جامینورالدین عبدالرحمان بن احمد جامی، متخلص به جامی، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم است. فهرست مندرجات۲ - نسب ۳ - القاب ۴ - دوران کودکی ۵ - تخلص شعری ۶ - تحصیلات ۷ - ازدواج ۸ - ویژگیها و صفات فردی ۸.۱ - خوش خطی ۸.۱.۱ - نسخههای خطی آثار جامی ۹ - فعالیتهای اجتماعی ۱۰ - وفات ۱۱ - مزار ۱۲ - جامی از دید مستشرقان ۱۳ - عوامل کاسته شدن شهرت جامی ۱۴ - زمینه و بستر تاریخی رشد جامی ۱۴.۱ - همراهی جامی با حکومتها ۱۵ - تصوف ۱۵.۱ - اساتید ۱۶ - خدمات جامی به صوفیه ۱۶.۱ - نقش جامی در شناساندن مشایخ تصوف ۱۶.۱.۱ - جامی و ابن عربی ۱۷ - عقاید ۱۸ - مذهب و اعتقادات ۱۸.۱ - ارادت جامی به اهل بیت ۱۹ - دیدگاه های خاص ۲۰ - اشعار و آثار ۲۱ - تقسیم بندی آثار ۲۱.۱ - آثار ادبی ۲۱.۲ - آثار عرفانی ۲۱.۳ - آثار کلامی و حدیثی ۲۲ - نامگذاری دیوانهای شعر ۲۳ - ویژگیهای شعر ۲۳.۱ - ویژگی قصیده ها ۲۳.۲ - ویژگی رباعیات ۲۴ - قالبهای شعری دیگر در آثار جامی ۲۵ - فهرست منابع ۲۶ - پانویس ۲۷ - منبع ۱ - تاریخ و محل تولدنورالدین عبدالرحمان بن احمد جامی در۲۳ شعبان ۸۱۷ در خرگِرد، واقع در منطقه جام، به دنیا آمد. ۲ - نسباز طرف پدر نسبش به محمدبن حسن شیبانی، فقیه معروف حنفی قرن دوم، میرسد. پدرش اهل دشت (شهری در نزدیکی اصفهان) بود که در قرن هشتم به خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب قضا یافت و ماندگار شد. [۱]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۴۰، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۲]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳ - القابفخرالدین صفی [۳]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
و لاری [۴]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۳۹، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
لقب اصلی جامی را عمادالدین دانسته، هر چند لقب مشهور او را نورالدین ثبت کردهاند.۴ - دوران کودکیایام کودکی و تحصیلات مقدماتی جامی در خرگرد جام، در کنار پدرش، سپری شد. [۵]
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ص ۴۸۳،چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۰.
[۶]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
در حدود سیزده سالگی همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید و از آن زمان به جامی شهرت یافت. [۷]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۸]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۵۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵ - تخلص شعریوی در شعر ابتدا دشتی تخلص میکرد، سپس آن را به جامی تغییر داد که خود [۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، دیوان، ج۱، ص۵، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۸۰ ش.
علت آن را تولدش در شهر جام و ارادتش به شیخ الاسلام احمدِ جام ذکر کرده است. [۱۰]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
۶ - تحصیلاتجامی در آغاز ورود به هرات در مدرسه بازار خوش و سپس مدرسه نظامیه به آموختن علوم ادبی پرداخت. [۱۱]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۱۲]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
ابتدا در حلقه درس متکلم عصر، مولانا جنید اصولی ، حاضر شد و با وجود کمی سن، شرح مفتاح العلوم سکاکی و مطوّل تفتازانی را با حواشی آن نزد او خواند. در مجلس درس جاجرمی و خواجه علی سمرقندی نیز دقایقی حاضر میشد و نقد و نظرهای ادبی و کلامی و شبهههای علمی را مطرح میساخت و سپس مجلس درس را ترک میکرد. [۱۳]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۷، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
جامی در باره این ایام گفته است که خواجه علی سمرقندی و دیگر همانندهای او در مطالعه و آگاهی بینظیر بودند اما من در چهل روز به درجه آنان رسیدم. [۱۴]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۱۵]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۵ـ ۲۳۶، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
وی سپس، احتمالاً در بیست سالگی، برای فراگیری بیشتر به سمرقند رفت و در درس هیئت قاضیزاده رومی حاضر شد. [۱۶]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
در سمرقند در رشتههای علوم اسلامی نظیر تفسیر و حدیث و سیره، و نیز در موسیقی و فن معما تبحر یافت. [۱۷]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۸، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۸]
آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ج۱، ص۳۸۸، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۷۱ ش.
او چند سال در آنجا ماند و بعد از ۸۵۰ به هرات بازگشت. [۱۹]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
۷ - ازدواججامی در میان سالی، شاید حدود پنجاه سالگی، با نوه مرادش، سعدالدین کاشغری، ازدواج کرد و صاحب چهار پسر شد. [۲۰]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۸۲ـ۲۸۳، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲۱]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۵۵، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
۸ - ویژگیها و صفات فردیهوش سرشار، حافظه قوی، وارستگی، عزت نفس ، استغنا، ساده زیستی ، خیرخواهی، ظرافت طبع و بذله گویی از صفات برجسته جامی بود. [۲۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، ج۱، ص۹، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
وی، بر خلاف صوفیه دیگر، با طبقات گوناگون مردم نشست و برخاست میکرد، هرچند به تنهایی و تنهانشینی نیز بسیار خو کرده بود و حتی از هم نشینی با مشایخ خانقاهی اجتناب مینمود. خود او بارها به نظم و نثر به این گرایش اشاره کرده است. [۲۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۱: سلسلة الذهب، ص ۷۵ـ۷۶، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
گوشه نشینی جامی با کسب دانش همراه بود و پدید آوردن دهها اثر را در پی داشت. تبحر جامی در علوم و فنون گوناگون، سبب کثرت و تنوع آثار منظوم و منثور او شد و باعث گردید که وی معروفترین شاعر قرن نهم و از جامعترین شخصیتهای حیطه ادب و علوم اسلامی این قرن به شمار آید. [۲۴]
بابر، امپراتور هند، بابرنامه، موسوم به توزک بابری، ترجمه عبدالرحیم خانخانان، ص ۱۱۲ـ۱۱۳، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۸.
