اعداداعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع ـ د ـ د» است. [۱]
لسانالعرب، ج۹، ص۷۶.
[۲]
تاج العروس من جواهرالقاموس، ج۵، ص۹۴ ـ ۹۵، «عدّ».
فهرست مندرجات۲ - انواع ۳ - پیشینه ۴ - کاربرد در رشته های علمی ۵ - از نگاه روایات ۶ - از دیدگاه قرآن ۷ - اعداد صحیح ۷.۱ - واحد ۷.۲ - دو ۷.۳ - سه ۷.۴ - چهار ۷.۵ - پنج ۷.۶ - شش ۷.۷ - هفت ۷.۸ - هشت ۷.۹ - نُه ۷.۱۰ - ده ۷.۱۱ - یازده ۷.۱۲ - دوازده ۷.۱۳ - نوزده ۷.۱۴ - بیست ۷.۱۵ - سی ۷.۱۶ - چهل: ۷.۱۷ - شصت ۷.۱۸ - هفتاد ۷.۱۹ - هشتاد ۷.۲۰ - نود و نه ۷.۲۱ - صد ۷.۲۲ - دویست ۷.۲۳ - سیصد و سیصد و نه ۷.۲۴ - نهصد و پنجاه ۷.۲۵ - هزار ۷.۲۶ - دو هزار ۷.۲۷ - سه هزار ۷.۲۸ - پنج هزار ۷.۲۹ - پنجاه هزار ۷.۳۰ - صد هزار ۸ - اعداد کسری ۸.۱ - یک دوم ۸.۲ - یک سوم ۸.۳ - یک چهارم ۸.۴ - یک پنجم ۸.۵ - یک ششم ۸.۶ - یک هشتم ۸.۷ - دو سوم ۸.۸ - یک دهم ۹ - منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - معناواژه عدد در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد، یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است. [۳]
قاموس قرآن، ج۴، ص۲۹۹،«عدد».
[۴]
فرهنگ الرائد، ج۲، ص۱۱۷۰.
[۵]
فرهنگ معاصر، ج۱، ص۴۰۳،«عد».
لغت شناسان عدد را به یکیهای ترکیب شده یا ترکیب آحاد تعریف کردهاند. [۶]
«عد».، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۵۵۰.
عدد در اصطلاح فلسفه، از مقوله «کمّ» به حساب میآید که یکی از مقولات عشر است. برخی فلاسفه عدد را از مفاهیم ماهوی [۷]
الشفاء (الهیات) ص ۱۰۳ ـ ۱۰۵، ۱۱۲ ـ ۱۱۵.
و بعضی آن را از مفاهیم اعتباری میدانند. [۸]
آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۸۳..
۲ - انواعریاضیدانان اعداد را به حقیقی، صحیح، طبیعی، کسری، گویا، مخلوط، موهومی، مثبت، منفی و... تقسیم میکنند. [۹]
فرهنگ بزرگ سخن،ج ۵، ۴۹۷۹،«عدد».
۳ - پیشینهشمارش، در تاریخ بشر پیشینهای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسانهای نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم میکردند. مورّخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلیها را نخستین واضعان حساب و عدد میدانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز، و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیهها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ میشمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستینی» نامیده میشود. [۱۰]
اعلام قرآن، ج۱، ص۲۴۴.
[۱۱]
موسوعة المورد العربیه، ج۱، ص۹۹..
برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیّات آنها و ارقام و مدلولاتشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم آموخت [۱۲]
معجزة الارقام و الترقیم فی القرآن الکریم ص ۵۷
: «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها»
۴ - کاربرد در رشته های علمیاستفاده از عدد و حساب در همه شئون زندگی و رشتههای علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشتههای علمی و حتّی اداره یک زندگی ساده، همگی، عرصههای استفاده از اعداد، ارقام و حساب است. ۵ - از نگاه روایاتدر خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است؛ امام صادق فرمود: بدانید که اسماءاللّه به منزله گنجاند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمیرسی و اگر فزونتر بگیری از آن درمیگذری، [۱۴]
نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ج۱، ص۵۳.
ازاینرو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائلاند و عدد را سرّی از اسرار الهی در عالم وجود میدانند. [۱۵]
الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۴۹..
۶ - از دیدگاه قرآنقرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجّه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است: «و اِنَّ یَومـًا عِندَ رَبِّکَ کَاَلفِ سَنَة مِمّا تَعُدّون» همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه، به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی میشود: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِسابَ» تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است. واژه عدد ۶ بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است [۱۹]
واژگان پژوهی قرآنی، ص ۲۳۶، «عد».
۱. تعداد، شماره، شمارش. ۲. زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص. [۲۴]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۳.
[۲۵]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۹۸.
۷ - اعداد صحیحمصادیق اعدادی که در قرآن ذکر شده ۳۰ عدد صحیح است که بعضی از آنها بارها تکرار شده [۲۷]
عجائب العدد و المعدود فیالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۷..
و با احتساب عدد ۹۵۰ که ضمناً از آن یاد شده: «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامـًا»، ۳۱ عدد صحیح و ۸ عدد کسری است [۲۹]
موسوعة الاعداد فی القرآن الکریم، ج۱، ص۲۹..
که به ترتیب از کوچک به بزرگ، آنها را ذکر میکنیم:
۷.۱ - واحدبه معنای یک که ۶۱ بار در قرآن آمده و ۲۲ بار آن در ارتباط با توحید و یگانگی خداست: «واِلـهُکُم اِلـهٌ واحِدٌ لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمـنُ الرَّحیم» اینگونه آیات دلالت دارد که خدا یکی است و اله و معبودی جز او نیست. مقصود از وحدت و یگانگی خدا «وحدت عددی» نیست، [۳۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸۷.
[۳۲]
کتاب الخصال، ج۱، ص۲..
بلکه منظور «وحدت حَقّه» است؛ یعنی وجود خدا بهگونهای است که تصور هرگونه شریک دیگری برای او ممکن نیست [۳۳]
منشور جاوید (تفسیر موضوعی)، ج۲، ص۱۸۳.
