱، ص۱۴۱، قم ۱۴۱۸.
۱۰.۲ - تبعیت وسایل غسل دادن میّتمانند لباس او و دست غسل دهنده، از طهارت میّت پس از پایان غسل، به استناد ادلهای چون سیره عملی [۳۴]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۸، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۳۵]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۶، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
[۳۶]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۳، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۱۰.۳ - تبعیت وسایل آب کشی از چاهتبعیت وسایل آب کشی از چاه و اطراف چاه از پاک شدن آن، هرگاه به امکان نجاست چاه قایل شویم، به استناد ادلهای چون سیره عملی [۳۷]
محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۵ـ۱۱۶، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۳۸]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۶ـ۱۱۷، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
که البته برخی فقها این تبعیت را در مواردی خاص نپذیرفته اند [۳۹]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۴۳، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
و بعضی دیگر آن را به پاک شدن ماشین لباسشویی و ظرفشویی پس از طهارت لباس و ظرف داخل آنها نیز تعمیم داده اند. [۴۰]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۷، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
۱۰.۴ - تبعیت وسایل پختن شیره انگورتبعیت وسایل پختن شیره انگور از پاک شدن آن پس از کم شدن دو سوم حجم آن، با فرض پاک شدن آب انگور بر اثر جوشیدن [۴۱]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۷، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
[۴۲]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۵، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۱۰.۵ - تبعیت وسایل شستشو و دستِ شویندهتبعیت وسایل شستشو و دستِ شوینده از پاک شدن چیزهای نجسی که پاک میشود [۴۳]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۴۴، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۱۰.۶ - تبعیت وسایل همراه با انگور یا خرماتبعیت آنچه همراه با انگور یا خرما گذاشته میشود از طهارت آنها بر اثر سرکه شدن [۴۴]
عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۲، ص۱۱۸، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
و موارد دیگر. [۴۵]
عبدالهادی فضلی، مبادی علم الفقه، ج۱، ص۱۲۳، ج ۱، بیروت ۱۴۱۶.
۱۰.۷ - تبعیت در اسلام و کفرتبعیت در اسلام و کفر گاه به صورت تبعیت یک شخص از شخص دیگر است. مصداق بارز آن تبعیت فرزند نابالغ است از پدر یا مادر خود، در اسلام، با مسلمان شدن یکی از والدین که در منابع فقهی از آن به قاعده تبعیت فرزند از اشرف ابوین تعبیر میشود. این حکم شامل کودک ممیز و نوجوان در آستانه بلوغ نیز میشود و به اسلام آنها حکم میگردد، حتی فقها اسلام آوردن جد پدری یا مادری کودک را در حکم به اسلام کافی دانسته اند. [۴۶]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۸، ص۱۸۳، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۷]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۹، ص۲۵ـ۲۶، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۸]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۴، ص۲۱۱ـ۲۱۲، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
از آنسو با ارتداد متبوع، اسلام تابع از میان نمیرود. [۴۹]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۳۹، ص۲۵، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
همچنین گاه مسلمان بودن یک شخص به تبعیت از اقامتگاه وی مفروض شمرده میشود. به نظر فقها، بچه گم شدهای که در دارالاسلام یافته شود، محکوم به مسلمان بودن است، هرچند در اختیار شخص کافر قرار گرفته باشد. [۵۰]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۲۲۷، قم ۱۴۰۸.
[۵۱]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۸، ص۱۸۱، بیروت ۱۹۸۱.
۱۱ - موارد تبیعیت در ملکیتاز موارد تبعیت در ملکیت، تبعیت معادن و روییدنیها یا دیگر اجزای یک قطعه زمین از مالکیت زمین است. ۱۲ - شرط تبعیت در ملکیتاین تبعیت مشروط بدان است که توابع مزبور از اجزای اصلی آن زمین باشد یا، مانند روییدنیها، از آن اجزا ایجاد شده باشد. بنابراین آب بارانی که در اراضی یک فرد جمع شود، به ملکیت صاحب زمین درنمی آید و هرکس میتواند آن را حیازت کند. [۵۲]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۲، ص۳۵۵، بیروت ۱۹۸۱.
۱۳ - تبعیت در عقد بیعهمچنین از دیدگاه فقها در عقد بیع ، علاوه بر خود مبیع توابع آن یعنی هرچه عرفاً جزو مبیع شمرده شود، نیز به خریدار انتقال مییابد. [۵۳]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۳، ص۱۲۷ـ ۱۲۸، بیروت ۱۹۸۱.