۸.۱ - خوش خطیجامی خط زیبایی داشت و آثار خود، مانند شواهدالنبوة و سلسلة الذهب و سبحة الابرار ، را استنساخ میکرد. ۸.۱.۱ - نسخههای خطی آثار جامینسخهای از سبحة الابرار به خط خود او در موزه کابل موجود است. [۲۵]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
همچنین نسخهای کامل از کلیات جامی به خط خود او در مؤسسه زبانهای شرقی سن پترزبورگ (لنینگراد)، موجود است که در مجموعه انتخابی ویکتور روزن معرفی شده است. ۹ - فعالیتهای اجتماعیجامی به جدّ حامی هنرمندان، به ویژه جوانان هنرمند، بود و همین امر، اعتبار بسیاری به او بخشید و هنرمندانی را در اطراف وی گرد آورد. برخی از این هنرمندان فقط به سبب حمایت او امکان گذران زندگی یافته بودند. [۲۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی برای رسیدن به ثروت کوشش نمیکرد و چون از معتقدان وفادار نقشبندیه بود، گرایشی به تجمل نداشت، لباسی به تن میکرد که آن را پلاس میخواند وگاه ناآشنایان او را از خادم خانه تشخیص نمیدادند. اوسرمایه خود را صرف ساختن مسجد و مدرسه و خانقاه ، تأمین رفاه شاگردان، نشر فرهنگ ، [۲۷]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۸، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۲۸]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۸۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۲۹]
عبدالحسین زرین کوب، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، ج۱، ص۲۸۸، تهران ۱۳۷۰ ش.
کمک به نیازمندان و رفع نیازهای خانقاهها میکرد.شواهد این امور را در نامههای او میتوان دید. [۳۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۰ - وفاتظاهراً وضع سلامتی جامی بعد از شصت سالگی چندان خوب نبوده، چون در آثارش [۳۱]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۵: یوسف و زلیخا، ص ۷۳۹ـ۷۴۰، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۳۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۵: یوسف و زلیخا، ص ۷۴۵ـ ۷۴۶، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
از ضعف و پیری و ناتوانی شکوه کرده است. [۳۳]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
وی در پی یک بیماری چهار روزه، در ۱۷ یا ۱۸ محرّم ۸۹۸ درگذشت. [۳۴]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۸۲، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۵]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۱ - مزارسلطان حسین بایقرا ، امیرعلیشیرنوائی و امرا و دانشیان و عامه مردم هرات در تشییع جنازه و مجالس سوگ او شرکت کردند و وی را نزدیک مزار شیخ سعدالدین کاشغری به خاک سپردند. [۳۶]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۴۳، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۳۷]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۶۱، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
امیر علیشیرنوائی بر تربت جامی عمارتی باشکوه بر پا کرد اما بعدها شاه اسماعیل اول صفوی (حک: ح ۹۰۶ـ۹۳۰) هنگام استیلا بر هرات، مقبره او را سوزاند. البته فرزند جامی، ضیاءالدین یوسف، و گروهی از ارادتمندان جامی، با آگاهی از این سوءقصد، جسد او را به جای دیگری منتقل کردند و بعدها آن را به جای خود برگرداندند، از این رو، سنگ نبشته قبر او تازهتر از جای قبر است. مقبره جامی به «تخت مزار» مشهور است. [۳۸]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۲ - جامی از دید مستشرقانبعضی مستشرقان، مرگ جامی را نقطه پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند، [۳۹]
آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ج۱، ص۴۰۶، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۷۱ ش.
