اراده الهیاراده الهی اراده در برابر کراهت وصف موجود قادر مختار، و آخرین جزء علت تامه فعل میباشد. فهرست مندرجات۲ - اراده الهی در منابع اسلامی ۳ - اراده انسان ۴ - مبادی فعل ارادی ۴.۱ - نظریه اول ۴.۲ - نظریه دوم ۵ - اراده از دیدگاه عارفان ۶ - اراده خداوند ۷ - اراده الهی در آیات ۸ - معنای اراده در قرآن ۹ - معنای کن فیکون ۱۰ - اراده خدا در روایات ۱۱ - استدلال عقلی ۱۲ - دیدگاهها درباره اراده الهی ۱۳ - صفات خداوند ۱۴ - آرا در صفت ذات یا فعلبودن اراده الهی ۱۴.۱ - دیدگاه اشاعره ۱۴.۲ - دیدگاه معتزله ۱۴.۳ - دیدگاه کرامیه ۱۴.۴ - دیدگاه علامه طباطبایی ۱۴.۵ - دیدگاه روایات ۱۴.۶ - دیدگاه فیض کاشانی ۱۴.۷ - دیدگاه ملا صدرا ۱۴.۸ - دیدگاه امام خمینی ۱۵ - اراده از دیدگاه محققین ۱۶ - نسبت اراده با قدرت ۱۷ - مقایسه اراده با اختیار ۱۸ - اقسام اراده الهی ۱۹ - نسبت اراده الهی و انسان ۲۰ - فهرست منابع ۲۱ - پانویس ۲۲ - منبع ۱ - مفهوم اراده«اراده» مصدر باب افعال از ریشه «رود» به مفهوم خواستن، قصد کردن و عزم است. [۱]
عسکری، ابوهلال، الفروق اللغویه، قم، مکتبة بصیرتی، ۱۳۵۸هـق.
۲ - اراده الهی در منابع اسلامیاراده از صفات ثبوتیه خداوند، و «مرید» از اسماء الهی است. گفت و گو درباره حقیقت اراده الهی، وصف ذات یا فعل بودن، قدیم یا حادث بودن، ارتباط اراده با دیگر صفات الهی، گستره آن و نیز بحث درباره گوهر اراده انسان، و چگونگی ربط آن به اراده الهی در کلام و فلسفه اسلامی سابقهای دیرین دارد و در منابع اصلی معارف اسلامی مورد توجه بسیار قرار گرفته، تا آنجا که لفظ اراده و مشتقات آن ۱۳۷بار در قرآن آمده و کانون سخنان فراوانی از امامان معصوم (علیهمالسلام) قرار گرفته است. [۴]
شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید صدوق، ج۱، ص۱۴۶، ابوجعفر ابن بابویه، تحقیق سید هاشم حسینی تهرانی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۸ق.
۳ - اراده انسانمتکلمان و فیلسوفان مسلمان اراده انسان را از شئون نفس و در زمره کیفیات یا افعال آن دانسته و درباره گوهر آن به گفت وگو پرداختهاند: «جمهور اشاعره» آن را صفتی دانستهاند که مرجِح یا مخصص یکی از دو طرف فعل و ترک است و آن را وصفی مغایر با علم و قدرت به شمار آوردهاند شمار زیادی از «معتزله» آن را از سنخ ادراک به شمار آورده، آن گاه اراده را به «اعتقاد نفع» و کراهت را به «اعتقاد ضرر» تفسیر کردهاند. برخی، آن را «شوق» و کسانی «شوق مؤکد» دانستهاند. [۸]
بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۸۸، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق.
[۹]
تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات فنون، ج۱، ص۵۵۲، بیروت، ناشرون، ۱۹۹۶م.
دستهای از حکیمان، آن را به «عزم» تعریف کرده و سپس در مقام فرق گذاری میان «عزم» و «شوق»، عزم را «میل اختیاری» و شوق را «میل طبیعی» دانستهاند، با این استدلال که: گاه اراده انسان به انجام دادن کاری تعلق میگیرد که به آن شوق ندارد بسان خوردن داروی تلخ و زمانی کاری را که به آن اشتیاق دارد، ترک میکند همانند ترک کردارهای لذت بخش حرام از سوی مؤمنان. [۱۰]
لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ج۱، ص۲۵۰، م ۱۰۷۲، تهران وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ۱۳۷۲ش.
