بهشهربِهْشَهْر، شهرستان و شهری در استان مازندران میباشد. ۱ - جغرافیای بهشهراین شهرستان از شمال به دریای مازندارن و خلیج گرگان، از شرق به کردکوی و بندر گز، از جنوب به دامغان و از غرب به نکا و ساری محدود است. [۱]
گیتاشناسی، تهران، ۱۳۷۷ش.
شهرستان بهشهر از ۳ بخش مرکزی، گلوگاه و یانهسر، و ۳ شهر بهشهر، رستمکلا و گلوگاه، و ۶ دهستان تشکیل شده است. [۲]
نشریۀ دفتر تقسیمات کشوری، معاونت سیاسی اجتماعی وزارت کشور، ج۱، ص۵۵-۵۶، تهران، ۱۳۷۹ش، شم ۲.
شبه جزیرۀ میانکاله در شمال شرقی این شهرستان واقع است. [۳]
گیتاشناسی، تهران، ۱۳۷۷ش.
بخشهای شمالی شهرستان بهشهر از نوار ساحلی نسبتاً باریکی تشکیل شده، و در نواحی جنوبی آن بلندیهای البرز واقع است. [۴]
عباس جعفری، دائرة المعارف جغرافیایی ایران، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۷۹ش.
کوه شادر با ارتفاع ۲۵۱‘۳ متر و بادله با ارتفاع ۲۱۱‘۳ متر از بلندترین کوههای اطراف بهشهرند. [۵]
عباس جعفری، کوهها و کوهنامههای ایران، ج۱، ص۹۰، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۶]
عباس جعفری، کوهها و کوهنامههای ایران، ج۱، ص۳۵۱، تهران، ۱۳۶۸ش.
رود نکا و زارم رود از مهمترین و پرآبترین رودهای بهشهرند. [۷]
عباس جعفری، رودها و رودنامههای ایران، ج۱، ص۲۴۶، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۸]
عباس جعفری، رودها و رودنامههای ایران، ج۱، ص۴۶۵، تهران، ۱۳۷۶ش.
آب و هوای این شهرستان معتدل و مرطوب است. [۹]
علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، ج۱، ص۱۹، تهران، ۱۳۵۰ش.
شهرستان بهشهر پوشیده از انواع گیاهان جنگلی است. در گذشته، تمام جلگۀ بهشهر پوشیده از جنگل بوده، که امروزه از وسعت آن کاسته شده است. [۱۰]
علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، ج۱، ص۸۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲ - اقتصاد شهراقتصاد این شهرستان برپایۀ کشاورزی، دامپروری، صید ماهی و صنایع جانبی آنها استوار است. کشاورزی در این شهرستان به دو طریق دیمی و آبی صورت میگیرد و آب لازم از رودخانه و چاههای ژرف و نیمه ژرف تأمین میشود، از عمدهترین محصولات آنجا گندم، برنج، پنبه، توتون، دانههای روغنی و مرکبات است. [۱۱]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
کارخانههای چیتسازی، پنبهپاککنی، روغنکشی، نئوپانسازی، ریسندگی، توتون خشککنی، نیروگاه گازی و شیلات از مراکز صنعتی مهم بهشهرند. [۱۲]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
[۱۳]
حسن قلعهبندی، تاریخ و جغرافیای شهرستان بهشهر، ج۱، ص۱۵، ساری، ۱۳۴۷ش.
[۱۴]
حسن قلعهبندی، تاریخ و جغرافیای شهرستان بهشهر، ج۱، ص۲۲، ساری، ۱۳۴۷ش.
[۱۵]
عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۹۴، تهران، ۱۳۶۴ش.
تأسیسات شیلات این شهرستان در ۲۰ کیلومتری شمال نکا واقع است. [۱۶]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
دامپروری نیز درشهرستان بهشهر توسعه یافته است و محصولات آن به نقاط دیگر صادر میشود. [۱۷]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
۳ - گونه جانوریجانوران گوناگون از جمله پلنگ، خرس، گراز، شغال، گرگ و جز آنها در جنگلهای آنجا یافت میشود. [۱۸]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
[۱۹]
علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، ج۱، ص۹۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴ - جمعیتبراساس سرشماری عمومی آبان ماه ۱۳۷۵، جمعیت شهرستان بهشهر ۷۳۱‘۱۷۶ نفر بوده است که از این شمار ۱۹/۵۶٪ در نقاط شهری، و بقیه در روستاها اقامت داشتهاند. [۲۰]
سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان بهشهر، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
۵ - تبدیل به شهرستاناز آبان ماه ۱۳۱۶، بخش اشرف (بهشهر) در شمار بخشهای تابع شهرستان ساری بود، [۲۱]
مجموعه قوانین سال ۱۳۱۶ش، وزارت کشور، ج۱، ص۸۴، تهران، ۱۳۱۶ش.
