بلنسیهبَلَنْسیه، یا والنسیا، ایالتی کهن و شهری در شرق اسپانیا، کنار دریای مدیترانه است. ۱ - توضیح اجمالیاین ایالت با ۲۵۵، ۲۳کم ۲ وسعت در ارتفاع ۱۲ تا ۶۴ متری از سطح دریا قرار دارد. در ۱۳۷۸ش/۱۹۹۹م جمعیت آن ۴۷۴، ۰۶۶، ۴ نفر بود که حدود ۸۰% آن در دشت ساحلی خلیج بلنسیه سکنی داشتهاند. مرکبات، برنج، انگور، زیتون، غلات، میوه و سبزیجات از مهمترین محصولات کشاورزی آن است. بلنسیه مرکز مستعدی برای پرورش دام و کرم ابریشم است. حریر، کاغذ، سفال، مواد شیمیایی و چوبی، منسوجات و ماشینآلات عمدهترین فرآوردههای صنعتی آن به شمار میروند. این منطقه از معادن غنی آهن برخوردار است. [۱]
۲۰۰۳ ،Britannica.
[۲]
Collier's Encyclopedia، London، ج۲۳، ص۲۵، ۱۹۸۶.
[۳]
The Columbia Encyclopedia، New York/London، ج۵، ص۲۲۲۳، ۱۹۶۳.
[۴]
۲۰۰۳ ،Britannica.
[۵]
بطرس بستانی، دائرة المعارف، ج۵، ص۵۸۴، بیروت، ۱۹۵۶مبب.
[۶]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۹، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
در منابع کهن اسلامی از کشت زعفران در این منطقه گزارش شده است. بلنسیه در دوره تمدن اسلامی به سبب وجود شهرهای متعدد، [۱۰]
محمد دمشقی، نخبة الدهر، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش مرن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
تجارتی پررونق داشت [۱۱]
محمد ادریسی، صفة المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس برگرفته از نزهه المشتاق، ج۱، ص۱۹۱، بهکوشش دوزی و دخویه، لیدن، ۱۸۶۴م.
و به دلیل رودهای پر آب، آب و هوای معتدل، گردشگاهها و بوستانهای سبز و خرمش به بهشت اندلس معروف بود.۲ - پیشینه تاریخیدیرینگی شهر بلنسیه به سده ۲قم باز میگردد. [۱۳]
The Columbia Encyclopedia، New York/London، ج۵، ص۲۲۲۳، ۱۹۶۳.
پس از اینکه در اواخر سده نخست هجری، سپاهیان اسلام بر این منطقه دست یافتند، به تدریج قبایل مختلف عرب، سپاه مصر [۱۶]
حیان بن حیان، المقتبس، ص۲۰۱، به کوشش عبدالرحمان علی حجی، بیروت، ۱۹۶۵م.
و شماری از بربرهای فاتح، در آنجا سکنی گزیدند. این منطقه با برخورداری از موقع ممتاز به سبب کوههای بلند، پیوسته کانون آشوب و فتنه بر ضد دولت اموی بود. [۱۸]
ابن خلدون، العبر، ج۳، ص۲۶۴، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
سرانجام در ۳۱۲ق/۹۲۴م عبدالرحمان سوم آتش عصیان را در شرق اندلس فرونشاند. از آن پس، کارگزاران اموی زمام امور را در دست داشتند. [۲۳]
حیان بن حیان، المقتبس، ج۵، ص۱۲۷، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۲۴]
حیان بن حیان، المقتبس، ج۵، ص۱۹۰، جم، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۲۵]
احمد ابن دلایی، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۴- ۱۵، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۲.۱ - در حکومت موالی عامریپس از افول قدرت امویان در اندلس، موالی عامری که از نژاد اسلاو (صقالبه) بودند، به سبب فزونی جمعیتشان، این ناحیه را میدان فعالیتهای خویش قرار دادند و مدتی امارت بلنسیه را در دست گرفتند. [۲۶]
محمد ابن خطیب، الاحاطه، ج۳، ص۲۹۲-۲۹۳، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۲۷]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۱۵۶، قاهره، ۱۹۶۰م.
[۲۸]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۹، قاهره، ۱۹۶۰م.
و سرانجام در ۴۱۱ق/۱۰۲۰م با عبدالعزیز بن عبدالرحمان منصور عامری بیعت کردند. او نیز بی هیچ منازعی در بلنسیه حکم راند و به بسط قلمرو خویش تا المریه پرداخت. عبدالعزیز که از طریق جدهاش با ملوک مسیحی پیوند داشت، برای تثبیت پایههای قدرت خود با پادشاه قشتاله (کاستیل) متحد شد. از اینرو در زمان وی سرزمین بلنسیه از آسیب مسیحیان در امان ماند. پس از عبدالعزیز فرزندش، عبدالملک در ۴۵۲ق/۱۰۶۰م به امارت رسید که در ۴۵۷ق توسط مأمون بن ذوالنون، حاکم طلیطله سرکوب شد. [۲۹]
احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴، ج، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۳۲]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۱۹۲-۲۹۳، قاهره، ۱۹۶۰م.