۱۴ - تبعیت در زمان خیار در عقد بیعبرخی مؤلفان [۵۴]
محمدکاظم مصطفوی، القواعد: مائة قاعدة فقهیة معنی و مدرکاً و مورداً، ج۱، ص۸۱ ـ۸۳، قم ۱۴۱۷.
گفتهاند که در زمان خیار در عقد بیع یا در مواردی که عقد بیع فاسد است، ثمرات و زیادتیِ حاصل از اموالی مانند حیوان یا باغ یا مزرعه از نظر مالکیت تابع اصل مال خواهد بود. زیرا نماء در واقع امتداد و استمرار وجود اصل مال است و احادیث نیز چنین دلالتی دارند.۱۵ - مراد از تبعیت در انتخاب وطنمراد از تبعیت در انتخاب وطن، پیروی برخی اشخاص از برخی دیگر در حکم گزینش وطن شرعی و مسافر یا مقیم تلقی شدن است. برخی فقها در این باره قایل به تبعیت زن از شوهر و خدمتکار از مخدوم خود [۵۵]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۴، ص۲۵۶ـ۲۵۷، بیروت ۱۹۸۱.
و برخی قایل به تبعیت فرزند از پدر یا مادر [۵۶]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۴۲، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
شده اند.۱۶ - معیار تبعیت در انتخاب وطنشماری از فقها معیار تبعیت در وطن را آن دانستهاند که شخص تابع دارای معاش مستقل نباشد و بر آناند که صغیر یا کبیر بودن شخص و نیز قرابت داشتن یا نداشتن وی با شخص متبوع تأثیری در این حکم ندارد. [۵۷]
مسئله ۳، روح اللّه خمینی، ج۱، ص۲۳۴، تحریر الوسیله، قم ۱۴۱۷.
نظریه دیگر در این باره آن است که تبعیت در استیطان منوط به ولایت داشتن متبوع بر تابع است. بر این اساس، تبعیت مذکور در باره فرزند که مکلف به پیروی از پدر میباشند، وجود دارد، ولی مثلاً همسر و خادم و کارگر در گزینش وطن تابع هیچکس نیستند. [۵۸]
محمد صدر، ماوراءالفقه، ج۱، ص۴۴۵، بیروت ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۳ـ۱۹۹۷.
۱۷ - مفهوم تبعیت در فقه اهل سنّتمفهوم تبعیت در فقه اهل سنّت از معنای لغوی آن دور نیفتاده و به معنای ارتباط داشتن و جدایی ناپذیری یک چیز از چیز دیگر به کار رفته است. [۵۹]
الموسوعة الفقهیّة، ج ۱، ج۱۰، ص۹۳، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۸ - انواع تبعیتبرخی منابع [۶۰]
الموسوعة الفقهیّة، ج ۱، ج۱۰، ص۹۳ـ۹۴، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
توابع را به دو قسم کلی تقسیم کرده اند: تابعی که به دلیل ناممکن بودن استقلال در وجود خود به متبوع ملحق شده، مانند الحاق جنین به مادر و تبعیت از آن در تذکیه و الحاق حمل به مادر در عقد بیع؛ تابعی که در احکام از متبوع خود پیروی میکند، هرچند از نظر وجودی مستقل از آن است، مانند تبعیت فرزند از پدر و مادر خود در برخی احکام در فقه عامه، فروع متعددی در باره تبعیت مطرح شده که برخی منابع تمامی آن احکام را به قاعده معروف «التابع تابعٌ» برگردانده اند. [۶۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاشباه و النظائر فی قواعد و فروع الشافعیه، ج۱، ص۲۷۲، چاپ محمد محمدتامر و حافظ عاشورحافظ، قاهره ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۱۹ - مفهوم قاعده «التابع تابعٌ»مفهوم این قاعده آن است که هرچه در وجود تابع چیزی دیگر باشد، در احکام از متبوع خود پیروی میکند و همان حکم را دارد. فقهای اهل سنّت از این قاعده کلی قواعدی فرعی استخراج کرده اند، از جمله اینکه تابع، حکمِ منحصر و مستقل ندارد (التابعُ لا' یَفْردُ بالحکم)؛ تابع بر متبوع خود پیشی نمیگیرد (التابع لایتقدم علی المتبوع)؛ تابع در نیت کردن از متبوع پیروی میکند (العِبْرَةُ بن یّةِ المتبوعِ لاالتابعِ) و قواعد دیگر که هریک شامل برخی فروع فقهی میشود. [۶۲]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاشباه و النظائر فی قواعد و فروع الشافعیه، ج۱، ص۲۷۲ـ۲۷۷، چاپ محمد محمدتامر و حافظ عاشورحافظ، قاهره ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