ولی از ۱۳۳۳ش خود به شهرستان بدل گردید. [۲۲]
علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، ج۱، ص۲۶۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶ - معرفی شهر بهشهراین شهر که مرکز شهرستان بهشهر است، در °۵۳ و ´۳۲ طول شرقی و °۳۶ و ´۴۱ عرض شمالی و در ارتفاع ۱۵ متری از سطح دریا واقع است. [۲۳]
عباس جعفری، دائرة المعارف جغرافیایی ایران، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۷۹ش.
این شهر در منطقۀ جلگهای قرار دارد و تا ۱۰ کیلومتری جنوب آن را از زمینهای کشاورزی و جنگلی پوشانیده است. راه آهن تهران ـ بندر ترکمن از این شهر میگذرد. [۲۴]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
[۲۵]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ج۱، ص۱۰۹، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸.
بر مبنای آخرین سرشماری رسمی، بهشهر بیش از ۷۱ هزار نفر جمعیت داشته است. [۲۶]
سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان بهشهر، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
۷ - نامهای شهرستاندرطول تاریخ همواره از تمام و یا قسمتی از این شهرستان با نامهای کبودجامه، پنجاه هزار یا پنجهزار، هزارجریب، کلباد، قره طغان، طاحونه سر، آسیاب سر، خرگوران، اشرف و بهشهر یاد شده است. [۲۷]
علیرضا چکنگی، فرهنگنامۀ تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی، ج۱، ص۱۶، مشهد، ۱۳۷۸ش.
[۲۸]
علیرضا چکنگی، فرهنگنامۀ تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی، ج۱، ص۲۶، مشهد، ۱۳۷۸ش.
[۲۹]
علیرضا چکنگی، فرهنگنامۀ تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی، ج۱، ص۴۸، مشهد، ۱۳۷۸ش.
[۳۰]
علیرضا چکنگی، فرهنگنامۀ تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی، ج۱، ص۱۲۰، مشهد، ۱۳۷۸ش.
[۳۱]
حسن حجازی کناری، پژوهشی در زمینۀ نامهای باستانی مازندران، ج۱، ص۱۴۸، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۳۲]
اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پس از اسلام، ج۲، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۴ش.
[۳۳]
منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۵، ص۶۱۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۳۴]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۴۰، تهران، ۱۳۴۱ش.
۸ - پیشینۀ تاریخییافتههای باستانشناختی در غارهوتو، واقع در غرب بهشهر دیرینگی زیست انسان را در این منطقه به دوران پیش از تاریخ میرساند. [۳۵]
نصرتالله مشکٰوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۳۶]
حبیبالله صمدی، کشف آثار انسانهای قدیم در ایران، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۹، ص۲۱-۲۴، کنار دریای خزر، گزارش دو ماهۀ کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران، ۱۳۳۰ش، ج۴، شم ۱ و ۲.
بهشهر امروزی که از نواحی طبرستان بود، یکی از زیستگاههای نخستین تپوران به شمار میآید. [۳۷]
بهرام فرهوشی، فرهنگ پهلوی، ج۱، ص۴۲۹، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۳۸]
Markwart, J,Ërānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۳۱.
[۳۹]
اسماعیل مهجوری، تاریخ مازندران، ج۱، ص۲۴، ساری، ۱۳۴۲-۱۳۴۵ش.
این ناحیه در دورۀ ساسانی از بخشهای کوست شمال ایران بود و با فرمانروایی مرزبانان (اسپهبدان) اداره میشد. [۴۰]
Markwart, J,Ërānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۳۱.
پس از سقوط دولت ساسانی، اسپهبدان طبرستان سالها به عنوان امرای مستقل در این ناحیه فرمانروایی داشتند و تا قرنها استقلال خود را حفظ کردند. [۴۱]
تئودُر نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۶۷۳-۶۷۴، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۴۲]
Christensen, A, L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, ۱۹۳۶، ج۱، ص۵۰۱.