۴ - مبادی فعل ارادیفعل ارادی مبادی و مراحلی دارد که در شماره و ترتیب آنها اختلاف است: ۴.۱ - نظریه اولاز یک نظر گاه، مبادی فعل ارادی عبارتند از: علم، اراده، شوق و میل. «علم» همان تصور امر ملایم با طبع و تصدیق به سودمندی آن است. با نظر دقیق مرحله «علم» ترکیبی از «تصور فایده» و تصدیق آن است مرحله تصدیق به فایده، «داعی» نام دارد؛ مرحله «اراده» همان آهنگ انجام دادن کار یا ترک آن است و پس از آن در بیشتر موارد مرحله «شوق» و سپس میل نفسانی به وجود میآید. [۱۲]
شیرازی، صدر الدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعه، ج۶، ص۳۴۲، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
۴.۲ - نظریه دومطبق دیدگاه دیگری، حرکت ارادی در بردارنده مراحلِ تصور، شوق، اراده (عزم) و انجام دادن یا ترک کار است. کسانی نیز اراده را همان داعی دانستهاند. ۵ - اراده از دیدگاه عارفانبسیاری از عارفان «اراده» را نخستین منزل سلوک و حالتی در نفس عارف میدانند که از سنخ شوق و میل مفرط به پرواز است. با پیدایش این حالت در سالک، باطن وی آهنگ عالم قدس میکند تا به فیض اتصال نایل آید. تا زمانی که عارف در این منزل هست به او «مرید» گفته میشود. از دید برخی عارفان، «اراده» به ترک اراده و خود را در برابر خدا ندیدن و به هیچ انگاشتن تفسیر شده است. بدین سان «مرید» کسی است که در خدا «فانی» و از خود فارغ شده است. [۱۸]
انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ج۱، ص۱۱۲، تصحیح محمد خواجوی، دارالعلم، تهران، ۱۴۱۷ق.
۶ - اراده خداونداراده به هیچیک از معانی بر خداوند منطبق نیست، زیرا با تغییر، تدریج و زوال همراه است. با این حال در اطلاق نام «مرید» بر خداوند و اتصاف وی به صفت «اراده» اختلافی نیست. ۷ - اراده الهی در آیاتدر قرآن کریم آیات بسیاری بر مریدبودن خدا دلالت دارند؛ از جمله : «انّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون؛ فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند به آن میگوید «باش» آن نیز بی درنگ موجود میشود» و «إِنّ اللّه یفعل ما یرید؛ خداوند هر آن چه را اراده کند، انجام میدهد». ۸ - معنای اراده در قرآنمعنای اینکه خداوند متعال فرمود: «اذا اراد شیئا» این است که: «إذا أراد ایجادَ شیءٍ؛ وقتی اراده کند ایجاد چیزی را» و این معنا از سیاق آیه استفاده میشود. و در عدهای از آیات دیگر که متعرض این حقیقتند، به جای «اراده» کلمه «قضاء» آمده؛ مانند آیه «إذا قضی اَمراً فانّما یقول له کن فیکون» و هیچ منافاتی هم ندارد، برای اینکه قضا به معنی حکم است و حکم و قضا و اراده در خدای تعالی، یک چیز است. برای اینکه اراده از صفات فعل و خارج از ذات خدای تعالی است و از مقام فعل او انتزاع میشود و معنایش اینست که: هر چیز موجود را که در رابطه با اراده خدای سبحان فرض کنیم، طوری است که هیچ چارهای جز هست شدن ندارد. (پس چیزی که قابل وجود یافتن باشد، متعلق اراده خدای تعالی قرار میگیرد، نه چیزی که قابلیت هست شدن را نداشته باشد و همچنین این شئ، قبلاً لباس وجود را به تن نکرده و با اراده خدای تعالی است که لباس وجود و هستی یافتن را به تن میکند). [۲۲]
طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۷۰، ترجمه موسوی همدانی، چاپ دفتر انتشارات اسلامی.
۹ - معنای کن فیکونمنظور از جمله «کُن فیکون» این نیست که خداوند یک فرمان لفظی با معنی «موجود باش» صادر میکند. [۲۳]
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۱۹، دارالکتب الاسلامیه، چ ۲۴، چاپخانه حیدری، پاییز ۱۳۶۸.
وگرنه تسلسل لازم میآید، برای اینکه خود لفظ، هم چیزی است که بعد از اراده کردن، تلفظ دیگری میخواهد، باز آن تلفظ هم چیزی از چیزها است که محتاج به اراده و تلفظ دیگری است و نیز در این میان، مخاطبی هم که دارای گوش باشد، و خطاب را با دو گوش خود، بشنود، و از در امتثال، موجود شود، در کار نیست. برای اینکه اگر مخاطب، وجود داشته باشد، دیگر احتیاج به ایجاد ندارد. پس کلام در آیه مورد بحث، کلامی تمثیلی است. میخواهد بفرماید: افاضه وجود، از ناحیه خدا به هر چیزی که موجود میشود، جز به ذات متعالی خدا، به هیچ چیز دیگر، احتیاج نیست و چون ذاتِ خداوندی، هستی آن را اراده کند، بدون تخلف و درنگ، موجود میشود. و جمله «فیکون» بیانگر اطاعت آن شئ است که مورد اراده خدا قرار گرفته، میخواهد بفرماید: همین که هست شدن چیزی مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ، لباس هستی میپوشد (پس قبلاً وجود نیافته و موجود نبوده، و الآن که هست شدن و وجود یافتن آن مورد اراده خداوند قرار گرفته، موجود میشود). [۲۴]
طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۷۰ ۱۷۳، ترجمه موسوی همدانی، چاپ دفتر انتشارات اسلامی.
