مرثیهرثا در لغت بهمعنی مردهستایی و گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او و همچنین شعر گفتن در باب مرده با اظهار تأسف است. فهرست مندرجات۲ - مرثیه ۳ - مرثیه در ادب فارسی ۳.۱ - مرثیهای از رودکی ۳.۲ - مرثیهای از مروزی ۴ - اقسام مرثیه ۴.۱ - مرثیهای از فرخی ۴.۲ - مرثیهای از فردوسی ۵ - مراثی مذهبی ۵.۱ - سرودن مراثی در رثای شهدای کربلا ۵.۲ - مرثیه در دوران آلبویه ۵.۳ - مرثیه در دوران صفویه ۶ - مرثیه بر گذر عمر ۶.۱ - مرثیهای از حافظ ۶.۲ - مرثیهای از سعدی ۶.۳ - مرثیهای از فرخزاد ۷ - مرثیه در نثر ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - رثارثا در لغت بهمعنی مردهستایی و گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او و همچنین شعر گفتن در باب مرده با اظهار تأسف است. [۱]
لغتنامهی دهخدا، ذیل واژه رثا.
۲ - مرثیهمرثیه نیز نوعی شعر است که به یاد مرده و در ذکر محاسن او و تأسف از مرگ وی سروده میشود؛ خصوصا اشعاری که در ذکر مصائب و شرح شهادت پیشوایان دین و شهیدان کربلا میباشد. مرثیه از لحاظ محتوا و مضمون از نوع ادب غنایی است؛ زیرا شاعر در آن احساسات و عواطف خود را بیان میکند. ۳ - مرثیه در ادب فارسیمرثیه در ادب فارسی سابقهی دیرینی دارد. در دورهی اسلامی قدیمیترین مرثیهی موجود شعر "ابوالینبغی" دربارهی ویرانی سمرقند است و بعد از او به نقل از مولف "تاریخ سیستان" قدیمیترین مرثیهی شعر فارسی دری از "محمدبن وصیف سیستانی" شاعر دربار صفاریان است که در زوال دولت صفاریان سروده شده است. [۲]
مرثیهسرایی در ایران، افسری، عبدالرضا؛ تهران، اطلاعات، ۱۳۸۱، چ۲، ص۷۱.
"رودکی" شاعر قرن چهارم نیز یکی از نخستین شاعران مرثیهسراست. از مراثی او، قطعه شعری در مرثیهی "شهید بلخی" و قطعهی دیگری در مرثیهی "ابوالحسن مرادی" شاعر باقیمانده است: ۳.۱ - مرثیهای از رودکیمرد مرادی نه همانا که مرد ••• مرگ چنان خواجه نه کاری است خرد جان گرامی به پدر باز داد ••• کالبد تیره به مادر سپرد کاه نبد او که به بادی پرید ••• آب نبد او که به سرما فسرد از شاعران معاصر رودکی تنها شاعری که شعری از او در مرثیه باقیمانده است، "شیخ ابوالعباس بخارایی" است که در سال (۳۳۱ ه.ق) در رثاء نصربن احمد سامانی سروده است و شاعر قدیمی دیگری که شعری از او در رثاء آمده است، "ابومنصور عماره مروزی" شاعر اواخر سامانیان است. این شاعر در مرثیهی اسماعیلبن نوح سامانی آخرین شاهزاده سامانی (۳۹۵ ه.ق) که در پایان مجاهدات و مبارزات خود ناجوانمردانه به قتل رسید، شعری دارد که در تمام تذکرهها آمده است: ۳.۲ - مرثیهای از مروزیاز خون او چو روی زمین لعل فام شد ••• روی وفا سیه شد و چشم امید زرد تیغش بخواست خورد همی خون مرگ را ••• مرگ از نهیب خویش مر آن شاه را بخورد گفتنی است مراثی این دوران نیز مانند دیگر انواع شعر از تکلفات و تصنعات دور بوده است و شاعران سخن را صریح و ساده و روشن ادا میکردهاند. [۳]
شعر و ادب فارسی، موتمن، زینالعابدین؛ تهران، زرین، ۱۳۶۴، صص۷۴ ـ ۸۰.
۴ - اقسام مرثیهمرثیه بیشتر در چهار موضوع، سوگ عزیزان، مرگ مشاهیر، مراثی مذهبی و مرثیههای وطنی سروده میشود. [۴]
مرثیهسرایی در ایران، افسری، عبدالرضا؛ تهران، اطلاعات، ۱۳۸۱، چ۲، ص۶۷.