لقب خاتم الشعراء برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند.۱۳ - عوامل کاسته شدن شهرت جامیجامی اگر چه در دوران حیات خویش نامی نیک داشت، پس از مرگش از شهرت وی تا اندازهای کاسته شد، شاید به علت تعصب او در عقاید مذهبیاش و نیز روی کار آمدن صفویه که پس از گذشت بیست سال از مرگ جامی، وی را بد اعتقاد دانستند و مورد طعن قرار دادند. معروف است که صفویه هر جا نام «جامی» بوده آن را به «خامی» تبدیل کردهاند [۴۰]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴۱]
عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۸ ـ ۹، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
ازاین رو، در حدود سه ـ چهار قرن آثار جامی در ایران رواج چندانی نیافت و از میان همه آثار او تنها چند اثر از فراموشی در امان ماند. [۴۲]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴۳]
عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۹، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۴ - زمینه و بستر تاریخی رشد جامیهرات در دوران جامی از چنان آرامش و رفاهی برخوردار بود که مأوای شاعران و هنرمندان شده بود. در این دوره بسیاری از شاهان و شاهزادگان تیموری و رجال درباری و عده کثیری از زنان شعر میسرودند، اگرچه شعر شکوه قرون گذشته را نداشت، شاعران نام آوری چون خود جامی، قاسم انوار و دیگران پدید آمدند که با وجود شهرت، غالباً مقلد هنر گذشتگان، به ویژه پیرو نظامی و امیرخسرو و متابعان آنها در قرن هفتم و هشتم، بودند. [۴۴]
ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۱۷۸ـ۱۸۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۴۵]
ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۶۴، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
۱۴.۱ - همراهی جامی با حکومتهاورود جامی به دربار هرات مقارن حکومت ابوالقاسم بابر بود. جامی او را مدح و کتاب حِلیة حُلَل را به نام او تألیف کرده است. [۴۶]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۸، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۴۷]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۳۹، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۴۸]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۸۶، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
نفوذ و قدرت جامی در دربار به تدریج بیشتر میشد تا اینکه در ۸۷۰ ـ۸۷۷ در مرکز قدرت رسمی و دیوانی عصر قرار گرفت و ضمن حفظ زندگی خانقاهی و ارشاد مریدان، دولتمردان را هم زیرنفوذ آورد و با توصیه به حاکمان و امیران، به حل و فصل مشکلات مردم کمک کرد. نفوذ و تأثیر جامی در دربار تیموریان چنان بود که در هنگام سفر حج و زیارت عتبات، سلطان حسین بایقرا وی را از پرداخت هرگونه مالیات معاف کرد و نامههایی به مراکز قدرت در جهان اسلام فرستاد و تأکید کرد که در همه جا از جامی و همراهانش استقبال کنند و همیشه عدهای را برای بدرقه و محافظت از او همراهش نمایند. [۴۹]
سام میرزای صفوی، تحفه سامی، ج۱، ص۸۶، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۴ ش.
[۵۰]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
پیوستگی جامی به دربار آنگاه عمیقتر شد که امیر علیشیرنوائی دستِ ارادت به او داد و در زمره مریدان نقشبندیه در آمد. از این پس مردم جامی را «مخدوم» میخواندند و وزیر هم از او به عنوان «مولانانورا» یاد میکرد. [۵۱]
امیرعلیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس، ج۱، ص۲۳، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۲]
امیرعلیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس، ج۱، ص۳۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۳]
امیرعلیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس، ج۱، ص۴۱، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۴]
لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، آتشکده آذر، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۵۵]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۵۴، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
۱۵ - تصوفگرایش جامی به تصوف از سالهای تحصیلش در سمرقند آغاز شد. در این دوره او با تعلیمات نقشبندیه آشنا گردید و پس از بازگشت به هرات، سعدالدین کاشغری را به عنوان مرشد خود برگزید. زمانی که جامی به او دست ارادت داد، نه شهرت سیاسی و اجتماعی داشت نه در حوزه معارف صوفیه فردی توانمند و مسلط شمرده میشد. [۵۶]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۲۲، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۵۷]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی خصوصاً در زمان ابوالقاسم بابر طریقه سلوک را در پیش گرفت. [۵۸]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۲۸ـ ۱۲۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۵.۱ - اساتیدپس از مرگ کاشغری، در زمان ابوسعید بهادر، جامی با خواجه عبیداللّهِ احرار آشنایی و قرابت یافت. [۵۹]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۲۲، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۶۰]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
به نوشته شاگرد و مریدش، رضی الدین عبدالغفور لاری، [۶۱]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۲۳ـ۲۶، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
جامی در حدود ۶۸ سالگی (یعنی در ۸۸۵) به رأی شیخ قدرتمندش، خواجه عبیداللّه احرار، مطالعه و مباحثه را ترک گفت و به تصوف روی آورد. وی مدتی طولانی مرید خواجه احرار بود.مباحثات جامی بیشتر در باره عقاید نقشبندیه ، طرز سیر و سلوک و نیز افکار محیی الدین ابن عربی بوده است و از نظر فکری، بیش از همه تحت تأثیر شخصیت و نگاه خواجه احرار بوده، به طوری که بیشتر آثار جامی حاکی از پیوند عمیق او با عبیداللّه احرار است. [۶۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۹ ـ ۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۶ - خدمات جامی به صوفیهمجموعه آثار جامی نشان میدهد که او روش سلوک در طریقت نقشبندیه را پیوسته تأیید و تبلیغ میکرده و رسالهای هم در باره سلسله انتساب نقشبندیه نوشته است. [۶۳]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
جامی، به عنوان یکی از بزرگترین شارحان تصوف، آثار بسیاری در زمینه معرفی و شرح موضوعات تصوف از خود به جا گذاشته است. ظاهراً او در ابتدای امر، سخنان صوفیان را درست درنمی یافت و به همین سبب نذر کرد که اگر اقوال و احوال آنان را درست در یابد و این باب بر او مفتوح گردد، به شرح و بیان مقاصد آنان بپردازد به طوری که مردم هم به سهولت آنها را بفهمند. [۶۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
شاید نگارش نفحات الانس و شرحهای متعددی که او بر آثار اهل تصوف نوشته است، برخاسته از همین دید باشد. او از باب قدرتی که در شرح معضِلات تصوف و عرفان به نظم و نثر داشت، عرفان ایرانی را که در عهد وی رو به ابتذال میرفت، در پایه و اساسی عالمانه نگاه داشت و از این راه توانست در صف بزرگترین مؤلفان و شاعران صوفی مشرب پارسی گوی جای گیرد، [۶۵]
ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۳۵۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
هرچند جامی در این شرحها کمتر خلاقیت و نکتههای نویافته از خود دارد و بیشتر شارح و مفسر آرای دیگران است. [۶۶]
محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۰۹، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش.
