اخطلاخطل شاعر نامدار عصر اموی هم ردیف جریر و فرزدق بود که به سبب درازی زبان و هجوگویی، به فحشگوی و پرگوی لقب گرفته است. وی به درخواست یزید بن معاویه، انصار را هجو میگفت و بر مرگ یزید نیز مرثیه سرود. وی از نصرانیان مونوفیزی (معتقد به طبیعت واحد مسیح) بود و به خدمت حکام اموی درآمد و همانند دیگر افراد قبیله خود به یاری امویان برخاست و آنان را مدح گفت. شعر او را شاید بتوان نخستین گونه شعر سیاسی در ادب اسلامی دانست. ۱ - اخطل از تولد تا شهرتابومالک غیاث بن غوث بن صلت تغلبی بن طارق از قبیله نیرومندی بود که خود از عربستان مرکزی بیرون آمده، در نواحی بسیار آباد بینالنهرین ساکن شده بودند و به دین نصرانی (مسیحی) گرویده بودند و حتی اسقفی داشتند که همان (جرجیس) نویسنده معروف سریانی بود. اخطل به یک احتمال در رصافه و به احتمال قویتر در حیره در سال۱۲هجری متولد شد. [۲]
دینوری، عبدلله بن مسلم بن قتیبه، الشعر و الشعرا او طبقات الشعرا، حققه مفید قمیحه، ص۳۱۹.
مادرش لیلا از قبیله مسیحی ایاد بود. اخطل در کودکی مادرش را از دست داده بود و پدرش زنی دیگر را اختیار کرده بود که با اخطل رفتاری ناخوشایند داشت. همین بیمهری نامادری و رنجهای کودک نابغه باعث ظهور نخستین بارقههای نبوغ و شاعری در هجای آن زن گردید و وی نخستین ابیات هجوآمیز خود را در خطاب به همسر پدرش خواند. [۴]
ابی الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، کتاب الاغانی، ج۸، ص۳۰۲ - ۳۰۱.
[۵]
عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرنوش، ص۷۵.
روایاتی دیگر نشان داد آن چه که نخستین بار سبب شهرت وی شد، اشعار هجوآمیزی بود که دربارهی شاعر هم قبیلهاش کعب بن جعیل سرود. کعب که شاعر بنی تعلب بود منزلتی درخور در میان قبیلهاش داشت. گفته شده که روزی وارد مجلسی شد که بنی مالک که تیرهای از تغلب که اخطل از آنان بود، در آنجا حضور داشتند و آنها برایش خیمهای برپا کردند و هدایایی به وی پیشکش کردند؛ اما اخطل که در آن هنگام کودکی بیش نبود با او به گستاخی و بیحرمتی رفتار کرد و کعب برآشفت و او را کودکی بیخرد خواند و اخطل ابیاتی گزنده و استوار در هجای او سرود. این امر حیرت همگان را برانگیخت و از آن پس نام وی در میان قبیله بر سر زبانها افتاد. [۶]
الدینوری، عبدلله بن مسلم بن قتیبه، الشعر و الشعرا او طبقات الشعرا، حققه مفید قمیحه، ص۳۱۹.
۲ - مسائل اخلاقی اخطلاخطل دو بار ازدواج کرد همسر اولش عبله را بعد از مدتی طلاق داد و زنی دیگر را که مطلقه بود، به همسری برگزید؛ اما گویا زن دوم نیز باعث خوشبختی او نشد و او را نیز طلاق داد. [۸]
ابی الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، کتاب الاغانی، ج۸، ص۲۹۸.
خصوصیات اخلاقی اخطل چندان زیبنده نبود. هم با زنان آوازه خوان رفت و آمد میکرد و هم شراب را به حد افراط دوست میداشت و آن را مانند دیگر شاعران که همه هم مسیحی نبودند، مایه الهام میدانست. [۹]
اخطل، غیاث دیوان با شرح بزیدی، به کوشش انطوان صالحانی، ص۱۵۴.
شاید همین نکته معنای ظریف گوییهایی باشد که وی در پاسخ خلفائی که به اسلام میخواندشان ادا میکرد. [۱۱]
عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرنوش، ص۷۶.
