اخته
اخته (خصیّ) در دو معنای
بیخایه و تخم کشیده به کار رفته است. از آن در بابهای
حج،
تجارت،
نکاح،
ظهار،
ایلاء،
صید و ذباحه،
قصاص و
دیات سخن گفته شده است.
اخته در ابواب مختلفی از
فقه کاربرد دارد که به آنها اشاره میشود:
حج: در حج،
حیوان اخته از
قربانی کفایت نمیکند.
و «اگر غیر از
خصیّ پیدا نشود بعید نیست که به همان اکتفا شود، اگرچه
احتیاط (مستحب) آن است که بین آن خصیّ و بین حیوانی که کامل است در
ذیحجه همین سال جمع نماید، و اگر ممکن نشد در سال آینده، و یا بین حیوان ناقص و روزه جمع کند. و اگر حیوان ناقصی که خصیّ نیست پیدا کند احتیاط (واجب) آن است که بین آن و حیوانی که کامل است در بقیه ماه ذیحجه جمع نماید، و اگر ممکن نشد در سال آینده. و احتیاط کامل آن است که بین آن دو حیوان و
روزه جمع کند.»
طواف نساء بر اخته نیز
واجب است.
تجارت:
اخته کردن انسان،
حرام و
اخته کردن حیوان مکروه است؛ هر چند
فتوا به
حرمت آن، از برخی قدما نقل شده است.
نکاح: نگاه کردن به
نامحرم بر اخته نیز حرام است.
به قول مشهور، اخته بودن از
عیبهای نکاح به شمار میرود و
زن پس از آگاهی از آن، میتواند
عقد ازدواج را
فسخ کند.
از عیوب مختص به
مرد است: «
خصاء و آن کشیدن بیضهها یا کوبیدن آنها است که زن میتواند درصورتیکه قبل از عقد باشد و آن را نمیدانسته است به جهت آن عقد را فسخ نماید.»
اخته در صورت داشتن توان بر
آمیزش میتواند محلّل زن
سه طلاقه باشد.
عدّه: آمیزش اخته نیز سبب وجوب
عدّه بر زن است.
ظهار و
ایلاء: ظهار و ایلای اخته صحیح است.
قصاص و
دیات:
آلت تناسلی مرد سالم، در مقابل آلت تناسلی اخته
قصاص میشود.
دیۀ آلت تناسلی اخته نیز کامل است، مگر آن که
اختگی با فلج بودن آلت تناسلی توأم باشد که در این صورت، قصاص ساقط است و دیۀ آن نیز به قول مشهور- بلکه به قول منسوب به همۀ متأخّران- یک سوم
دیۀ کامل است.
در
تحریرالوسیله آمده است: «در
حشفه و بیشتر از آن اگرچه چیزی از ذکر نماند درصورتیکه با یک قطع کردن باشد
دیه کامل است. و بین ذکر جوان و پیرمرد و بچه و خصی خلقتی و کسی که بیضههایش کشیده شده یا بیضههایش کوبیده شده و غیر آن، درصورتیکه موجب
فلج نباشد، فرقی نیست.»
و «اگر قسمتی از حشفه را قطع نماید دیه مقطوع به نسبت دیه از مساحت حشفه، حساب میشود، نه مساحت همه ذکر.»
و «اگر حشفه را قطع نماید و دیگری - یا همان شخص به قطع کردن دیگری - بقیه آن را
قطع نماید، پس دیه برای قطع حشفه و
حکومت برای قطع باقی مانده است. و اگر کسی قسمتی از حشفه و دیگری بقیه حشفه را قطع نماید بر هر یک از آنها بهحساب مساحت است.»
و «اگر قسمتی از حشفه را قطع کند و دیگری ذکر را بهطوری قطع کند که چیزی از آن نماند، پس در قطع قسمتی از حشفه به
مساحت حساب میشود و در قطع باقی مانده، چند وجه است: حکومت، یا حساب نسبت به حشفه و حکومت در باقی مانده، یا دیه کامل؟ اوجه آنها اولی است و
احوط (استحبابی) آنها آخری میباشد.»