[۳۳]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۱۱، قاهره، ۱۹۶۰م.
[۳۴]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۱۵، قاهره، ۱۹۶۰م.
پس از وی نخست ابوبکر بن محمد و سپس در ۴۷۸ق/۱۰۸۵م فرزندش، عثمان زمام امور بلنسیه را در دست گرفتند. دوره حکومت عثمان مصادف با سقوط طلیطله به دست قشتالیان بود که بیگمان در سرنوشت بلنسیه تأثیری ژرف داشت؛ چه، قادر بن ذوالنون با وعده امارت بر بلنسیه، طلیطله را به مسیحیان تسلیم کرد. از اینرو، به یاری آنان بر بلنسیه تاخت و دولت بنی ذوالنون را در آنجا بنیاد نهاد. سپاهیان مسیحی در شهر به قتل و تاراج پرداختند. در نتیجه، مردم از قادر و حامیان قشتالی وی به ستوه آمدند. [۳۵]
عبدالله زیری، مذکرات، ج۱، ص۷۷، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۳۶]
ابن خلدون، العبر، ج۴، ص۲۰۷، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۳۸]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۱۵- ۲۱۸، قاهره، ۱۹۶۰م.
۲.۲ - حکومت مرابطوندر این گیرودار، مرابطون به سرداری یوسف بن تاشفین در ربیعالاخر ۴۷۹/ژوئیه ۱۰۸۶ اندلس را در نوردیدند. پس از پیروزی درخشان آنان در نبرد زَلاقه، قادر رسولی نزد یوسف فرستاد تا با او طرح دوستی افکند، اما حاصلی در بر نداشت. در نتیجه بلنسیه از هر سو آماج سلطهجوییهای حکمرانان محلی شد. والی سرقسطه بدانجا لشکر کشید. قادر به یاری سردار مسیحی، سید، مهاجمان را به عقب راند. پس از این پیروزی سپاهیان سید در بلنسیه استقرار یافتند و قادر به پرداخت خراج ملزم شد. با تعرض سپاهیان مسیحی به جان و مال مسلمانان، اوضاع بلنسیه سخت برآشفت، تا آنکه ابن حجاف، قاضی بلنسیه به یاری نیروهای مرابطی قادر را به قتل رساند و در رمضان ۴۸۵/اکتبر ۱۰۹۲ حکومت بلنسیه در دست شورا قرار گرفت. چون این خبر به سید رسید، به آنجا تاخت و پس از محاصرهای طولانی در ۲۸ جمادیالاول ۴۸۷ شهر را از ابن حجاف بازستاند. [۳۹]
احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج۴، ص۳۱-۳۴، ج، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۴۰]
ابن خلدون، العبر، ج۶، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۴۱]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۰۸-۲۲۰، قاهره، ۱۹۶۰م.
[۴۲]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۲۵- ۲۳۴، قاهره، ۱۹۶۰م.
سقوط شهر به دست مسیحیان مردم را بیمناک ساخت. در نتیجه، از امیر مرابطون یاریخواستند. برادرزاده یوسف به کمک والیان شرق اندلس روی به آن سو نهاد و با سپاهیان سید درآویخت. این کشمکشها تا وفات سید ادامه یافت. سرانجام، مرابطون در شعبان ۴۹۵/ژوئن۱۱۰۲ بلنسیه را از مسیحیان باز پس گرفتند. [۴۳]
احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج۴، ص۳۳، ج، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۴۴]
احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج۴، ص۴۱- ۴۴، ج، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۴۵]
الحللالموشیه، بهکوشش سهیلزکار و عبدالقادر زمامه، ج۱، ص۶۷ -۷۰، دارالبیضاء، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۴۶]
محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، ج۱، ص۲۳۷- ۲۳۸، قاهره، ۱۹۶۰م.