[۶۳]
الموسوعة الفقهیّة، ج ۱، ج۱۰، ص۹۴ـ۱۰۰، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۲۰ - واژه تبعیت در اصول فقهدر علم قواعد فقه و نیز اصول فقه گاه واژه تبعیت به کار رفته است. از جمله میتوان به قاعده تبعیت احکام از اسماء اشاره کرد. ۲۱ - مراد از قاعده تبعیت احکام از اسماءمراد از این قاعده آن است که حکم شرعی همواره تابع عنوان موضوعی میباشد که در ادله احکام بیان شده است. به عبارت دیگر، تا زمانی که عنوان مذکور در دلیل شرعی بر موضوع خارجی صدق میکند، حکم آن دوام دارد و با تغییر یافتن موضوع، به گونهای که آن اسم بر موضوع صادق نباشد، حکم مزبور دیگر وجود نخواهد داشت، هرچند ممکن است حکمی دیگر با دلیلی دیگر برای آن ثابت شده باشد. البته در برخی موارد ما میدانیم که نامی که در یک دلیل شرعی موضوع حکم قرار گرفته، خصوصیتی ندارد و در واقع حکم مذکور برای موضوعی کلی است که نام ذکر شده تنها یکی از مصادیق آن را معرفی میکند. در این صورت، ما میفهمیم که این اسم معیار حکم شرعی نیست و مراد شارع موضوعی کلی و عام بوده است. [۶۴]
عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۸۰، قم ۱۴۱۷ـ ۱۴۱۸.
[۶۵]
احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائدالایام، ج۱، ص۲۰۵ـ ۲۰۹، قم ۱۳۷۵ ش.
همچنین در برخی منابع [۶۶]
احمد قلی زاده، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه، ج۱، ص۷۰، تهران ۱۳۷۹ ش.
واژه تبعیت در اصول فقه به معنای سَرَیانِ وجوب از ذی المقدمه به مقدمه دانسته شده است، ولی این اصطلاح در منابع اصولی به چشم نمیخورد؛ هرچند از جمله انقسامات واجب در آن منابع، تقسیم آن به واجب اصلی و تبعی است. [۶۷]
محمدکاظم بن حسین آخوندخراسانی، کفایة الاصول، ج۱، ص۱۹۴، با حواشی ابوالحسن مشکینی، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۷، چاپ افست.
[۶۸]
محمد حسینی قمی، ایضاح الکفایة، ج۲، ص۳۶۸ـ۳۷۰، تقریرات آیة اللّه فاضل لنکرانی، قم ۱۳۷۷ ش.
۲۲ - معانی واژه تبعیت در علم حقوقبرخی منابع برای اصطلاح تبعیت در علم حقوق معانی مختلفی آوردهاند که شماری از آنها برگرفته از فقه است. [۶۹]
محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۲، ص۱۱۳۱ـ۱۱۳۷، تهران ۱۳۷۸ ش.
از جمله معانی مذکور، که حقوقدانان عرب تبعیت را بدان معنا به کار برده اند، رابطه تبعیتی میباشد که ناشی از سلطه متبوع بر تابع است، به گونهای که میتواند وی را با مدیریت و اعمال نظر خود به کاری وادارد. مراد از تبعیت در این اصطلاح، رابطه حقوقی افرادی مانند کارگر، خدمتکار، آشپز، راننده و کارمند با کسانی چون کارفرما، صاحبخانه، صاحب کار و آمر بوده و معادل واژه انگلیسی subordination است. [۷۰]
محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۲، ص۱۱۳۱، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۷۱]
هانری کاپیتان، معجم المصطلحات القانونیة، ج۱، ص۳۹۳، ترجمه منصور قاضی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۹.
[۷۲]
عبدالرزاق احمد سنهوری، الوسیط فی شرح القانون المدنی الجدید، ج۱، ص۱۰۱۲ـ۱۰۱۴، ج ۱، بیروت (۱۹۵۲).