و ذات او از هرگونه کثرت و ترکیب پیراسته است. [۳۴]
منشور جاوید (تفسیر موضوعی)، ج۲، ص۲۲۰.
۷.۲ - دوواژههای اثنان، اثنین و اثنتین، معادل عربی عدد «دو» است که ۱۵ بار در قرآن در ۱۲ آیه و مرتبط با ۹ موضوع ذکر شده است: الف. سهمالارث فرزندان میت در صورتی که دو یا بیش از دو دختر باشند. ب. دوبار زنده شدن و مردن انسانها به صورت مردن پس از زندگی دنیا و زنده شدن برای حیات برزخی و سپس مردن پس از حیات برزخی و زنده شدن برای حساب روز قیامت میباشد. [۳۷]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۳..
ج. شاهد و گواه گرفتن دو نفر بر وصیت. د. زوجیت در آفرینش حیوانات (دوگونه نر و ماده) هـ. زوجیّت در آفرینش میوهها (دوگونه ترش و شیرین، تابستانی و زمستانی و...). و. نفی شرک و دوگانهپرستی. ز. داستان حضرت نوح در طوفان و دستور خدا به او که از هر نوعی از حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کند تا نسل آنها قطع نشود. [۴۳]
تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۹۸
ح. تکذیب فرستادگان خدا به سوی مردم انطاکیه که در ابتدا دو نفر بودند. همچنین واژه «مَثْنی» که به معنای دوتا دوتاست [۴۸]
مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.
سه بار در قرآن آمده است: الف. جواز ازدواج با بیش از یک زن. ب. قیام در راه خدا. ج. قدرت فرشتگان. واژه «ثانی» نیز به معنای دوم یک مرتبه درباره هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که تنها یک همراه داشت، در قرآن ذکر شده است.
۷.۳ - سهواژههای ثلاث و ثلاثه که معادل عربی عدد سه است ۱۷ بار در ۱۶ آیه و مرتبط با ۱۳ موضوع در قرآن ذکر شده است: الف. عدّه طلاق که سه طُهر است. ب. کفّاره قربانی به این ترتیب که اگر کسی در ایّام حجّ نتوانست قربانی کند باید ۱۰ روز روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حجّ و ۷ روز پس از بازگشت. [۵۶]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۲۰.
ج. نفی شرک و قائل شدن به اقانیم سه گانه اب و ابن و روحالقدس. [۵۷]
لغت نامه، ج۲، ص۲۶۶۴.
د. تعداد احتمالی اصحاب کهف. هـ. فرزنددار شدن زکریا، به این ترتیب که خداوند در دوران پیری به او مژده آن را داد و او که از این امر شگفتزده شده بود از خدا خواست تا نشانهای برایش قرار دهد. خداوند هم این نشانه را قرار داد که تا سه روز نتواند با مردم سخن بگوید، در حالی که صحیح و سالم بود. [۶۳]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۱۶، ص۶۵ ـ ۶۶.
و. کفّاره شکستن سوگند که عبارت است از اطعام یا پوشاندن ۱۰ مسکین، آزاد کردن یک بنده یا سهروز، روزه. [۶۶]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۶۸..
ز. متخلفان از جنگ تبوک که سه نفر بودند: کعب بن مالک، هلال بن امیه و مرارة بن ربیع. [۶۹]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۲۰.
[۷۰]
تفسیرالمنار، ج۱۱، ص ۶۶.
ح. نجوا، که هرگاه سه نفر با هم آهسته و در گوشی سخن بگویند خداوند چهارمی آنهاست و سخن آهسته و در گوشی آنها را میشنود و هیچچیز بر او پوشیده نیست. [۷۲]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۸، ص۱۷ ـ ۱۸..
ط. آفرینش انسان در تاریکیهای سهگانه؛ خداوند انسان را در تاریکی شکم و رحم و پرده نازک دور تا دور جنین میآفریند. [۷۴]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۸، ص۱۷ ـ ۱۸.
ی. اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق پدر و مادر در سه وقت: پیش از نماز صبح، هنگام استراحت ظهر و پس از نماز عشاء که پوشش آنها متناسب با وضعیت خواب است. [۷۶]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۷، ص۲۴۲.
ک. سایه سه شعبه آتش جهنم؛ دود آتش جهنم سه شعبه دارد: شاخهای از بالای سر، شاخهای از سمت راست و شاخهای از سمت چپ، گنهکاران را احاطه میکند و آنها را در کام خود فرو میبرد. [۷۸]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۳۰.
نمونه، ج ۲۵، ص ۴۱۷) ل. مدّتِ مهلت به پیکنندگان ناقه صالح؛ حضرت صالح به کسانی که ناقه وی را پی کردند سه روز مهلت داد تا از لذایذ دنیوی استفاده کنند و پس از سه روز عذاب الهی فرود آمد و آنها را نابود کرد. [۸۰]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۶۵..
م. گروهبندی انسانها در قیامت؛ مردم در روز قیامت سه صنف و گروه هستند: اصحاب یمین، اصحاب شمال و سابقون. [۸۲]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۷، ص۲۲۰.
واژههای «ثالث و ثالثه» به معنای سوم نیز سه بار در قرآن ذکر شده است: الف. معتقدان به تثلیث در زمره کافراناند. ب. فرستاده شدن سومین رسول به سوی انطاکیه پس از تکذیب دو رسول. ج. منات، سومین بت مشرکان پس از لات و عزّی است همچنین واژه ثُلاث به معنای سه تا سه تا [۸۷]
مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶..
دو بار در قرآن ذکر شده است: الف. جواز ازدواج با بیش از یک زن. ب. بالهای فرشتگان.
۷.۴ - چهارواژههای اربع و اربعه ۱۲ بار در ۱۲ آیه و مرتبط با ۱۰ موضوع در قرآن دیده میشود: الف. عدّه وفات که ۴ ماه و اندی است. [۹۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۴۲ ـ ۲۴۳.
