زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

قطع





قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.


۱ - تعریف



قطع، در لغت به معنای بریدن و انکشاف کامل و نیز به معنای علم و یقین است.
عالمان اصولی معمولا تعریف روشنی از قطع ارائه نداده و مفهوم آن را روشن فرض کرده‌اند؛ از این رو، در بسیاری از کتاب‌های اصولی، یا تعریفی از آن ارائه نشده، یا به آثار آن تعریف شده است.
به هر حال، قطع عبارت است از: «اعتقاد جازمی که در نظر قاطع با واقع مطابق است»؛ بنابراین، شخص قاطع به درستی یا به غلط واقع را برای خود مکشوف می‌داند و به هیچ وجه احتمال خلاف در قطع خویش نمی‌دهد.

۲ - تعریف علم



با توجه به این که « علم » عبارت است از «اعتقاد ثابت مطابق با واقع»، معلوم می‌شود که علم اخص از قطع است و به همین دلیل، قطع را شامل علم، جهل مرکب و اعتقاد تقلیدی می‌دانند. در بعضی از کتاب‌های اصولی، قطع با علم و یقین مترادف دانسته شده است، اما محققان نظر اول را برگزیده‌اند.

۳ - نکته اول



با این که محققان اصولی تعریف بالا را برای قطع پذیرفته‌اند، اما در عمل، ظن اطمینانی را نیز جزء علم به حساب آورده‌اند، و از آن جا که علم، اخص از قطع است، با نام قطع عادی یا عرفی از آن بحث نموده‌اند.
براساس این، قطع، به قطع حقیقی و قطع عرفی تقسیم شده است.

۴ - نکته دوم



در کتاب‌های قدما و نیز کتاب‌هایی که با آن روش تدوین شده است، مبحث قطع وجود ندارد، بلکه تنها از علم، ظن و شک به عنوان مقدمه علم اصول فقه گفتوگو شده است، اما متاخران آن را با عنوان مبحث قطع و یا علم در کتاب‌های اصولی آورده‌اند.

۵ - نکته سوم



میان علما اختلاف است که آیا بحث از قطع و احکام آن، یک بحث اصولی است یا فقهی و یا کلامی.

۶ - آثار و خواص قطع



برخی آثار و خواص قطع عبارت است از: ذاتی بودن حجیت آن؛ غیر قابل جعل بودن حجیت آن، و عدم امکان سلب حجیت از آن؛ یعنی شارع نمی‌تواند قاطع را از عمل به قطع خود باز دارد.
|منجّزیت]] و معذّریت و وجوب موافقت قطعی با قطع و حرمت مخالفت قطعی با آن، از آثار حجیت ذاتی قطع می‌باشد.
[۲] المدخل الی عذب المنهل، شعرانی، ابوالحسن، ص۱۷.
[۴] تحریر المعالم، مشکینی، علی، ص۱۴۳.
[۵] شرح رسائل، محمدی، علی، ج۱، ص۱۷۶.
[۷] نهایة الاصول، بروجردی، حسین، ص ۳۹۴-۳۹۳.
[۸] فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۳، ص۵۲۵.
[۹] فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ولایی، عیسی، ص۲۹۳.
[۱۰] کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تهانوی، محمد اعلی بن علی، ج۲، ص۱۱۹۹.
[۱۳] عدة الاصول (ط. ق)، طوسی، محمد بن حسن، ج۱، ص ۴۷-۴۶.
[۱۴] مفاتیح الاصول، مجاهد، محمد بن علی، ص۴۵۲.


۷ - پانویس


 
۱. اصول الاستنباط، حیدری، علی نقی، ص۱۷۹.    
۲. المدخل الی عذب المنهل، شعرانی، ابوالحسن، ص۱۷.
۳. اصطلاحات الاصول، مشکینی، علی، ص۲۱۹.    
۴. تحریر المعالم، مشکینی، علی، ص۱۴۳.
۵. شرح رسائل، محمدی، علی، ج۱، ص۱۷۶.
۶. انوار الاصول، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۲۳۴.    
۷. نهایة الاصول، بروجردی، حسین، ص ۳۹۴-۳۹۳.
۸. فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۳، ص۵۲۵.
۹. فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ولایی، عیسی، ص۲۹۳.
۱۰. کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تهانوی، محمد اعلی بن علی، ج۲، ص۱۱۹۹.
۱۱. فوائد الاصول، نائینی، محمد حسین، ج۳، ص۱۶.    
۱۲. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص۲۶.    
۱۳. عدة الاصول (ط. ق)، طوسی، محمد بن حسن، ج۱، ص ۴۷-۴۶.
۱۴. مفاتیح الاصول، مجاهد، محمد بن علی، ص۴۵۲.


۸ - منبع



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۳۹، برگرفته از مقاله «قطع».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.