برخی مؤلفان عرب نیز واژه تبعیت را به عنوان معادلِ برخی اصطلاحات فرانسوی و انگلیسی، که مفاهیمی اقتصادی یا سیاسی دارند، برگزیده اند. [۷۳]
هانری کاپیتان، معجم المصطلحات القانونیة، ج۱، ص۳۹۳، ترجمه منصور قاضی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۹.
[۷۴]
عبدالفتاح مراد، المعجم القانونی رباعی اللغة، ج۱، ص۵۶۲، اسکندریه.
۲۳ - ثابت شدن احکام طهارت یا نجاست ثابت برای متبوع، برای تابع۱. ابزار و آلاتی که در تطهیر اشیای نجس به کار میروند ـ مانند دست و ظرفی که چیز نجس در آن شسته میشود ـ به تبعِ پاک شدن شیء نجس پاک میشوند.برخی گفتهاند: طهارت آلات در این فرض به سبب شسته شدن آنها در ضمن تطهیر شیء نجس است نه به تبعِ پاک شدن شیء نجس [۷۶]
التنقیح(طهارت)ج۳، ص۱۱۰.
[۷۷]
التنقیح(طهارت)ج۳، ص۲۴۲.
۲. اگر شراب تبدیل به سرکه شود ظرف شراب نیز به تبع، پاک میشود ۳. آلات به کار رفته در غسل میّت از قبیل سنگی که میّت را روی آن غسل میدهند، دست غسل دهنده و لباسی که میّت در آن غسل داده میشود به تبعِ طهارت میّت، پاک میشوند. ۴. ابزار و ظرف به کار رفته در جوشاندن انگور بنابر قول به نجاست آن با جوشیدن بعد از کم شدن دوسوم آن، به تبعِ طهارت آب انگور، پاک میگردند. [۷۹]
العروة الوثقی ج۱، ص۱۴۳.
۵. بنابر قولی کودک کافری که جدای از پدر و مادر خود توسط مسلمان اسیر شده است تنها در طهارت از اسیر کننده خود تبعیّت میکند و محکوم به طهارت میشود. ۲۴ - ثابت شدن احکام اسلام یا کفرِ ثابت برای متبوع، برای تابعدر موارد ذیل احکام اسلام یا کفرِ ثابت برای متبوع برای تابع نیز ثابت میگردد. ۱. بچه نابالغ یا دیوانه از حیث اسلام و کفر تابع پدر و مادر خویش است؛ از اینرو، اگر والدین یا یکی از آن دو مسلمان باشند یا بعد از کفر، اسلام آورند، فرزندان نابالغ و نیز دیوانه آنان نیز محکوم به اسلام هستند و اگر هر دو کافر باشند، بنابر قول مشهور، آنان نیز محکوم به کفراند. ۲. کودک گمشده اگر در بلاد اسلام پیدا شود محکوم به اسلام و اگر در بلاد کفر پیدا شود محکوم به کفر است مگر آنکه در بلاد کفر مسلمانانی زندگی کنند که احتمال انتساب وی به آنان وجود داشته باشد. در این صورت نیز محکوم به اسلام است.ز این نوع تبعیّت به تبعیّت «دار الاسلام» و «دار الکفر» تعبیر میشود. ۳.بنابر نظر بسیاری از فقها کودک کافری که جدای از پدر و مادر خویش به اسارت مسلمانی در آمده است از حیث اسلام تابع اسیر کننده خویش است نه پدر و مادر. [۸۶]
جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۸۴.