حکمرانان محلی آن ناحیه که به اسپهبدان مشهور بودند، از ۴۵ تا ۷۵۰ق/۶۶۵ تا ۱۳۴۹م بر بخشهایی از طبرستان حکومت میکردند. باو مؤسس سلسلۀ باوندی یکی از سرداران یزدگرد سوم به هنگام فتوحات اسلامی در ایران بود. در روزگار او طبرستان دستخوش فتنه و آشوب هپتالیان شده بود. مردمان آنجا که از آسیبهای هپتالیان به ستوه آمده بودند، فرمانروایی طبرستان را به وی پیشنهاد کردند. وی با شرایطی فرمانروایی طبرستان را پذیرفت و این خطه را از وجود هپتالیان پاک کرد و پس از ۱۵ سال فرمانروایی کشته شد؛ اما چندی بعد فرزندش سهراب قاتل پدر را کشت و بار دیگر بر این ناحیه چیره گشت. [۴۴]
محمد بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۹ - حمله خوارزمشاهیان و مغولانطبرستان و از جمله ناحیۀ بهشهر در حدود سال ۲۲۵ق/۸۴۰م توسط عبدالله بن طاهر گشوده شد و در زمرۀ قلمرو طاهریان قرار گرفت. [۴۵]
احمد بلاذری، فتوحالبلدان، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۵، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۴۶]
عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۶۰۶، تهران، ۱۳۴۳ش.
در سدههای ۳ تا ۵ق/۹-۱۱م نصرتالدین اسپهبد کبودجامه به فرمان حسامالدوله اردشیر باوندی بر جناشک در قلمرو تکش خوارزمشاه حمله برد و حکمران آنجا را به قتل رساند. خوارزمشاه نیز به تلافی، ولایت کبودجامه و نواحی اطراف آن را ویران کرد. [۴۷]
ظهیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴، به کوشش عباس شایان، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۴۸]
ابراهیم قفس اوغلی، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ج۱، ص۱۵۰، ترجمۀ داووداصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش.
۱۵ سال پس از این واقعه به هنگام یورش مغولان به مازندران، رکنالدین کبودجامهای برادرزادۀ نصرتالدین از فرصت استفاده کرد و با مغولان متحد شد و به یاری ایشان بر کبودجامه دست یافت. [۴۹]
محمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ج۱، ص۶۸، ترجمۀ کهن، به کوشش، مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش.
[۵۰]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۴۰، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۵۱]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۸ش.
مقارن با نخستین لشکرکشی امیرتیمور به مازندران در ۷۸۴ق/۱۳۸۲م، این سامان قلمرو امیرولی بود. در این سال تیمور تا حدود کبودجامه پیش راند، اما تصرف آنجا تا ۷۸۶ق به تأخیر افتاد. [۵۲]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۱۱۷، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۵۳]
نظامالدین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۹، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۵۴]
نظامالدین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۹۴-۹۶، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۵۵]
حسین میرجعفری، تاریخ تحولات سیاسی، ج۱، ص۲۷-۲۸، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ تیموریان و ترکمانان، اصفهان، ۱۳۷۵.
۱۰ - علاقه شاهعباس به بهشهرچون مادر شاه عباس صفوی اهل مازندران بود، [۵۶]
رضاقلی هدایت، سفارتنامۀ خوارزم، ج۱، ص۲۴، به کوشش علی حصوری، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۷]
نصرالله فلسفی، زندگی شاهعباس اول، ج۱، ص۱۹-۲۰، تهران، ۱۳۶۹ش.
به این ناحیه توجه خاصی مبذول میداشت. در ۱۰۲۱ق/۱۶۱۲م به فرمان شاه عباس شهر «اشرف» بنا نهاده شد. [۵۸]
اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پس از اسلام، ج۲، ص۳۳، تهران، ۱۳۳۴ش.
به روایت اسکندربیک، [۵۹]
اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، ج۱، ص۱۴۱۱، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
این نام از آنرو بر آنجا نهاده شد که از نظر «نزاهت و خرمی اشرف امکنۀ» مازندران بوده است. چون شاه عباس به هنگام سفر به مازندران در اشرف اقامت میکرد، نزدیکان و همراهان او عمارتهایی در آن ساختند و شهر رو به آبادانی نهاد. [۶۰]
اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، ج۱، ص۱۴۱۲، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
همچنین در ۱۰۲۳ق/۱۶۱۴م پس از لشکرکشی شاه عباس به گرجستان بسیاری از ارمنیان و گرجیان قفقاز به مازندران کوچانیده شدند و در اشرف و دیگر شهرهای مازندران جای گرفتند. [۶۱]
محمدتقی حکیم، گنج دانش (جغرافیای تاریخی شهرهای ایران)، ج۱، ص۵۷-۵۸، به کوشش محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۶۶ش.
