زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

آه






آه، آواز برآمده از سینه بر اثر غم، درد و یا تأسف را گویند.از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.


۱ - تعریف آه



آه صوتی است که در اثر کثرت و غلبه آلام ، هموم و اسف درونی و عمیق از دهان فرد خارج می شود.

۲ - احکام آه




۲.۱ - آه کشیدن در نماز


آه کشیدن در نماز وجوه مختلفی دارد، در برخی مواقع موجب اخلال در نماز و در برخی مواقع بلااشکال است.

۲.۱.۱ - آه کشیدن مبطل نماز


حرفى که از آه کشیدن (یعنى صوت آن) پیدا مى‌شود، چون دو حرف نیست و عنوان تکلم بر آن صدق نمى‌کند موجب بطلان نماز نمى‌شود؛ لیکن چنین عملى در نماز کراهت دارد.

۲.۱.۲ - آه کشیدن غیر مبطل نماز


چنانچه اسم این نَفَس عمیق (آه) را در نماز حکایت کند و بگوید «آه»، اگر عمدی باشد نماز باطل و اگر سهوی باشد موجب سجده سهو مى‌گردد.

۲.۲ - آه گفتن در ضمن دعا در نماز


اگر آه در نماز، ضمن دعا و مناجات گفته شود، مانند اینکه بگوید:«آه مِن ذُنُوبى»، یا«آه مِن نار جهنم» نماز باطل نخواهد شد؛ لیکن اگر در مقام خوف از خداوند، «آه» را به تنهایى استعمال کند در اینکه موجب بطلان نماز مى‌شود یا نه، اختلاف است.

۳ - دیدگاه فقهی امام خمینی



سخن از حکم فقهی «آه» در نماز ازآن‌جهت موردتوجه است که از جمله مبطلات نماز این است که «حرف‌زدن عمدی، اگرچه با دو حرف‌ بی‌معنی باشد؛ به اینکه لفظ بی‌معنایی را که از دو حرف‌ ترکیب‌یافته در معنایی مانند نوع و یا صنف آن لفظ استعمال کند بنابر اقوی نماز را باطل می‌کند و اگر آن را در معنایی به کار نبرد (نیز) بنابر احتیاط (واجب) چنین است (و نماز را باطل می‌کند). و همچنین است یک حرفی که در معنایی استعمال شود، مثل اینکه «ب» بگوید و آن را رمز برای اول بعضی از نام‌ها و وسیله فهماندن آن قرار دهد (که بنابر احتیاط واجب نماز را باطل می‌کند)، بلکه باطل شدن نماز به آن خالی از قوّت نیست. بنابراین به‌طورکلی حرفی که فهماننده مطلبی است، اگرچه اصلاً برای معنایی وضع نشده باشد، اگر آن را به‌قصد حکایت و فهماندن مطلبی ادا نماید، خالی از قوّت نیست که نماز را باطل کند، چنان که اگر لفظی را که برای معنایی وضع نشده است بگوید و قصد حکایت و فهماندن مطلبی را ننماید و یک حرف باشد، بنابر اقوی نماز را باطل نمی‌کند، ولی اگر آن لفظ دو حرف و بیشتر باشد (اگرچه به‌قصد حکایت استعمال نکند) مادامی‌که به حدی نرسد که نام نماز بر آن صدق نکند، بنابر احتیاط (واجب) نماز را باطل می‌کند وگرنه (یعنی اگر به حدّی برسد که دیگر به عملش نماز گفته نمی‌شود) بدون شک، حتی در صورت سهو، نماز را باطل می‌کند، اما حرف‌زدن سهوی که صورت نماز را از بین نبرد، نماز را باطل نمی‌کند.» مضافاً این‌که «بنابر اقوی، هرگونه خطاب به غیر خداوند متعال، حتی در ضمن دعا، مثل اینکه بگوید: غَفَرَ اللَّهُ لَکَ (خدا تو را بیامرزد) و صَبّحَکَ اللَّهُ بِالْخَیر (خدا تو را به‌خوبی وارد صبح کند) درصورتی‌که قصد دعا برای او داشته باشد، (نیز) نماز را باطل‌ می‌کند، تا چه رسد به اینکه با این جملات قصد تحیّت بنماید و همچنین است ابتدا نمودن به سلام (که نماز را باطل می‌کند). به همین جهات است که در فقه مبطل نماز بودن و نبودن آه گفتن موردبحث قرار گرفته است.

۳.۱ - حکم صوت آه کشیدن یا حرف ناشی از آن


به عقیده امام خمینی که در رساله توضیح‌المسائل آمده است: «سرفه کردن و آروغ زدن و آه‌ کشیدن‌ در نماز اشکال ندارد، ولی گفتن آخ و آه و مانند اینها که دو حرف است، اگر عمدی باشد نماز را باطل می‌کند.» و این مطابق با متن عروة الوثقی است که می‌گوید: «لا تبطل بصوت التنحنح ولا بصوت النفخ و الانین و التاوّه‌ ونحوها، نعم تبطل بحکایة اسماء هذه الاصوات مثل اح وپف واوه.» و بر همین مبنا است که ایشان در تحریرالوسیله می‌فرماید: یُکره‌ فی الصلاة - مضافاً الی ما سمعته سابقاً - نفخُ‌ موضع السجود ان لم یحدث منه حرفان، والّا فالاحوط الاجتناب عنه، والتاوّه و الانین والبصاق بالشرط المذکور والاحتیاط المتقدّم، والعَبَث وفرقعة الاصابع و التمطّی والتثاؤب الاختیاری، ومدافعة البول و الغائط ما لم تصل الی حدّ الضرر، والّا فیجتنب و ان کانت الصلاة صحیحة مع ذلک. در نماز علاوه بر چیزهایی که قبلاً گفته شد - دمیدن (فوت کردن) جای سجده مکروه است، درصورتی‌که از دمیدن، دو حرف به وجود نیاید، وگرنه احتیاط (واجب) اجتناب از آن است. و (مکروه است) آه‌ کشیدن و ناله کردن و آب دهان‌انداختن به شرطی که ذکر شد و احتیاطی که گذشت، (که اگر موجب پیدایش دو حرف شود احتیاط واجب آن است که اجتناب نماید)

۴ - پانویس


 
۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۹، ص۱۸.    
۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام ج۱۱، ص۸۶.    
۳. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۳۷.    
۴. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۱۲.    
۵. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۲۹۴.    
۶. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۱۲.    
۷. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۵۴۸.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۴، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، رابعها.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۵، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۱.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۹، رساله توضیح‌المسائل، ص۲۰۳، مسالة۱۱۳۳.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۴، العروة الوثقی، ج۱، ص۵۴۹، مسالة۶.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۹، کتاب الصلاة، القول فی مبطلات الصلاة، مسالة۱۱.    


۵ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.