ب. ۴ پرنده که حضرت ابراهیم به دستور خداوند و برای رؤیت چگونگی زنده کردن مردگان کشت. [۹۴]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۵.
[۹۵]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۳۶.
ج. ایلاء؛ اگر مردی از روی خشم و برای اذیّت کردن همسرش سوگند یاد کرد که با او نزدیکی نکند، حاکم شرع ۴ ماه به او مهلت میدهد که یا به مقتضای زوجیت بازگردد یا زن را طلاق دهد. [۹۷]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۲۶.
د. قذف؛ اگر کسی به زن محصنه و عفیفهای نسبت زنا داد و ۴ گواه که ناظر زنا بودهاند نیاورد ۸۰ تازیانه میخورد. [۹۸]
۱۳.
هـ. لعان؛ کسانی که به زنان خود نسبت زنا میدهند و ۴ شاهد ندارند، باید ۴ بار پیاپی بگویند: خدا را گواه میگیرم که در این نسبتی که میدهم صادقم و بار پنجم بگویند: لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم. در مقابل، زن نیز باید ۴ بار بگوید: خدا را شاهد میگیرم که این مرد از دروغگویان است و بار پنجم بگوید: لعنت خدا بر من اگر اینمرد از راستگویان باشد. [۱۰۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۸۲.
و. شهادت بر زنا؛ خداوند فقط برای شهادت بر زنا ۴ شاهد قرار داده و این به جهت سختگیری بر مدّعی و حفظ آبروی مردم است. [۱۰۳]
تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۵۶؛
[۱۰۴]
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۳۶۶..
ز. تعداد ماههای حرام که ۴ تا است: ذیالقعده، ذیالحجه، محرّم و رجب. [۱۰۶]
تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۸۵
ح. اتمام حجت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با مشرکان و تعیین ۴ ماه فرصت به آنها. [۱۰۸]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۱۰، ص۸۱.
[۱۰۹]
تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۸۵؛
[۱۱۰]
نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۳
ط. چهارپایان که در کنار خزندگان و دو پایان از گونههای جانداراناند. [۱۱۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۳۷.
ی. آفرینش کوهها و دیگر پدیدهها و نعمتهای زمین در ۴ روز. [۱۱۴]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۴، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲.
واژه «رابع» نیز به معنای چهارم دو مرتبه در قرآن ذکر شده است: الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. ب. علم و احاطه خدا بر نجوا و سخنان درگوشی. واژه «رُباع» نیز که به معنای ۴ تا ۴ تاست [۱۱۷]
مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۶.
دو بار در قرآن آمده است: جواز ازدواج با بیش از یک زن و بالهای فرشتگان.
۷.۵ - پنجاین عدد دو مرتبه در قرآن و مرتبط با دو موضوع دیده میشود: الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. ب. هیچگاه سه نفر با هم نجوا نمیکنند، مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست و هیچگاه ۵ نفر با هم نجوا نمیکنند، مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست. در این آیه نخست از نجوای سه نفری و سپس ۵ نفری سخن میگوید و از نجوای ۴ نفری برای رعایت فصاحت در کلام و عدم تکرار سخن نگفته [۱۲۲]
تفسیرنمونه، ج ۲۳، ص ۴۲۵
و به مراتب عدد از سه تا ۶ بدون هیچگونه تکرار اشاره کرده است. [۱۲۳]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۸۴.
واژه «خامسه» نیز به معنای پنجم دو بار در ارتباط با موضوع لعان در قرآن آمده است.
۷.۶ - ششاین عدد ۷ بار در قرآن آمده و در همه موارد با آفرینش آسمانها و زمین مرتبط است؛ در ۴ آیه، تعبیر «خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ فی سِتَّةِ اَیّام» آمده و در سه آیه، افزون بر آسمانها و زمین «مابینهما» نیز آمده است که در حقیقت توضیحی است برای جمله قبل. (۴۶) واژه «سادس» نیز که به معنای ششم است، دو بار در قرآن آمده است: الف. شمار احتمالی اصحاب کهف. ب. علم و احاطه خداوند به نجوا و سخنان درِ گوشی. ۷.۷ - هفتاین عدد، ۲۴ بار و مرتبط با ۹ موضوع در قرآن آمده است: الف. آسمانهای هفت گانه که در ۹ آیه قرآن از آن یاد شده است. مفسران و قرآنپژوهان در اینکه مراد از آسمانهای هفت گانه چیست نظرات گوناگونی ابراز داشتهاند. [۱۴۹]
تفسیرنمونه، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷
ب. رؤیای پادشاه مصر که ۷ گاو لاغر را در حال خوردن ۷ گاو چاق و همچنین ۷ خوشه سبز را در کنار ۷ خوشه خشک دید. یوسف خوابش راچنین تعبیر کرد که پس از ۷سال فراوانی نعمت، ۷سال قحطی پیش میآید [۱۵۰]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۶۴ ـ ۳۶۵.
نیز به آنان گفت: ۷ سال پیاپی کشت و کار کنند و آنچه را میدروند، در خوشه نگهداری و انبار کنند و جز کمی از آن را نخورند تا در سالهای قحطی و سختی از آن استفاده کنند. [۱۵۴]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۶۴ ـ ۳۶۵.
ج. تشبیه انفاق در راه خدا به دانهای که از آن ۷ خوشه بروید و در هر خوشهای ۱۰۰ دانه باشد، یعنی انفاق در راه خدا ۷۰۰ برابر پاداش دارد. [۱۵۶]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۴۶.
د. نابودی قوم عاد به وسیله باد سرد و شدیدی که ۷ شب و ۸ روز پیاپی بر آنها وزید. [۱۵۹]
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۹، ص۷۱.
[۱۶۰]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۹۳.
هـ. سبع مثانی. مقصود از «سبع مثانی» بنابر روایات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهلبیت سورهحمد است. [۱۶۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۹۱.
و. درهای هفت گانه جهنم. مفسران در بیان منظور از این درها گفتهاند: جهنم ۷ نوع عذاب دارد و هر نوعی به مقتضای واردان چند قسم است. گناهانی که مستوجب آتش جهنم است ۷ قسم است. [۱۶۴]
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص۸۳.