۲۵ - تابع پدر و مادر بودن فرزند در آزاد یا برده بودنفرزند در آزاد یا برده بودن تابع پدر و مادر خویش است و به نظر مشهور حتّی اگر مادر به تنهایی آزاد باشد فرزند نیز آزاد محسوب میشود. ۲۵.۱ - احکام تبعیت کالا در صورت فروشچیزهایی که در عرف جزء کالا به شمار میروند در صورت فروش کالا، به تبع آن به خریدار منتقل میشوند، مانند درختان و زمین که به تبع فروش باغ به خریدار منتقل میگردند. آنچه در زمینِ مملوک ـ و نه مباحِ متعلّق به عموم ـ یافت میشود در صورتی که جزء زمیtag dark_tagspan class=جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۲۲۷، lt;/reflt;refgt;قم ۱۴۰۸. gt;lightنبه شمار رود ـ مانند معادن و گیاهان ـ به تبع زمین، ملک مالک آن است. ۲۵.۲ - احام تبعیت در تذکیه حیوانهرگاه حیوانی که جنین در رحم دارد تذکیه شود، جنین آن نیز به تبع مادر تذکیه میشود ۲۶ - احکام نیّت در تبعیت از متبوعاز شرایط قصر نماز در سفر، قصد مسافت شرعی (هشت فرسخ رفت یا چهار فرسخ رفت و چهار فرسخ برگشت) است. در قصد مسافت، قصد استقلالی لازم نیست؛ بلکه در مثل برده، زوجه، خدمتکار، اجیر و اسیر در صورتی که بداند متبوع وی قصد مسافت دارد، او نیز مصمّم و یا ناگزیر از همراهی با وی باشد، قصد تبعی کفایت میکند [۹۲]
العروة الوثقی ج۲، ص۱۱۷.
و نیز در مورد گزینش مکانی به عنوان وطن اگر تابع به تبعِ متبوع خویش قصد وطنیت کند ـ هرچند به طور ضمنی ـ آن مکان وطن تابع نیز محسوب میشود مانند فرزندان نابالغ و زن که به طور معمول تابع والدین و شوهراند. [۹۴]
العروة الوثقی ج۲، ص۱۴۲.
[۹۵]
مستمسک العروة ج۸، ص۱۱۱.
۲۷ - فهرست منابع(۱) محمدکاظم بن حسین آخوندخراسانی، کفایة الاصول، با حواشی ابوالحسن مشکینی، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۷، چاپ افست. (۲) ابن منظور، لسان العرب. (۳) باقر ایروانی، دروس تمهیدیة فی الفقه الاستدلالی، قم ۱۴۱۸. (۴) محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران ۱۳۷۸ ش. (۵) حرّ عاملی، وسائل الشیعه. (۶) محمد حسینی قمی، ایضاح الکفایة، تقریرات آیة اللّه فاضل لنکرانی، قم ۱۳۷۷ ش. (۷) عبدالفتاح بن علی حسینی مراغی، العناوین، قم ۱۴۱۷ـ ۱۴۱۸. (۸) محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۹) روح اللّه خمینی، تحریر الوسیله، قم ۱۴۱۷. (۱۰) عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶. (۱۱) عبدالرزاق احمد سنهوری، الوسیط فی شرح القانون المدنی الجدید، ج ۱، بیروت (۱۹۵۲). (۱۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاشباه و النظائر فی قواعد و فروع الشافعیه، چاپ محمد محمدتامر و حافظ عاشورحافظ، قاهره ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸. (۱۳) محمد صدر، ماوراءالفقه، بیروت ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۳ـ۱۹۹۷. (۱۴) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۱۵) عبدالفتاح مراد، المعجم القانونی رباعی اللغة، اسکندریه. (۱۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰. (۱۷) علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸. (۱۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۹) عبدالهادی فضلی، مبادی علم الفقه، ج ۱، بیروت ۱۴۱۶. (۲۰) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱. (۲۱) احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت: دارالفکر،. (۲۲) احمد قلی زاده، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه، تهران ۱۳۷۹ ش. (۲۳) هانری کاپیتان، معجم المصطلحات القانونیة، ترجمه منصور قاضی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۹. (۲۴) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم ۱۴۰۸. (۲۵) محمدحسین مختاری مازندرانی و علی اصغر مرادی، فرهنگ اصطلاحات فقهی، تهران ۱۳۷۷ ش. (۲۶) علی مشکینی، مصطلحات الفقه، قم ۱۳۷۷ ش. (۲۷) محمدکاظم مصطفوی، القواعد: مائة قاعدة فقهیة معنی و مدرکاً و مورداً، قم ۱۴۱۷. (۲۸) معجم فقه الجواهر، بیروت: الغدیر، ۱۴۱۷ـ۱۴۱۹/ ۱۹۹۶ـ ۱۹۹۸. (۲۹) الموسوعة الفقهیّة، ج ۱، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۳۰) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱. (۳۱) احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائدالایام، قم ۱۳۷۵ ش. (۳۲) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱، مشهد ۱۴۱۵. ۲۸ - پانویس
۲۹ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۳۹-۳۴۱. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تبعیت»، شماره۳۲۴۹. |