وی تقریبا همیشه پاسخ میداد که نه میتواند از شراب چشم بپوشد و نه روزهماه رمضان را تحمل کند. این پاسخ یا از سر عشق شدید او به باده بود و یا از سر زیرکی (تا بدین ترتیب از موضوعهای خطرناکتر گریخته باشد). [۱۲]
اخطل، غیاث دیوان با شرح بزیدی، به کوشش انطوان صالحانی، ص۱۵۴.
۳ - گرایشات دینی اخطلدر مورد آئین اخطل گفته شده که مسیحی بود؛ اما شعر او نیز مانند زندگی زناشوییاش نشانی از این اعتقاد ندارد. مع ذلک در قصائد او اشاراتی به سرجیس قدیس فطیر متبرک صلیب و کاهنان مسیحی شده است و قسمهایی که یاد میکند از نوع قسمهای نصرانی است. [۱۴]
عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرنوش، ص۷۶.
با این همه اگرچه اخطل از مسیحیت جز اطلاعی سطحی نداشت و قوانین آن را آشکارا نقض میکرد باز هم آن مذهب را عزیز میدانست؛ اما آن غرور جسارتآمیز بدوی که اخطل بدان مجهز شده و به دربار دمشق گام مینهاد و در سایه آن از پذیرفتن اسلام سر باز میزد و با بیحرمتی از آیینهای آن سخن میگفت نشانی از تعلق آن به نصرانیت نداشت، بلکه تعلق او به دینمسیح بیشتر و از رفتار او سرسپردگی حقارت آمیزش جلوه میکرد که او نسبت به مرکز مسیحی از خود نشان میداد. حال آن که این مرکز از سرزنش یا تنبیه او ولو به ضرب چوب خودداری نمیکرد. [۱۵]
عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرنوش، ص۷۶.
۴ - القاب اخطلوی القاب چندی داشته است: دوبل؛ یعنی خرد و کوتاه دم، ذوالعبایه و ذوالصلیب، اخطل؛ یعنی بدزبانگستاخ یا کسی که گوشهای پهن و افتاده دارد. [۱۶]
سیوطی، جلال الدین، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، به تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، ج۲، ص۴۳۰.
[۱۷]
مدرس تبریزی، میرزا محمد علی، ریحانه الادب، ج۱، ص۸۸.
۵ - اخطل مداح بنیامیهاخطل در دوران خلافت بنی امیه به دستگاه خلافت بنی امیه پیوست و با سرودن اشعاری در مدح امویان و هجو دشمنان آنها عملا پا به میدان کشمکشهای سیاسی گذاشت. وی قصیدهای بلند به اشاره بنی امیه در هجو انصار سرود، سپس قصیدهای بلند در ستایش یزید. وی که پایگاه خود را در میان مسلمانان از دست داده بود، تنها امیدش یزید بود. با روی کار آمدن یزید، اخطل در زمره ندیمان وی درآمد و رسما شاعر دربار شد. [۱۸]
ابن عبدربه الاندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، ج۵، ص۳۲۲.
پس از یزید اخطل هم چنان به جانشینان وی وفادار ماند به خصوص در روزگار عبدالملک بن مروان در زمره ندیمان خاص خلیفه درآمد و عبدالملک او را شاعر بنی امیه خواند و به او پاداش فراوانی داد. [۱۹]
الزر کلی، خیر الدین، الاعلام، ج۵، ص۳۱۸.
اخطل نیز زیباترین مدایحش را تقدیم وی میکرد. [۲۰]
جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبد السلام محمدهارون، ج۲، ص۱۵۶ - ۱۵۵.
اخطل علاوه بر عبدالملک کارگزاران وی بویژه بشر بن مروان را بسیار ستوده است، [۲۲]
ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ص۲۶۱.