مثلاً نقدالنصوص جامی در شناخت آرای ابن عربی به عنوان یک اثر درسی بسیار مفید و غنی است و جامی بهترین و برگزیدهترین شرحها را در آن آورده است اما در سراسر آن کتاب کمتر نقد و نظری از خود او دیده میشود. [۶۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۴ ـ ۶، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۱۶.۱ - نقش جامی در شناساندن مشایخ تصوفجامی همچنین نقش عمدهای در شناساندن مشایخ تصوف به جامعه فارسی زبان داشت، چنان که مأخذ اصلی کتاب نفحات الانس را که به زبان عربی بود و با نامی دیگر به همت سُلَمی نیشابوری تدوین شده بود، به فارسی ترجمه کرد و سرگذشت بسیاری از مشایخ و عرفا را بدان افزود. در سراسر این کتاب خواننده با راویای مواجه است که هیچ گونه نظر انتقادی در باب عرفان ندارد . [۶۸]
م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۲۵ـ۲۶، تهران ۱۳۵۲ ش.
۱۶.۱.۱ - جامی و ابن عربیجامی به چند شیخ صوفی علاقه وافر داشت که یکی از آنها ابن عربی بود. جامی وی را عزیز میشمرد و او را «قُدوة عرفان، قطب حق، پیر توحید و آفتاب سپهر کشف و یقین» میخواند و فصوص الحکم و فتوحات مکیه او را همیشه پیش چشم داشت [۶۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۴، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۷۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۷۱]
محمداسماعیل مبلّغ، ج۱، ص ب- ج، جامی و ابن عربی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
و دوبار فصوص الحکم را شرح کرد، یک بار خود فصوص الحکم را و دیگر بار خلاصه آن را با نام نقش الفصوص. [۷۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۵، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۱۷ - عقایدجامی در باب تصوف ، بیشتر به مسائل تاریخی و توضیح مبانی نظری تصوف پرداخته و در عین حال در توضیح و تفسیر اصول و ارکان تصوف نیز کوتاهی نکرده و تقریباً همه مباحث اصلی تصوف را شرح داده است. رساله نقدالنصوص گواه آن است که جامی عمیقاً مباحث عرفان را میشناخته است. میتوان گفت زیربنای عقاید صوفیانه جامی، عقیده وحدت وجود ابن عربی است، با این تفاوت که جامی وحدت وجود را با شریعت منطبق مینماید و اصولاً میان این دو منافاتی نمیبیند و شرط لازم برای درک سخنان پیامبر را در این دو قاعده دنبال میکند: طهارت ظاهر یعنی رعایت صور شرعی و اعراض از خلاف آن، طهارت باطن که عبارت است از قطع توجه از ماسوی اللّه و خالص کردن دل از غیرحق تعالی. [۷۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۲، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
جامی به کرامات شیوخ و کارهای خارق عادت صوفیه چندان اعتقادی نداشته و «هیچ کرامت را به از آن نمیدانسته که فقیری را در صحبت دولتمندی تأثر و جذبهای دست دهد و از خود زمانی وارهد». [۷۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، ج۱، ص۲۲، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش.
در باب اجرای مراسم و آداب تصوف، جامی گاه سماع میکرده (مثلاً هنگام به نظم کشیدن یوسف و زلیخا) اما اهل آداب دیگر، مثل چله نشینی ، نبوده است. [۷۵]
رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، ج۱، ص۷، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش.
[۷۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
جامی هیچگاه به منزله پیر طریقت و شیخ شناخته نشد. از خلال آثار نقشبندیه در سده نهم و دهم برمی آید که اشخاص بسیاری به نیت سلوک خانقاهی نزد جامی میآمدند اما او آنان را نمیپذیرفت و پیوسته میگفت: «تحمل بار شیخی ندارم». [۷۷]
علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۲۵۲، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
شخصیت جامی از لحاظ نقش وی در بسط عرفان نظری در مشرق جهان اسلام شایان تأمل است. تصوف در خراسان بزرگ با مشایخی مثل بایزید و ابوسعید ابوالخیر و بعدها عطار و مولانا ، بیشتر مبتنی بر وجد و ذوق بود، حال آنکه با ظهور جامی تصوف مکتبی مبتنی بر بحثهای دقیق نظری و تأملات عالمانه شد، هر چند جامی خود مبدع این بحثها نبود و صرفاً ناقل و شارح افکار مشایخ غرب جهان اسلام، به ویژه محیی الدین ابن عربی و صدرالدین قونیوی ، بود. در واقع، جامی به عرفان و تصوف ایرانی صبغهای کاملاً نظری بخشید و آن را با مباحث پیچیده درآمیخت. [۷۸]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۷۹]
محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۹، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش.
از خدمات مهم جامی به تصوف، طبقه بندی نسبتاً جامع و دقیق او از بزرگان تصوف است که از سُلَمی شروع میشود و به او ختم میگردد. وی در نفحات الانس نمونهای ممتاز از این طبقه بندی مشایخ را نشان داده است . ۱۸ - مذهب و اعتقاداتجامی پیرو مذهب اهل سنّت و در فروع فقهی حنفی مذهب بود. تمایل او به سلسله نقشبندیه هم از خلال همین نگرش توجیه شدنی است [۸۰]
ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۴، ص۳۵۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
هر چند تمایلات وگاه تندرویهای مجعول یا منتسب به او، برخی اعتراضات را بر وی بر انگیخته بود، چنان که در بغداد و حلّه و هرات از او انتقادهایی شد. [۸۱]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۸، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۸۲]
ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۵۵ـ۷۵۶، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
۱۸.۱ - ارادت جامی به اهل بیتبرخی محققان امروزی بر آناند که او در طرفداری از اهل سنّت متعصب بوده و با دیگر مذاهب اسلامی، به ویژه تشیع، چندان مدارا نکرده است. [۸۳]
ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۵۶ـ۷۵۷، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
این عقیده درست نیست چون جامی در آثار خود نه تنها با خاندان پیامبر اکرم و شیعیان علی علیهالسلام خصومتی نشان نداده بلکه راه و روش خاندان رسول را تأیید کرده است. یکی دو نمونه درخشان آنها در شعر عربیِ «سلامٌ علی آل طه و یس» در منقبت امام هشتم و ترجمه منظوم فارسی قصیده معروف فرزدق در معرفی امام چهارم در برابر هشام بن عبدالملک، دیده میشود. نهایتاً میتوان گفت که جامی در برخورد با برخی حوادث عصر و دسته بندیهای سیاسی و مذهبی، چنان که باید، پخته عمل نکرده است. [۸۴]
عبدالواسع بن جمال الدین نظامی باخرزی، مقامات جامی: گوشههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان در عصر تیموریان، ج۱، ص۱۳، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۷۱ ش.