[۱۶۵]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۷۰.
ز. بینهایتبودن کلماتالهی. اگر همه درختان به قلم تبدیل شوند و دریاها به اضافه ۷ برابر خود مرکب شوند و کلمات و نشانههای خدا را بنویسند، دریاها میخشکند پیش از آنکه کلمات الهی تمام شوند؛ چون کلمات خدا نامتناهی است. [۱۶۸]
تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۳۴۴
[۱۶۹]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳.
ح. شمار احتمالی اصحاب کهف که بنا به شواهدی در آیه، نظر مورد تأیید قرآن همین قول است. [۱۷۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۷۱۰.
[۱۷۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۶۸.
ط. کفّاره کسی که در حجّ قربانی نکرده، سه روز روزه در حجّ و ۷ روز پس از بازگشت است. [۱۷۴]
تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۱۱.
۷.۸ - هشتعدد ۸ در قرآن ۵ مرتبه و مرتبط با ۴ موضوع آمده است: الف. آفرینش ۸ تا از دامها (گاو، شتر، گوسفند و بز) : «و اَنزَلَ لَکُم مِنَ الاَنعـمِ ثَمـنیَةَ اَزوج» مقصود از «ثمانیة ازواج» این است که خداوند از هر یک از «ضأن» «معز»، «بقر» و «ابل» دو تا یعنی دو گونه نر و ماده آفریده است. [۱۷۷]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۸۱.
[۱۷۸]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۶۵.
ب. شمار حاملان عرش الهی: «و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّکَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمـنِیَه» حاقه/سوره:۱۷ در اینکه منظور از این حاملان هشتگانه، ۸ نفر از ملائکه یا از پیامبران و امامان یا ۸ ردیف فرشته است، نظرات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است. [۱۸۰]
انوارالقرآن، ج ۶، ص ۳۶۲
) ج. هلاکت قوم هود در ۷ شب و ۸ روز. د. مهریه همسر موسی «عَلی اَن تَأجُرَنی ثَمـنِیَ حِجَج» که ۸ سال حضرت موسی در خدمت شعیب بود و بعد به اختیار موسی دو سال بر آن افزوده شد. [۱۸۳]
انوارالقرآن، ج ۴، ص ۴۴۳.
واژه «ثامن» که به معنای هشتم است نیز یک بار در ارتباط با شمار اصحاب کهف در قرآن آمده است.
۷.۹ - نُهعدد ۹ سه بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن دیده میشود: الف. معجزات نُه گانه موسی: «و لَقَد ءاتَینا موسی تِسعَ ءایـت بَیِّنـت» منظور از این معجزات تنها معجزاتی است که در برابر فرعون آورده شده که عبارت است از عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، قورباغه، آفت نباتی، خون، قحطی و کمبود میوهها. [۱۸۶]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۱۸.
[۱۸۷]
تفسیرنمونه، ج ۱۲، ص ۳۱۱؛
[۱۸۸]
انوارالقرآن، ج ۴، ص ۳۷۵.
ب. پیکنندگان ناقه صالح در شهر حجر که ۹ نفر بودهاند: «و کانَ فِیالمَدینَةِ تِسعَةُ رَهط یُفسِدونَ فِیالاَرضِ» (۶۱)
۷.۱۰ - دهعدد ۱۰، ۹بار و مرتبط با ۹موضوع در قرآن آمده است: الف. پاداش نیکوکاری: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» که طبق این آیه ۱۰ برابر میگردد. ب. کفّاره قربانی حجّ؛ کسی که نتواند در حجّ قربانی کند باید سه روز در ایام حجّ و ۷ روز هنگام بازگشت، روزه بگیرد که مجموعاً ۱۰ روز میشود: «و سَبعَة اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ» ج. کفّاره حنث قسم؛ اگر کسی بر انجام یا ترک کاری سوگند یاد کرد و مطابق آن عمل نکرد باید بندهای را آزاد، یا ۱۰ مستمند را اطعام کند یا سه روز، روزه بگیرد: «فَکَفّـرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسـکینَ» [۱۹۷]
تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۱۰..
د. عدّه زن شوهر مرده که ۴ ماه و ۱۰ روز است: «یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ اَربَعَةَ اَشهُر و عَشرًا» هـ. میقات موسی که مجموعاً ۴۰ شب، از ماه ذیقعده تا شب دهم ذیحجه بود: «و وعَدنا موسی ثَلـثینَ لَیلَةً و اَتمَمنـها بِعَشر» [۲۰۰]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۳۱.
[۲۰۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۲۸..
و. مهریه همسر موسی که ۸ سال کارگری برای حضرت شعیب بود و در پایان، از روی اختیار ۱۰ سال شد: «فَاِن اَتمَمتَ عَشرًا فَمِن عِندِکَ» [۲۰۳]
انوارالقرآن، ج۴، ص۴۴۳
[۲۰۴]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۴۵..
ز. شبهای ده گانه که مورد سوگند الهی قرار گرفته و منظور از آنها شبهای ده گانه اول ذی حجه است [۲۰۵]
انوار القرآن، ج۶، ص۶۲۱.
[۲۰۶]
نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۷۱
یا امامان معصوم از امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری در کنار شفع که امیرمؤمنان و فاطمه (علیهماالسلام) را شامل میشود و وَتْر که خدای واحد است: «والفَجر • ولَیال عَشر» [۲۰۹]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۶۵۰.
ح. تحدی به آوردن ۱۰ سوره بهسان قرآن: «قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَیـت» ط. گفتوگوی مجرمان در روز قیامت که بر اثر طولانی بودن عذاب، مدت درنگ در دنیا را تنها ۱۰ روز میپندارند: «یَتَخـفَتونَ بَینَهُم اِن لَبِثتُم اِلاّ عَشرا» [۲۱۳]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸.
[۲۱۴]
انوارالقرآن، ج ۳، ص ۶۳۴.