رثا نوع اول از نظر ادبی ارزش بیشتری دارد؛ چراکه احساسات و عواطف واقعی شاعر در آن دخیل بوده است؛ درحالیکه مراثی تشریفاتی، ظاهری و برای بهجا آوردن رسومات معممول سروده میشوند و شاعر با تکلف و ظاهرسازی خود را اندوهگین نشان میدهد؛ اما مراثی مذهبی از روی ایمان و سوز دل سروده شده است و این مراثی نیز متاثر از شور و سوز دل و ایمان شاعر بوده است. [۵]
داغ ننگ بر سیمای ادب فارسی، وزینپور، نادر؛ مدح، تهران، معین، ۱۳۷۴، صص۲۵ ـ ۲۴.
قصیدهی زیر مرثیهای است در وفات محمود غزنوی که فرخی سروده است:۴.۱ - مرثیهای از فرخیشهر غزنین نه همان است که من دیدم پار ••• چه فتاده است که امسال دگرگون شده کار خانهها بینم پر نوحه و پر بانگ و خروش ••• نوحه و بانگ و خروشی که کند روح، فکار کویها بینم پر شورش و سر تا سر کوی ••• همه پر جوش و همه جوشش از خیل سوار رفت و ما را همه بیچاره و درمانده بماند ••• من ندانم که چه درمان کنم این را و چه چار آه و دردا و دریغا که چو محمود ملک ••• همچو هر خاری در زیر زمین ریزد خوار [۶]
دیوان اشعار فرخی سیستانی، فرخی سیستانی؛ به کوشش دبیر سیاقی، تهران، اقبال، ۱۳۳۵، صص۹۰ ـ ۹۲.
۴.۲ - مرثیهای از فردوسیاشعار بسیاری نیز که در دیوانهای شعر شاعران از فردوسی تا حافظ و سعدی دیده میشود که در مرثیهی عزیزان و بستگانشان سرودهاند. در ادامه مرثیهی فردوسی در مرگ فرزند سی و هفت سالهاش آورده میشود: مرا سال بگذشت بر شصت و پنج ••• نه نیکو بود گر بیازم به گنج مگر بهره برگیرم از پند خویش ••• بیندیشم از مرگ فرزند خویش مرا بود نوبت، برفت آن جوان ••• ز دردش منم چون تن بیروان ۵ - مراثی مذهبیغیر از آثاری که ذکر شد، مهمترین اشعاری که از نوع مرثیه در ادب فارسی باقیمانده است، آثاری است که شاعران پارسیگوی دربارهی شهادت امام حسین علیهالسلام و یا در رثای ائمه معصومین علیهمالسلام سرودهاند. اگرچه قبل از واقعهی کربلا در سوگ بزرگان و شهیدان صدر اسلام مرثیههایی سروده شده است. در روزی که امیرالمومنین علیهالسلام پیکر مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به خاک سپرد بر مزار او چنین فرمود: «من تا بودهام با صبر و شکیب همدم بودهام؛ اما اکنون میبینم که دور از تو صبر و شکیب هم مرا ترک گفتهاند. خون خوردن و لبخند زدن، دندان بر جگر گذاشتن شیوهی شیوایی است ولی مرگ تو را نتوانم، چون حوادث دیگر آسان گیرم، از یاد تو به آسانی نگذرم.» [۷]
مرثیهسرایی در ایران، افسری، عبدالرضا؛ تهران، اطلاعات، ۱۳۸۱، چ۲، ص۱۰۲.
۵.۱ - سرودن مراثی در رثای شهدای کربلاسرودن مراثی در شهادت امام حسین ـ عليهالسلام ـ بعد از وقوع حادثهی کربلا آغاز شده است و "کمیت" (۱۲۵ ه.ق) "حمیری" (۱۷۹ ه.ق) "دعبل خزاعی" (۲۴۶ ه.ق) و "سید رضی" (۴۰۶ ه.ق) شاعرانی هستند که مرثیههایی در رثای شهیدان کربلا و معصومین ـ عليهمالسلام ـ سرودهاند و بعد از ایشان روز به روز بر عدهی مرثیهسرایان افزوده شد تا اینکه این نوع شعر در زبان فارسی نیز راه یافت. [۸]
انواع ادبی، رزمجو، حسین؛ تهران، آستان قدس، ۱۳۷۴، صص۹۶ ـ ۱۰۰.
۵.۲ - مرثیه در دوران آلبویهمراثی اهل بیت و برپایی مجالس تعزیه برای آنان از دوران "آلبویه" در ایران معمول شد. آنچه مسلم است اینکه از قرن هفتم هجری عدهای از شاعران پارسیگوی اعم از سنی و شیعه بر اهل بیت مرثیه سرودهاند که از جمله "سیفالدین فرغانی" (متوفی ۷۴۹ ه.ق) است که با آنکه سنی حنفی بود، ولی در دیوان او قصیدهی موثری است دربارهی واقعهی کربلا و دعوت خلق به ندبه کردن و گریستن و عزاداری بر «کشتهی کربلا» و «فرزند رسول خدا» که با مطلع ذیل آغاز میشود: ای قوم در این عزا بگریید ••• بر کشته کربلا بگریید "سیف فرغانی" در این قصیده مدعی است که گریه بر این ماتم مایهی نزول رحمت و زدودن غبار کدورت از دلهاست. از شاعران این دوران که در ذکر مناقب و مراثی خاندان پیغمبر صلیاللهعلیهوآله اشعاری دارند، "امامی هروی"، "فخرالدین عراقی"، "سیفالدین فرغانی"، "سلمان ساوجی"، "خواجوی کرمانی" از دیگران مشهورترند. [۹]
تاریخ ادبیات در ایران، صفا، ذبیحالله، تهران، فردوس، ۱۳۶۹، ج۳، ص۷۳۵.