برخی، سخت گیریهای جامی را در باب مذاهب دیگر، به ویژه تشیع ، به سبب وابستگی شدید وی به طریقت نقشبندیه و تأیید کامل آن میدانند و از نظر آنها، جامی به این دلیل از بزرگان شیعی در نفحات الانس نام نبرده که مشایخ طریقت نقشبندیه و بزرگان سیاسی عصر، نظر مساعدی به آنان نداشتهاند و این به اعتقادات مذهبی جامی ارتباطی ندارد. [۸۵]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، نامه محمد قزوینی، ص ۳۹۵ـ۴۰۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۳۹ ـ ۴۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۸۷]
ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۵۶ـ۷۵۷، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
۱۹ - دیدگاه های خاصجامی در برخی موضوعات دیدگاه خاصی داشته، از جمله بر آن بوده است که از میان علوم باید ضروریترین را آموخت، و سلامت زندگی در تن سالم و جمعیت خاطر و رزق فراخ و دوست مهربان است. [۸۸]
عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۹، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۸۹]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۲۸۴، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۹۰]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۲۹۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
در نظر او مردم بهطور کلی به دو دسته خواص و عوام تقسیم میشوند ،خواص یا تحصیل کردگان همیشه ناسازوارند و لبهایشان پر از افسوس و دلهایشان پر از افسون است. او در یک تقسیم بندی جالب توجه به روانشناسی طبقات خاص میپردازد و از واعظان و فقیهان و شاعران و مشایخ صوفیه بسیار دقیق انتقاد میکند و نیز عوام و اهل حِرَف را میشناساند و ضعف و نقصهای آنان را مینمایاند. [۹۱]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۱: سلسلة الذهب، ص ۷۵ـ۷۶، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۹۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۱: سلسلة الذهب، ص ۱۲۶ـ۱۲۹، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۹۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۳: تحفة الاحرار، ص ۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۹۴]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۲۸۴، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۹۵]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۹۱ـ ۹۵، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۹۶]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۰۰، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
جامی در برخی آثار و اشعارش، به مثابه منتقدی اجتماعی، از بسیاری از نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نیز انتقاد میکند. [۹۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ، اورنگ ۱: سلسلة الذهب، ص ۱۲۶ـ۱۲۹، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
[۹۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ،اورنگ ۳: تحفة الاحرار، ص ۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.
هر چه از سال ۸۷۳ ــ که آغاز بیماری جامی است ــ میگذرد، او از ذهنیت انتقادیاش فاصله میگیرد. شاید اعتقاد او در باره تغییرناپذیری سرشت و سرنوشت انسان، در این امر بیتأثیر نبوده است. [۹۹]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۶۳ ش.
جامی در باره زنان و به تبع آن ازدواج ، نگاهی بدبینانه داشت و شاید بر همین اساس دوستانش را به تجرد میخواند. [۱۰۰]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۵، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
او از مداحی پرهیز میکرد و همین امر باعث پر رونقتر شدن کار وی شد و امیران را به همنشینی او برانگیخت. [۱۰۱]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۸، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۰۲]
عبدالحسین زرین کوب، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۷۰ ش.
وی پیوسته به گفتن لطایف و فکاهیات میپرداخت چنان که برخی از لطایف او به صورت مَثَل در آمده است. [۱۰۳]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۱۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۴]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۲۶، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
۲۰ - اشعار و آثارجامی تقریباً در همه قالبهای منظوم و منثور ادب فارسی اثر خلق کرده است. گاه به نثر مسجع نوشته ، گاه به نثر التقاطی و بین بین و حتی ساده. یکی از ویژگیهای کار او در برخی آثار منثورش، تلفیق شعر و نثر است. [۱۰۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، ج۱، ص۱۴، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
شعر جامی دارای الفاظ و عبارات محکم است و در سخنش غث و سمینهای معاصران او دیده نمیشود. [۱۰۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، ج۱، ص۱۱ـ ۱۲، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
وی هم به عربی هم به فارسی اثر آفریده اما بیشتر تأملات او در زمینههای ادبی به فارسی است. [۱۰۷]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۳۲، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
علت اشتهار جامی در عرصه ادبیات، بیش از هنر شاعری، دانش و مقام او بوده است. مضمون اشعار او همان مضامین اشعار کهن است، به ویژه در قصاید و غزلیات غالباً از انوری، امیرخسرو، سلمان ساوجی و حافظ تقلید کرده است. حتی به او نسبت «انتحال شعری» نیز داده و شماری از اشعارش را به نظامی و سعدی و انوری و امیرخسرو و دیگران منسوب کردهاند. وی در برخی آثارش نوآوریهایی نیز دارد، مثلاً در خردنامه و سلامان و ابسال، صرفاً مقلد نظامی نیست. [۱۰۸]
محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، ج۱، ص۴۰۸، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش.