۷.۱۱ - یازدهعدد ۱۱ یک بار در قرآن، در ارتباط با رؤیای حضرت یوسف ذکر شده است: «یـاَبَتِ اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سـجِدین» امام باقر فرمود: تأویل خواب این بود که یوسف به پادشاهی مصر رسید و پدر و مادر و برادرانش نزد او آمدند. خورشید مادر، ماه پدر و ۱۱ ستاره برادرانش بودند که همگی وقتی نزد وی آمدند و نگاهشان به یوسف افتاد، سجده شکر کردند و سجودشان برای خدا بود. [۲۱۶]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۱۵۳.
[۲۱۷]
نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۰.
۷.۱۲ - دوازدهاین عدد ۵ بار، در ۴ آیه و مرتبط با ۴ موضوع در قرآن کریم آمده است: الف. ماههای دوازده گانه سال: «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا» ب. تقسیم بنیاسرائیل به ۱۲ گروه: «و قَطَّعنـهُمُ اثنَتَی عَشرَةَ اَسباطـًا اُمَمـًا» ج. شمار نقبای بنیاسرائیل که ۱۲ نفر و بنا به نظر برخی مفسران از وزیران موسی بودهاند [۲۲۱]
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۲۹.
: «و بَعَثنا مِنهُمُ اثنَی عَشَرَ نَقیبـًا» د. شمار چشمههایی که خداوند برای بنیاسرائیل از سنگ جوشاند: «فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا»
۷.۱۳ - نوزدهعدد ۱۹ یک بار در قرآن آمده است: «عَلَیها تِسعَةَ عَشَر» ۱۹ فرشته بر جهنم موکل و عهدهدار عذاب مجرمان هستند. [۲۲۷]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۸۸..
برخی گفتهاند: مقصود ۱۹ صنف از اصناف فرشتگان است. [۲۲۸]
انوار القرآن، ج۶، ص۴۴۷..
برخی نیز آنان را رؤسا و سرگروههای فرشتگان مأمور عذاب میدانند که شمار همه آنها را با هیچ لفظ و عبارتی نمیتوان بیان کرد. [۲۲۹]
تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۵۳
در این باره که چرا عدد ۱۹ درباره فرشتگان دوزخ بهکار رفته، بین مفسران اختلاف است؛ [۲۳۰]
فرهنگ بزرگ سخن.
[۲۳۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۸۶.
برخی دیگر بر این باورند که مقصود از آن مبالغه در کثرت است. [۲۳۲]
نثر طوبی، ج۱، ص۱۰۷.
۷.۱۴ - بیستاین عدد یک بار در قرآن، درباره تشویق و ترغیب مسلمانان به جهاد با کافران و مشرکان آمده است: «اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صـبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ» در صدر اسلام بر هر مسلمانی واجب بود که با ۱۰ نفر از کافران بجنگد و اگر میگریخت، فراری محسوب میشد. سپس خداوند به علت ضعف آنها این حکم را برداشت و بر آنها واجب کرد که یک نفر از مسلمانان با دو نفر از کافران بجنگد. [۲۳۴]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۷۰۹.
مجاهد میگوید: این حکم مربوط به جنگ بدر است که هر مسلمانی مأمور بود با ۱۰ نفر از مشرکان بجنگد [۲۳۵]
تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۳۳۲
و هر ۲۰ نفر باید با ۲۰۰ نفر میجنگید.
۷.۱۵ - سیعدد ۳۰ دو بار و مرتبط با دو موضوع در قرآن آمدهاست: الف. میقاتموسی «و وعَدنا موسی ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشر» ب. اقل مدت بارداری و دوران شیردهی: «و حَملُهُ و فِصــلُهُ ثَلـثونَ شَهرًا» ۳۰ ماه مدتی است که برای اقل حمل و حدّ کامل شیردهی مقدّر شده است، چون مدت کامل شیردهی ۲۴ ماه است، پس اقل مدت حمل ۶ ماه است، بنابراین، اگر فرزند ۹ ماهه به دنیا آمد، موجب نقصان دوران شیردهی نمیشود. [۲۴۰]
تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۲۷۶
برخی گفتهاند: این مدت، مجموع ایام حمل و شیردهی است؛ یعنی اگر بچهای ۶ ماهه به دنیا آمد دوران شیردهی ۲۴ ماه و اگر ۹ ماهه به دنیا آمد، دوران شیردهی ۲۱ ماه است. [۲۴۱]
تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۲۷۶
این قول از ابن عباس نقل شده است. [۲۴۲]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۳۰.
۷.۱۶ - چهل:این عدد ۴ بار در قرآن آمده است. (=> اربعین) ۱۷. پنجاه: عدد ۵۰ در قرآن یک بار و در ارتباط با بیان مدت پیامبری حضرت نوح آمده است: «ولَقَد اَرسَلنا نوحـًا اِلی قَومِهِ فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامـًا» ۷.۱۷ - شصتاین عدد یک بار و درباره کفّاره ظهار در قرآن آمده که سه چیز است: آزاد کردن بنده، و در صورت عجز دو ماه روزه پی در پی و در صورت ناتوانی، اطعام ۶۰ مسکین: «فَمَن لَم یَستَطِع فَاِطعَامُ سِتّینَ مِسکینـًا» [۲۴۵]
تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۱۸..
ظهار، نوعی طلاق در زمان جاهلیت بوده که مرد به همسر خود میگفت: ظَهْرکِ کظهر أمّی [۲۴۶]
تاج العروس من جواهرالقاموس.
و بدین وسیله او را مانند مادر خویش بر خود حرام میکرد.
۷.۱۸ - هفتادعدد ۷۰ سه بار، در سه آیه و مرتبط با سه موضوع در قرآن آمده است: الف. شمار برگزیدگان موسی برای میقات با خدا: «واختارَ موسی قَومَهُ سَبعینَ رَجُلاً لِمیقـتِنا» و گرفتار آمدن آنها به عذاب، پس از اصرار بر تقاضای رؤیت خداوند و زنده شدن مجدّد آنان به درخواست موسی. [۲۵۰]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۵۶.