شاهعباس برای جلوگیری از تاخت و تاز قبایل ترکمن به اشرف، خندقی احداث کرد که از دامنۀ کوهها تا دریا ادامه داشت. سالها به سبب این اقدام مازندران و اطراف آن از غارت مصون ماند و چون این خندق در نزدیکی کُلباد واقع بود، به «جَرّکلباد» معروف شد. [۶۲]
ابراهیم نامی، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۷۷-۷۸، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶۳]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۱، ص۱۰۲۲، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۶۴]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۴۱۳، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۱ - جنگهای بهشهردلاواله اشرف را شهری آباد با باغهای بسیار، خیابانی عریض و مناظر دلپذیر و خانههایی که بدون نظم در میان درختان بنا شده، وصف کرده است. [۶۵]
پیترو دلاواله، سفرنامه، ج۱، ص۶۴۱، ترجمۀ محمودبهفروزی، تهران، ۱۳۸۰ش.
با انقراض حکومت صفوی و ناآرامیهای پس از آن، شهر اشرف دستخوش حوادث گوناگون گردید و آبادانی و شکوفایی خود را از دست داد. با هجوم افغانها به ایران، پیش از تسخیر اصفهان، طهماسب میرزا برای گردآوری سپاه به مازندران رفت و در ۱۱۳۷ق/۱۷۲۵م وارد اشرف شد. [۶۶]
عبدالرزاق مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه، ج۱، ص۹، به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۶۷]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۱، ص۱۱، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش.
نادرشاه افشار در دوران پادشاهی خود در آبادانی اشرف کوشید. از جمله عمارت چهل ستون را که هنگام نابسامانیهای دورۀ تهاجم افغانها ویران شده بود، بازسازی کرد. [۶۸]
ابراهیم نامی، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۸۳، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶۹]
ملگونف گ، کرانههای جنوبی دریای خزر یا استانهای شمالی ایران، ج۱، ص۱۹۲، ترجمۀ امیرهوشنگ امینی، تهران، ۱۳۶۷ش.
پس از درگذشت نادرشاه، محمدحسن خان قاجار بر استراباد و مازندران مستولی شد. کریمخان زند برای مقابله با او سپاهی به آن ناحیه فرستاد و در جنگی که در حدود جرکلباد در ۱۱۷۲ق/۱۷۵۹م روی داد، محمدحسن خان قاجار کشته شد و شهر اشرف به دست سپاهیان زندیه افتاد و ویران شد. [۷۰]
ابراهیم نامی، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۸۱، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷۱]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۱، ص۱۳۷۵-۱۳۷۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
در نتیجۀ این جنگها شهر اشرف که در دوران صفویه پایتخت دوم ایران به شمار میرفت، آبادانی خود را از دست داد. [۷۲]
ابراهیم نامی، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۸۱، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش.
در آغاز قدرت یافتن آقامحمدخان قاجار، ناوگان جنگی روسیه برای احداث پایگاه نظامی در کنارههای جنوبی دریای مازندران، اشرف را اشغال کردند. [۷۳]
رابینو ی ل، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ج۱، ص۱۱۲، ترجمۀ غلامعلی وحیدمازندرانی، تهران، ۱۳۴۳ش.
جهانگردان اروپایی که در دورۀ قاجار از اشرف دیدن کردهاند، آنجا را شهری نیمه ویران وصف نمودهاند. [۷۴]
نیکولای ولادیمیرویچ خانیکف، سفرنامه، ج۱، ص۸۱، ترجمۀ اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مشهد، ۱۳۷۵ش.
[۷۵]
ژاک مرگان، ایران، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۹، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ کاظم ودیعی، تبریز، ۱۳۳۸ش.
ناصرالدین شاه در سفر اول خود به مازندران (۱۲۸۳ق) چند روزی در اشرف اقامت کرد و دستور داد تا کاخهای ویران شده را بازسازی نمایند که در سفر دوم خود در ۱۲۹۲ق هنوز تعمیر و مرمت آن به اتمام نرسیده بود. [۷۶]
ناصرالدین شاه، روزنامۀ سفرمازندران، ج۱، ص۱۹۷، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۷۷]
علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، ج۱، ص۱۷۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
در دورۀ پهلوی نام اشرف به بهشهر تغییر داده شد. [۷۸]
اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پس از اسلام، ج۲، ص۳۴، تهران، ۱۳۳۴ش.