آنگاه که قدرت مرابطون رو به ضعف نهاد، آتش فتنه در بلنسیه شعلهور شد. با این وصف والی و قاضی شهر تا ۵۴۰ق/۱۱۴۵م حکومت مرابطون را از تعرض شورشیان مصون نگاه داشتند. به قدرترسیدن ابن مردنیش در بلنسیه تا مدتها امکان سیطره موحدون را بر آنجا منتفی میساخت؛ چه، او نماینده اندیشه ملی اندلس بود که با موحدون و حامیان آنان در آویخت. در ۵۶۶ق/۱۱۷۰م برای تثبیت پایههای اقتدار خود با پادشاه مسیحی قشتاله پیمان دوستی بست و از آن پس بلنسیه عرصه تاخت و تاز سپاهیان موحدی و قشتالی گشت. سرانجام، پس از وفات ابن مردنیش در رجب ۵۶۷ سرداران سپاهش به اطاعت موحدون تن دادند. [۴۸]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۱، ص۳۳۵، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۴۹]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۶، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۵۰]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۷- ۴۸، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۵۱]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۵۰، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۵۲]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۵۶، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
۲.۳ - خاتمه حاکمیت مسلمانانهنگامی که نیروهای موحدی در نبرد عقاب (۶۰۹ق/۱۲۱۲م) از مسیحیان شکست خوردند، شرایط مناسبی فراهم گشت تا بلنسیه- که از دیرباز کانون ضد موحدی بود - پرچم استقلال برافرازد. در ۶۲۶ق مردم آنجا با ابوجمیل زیان، از اعقاب ابن مردنیش بیعت کردند. وی به نام خلیفه عباسی بغداد خطبه خواند. [۵۳]
ابن خلدون، العبر، ج۴، ص۲۱۶، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۵۴]
ابن خلدون، العبر، ج۶، ص۳۸۵، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۵۵]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۳۹۳- ۳۹۵، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۵۶]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۶۴۲-۶۴۳، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
هنگامی که پادشاه آراگون سرگرم فتح جزایر شرقی بود، ابوجمیل با اغتنام فرصت بر اراضی مسیحیان تاخت. پادشاه آراگون در پاسخ وی به بلنسیه لشکر کشید. تصرف دژها و مناطق نظامی شرق اندلس یکی پس از دیگری، خبر از سقوط بلنسیه به دست مسیحیان میداد. ابوجمیل رسولانی برای دریافت کمک به بلاد اطراف فرستاد، اما مسیحیان راههای ورود نیروهای امدادی را بستند. شهر ۵ ماه در محاصره بود. تا آنکه در ۱۷ صفر ۶۳۶ق/۲۹ سپتامبر ۱۲۳۸م، ابوجمیل به امضای پیمان صلح تن در داد و در ۲۷ صفر پادشاه آراگون در قصر بلنسیه جای گرفت. بدینسان حاکمیت ۵۲۵ ساله مسلمانان بر آنجا خاتمه یافت. پس از آن مقاومتهای اندکی که در نقاط مختلف به وقوع میپیوست، در هم شکسته میشد. پس از سقوط بلنسیه شماری از مسلمانان به نواحی دیگر اندلس چون غرناطه کوچیدند و برخی دیگر از راه دریا به مغرب رفتند. [۵۷]
ابن خلدون، العبر، ج۶، ص۳۸۵- ۳۸۸، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م.
[۵۸]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۳۸-۴۴۰، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۵۹]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۴۴، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۶۰]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۴۶، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۶۱]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۶۲]
محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۵۱، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق.
[۶۳]
محمد عبدالله عنان، نهایه الاندلس، ج۱، ص۷۰، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۶۴]
محمد عبدالله عنان، نهایه الاندلس، ج۱، ص۹۲، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۶۵]
محمد عبدالله عنان، نهایه الاندلس، ج۱، ص۳۵۴، قاهره، ۱۹۶۶م.
در دوره تمدن اسلامی دانشمندان و فرهیختگان نامداری از آن دیار برخاستند. [۶۶]
محمد ابن خطیب، الاحاطه، ج۱، ص۱۸۵، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۶۷]
محمد ابن خطیب، الاحاطه، ج۳، ص۷۲، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۶۸]
محمد ابن خطیب، الاحاطه، ج۴، ص۱۸۴، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۶۹]
محمد ابن خطیب، الاحاطه، ج۱، ص۲۵۹، قاهره، ۱۹۵۵م.
۳ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ. (۲) علی ابن حزم، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۳) حیان بن حیان، المقتبس، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م. (۴) حیان بن حیان، المقتبس، به کوشش عبدالرحمان علی حجی، بیروت، ۱۹۶۵م. (۵) محمد ابن خطیب، الاحاطه، قاهره، ۱۹۵۵م. (۶) ابن خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۱م. (۷) احمد ابن دلایی، ترصیع الاخبار، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م. (۸) احمد ابن عذاری، البیان المغرب، ج، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۷م. (۹) محمد ادریسی، صفه المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس برگرفته از نزهه المشتاق، بهکوشش دوزی و دخویه، لیدن، ۱۸۶۴م. (۱۰) بطرس بستانی، دائرهالمعارف، بیروت، ۱۹۵۶مبب. (۱۱) الحللالموشیه، بهکوشش سهیلزکار و عبدالقادر زمامه، دارالبیضاء، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. (۱۲) محمد دمشقی، نخبه الدهر، به کوشش مرن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م. (۱۳) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۱۴) عبدالله زیری، مذکرات، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۵م. (۱۵) محمد عبدالله عنان، دول الطوائف، قاهره، ۱۹۶۰م. (۱۶) محمد عبدالله عنان، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، قاهره، ۱۳۸۳-۱۳۸۴ق. (۱۷) محمد عبدالله عنان، نهایه الاندلس، قاهره، ۱۹۶۶م. (۱۸) زکریا قزوینی، آثار البلاد، بیروت، ۱۹۸۴م. (۱۹) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق. (۲۰) یاقوت، بلدان. (۲۱) احمد یعقوبی، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسه ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م. (۲۱) Britannica، ۲۰۰۳. (۲۱) Collier's Encyclopedia، London، ۱۹۸۶. (۲۱) The Columbia Encyclopedia، New York/London، ۱۹۶۳. (۲۱) Encarta، ۲۰۰۳. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلنسیه»، شماره۵۰۵۷. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|