[۲۵۱]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۵۹۱.
[۲۵۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۷۰.
ب. عدم آمرزش منافقان، هر چند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ۷۰ بار برای آنان طلب آمرزش کند: «اِن تَستَغفِر لَهُم سَبعینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم» ذکر عدد ۷۰ در اینجا کنایه از کثرت است و خصوصیتی ندارد، چنان که عدد ۱۰۰ و ۱۰۰۰ گاهی در کثرت بهکار میرود. [۲۵۴]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۱ ـ ۳۵۲.
[۲۵۵]
انوار القرآن، ج۲، ص۵۷۶.
ج. طول زنجیری که جهنمیان را با آن میبندند که ۷۰ ذراع است: «ثُمَّ فی سِلسِلَة ذَرعُها سَبعونَ ذِراعـًا فاسلُکوه» برخی مفسران، اندازه ذراعهای اخروی را متفاوت از ذراعهای دنیا دانسته [۲۵۸]
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۹، ص۷۸..
و برخی نیز گفتهاند: ممکن است مقصود از ۷۰ همین عدد خاص باشد که در این صورت خدا میداند حکمت ۷۰ زراع بودن این زنجیر چیست و برخی نیز تکثیر و مبالغه را منظور نظر آیه دانستهاند. [۲۵۹]
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۹، ص۸۵.
۷.۱۹ - هشتاداین عدد یک بار و درباره حدّ «قذف» در قرآن آمده است. شخص قذف کننده وقتی بیّنه و شاهدی برای صحت گفتارش نیاورد، سه حکم بر او ثابت است: ۸۰ ضربه شلاّق، عدم پذیرش شهادت وی، و فاسق بودن او نزد خدا و مردم: «فَاجلِدوهُم ثَمـنینَ جَلدَةً ولا تَقبَلوا لَهُم شَهـدَةً اَبَدًا و اُولـئِکَ هُمُ الفـسِقون» [۲۶۱]
تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۲۷۵
۷.۲۰ - نود و نهعدد ۹۹ یک بار و درباره کسانی که برای طرح دعوا و فصل خصومت نزد حضرت داود آمدند، مطرح شده است: «اِنَّ هـذا اَخی لَهُ تِسعٌ و تِسعونَ نَعجَةً ولِیَ نَعجَةٌ واحِدَةٌ» بیشتر مفسران معتقدند این دو نفر از فرشتگان بودند که خداوند برای آزمودن داود نزد او فرستاد. [۲۶۳]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۹۳.
یکی از آن دو گفت: این برادر من ۹۹ گوسفند دارد و من یک گوسفند و آن یک گوسفند را هم میخواهد از من بگیرد. [۲۶۴]
تفسیر مراغی، مج۸، ج۲۳، ص۱۰۹.
او در دعوا بر من غالب آمده، چون در طرح حجت از من تواناتر است. [۲۶۵]
انوار القرآن، ج۵، ص۱۹۳..
داود به نفع برادری که یک میش داشت حکم کرد و سپس متوجه شد که این امتحانی از جانب خدا بوده و او شتابزده داوری کرده است. طبق روایتی از امام رضا عجله او از این جهت بود که از مدّعی بیّنه نخواست و نظر مدّعی علیه را هم نپرسید. [۲۶۶]
عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)،ج ۱، ص ۳۹۴.
[۲۶۷]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۰۰.
۷.۲۱ - صدعدد ۱۰۰، ۶بار، در ۵آیه و مرتبط با ۴ موضوع در قرآن آمده است: الف. داستان عزیر [۲۶۸]
نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۶۹
یا ارمیا [۲۶۹]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۲۹.
[۲۷۰]
البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۳۲.
که به دستور خداوند پس از ۱۰۰ سال دوباره زنده شد: «فَاَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَم لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ یَومـًا اَو بَعضَ یَوم قالَ بَل لَبِثتَ مِائَةَ عام» و بدین ترتیب نشانهای بر امکان برپا شدن رستاخیز اقامه شد. ب. پاداش انفاق که به دانه گندمی تشبیه شده که به ۷ خوشه و هر خوشه با ۱۰۰ دانه گندم تبدیل میشود: «مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنـبُلَة مِائَةُ حَبَّة» [۲۷۳]
نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۸۲
ج. تحریک و ترغیب مسلمانان به جهاد که ۱۰۰ نفر از آنان میتوانند بر ۱۰۰۰ یا ۲۰۰ نفر از کافران چیره شوند: «واِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ یَغلِبوا اَلفـًا... فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَینِ» د. حدّ زنای غیر محصنه؛ زن یا مرد آزاد، بالغ و عاقلی که محصن (همسردار) نیستند اگر مرتکب زنا شدند کیفر هریک ۱۰۰ ضربه تازیانه است، به عقوبت گناهی که انجام دادهاند: «الزّانِیَةُ والزّانی فَاجلِدوا کُلَّ واحِد مِنهُما مِائَةَ جَلدَة» [۲۷۷]
تفسیر مراغی، مج ۶، ج ۱۸، ص ۶۸
۷.۲۲ - دویستاین عدد دو بار در آیات ۶۵ ـ ۶۶ انفال/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است ذکر شده است. ۷.۲۳ - سیصد و سیصد و نهاین دو عدد هرکدام یک بار، در یک آیه و در ارتباط با مدت خواب اصحاب کهف در قرآن آمده است: «و لَبِثوا فی کَهفِهِم ثَلـثَ مِائَة سِنینَ وازدادوا تِسعـا» افزودن ۹ سال به ۳۰۰ سال مفید این معناست که مدّت توقف و خواب اصحاب کهف در غار، ۳۰۰ سال شمسی و ۳۰۹ سال قمری بوده است، چون تفاوت حساب شمسی و قمری در ۳۰۰ سال حدود ۹ سال است. [۲۷۹]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۷۶.