[۱۰۹]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۱۰]
م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۱۱،تهران۱۳۵۲ ش.
[۱۱۱]
م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۱۳،تهران ۱۳۵۲ ش.
بیان جامی به لحاظ روشنی و سادگی در مقایسه با آثار مغلق و تصنعی قرن نهم، شایان توجه است. او توانست آثارش را با سلیقه و ذوق زمان خود هماهنگ سازد، هر چند توجه به صناعت ادبی و اصرار در اطناب، شعر او را غالباً ملال آور کرده است. قدرت او در بیان تعالیم و افکار صوفیه و مهارتش در ترجمه مضامین عربی به شعر فارسی و هنر او در گزارشگری نیز شایان توجه است، با این حال، او را شاعری قوی و خلاق و نوآور نمیتوان شناخت [۱۱۲]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۲۰، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۱۳]
م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۱۱،تهران ۱۳۵۲ ش.
[۱۱۴]
عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، ج۱، ص۱۱، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش.
و او بیش از شاعر بودن، ناظمی است که داستانهای منثور موجود را به نظم کشیده است. [۱۱۵]
عبدالحسین زرین کوب، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۷۰ ش.
۲۱ - تقسیم بندی آثاربه طور کلی، آثار جامی را میتوان به پنج گروه عمده تقسیم کرد: ۱) آثاری که تا امروز اهمیت علمی خود را حفظ کردهاند، مانند رسالههای او در صرف و نحو عربی و عروض و قافیه و موسیقی . ۲) آثاری که در تاریخ علم و ادب اهمیت دارند، مانند آثار او در فن معما و لُغَز. ۳) آثاری که در شرح کتابهای فلسفی ، عرفانی ، تعلیمی، ذکر احوال بزرگان، توضیح عقاید اسلامی و نظایر آن نوشته شده و هنوز اهمیت و جایگاه خود را از نظر شرح مسائل علمی، به ویژه تبیین دقیق موضوعات تصوف حفظ کردهاند، مانند نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص ، اشعّة اللَّمعات در شرح لَمَعات عراقی و نفحات الانس (این آثار برای آشنایی با سیر تحول موضوعات و مسائل فرهنگی اهمیت بسیار دارند). ۴) رسالههایی در بیان نحوه انجام دادن رسوم مذهبی و عرفانی، مانند رساله شرایط ذکر و رساله مناسک حج. [۱۱۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۱۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۱ ـ ۱۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش۵.
۵) آثار ادبی منظوم و منثور، مانند هفت اورنگ و بهارستان. ۲۱.۱ - آثار ادبیویلیام چیتیک [۱۱۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۱۶ ـ ۲۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
آثار جامی را به گونهای دیگر تقسیم کرده است: ادبیات، علوم نقلی ، علوم عقلی .آثار ادبی او مشتمل است بر: ۱) دیوان قصاید و غزلیات. ۲) هفت اورنگ، شامل هفت مثنوی. ۳) رباعیات. ۴) رساله قافیه که در آن افتراق و امتیاز قافیه در شعر تازی و فارسی را تبیین نموده است. ۵) رساله عروض که در آن کوشیده است عروض را تا اندازهای ساده و مختصر سازد و ازاین رو از ذکر بحور و اوزانی که در اشعار فارسی کاربرد نداشته صرف نظر کرده است. [۱۱۹]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۴۹، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۱۲۰]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۸۳ـ۲۰۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶) رسائل معمایی شامل رساله کبیر، رساله متوسط، رساله صغیر، رساله منظومه اصغر در معما. [۱۲۱]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۶۶ـ ۱۶۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۲۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۲۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۲۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۲۵]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
۷) تصحیف، در باب جابه جایی حروف در کلمات و تغییرات معنایی آنها پس از این تغییر. [۱۲۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۶۷، تهران ۱۳۷۸ ش.