۵.۳ - مرثیه در دوران صفویهدر دوران صفویه با تأسیس حکومت مذهبی و خاصه شیعی با علاقهی پادشاهان صفوی به حفظ شعائر دینی مرثیه رونق بسیار یافت. از جمله شاعران مرثیهسرای این دوران "اهلی شیرازی"، "بابا فغانی"، "ضمیری اصفهانی" و از همه معروفتر "محتشم کاشانی" میباشند؛ که محتشم بهواسطهی مرثیهی زیبا و استوارش بیشتر مقبولیت یافت: باز این چه شورش است که در خلق عالم است ••• باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است در زمین ••• بی نفح صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو ••• کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب ••• کاشوب در تمامی ذرات عالم است کشتی شکست خورده طوفان کربلا ••• در خاک و خون تپیده میدان کربلا گر چشم روزگار برو زار گریست ••• خون میگذشت از سر ایوان کربلا نگریست دست دهر گلابی به غیر اشک ••• زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان ••• خوش داشتند حرمت مهمان کربلا [۱۰]
دیوان اشعار محتشم کاشانی، محتشم کاشانی؛ به کوشش مهرعلی گرگانی، بیجا، محمودی، بیتا، ص۲۸۰.
۶ - مرثیه بر گذر عمرگاهی در اشعار شعرا به خصوص آن دسته که مشرب تصوف و دارای افکار عرفانی هستند، اشعاری یافت میشود که از احساسات تاثیرانگیز آنان نسبت به مسئلهی مرگ و حیات و افسوس بر گذشتن دوران جوانی به غفلت و بطالت و احساس مرگ قریبالوقوع بیزاد و توشه و یا شوق وصال معشوق حقیقی حکایت میکند. مانند این غزل حافظ: ۶.۱ - مرثیهای از حافظمژده وصل تو کو کز سیر جهان برخیزم ••• طایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی ••• از سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانی ••• پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم بر سر تربت من بی می و مطرب منشین ••• تا به بویت ز لحد رقصکنان برخیزم ۶.۲ - مرثیهای از سعدیو یا سعدی در این ابیات در حسرت ایام گذشته را میخورد: هر دم از عمر میرود نفسی ••• چون نگه میکنم نماند بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی ••• مگر این پنج روز دریابی خجل آن کس که رفت و کار نساخت ••• کوس رحلت زدند و بار نساخت خواب نوشین بامداد رحیل ••• باز دارد پیاده را ز سبیل [۱۱]
داغ ننگ بر سیمای ادب فارسی، وزینپور، نادر؛ مدح، تهران، معین، ۱۳۷۴، ص۲۴.
۶.۳ - مرثیهای از فرخزادگاهی شاعر به یاد خاطرات گذشته مویه و نوحه سر میدهد؛ اینگونه اشعار نیز جزء مرثیه است از طرف دیگر مرثیه معمولا با یاد خاطرات کهن آمیخته است مانند این شعر از فروغ فرخزاد: [۱۲]
انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۵، ص۳۶۷.
آن روزها هر سایهای رازی داشت ••• هر جعبه سر بسته گنجی را نهان میکرد هر گوشهی صندوقخانه در سکوت ظهر ••• گویی جهانی بود هر کس ز تاریکی نمیترسید ••• در چشمهایم قهرمانی بود ۷ - مرثیه در نثرمرثیه معمولا منظوم است اما گاهی در نثر نیز قطعات رثایی دیده میشود مانند قطعهی زیر که در کتاب "التوسل الی الترسل" آمده است. در این مرثیه "بهاالدین محمدبن موید بغدادی" بر مرگ سلطان جلالالدین خوارزمشاه نوحه سر داده است: «دریغ آن نوجوان نازنین که پیش از آنکه غنچه شباب او به نسیم طراوت تمام بشکفد از عصوف تند باد حدثان در خاک افتاد و نهال عمر او که در چمن روزگار از آن رشیقتر درختی و سر سبزتر شاخی نبود» [۱۳]
فن نثر در ادب فارسی، خطیبی، حسین؛ تهران، زوار، ۱۳۶۹، ص۲۷۱.
۸ - پانویس
۹ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. |