۷.۲۴ - نهصد و پنجاهعدد ۹۵۰ یک بار، در یک آیه و درباره مدت پیامبری حضرت نوح ذکر شده است: «ولَقَد اَرسَلنا نوحـًا اِلی قَومِهِ فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَة اِلاّ خَمسینَ عامـًا» خداوند به جای ۹۵۰ سال فرموده: ۱۰۰۰ سال به جز ۵۰ سال که برای تکثیر عدد است. ظاهر آیه این است که ۹۵۰ سال مدت پیامبری نوح بوده؛ نه مدت عمرش، بنابراین، نظر قرآن با تورات کنونی که مدت عمر نوح را ۹۵۰ سال میداند، [۲۸۱]
کتاب الخصال، ۹: ۲۹.
مغایر است.
۷.۲۵ - هزاراین عدد ۸ بار، در ۸ آیه قرآن کریم آمده است: الف. خداوند در آیه ۹۶ بقره:۲ درباره حرص یهود به زندگی دنیا فرموده: هریک از آنها (یهودیان یا علمای یهود) [۲۸۲]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۳..
دوست دارد ۱۰۰۰ سال، یعنی طولانیترین و بیشترین عمر را داشته باشد: «یَوَدُّ اَحَدُهم لَوْ یُعَمَّر اَلْفَ سَنَة» عدد ۱۰۰۰ در اینجا کنایه از کثرت است. [۲۸۳]
المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۹..
ب. پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر با توجه به کمی شمار لشکر خود و فزونی لشکر دشمن، از خداوند کمک خواستند و خداوند دعای آنها را مستجاب کرد و آنان را با ۱۰۰۰ نفر از فرشتگان یاری داد: «اَنّی مَمِدُّکُمْ بِاَلْف مِنَ الْمَلئکَةِ مُرْدِفین» [۲۸۵]
انوارالقرآن، ج ۲، ص ۴۴۵ ـ ۴۴۶.
ج و د. طبق آیات ۶۵ ـ ۶۶ انفال/۸ که درباره تشویق مسلمانان به جهاد است، ابتدا هر ۱۰۰ نفر از مسلمانان باید با ۱۰۰۰ نفر میجنگید و پس از تخفیف، هر ۱۰۰۰ نفر با ۲۰۰۰ نفر: «و اِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ یَغلِبوا اَلفـًا...... و اِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ» هـ. در آیه ۴۷ حجّ/۲۲ هر روز نزد خداوند معادل ۱۰۰۰ سال انسانها شمرده شده است: «و اِنَّ یَومـًا عِندَ رَبِّکَ کَاَلفِ سَنَة مِمّا تَعُدّون» دیدگاههای مفسران درباره این آیه متفاوت است؛ گروهی از جمله ابن عباس، معتقدند که یک روز از روزهای قیامت با ۱۰۰۰ سال برابر است. گروهی دیگر بر این باورند که یک روز از روزهایی که خدا آسمانها و زمین را در آن آفرید برابر با ۱۰۰۰ سال است. بعضی معتقدند مفهوم آیه این است که در برابر قدرت خدا یک روز و ۱۰۰۰ سال یکی است و برخی دیگر هم بر این عقیدهاند که یک روز عذاب آخرت از نظر شدت و عظمت، با ۱۰۰۰ سال عذاب دنیا برابر است، همانگونه که یک روز نعمتهای گوناگون بهشت با نعمتهای متنوع ۱۰۰۰ ساله این دنیا برابر است. [۲۸۹]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۴۲ ـ ۱۴۳.
و. در آیه ۵ سجده/۳۲ نیز از روزی به درازی ۱۰۰۰ سال بشری یاد شده است: «ثُمَّ یَعرُجُ اِلَیهِ فی یَوم کانَ مِقدارُهُ اَلفَ سَنَة مِمّا تَعُدّون» از ابن عباس دو تفسیر راجع به این آیه ذکر شده: یکی اینکه مقصود فرشتگانی است که برای انجام فرمان خدا با آوردن وحی فرود میآیند و باز میگردند، آمد و شد آنها در یک روز بهگونهای است که اگر شما بخواهید آن اندازه راه بروید و باز گردید، ۱۰۰۰ سال طول میکشد و دیگر اینکه مقصود روز قیامت است که برابر ۱۰۰۰ سال دنیاست. وی تهافت ظاهری این آیه را با آیه چهارم سوره معارج که میگوید: مدت روز قیامت ۵۰/۰۰۰ سال است، اینگونه حل میکند که آن آیه درباره کافران است، چون حال مردم در قیامت متفاوت است. [۲۹۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۱۰.
ز. در آیه ۳ قدر/۹۷ درباره بزرگداشت شب قدر آمده است که عمل نیک در آن بهتر از عمل نیک در ۱۰۰۰ ماهی است که شب قدر در آنها نباشد: «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر». ح. آیه ۱۴ عنکبوت/۲۹ درباره مدت دعوت نوح.
۷.۲۶ - دو هزارعدد ۲۰۰۰ یک بار در یک آیه قرآن و درباره تشویق مسلمانان به جهاد ذکر شده است: «و اِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ» ۷.۲۷ - سه هزاراین عدد یک بار، در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که مسلمانان را در جنگ بدر کمک کردهاند. [۲۹۵]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۸۲۸.
: «اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلـثَةِ ءالـف مِّنَ المَلـئِکَةِ مُنزَلین»
۷.۲۸ - پنج هزاراین عدد یک بار، در قرآن و درباره شمار فرشتگانی است که خداوند وعده داد در جنگ احد به کمک مسلمانان بیایند: [۲۹۷]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۸۲۸.
«یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالـف مِنَ المَلـئِکَةِ»
۷.۲۹ - پنجاه هزاراین عدد یک بار، در آیه ۴ معارج/۷۰ درباره مدت عروج روح و فرشتگان، به ساحت قدس ربوبی آمده است: «تَعرُجُ المَلـئِکَةُ والرّوحُ اِلَیهِ فی یَوم کانَ مِقدارُهُ خَمسینَ اَلفَسَنَه» ۷.۳۰ - صد هزاراین عدد یک بار، در آیه ۱۴۷ صافّات/۳۷ ذکر شده است: «و اَرسَلنـهُ اِلی مِائَةِ اَلف اَویَزیدون = و او (یونس) را به سوی جمعیت ۱۰۰/۰۰۰ نفری ـ یا بیشتر ـ فرستادیم». خداوند پس از نجات دادن یونس از شکم ماهی او را به سوی مردم نینوا فرستاد. تعداد افرادی که یونس به عنوان رسول الهی به سوی آنها رفت ۱۰۰/۰۰۰ یا بیشتر بود. در مقدار افزون بر ۱۰۰/۰۰۰ اختلاف است؛ ۲۰/۰۰۰، ۳۰/۰۰۰ و ۷۰/۰۰۰ نقل شده است. [۳۰۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۱۶ ـ ۷۱۷.
۸ - اعداد کسری۸.۱ - یک دوماین عدد، ۷ بار و در ارتباط با ۴ موضوع در قرآن آمده است: الف. مهر زنانی که با آنان آمیزش نشده، هنگام طلاق: «و اِن طَـلَّقتُموهُنَّ مِن قَبلِ اَن تَمَسُّوهُنَّ وقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَریضَةً فَنِصفُ ما فَرَضتُم» ب. سهمالارث که یک دوم آن به سه دسته از افراد اختصاص دارد. ج. حدّ زنای کنیزان، نیمی از حد زنای زنان آزاد است: «فَاِذا احصنّ فَاِنْ اَتَینَ بِفاحِشَة فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصِنات»، پس درخصوص کنیزانمحصنه ۵۰ ضربهشلاق است. [۳۰۷]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۵.
د. فرمان شب زندهداری به پیامبر به اندازه نیمی از شب یا اندکی کمتر که در آیات ۲ ـ ۳ و ۲۰ مزمّل/۷۳ به آن اشاره شده است: «قمالّیل الاّ قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا»
۸.۲ - یک سوماین عدد سه مرتبه در قرآن و درباره دو موضوع ذکر شده است: الف. سهمالارث دو دسته از وارثان که در آیات ۱۱ ـ ۱۲ نساء/۴ به آن اشاره شده است. (=> ارث) ب. شب زندهداری پیامبر و گروهی از یاران آن حضرت: «اِنَّ رَبَّکَ یَعلَمُ اَنَّکَ تَقومُ اَدنی مِن ثُلُثَیِ الَّیلِ ونِصفَهُ وثُلُثَهُ و طَـائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ» ۸.۳ - یک چهارماین عدد کسری دو بار در آیه ۱۲ نساء درباره سهم الارث دو دسته از وارثان آمده است. ۸.۴ - یک پنجماین عدد یک بار در آیه ۴۱ انفال و درباره خمس اموال آمده است. ۸.۵ - یک ششماین کسر سه بار در آیات ۱۱ ـ ۱۲ نساء درباره سهم الارث سه گروه آمده است. ۸.۶ - یک هشتماین عدد یک بار در آیه ۱۲ نساء و در زمینه سهم الارث یک گروه از وارثان آمده است. ۸.۷ - دو سوماین کسر سه بار در قرآن و درارتباط با دوموضوع آمده است: الف. سهمالارث دو گروه از وارثان که در آیات ۱۱ و ۱۷۶ نساء/۴ نساء۱۷۶) آمده است. ب. شب زندهداری پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و گروهی از یاران او که در آیه ۲۰ مزمّل/۷۳ بیان شده است. ۸.۸ - یک دهمآیه ۴۵ سبأ/۳۴ در زمینه تکذیب پیامبران از ناحیه اقوام پیش از اسلام و مشرکان قریش است، در حالی که «معشار» (۱۰۱) قوت و نیرو و مال و طول عمر پیشینیان را نداشتند [۳۱۹]
التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۰۴.
[۳۲۰]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۶۱۸.
همچنین گفته شده: در تعدادی از آیات قرآن ۴ عمل اصلی حساب ذکر شده است [۳۲۱]
الریاضیات فی القرآن الکریم، ج۱، ص۵۹.
: جمع، تفریق، ضرب و تقسیم.
۹ - منابع(۱) آموزش فلسفه. (۲) اعلام قرآن. (۳) الشفاء (الهیات). (۴) انوار القرآن. (۵) البرهان فی تفسیرالقرآن. (۶) تاج العروس من جواهرالقاموس. (۷) التبیان فی تفسیر القرآن. (۸) تحریرالوسیله. (۹) تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر. (۱۰) تفسیر المراغی؛ (۱۱) تفسیر المنار؛ (۱۲) تفسیر نمونه؛ (۱۳) تفسیر نورالثقلین؛ (۱۴) جامع البیان عن تأویل آی القرآن. (۱۵) الجامع لاحکام القرآن، قرطبی. (۱۶) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم. (۱۷) الریاضیات فی القرآن الکریم. (۱۸) عجائب العدد و المعدود فیالقرآن الکریم. (۱۹) عیون اخبارالرضا (علیهالسلام). (۲۰) الفتوحات المکیه. (۲۱) فرهنگ بزرگ سخن. (۲۲) فرهنگ الرائد. (۲۳) فرهنگ معاصر. (۲۴) قاموس قرآن. (۲۵) کتاب الخصال. (۲۶) لسانالعرب. (۲۷) لغت نامه. (۲۸) مجمع البحرین. (۲۹) مجمع البیان فی تفسیر القرآن. (۳۰) معجزة الارقام و الترقیم فی القرآن الکریم. (۳۱) مفردات الفاظ القرآن. (۳۲) منشور جاوید (تفسیر موضوعی). (۳۳) موسوعة الاعداد فی القرآن الکریم. (۳۴) موسوعة المورد العربیه. (۳۵) المیزان فی تفسیر القرآن. (۳۶) نثر طوبی. (۳۷) النکت والعیون، ماوردی. (۳۸) نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور. (۳۹) واژگان پژوهی قرآنی. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعسایت دانشنامه موضوعی قرآن. |