بنوربَنور، شهری کهن در شرقِ استان پنجاب هند که در ۳۰ و ۳۴ عرض شمالی و ۷۶ و ۴۳ طول شرقی واقع شده است. [۱]
Britannica Atlas، Chicago etc، ج۱، ص۱۴.، ۱۹۹۶.
۱ - وجه شهرتنام شهر در زبان سنسکریت «وَهْنیور» بوده که درگذر زمان به صورت بنیور و بنور درآمده است. برای نخستینبار، بابر در سده ۱۰ق/ ۱۶م از این شهر با نام امروزیِ آن نام برده است. در گذشته این منطقه به سبب یاسمنهای سفیدش که از آن عطر تهیه میشده، شهرت داشته است. شاید به همین سبب است که برخی از منابع این شهر را با نامِ پُشپانَگری و یا پُشپاوَتی، به معنی شهر گلها یاد کردهاند؛ اما باید گفت که امروزه این نام چندان درخور بنور نیست. [۲]
The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ج۶، ص۴۱۴، ۱۹۰۸.
[۳]
بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰، کیوتو، ۹۹۵م.
[۴]
EI ۲.
ویرانههایی که این شهر را در بر گرفته است، از قدمت تاریخ آن حکایت دارد. [۵]
The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ج۶، ص۴۱۴.، ۱۹۰۸.
۲ - در حکومت خاندان ساداتبنور در لشکرکشی سلطان محمود غزنوی به هند در ۳۹۵ق/۱۰۰۵م به تصرف سپاهیان او درآمد. [۶]
کوثر، مظفرعلی، تاریخ سادات باهره، ج۱، ص۱۸، لاهور، ۴۰۷ق/۹۸۷م.
اهمیت این شهر به دوران حکومت خاندان سادات (۸۱۷ - ۸۵۵ق/۱۴۱۴-۱۴۵۱م) باز میگردد. این خاندان نسب خود را به ابوالفرجِ واسطی میرساندند که گفته شده: پس از استیلای هلاکو بر بغداد در ۶۵۶ق/۱۲۵۸م به هند مهاجرت کرده است. سر دودمان این سلسله، خضرخان (حک ۸۱۷ -۸۴۴ق/۱۴۱۴- ۱۴۲۱) بود که از جانب امیرتیمور گورکانی، حکمرانیِ ملتان را داشت. چون حکامِ این سلسله در آغاز متکی به تیموریان بودند، نزد طبقات نظامی، افغانها و ترکانِ دهلی محبوبیتی نداشتند. سرانجام در ۸۵۵ق بساط حکمرانی آنان به دستِ بهلول خان لودی از رؤسای طوایف افغان برچیده شد. [۷]
بازورث، ک ا، سلسلههای اسلامی، ج۱، ص۲۷۵، ترجمة فریدون بدرهای، تهران، ۳۴۹ش.
[۸]
بازورث، ک ا، سلسلههای اسلامی، ج۱، ص۲۸۱، ترجمة فریدون بدرهای، تهران، ۳۴۹ش.
[۹]
EI ۲.
ظهیرالدین محمد بابر در ۹۳۲ق/۱۵۲۶م در بنور اردو زد و ضمن ستایش زیباییهای طبیعیِ این منطقه دستور داد تا چارباغی در دهانه دره پرآب آنجا بسازند. [۱۰]
بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰، کیوتو، ۹۹۵م.
[۱۱]
The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ج۶، ص۴۱۴.، ۱۹۰۸.
بنور در ۱۱۷۷ق/۱۷۶۳م به تصرف نیروهای سیک درآمد و در قلمرو دولت پاتیاله قرار گرفت و تا ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶م که در ایالت پنجاب هند ادغام گردید، تحت تصرف آنان باقی بود. [۱۲]
The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ج۶، ص۴۱۴، ۱۹۰۸.
[۱۳]
EI ۲.
۳ - از بزرگان این شهراز بزرگانِ این شهر، شیخ آدم بنوری (ه م) از مشایخ نقشبندیه است که در دوران حکومت شاه جهان در سدة ۱۱ق/۱۷م در این شهر میزیست. شاه جهان که از نفوذ او در میان مردم بیم داشت، او را در ۱۰۵۲ق/۱۶۴۲م به مکه تبعید کرد. [۱۴]
Rizvi، A A، ج۱، ص۲۰۹.، Sh h Wal / -All h and His Times، Canberra، ۱۹۸۰.
۴ - فهرست منابع(۱) بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، کیوتو، ۹۹۵م. (۲) بازورث، ک ا، سلسلههای اسلامی، ترجمة فریدون بدرهای، تهران، ۳۴۹ش. (۳) کوثر، مظفرعلی، تاریخ سادات باهره، لاهور، ۴۰۷ق/۹۸۷م. (۴) Britannica Atlas، Chicago etc، ۱۹۹۶. (۵) EI ۲. (۶) The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ۱۹۰۸. (۷) Rizvi، A A، Sh h Wal / -All h and His Times، Canberra، ۱۹۸۰. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بنور»، شماره۵۱۲۳. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|