هم چنین در مدح حجاج بن یوسف حاکم بصره نیز اشعاری سروده است. به روایتی وقتی شهرت اخطل بر سر زبانها افتاد حجاج از خلیفه خواست تا اخطل را نزد او بفرستد، خلیفه ۱۰ هزار درهم به اخطل داد و او را به همراه فرزندش روانه بصره کرد. [۲۳]
اخطل، غیاث دیوان با شرح بزیدی، به کوشش انطوان صالحانی، ص۷۳ - ۹۰.
با روی کار آمدن ولید بن عبدالملک دوران کامیابی اخطل نیز پایان یافت. ولید چندان توجهی به شاعران نداشت و بیشتر به جنگها و فتوحات میپرداخت و از سوی دیگر به مسیحیان سخت میگرفت و آنها را به پرداخت مالیاتهای سنگین وادار میکرد. از این رو شاعر مورد بی مهری قرار گرفته و خلیفهترجیح داد، شاعری مسلمان به جای وی بگیرد [۲۴]
ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۰ - ۹.
با این حال اخطل گاهی اوقات در دربار ظاهر میشد و مدایحی را به ولید تقدیم میکرد و پس از آن بیشتر به حاکمان و امیران روی آورد. [۲۵]
ابی الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، کتاب الاغانی، ج۸، ص۳۰۴ - ۳۰۳.
۶ - مرگ اخطلوی در روزگار خلافت ولید بن عبدالملک وفات یافت که به احتمال زیاد سال۹۵ هجری بوده است. ۷ - مضمون اشعار اخطلاخطل شاعری بدوی است و گرفتار سنتهای قبیلهای و گرفتار در عصبیتی جاهلی که سراسر زندگی خود را وقف خدمت به آرمانهای قبیلهای کرده است. موضوع اشعار وی را بیشتر مدح و هجو تشکیل میدهد. مدح حامیان قبیله و هجو دشمنان آن. شاعر به جنگها و برادرکشیهای مسلمانان نیز آلوده شد و قبیله او در آن ماجراها جانب امویان را گرفت. اخطل در اشعار خود به ستایش دلاوریها و پیروزیهای آنان پرداخت. [۲۷]
بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ترجمه عبد الحلیم نجار، ج۱، ص۲۰۶.
تقریبا هیچ قصیدهای از اخطل نمیتوان یافت که با مسائل قومی و قبیلهای مربوط نشود. از این رو اشعار وی از لحاظ تاریخی و بررسی اوضاع سیاسی آن روزگار بسیار سودمند است. [۲۸]
عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرنوش، ص۷۸.
اشعار اخطل حاوی بعضی نکات پندآمیز نیز هست و از آن جمله است: «توجه مردم به همین دنیا و زندگی در آن است، در حالی که دراز عمری جز بدبختی و سبک مغزی به بار نمیآورد و هر گاه که نیازمند اندوختهای شدی بدان که گنجینهای مانند کارهای نیک نخواهی یافت.» [۳۰]
ابی الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، کتاب الاغانی، ج۱۲، ص۱۹۸.
اخطل بنی امیه را با قصاید شیوایی ستوده است؛ ولی قصیدهای در مدح عبدالملک مروان سروده از درخشانترین سرودههای او درباره بنی امیه است. او در این قصیده میگوید: «بنی امیه از چنان ستیز و عدالتی برخوردارند که مردم بی اختیار مقهور و مطیع آن میشوند؛ اما هم ایشان به هنگام قدرت یافتن بردبارترین آدمیانند.» [۳۱]
الزر کلی، خیر الدین، الاعلام، ج۵، ص۳۱۸.
[۳۲]
ابی الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، کتاب الاغانی، ج۸، ص۲۸۰.
دیوان اخطل در بیروت چاپ و قصیده او هم که در مدح بنی امیه سروده با ترجمه لاتینی آن در لندن چاپ شده است. [۳۳]
مدرس تبریزی، میرزا محمد علی، ریحانه الادب، ج۱، ص۸۸
۸ - پانویس
۹ - منبعسایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «اخطل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۱۳. ردههای این صفحه : تراجم | درگذشتگان سال 95 (قمری) | درگذشتگان سده 1 (قمری) | شاعران عرب | شاعران قرن یکم | مقالات پژوهه
|