۸) بهارستان که به نثر آمیخته به نظم، و در واقع تقلیدی از گلستان سعدی است. ۹) رساله شرح رباعیات در شرح ۴۹ رباعی از رباعیات عرفانی خودش. ۱۰) رساله منشآت. ۱۱) الفوائد الضیائیة فی شرح الکافیة. ۱۲) صرف فارسی منظوم و منثور. ۱۳) تجنیس اللغات یا تجنیس الخط . [۱۲۷]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۲۱۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۲۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۲۰، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۲۱.۲ - آثار عرفانیآثار عرفانی جامی عبارتاند از: ۱) نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص در شرح نقش الفصوص ابن عربی . ۲) لوایح، که رسالهای است در بیان معارف و معانی عرفان . ۳) لوامع (نام کامل آن: لوامع انوارالکشف والشهود علی قلوب ارباب الذوق و الجود) در شرح الفاظ و عبارات و کشف رموز و اشارات قصیده میمیه خمریه ابن فارض و در بیان حالات ارباب عرفان و اصحاب ذوق . [۱۲۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۳۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۲۳، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۴) شرح قصیده تائیه ابن فارض، که جامی بنا بر اظهار خود، با استفاده از شروح عربی و فارسی آن را به فارسی شرح و در قالب رباعی عرضه کرده است. [۱۳۱]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۲۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵) رساله نائیه یا شرح بیتین مثنوی، به نثر و نظم، در بیان معنای نی و حکایت شکایت وی در مثنوی معنوی . [۱۳۲]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۲۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳۳]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۷۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
۶) شرح این بیت امیرخسرو دهلوی: «زدریای شهادت چون نهنگ لا برآرد سر/ تیمم فرض گردد نوح را در وقت طوفانش». ۷) سخنان خواجه پارسا یا الحاشیة القدسیّة که شرح سخنان فارسی و عربی خواجه محمد پارساست. ۸) اشعَّةُ اللَّمعات، که شرحِ فارسی لمعات عراقی است. [۱۳۴]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۷۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳۵]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۸۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۹) رساله شرایط ذکر در شرح یک رباعی عرفانی به زبان فارسی. [۱۳۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۸۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۰) رساله تحقیق مذهب صوفی که به الدرة الفاخرة هم مشهور است و در آن در باره مذاهب صوفیان، متکلمان و حکیمان بحث شده است . [۱۳۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۲۴ ـ ۲۵، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۱۱) رسالة فی الوجود که رسالهای است کوچک به زبان عربی در شرح معنای فلسفی و عرفانی وجود. ۱۲) شرح مفتاح الغیبِ صدرالدین قونیوی. ۱۳) رساله سؤال و جواب هندوستان در پاسخ به برخی سؤالهای علمای هند در مسائل عرفانی. [۱۳۸]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۴) نقدالنصوص فی شرح الفصوص در شرح فصوص الحکم ابن عربی به زبان عربی. [۱۳۹]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۶۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۵) نفحات الانس مِن حضرات القُدْس، به فارسی که بین ماههای محرّم و شعبان ۸۸۳، به خواهش امیرعلیشیر نوائی تألیف شده و در آن شرح زندگی عارفان و اولیا و نیز شاعرانی که در زمره عارفان به شمار میآیند آمده است. [۱۴۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۶، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۶) مناقب شیخ الاسلام خواجه عبداللّه انصاری که آربری انتساب آن را به جامی اثبات و آن را تصحیح و چاپ کرده است. جامی در نجوم ، موسیقی ، شعرشناسی، زندگینامه نویسی، دبیری و موضوعات دیگر نیز آثاری دارد. [۱۴۱]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۴۹، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۴۲]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۵۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۴۳]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۳۰، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
[۱۴۴]
یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص۴۱۹، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۴۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۴۶]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۶۱ـ۲۱۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۱.۳ - آثار کلامی و حدیثیاو همچنین مباحث کلامی و حدیثی و قرآنی را از منظر تصوف و عرفان تحلیل کرده و در آن باب نکتههای فراوانی گفته است. از زمره این آثار است: ۱) شواهد النبوة لتقویة یقین اهل الفتوة، رسالهای در اثبات نبوت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم و شرح سیره آن حضرت. ۲) اعتقادنامه یا عقاید که مثنوی کوتاهی است در باب اصول عقاید اسلامی با مشرب عرفانی، که با بیان وحدت وجود آغاز میشود و با ذکر درجات بهشت تمام میگردد. ۳) چهل حدیث یا اربعین، حاوی چهل حدیث از پیامبر اکرم همراه با ترجمه آن. ۴) رساله مناسک حج و عمره، که مشهور به رساله صغیر حج است و برای صوفیان عصر به زبان فارسی و عربی نوشته شده است. ۵) رساله کبیر مناسک حج که در آن بر وفق چهار مذهب اهل سنّت ، مناسک حج شرح و تفسیر شده است، اصل رساله امروزه در دست نیست . [۱۴۷]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۴۸]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۸۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۴۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۶)رساله تهلیلیه در شرح لااله الااللّه. [۱۵۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۱۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۲۲ - نامگذاری دیوانهای شعریکی از مهمترین آثار منظوم جامی، دیوان غزلیات وقصاید اوست. وی بیش از پنجاه سال به سرودن شعر غنایی پرداخت و این نوع اشعار خویش را در سه دیوان، البته نه در زمانی واحد، گرد آورد و آنها را به ترتیب مراحل زندگی خود، فاتحة الشباب (آغاز جوانی)، واسطة العقد (مهره میانی گردن بند = جوانی) و خاتمة الحیات (فرجام زندگی) نامید. این نام گذاری، در واقع با خواهش امیرعلیشیر نوائی به پیروی از دیوانهای جداگانه امیرخسرو دهلوی صورت گرفته است. دیوان اول، اشعار وی را تا ۶۵ سالگی، دیوان دوم، شعرهای ۶۶ تا ۷۵ سالگی و دیوان سوم، شعرهای سه سال آخر عمرش را در بر دارد. [۱۵۱]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۱۶ـ ۳۲۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
۲۳ - ویژگیهای شعردر این دیوانها، بر خلاف شیوه متداول روزگار او، اشعار مدحی وجود ندارد. [۱۵۲]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۹۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۵۳]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۲۰۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۵۴]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۲۰۷، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۵۵]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۱۶ـ ۳۱۸، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۵۶]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۱۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
غالب این اشعار از عرفانی تکامل یافته خالی است و خواننده با شاعری مُفْلِق یا رندی عالم سوز مواجه نیست. در میان غزلهای او کمتر غزل اجتماعی یا مطلبی که نمودار حقیقت اندیشه و بیان تجربه مستقیم شاعر از جهان و انسان باشد، میتوان یافت. [۱۵۷]
م.ا.بخیرنیا، سیری در شعر جامی، ص ۱۰،تهران ۱۳۵۲ ش.