۱۲ - فهرست منابع(۱) محمد بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۰ش. (۲) اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش. (۳) علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش. (۴) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۵) محمدحسن اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش. (۶) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، تهران، ۱۳۴۱ش. (۷) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. (۸) اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پس از اسلام، تهران، ۱۳۳۴ش. (۹) احمد بلاذری، فتوحالبلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۱۰) عباس جعفری، دائرة المعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش. (۱۱) عباس جعفری، رودها و رودنامههای ایران، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۲) عباس جعفری، کوهها و کوهنامههای ایران، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۳) علیرضا چکنگی، فرهنگنامۀ تطبیقی نامهای قدیم و جدید مکانهای جغرافیایی، مشهد، ۱۳۷۸ش. (۱۴) حسن حجازی کناری، پژوهشی در زمینۀ نامهای باستانی مازندران، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۵) محمدتقی حکیم، گنج دانش (جغرافیای تاریخی شهرهای ایران)، به کوشش محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۶) نیکولای ولادیمیرویچ خانیکف، سفرنامه، ترجمۀ اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مشهد، ۱۳۷۵ش. (۱۷) پیترو دلاواله، سفرنامه، ترجمۀ محمودبهفروزی، تهران، ۱۳۸۰ش. (۱۸) رابینو ی ل، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحیدمازندرانی، تهران، ۱۳۴۳ش. (۱۹) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۲۰) عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، ۱۳۴۳ش. (۲۱) منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران، ۱۳۷۵ش. (۲۲) سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان بهشهر، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش. (۲۳) عباس شایان، مازندران، تهران، ۱۳۶۴ش. (۲۴) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م. (۲۵) حبیبالله صمدی، انسان قدیم غار هونو، مهر، تهران، ۱۳۳۱ش، س۸، شم ۴. (۲۶) حبیبالله صمدی، کشف آثار انسانهای قدیم در ایران ـ کنار دریای خزر، گزارش دو ماهۀ کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران، ۱۳۳۰ش، ج۴، شم ۱ و ۲. (۲۷) علیبابا عسکری، بهشهر (اشرفالبلاد)، تهران، ۱۳۵۰ش. (۲۸) فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (ساری)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۰ش، ج۲۸. (۲۹) بهرام فرهوشی، فرهنگ پهلوی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۳۰) نصرالله فلسفی، زندگی شاهعباس اول، تهران، ۱۳۶۹ش. (۳۱) ابراهیم قفس اوغلی، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمۀ داووداصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش. (۳۲) حسن قلعهبندی، تاریخ و جغرافیای شهرستان بهشهر، ساری، ۱۳۴۷ش. (۳۳) مجموعه قوانین سال ۱۳۱۶ش، وزارت کشور، تهران، ۱۳۱۶ش. (۳۴) ظهیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش عباس شایان، تهران، ۱۳۳۳ش. (۳۵) ژاک مرگان، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ کاظم ودیعی، تبریز، ۱۳۳۸ش. (۳۶) نصرتالله مشکٰوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، ۱۳۴۹ش. (۳۷) عبدالرزاق مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه، به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۵۱ش. (۳۸) ملگونف گ، کرانههای جنوبی دریای خزر یا استانهای شمالی ایران، ترجمۀ امیرهوشنگ امینی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۳۹) اسماعیل مهجوری، تاریخ مازندران، ساری، ۱۳۴۲-۱۳۴۵ش. (۴۰) حسین میرجعفری، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ تیموریان و ترکمانان، اصفهان، ۱۳۷۵. (۴۱) ناصرالدین شاه، روزنامۀ سفرمازندران، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۲) ابراهیم نامی، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش. (۴۳) محمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ترجمۀ کهن، به کوشش، مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش. (۴۴) نشریۀ دفتر تقسیمات کشوری، معاونت سیاسی اجتماعی وزارت کشور، تهران، ۱۳۷۹ش، شم ۲. (۴۵) نظامالدین شامی، ظفرنامه، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۴۶) نقشه تقسیمات کشوری، گیتاشناسی، تهران، ۱۳۷۷ش. (۴۷) تئودُر نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش. (۴۸) رضاقلی هدایت، سفارتنامۀ خوارزم، به کوشش علی حصوری، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۹) Christensen, A, L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, ۱۹۳۶. (۵۰) Markwart, J,Ërānšahr, Berlin, ۱۹۰۱. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهشهر»، شماره۵۲۷۴. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|