۲۳.۱ - ویژگی قصیده هاجامی در قصیده گونههای کوتاهش (بین هشت تا پانزده بیت)، به وصف برخی حوادث عصر، توحید حق، نعت پیامبر و اولیا ، مناجات ، مباحث عرفانی، حکمت و موعظه پرداخته است. برخی از آنها هم جواب نامه هستند. از جمله قصیدههای اوست: «شرح ضعف پیری و عیب شیب» که به «قصیده شیبیه» مشهور است، و «رَشْح بال به شرح حال» که در آن جامی به شرح زندگی خود پرداخته است. جامی در قطعهها بیشتر به پند و اندرز پرداخته و در بعضی قطعهها حوادث زندگی را با ظرافت و لطف بیان کرده است. بعضی قطعههای او نیز خصوصیت حسب حالی دارد و تاریخ واقعههای مهم زندگی هنری شاعر را در بر گرفته است. [۱۵۸]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
۲۳.۲ - ویژگی رباعیاتمضمون رباعیات او بیشتر عاشقانه و عارفانه است. بعضی رباعیهای او نیز به پند و اندرز، حسب حال، و شِکوِه و ظرافت اختصاص یافتهاند. انتقادهای اجتماعی و فردی، مذمت یا هجو، وصف حال و علایق باطنی و نظایر آن نیز در رباعیات او دیده میشود. [۱۵۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، رباعیات، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ محمود مدبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۶۰]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۳۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
دیگر اثر مهم جامی، بهارستان است که آن را به تقلید از گلستان سعدی در هشت روضه نگاشته است. ۲۴ - قالبهای شعری دیگر در آثار جامیترکیب بند : بیشتر ترکیب بندهای جامی به مرثیه پیر روحانیش سعدالدین کاشغری، سوگواری برادر و فرزندخود، ماتم خواجه احرار، توصیف عمارت شاهانه سلطان حسین و کیفیت سفرش هنگام وارد شدن به مدینه اختصاص یافته است. ترجیع بند : این قالب شعری را جامی استادانه سروده و در آن به توصیف معرفت صوفیانه، عشق و عرفان پرداخته است. طرز بیان ترجیع بندها شیوا و پرتأثیر میباشد. مربع: جامی دو مربع دارد که در یکی از آنها حسن معشوق و بیان حال عاشقان را وصف کرده و در دیگری که از ده بند تشکیل شده، به مناجات پرداخته و در آن صنعت ملمع و سجع فراوان به کار برده است. فرد (تک بیت) : جامی علاوه بر فردهایی که در معما سروده است، در دیوان سومش هم یک «فرد» دارد. [۱۶۱]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۳۰ـ۳۳۱، تهران ۱۳۷۸ ش.
وی شعری هم در بحر طویل دارد. همچنین دارای دوبیتی و دیگر قالبهای رایج زبان فارسی است. [۱۶۲]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۱۹۳ـ۵۸۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۶۳]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۱۱۸ـ ۱۲۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۶۴]
علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، ج۱، ص۲۲۹ـ ۲۴۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۶۵]
نجیب مایل هروی، جامی، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۱۶، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش.
برخی آثار و اشعار او به زبانهای دیگر، از جمله ترکی و انگلیسی، ترجمه و اشعار و افکار او تحلیل شده است. [۱۶۶]
اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، ج۱، ص۳۶ـ۳۷، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۶۷]
ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۷۶۶ـ۷۶۷، از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
۲۵ - فهرست منابع(۱) لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، آتشکده آذر، چاپ حسن سادات ناصری، ج ۱، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲) آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۷۱ ش. (۳) اعلاخان افصح زاد، نقد و بررسی آثار و شرح احوال جامی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۴) امیرعلیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش. (۵) بابر، امپراتور هند، بابرنامه، موسوم به توزک بابری، ترجمه عبدالرحیم خانخانان، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۸. (۶) م ا بخیرنیا، سیری در شعر جامی، تهران ۱۳۵۲ ش. (۷) ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران،از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش. (۸) عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۹) عبدالرحمان بن احمد جامی، دیوان، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۰) عبدالرحمان بن احمد جامی، رباعیات، چاپ محمود مدبری، تهران ۱۳۶۹ ش. (۱۱) عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی سلامان و ابسال، چاپ زهرا مهاجری، تهران ۱۳۷۶ ش. (۱۲) عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ، چاپ مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی. (۱۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۴) عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش. (۱۵) علی اصغر حکمت، جامی: متضمن تحقیقات در تاریخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمان جامی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۶) تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۸/۱۹۰۱. (۱۷) یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه عیسی شهابی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۸) عبدالحسین زرین کوب، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۹) سام میرزای صفوی، تحفه سامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۴ ش. (۲۰) محمدرضا شفیعی کدکنی، «ادبیات ایران از روزگار جامی تا به امروز»، در ادبیات ایران از آغاز تا امروز، نویسندگان: جرج موریسن و دیگران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، ۱۳۸۰ ش. (۲۱) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۲) عروض سیفی و قافیه جامی، به تصحیح بلوخمان، چاپ محمد فشارکی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۲۳) علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش. (۲۴) رضی الدین عبدالغفور لاری، تکمله حواشی نفحات الانس: شرح حال مولانا جامی قدس سره، چاپ علی اصغر بشیر هروی، (کابل) ۱۳۴۳ ش. (۲۶) محمداسماعیل مبلّغ، جامی و ابن عربی، (کابل) ۱۳۴۳ ش. (۲۷) عبدالواسع بن جمال الدین نظامی باخرزی، مقامات جامی: گوشههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان در عصر تیموریان، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۲۸) نجیب مایل هروی، جامی، تهران (۲۵) ۱۳۷۷ ش. (۲۹) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۰. ۲۶ - پانویس
۲۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جامی»، شماره۴۴۱۰. |