۱۰ - اراده خدا در روایاتروایات زیادی نیز اصل صفت اراده را برای خداوند اثبات میکند، برای نمونه در خلال حدیثی از امام رضا (علیهالسلام) آمده است: «الارادة من الخلق الضمیر وما یبدو لهم بعد ذلک وامّا من اللّه فارادته احداثه لا غیر ذلک...؛ [۲۵]
فیض کاشانی، محمدمحسن بن شاه مرتضی، الوافی، ج۱، ص۴۵۵، مکتبة الإمام أمیر المؤمنین، اصفهان، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش.
اراده خلق، همان تصور فعل است و آنچه که در پی او واقع میشود (اعتقاد نفع، تصدیق، شوق و حرکت) ولی اراده خداوند ایجاد فعل است فقط».۱۱ - استدلال عقلیافزون بر آن چه که در متون مقدس اسلامی درباره اراده الهی آمده است، استدلالهای عقلانی نیز از سوی متکلمان و فیلسوفان برای اثبات اصل صفت اراده اقامه شده است؛ از جمله آن که: خداوند به همه ممکنات علم دارد و قدرت وی به گونه ای یکسان به همه تعلق میگیرد، با این حال برخی از ممکنات ایجاد میشوند و برخی ایجاد نمیشوند و به بیانی دیگر، بعضی ممکنات در زمانی خاص ایجاد میشوند، نه پیش از آن زمان و نه پس از آن و این در حالی است که در هر یک از این زمانها ایجاد آن امکانپذیر بوده است. بنابراین، باید صفتی غیر از علم و قدرت باشد که مرجح و مخصص وجود ممکنات در زمانی خاص باشد و آن، چیزی نیست جز «اراده». [۲۷]
فاضل مقداد، ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۰۳، تحقیق سید مهدی رجائی، قم مکتبة المرعشی ۱۴۰۵ق.
[۲۸]
غزالی، ابوحامد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۱۲۸، تحقیق دکتر علی بو ملحم بیروت مکتبة الهلال۱۴۲۱ق.
در استدلال دیگری آمده که خداوند تبارک و تعالی خطاب دارد، تکلیف میکند و امر و نهی دارد و همه اینها فرع وجود «اراده» انجام فعل یا ترک کاری از مکلفان است.. [۲۹]
اسدآبادی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی أبواب التوحید والعدل، تحقیق دکتر محمود محمد قاسم، ج۵، ص۱۰۴.
۱۲ - دیدگاهها درباره اراده الهیهر چند متکلمان و حکیمان مسلمان در توصیف خداوند به «اراده» و اطلاق نام «مرید» بر وی همداستانند، ولی در تبیین حقیقت آن، آرای مختلفی دارند: به باور برخی همچون شیخ مفید «اراده الاهی» نسبت به افعال خویش، نفس همان افعال و نسبت به افعالِ خلق، امر به ایجاد آنها است، [۳۰]
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش.
[۳۱]
بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، ابن میثم، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق.
[۳۲]
جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق.
به گمان گروهی، اراده الهی ابتهاج و رضایت او به فعلش میباشد. [۳۴]
الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴هـق.
بعضی اراده خدا را به رضا و غضب او تفسیر کردهاند. [۳۵]
باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عماد الدین،، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.
در دید برخی، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است، برخی اراده را امری عدمی دانسته و آن را به مکره نبودن و مغلوب نبودن خدا معنا کردهاند، گروهی اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانستهاند. بیشتر حکیمان اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانستهاند. [۴۰]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
[۴۱]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۳۳، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
امام خمینی بر این باور است که اراده، حقیقتی وجودی و از صفات کمال وجود و موجود است و همانگونه که وجود، امری تشکیکی و دارای مراتب است، صفات وجود، نظیر اراده نیز امری ذو مراتب و تشکیکی است و بالاترین نوع اراده، ارادهای است که به کمال و جمال مطلق تعلق دارد؛ بنابراین هرچه شیء رو به تکامل میرود، حقیقت اراده در وجود او ظهور و بروز بیشتری دارد. امام خمینی با استناد به آیات و روایات قائل به شمول اراده الهی بر همه موجودات است. ایشان این محذور را که اگر اراده حق تعالی عین علم و ذات او باشد باید پذیرفت پس اراده او به شرور هم تعلق میگیرد، رد کرده و معتقد است، افاضه خیرات منافاتی با وجود مطلق ندارد، بلکه لازمه ذات او اختیار افاضه خیرات است و معنای اراده حق تعالی همان است که افاضه خیرات بر حسب ذات مورد رضایت حق تعالی است و اراده حق که متعلق به خیرات است عین ذات مقدس است؛ مضافاً بر اینکه طبق قاعده بسیط الحقیقه، ذات حق کاشف از همه اشیاء است و علم او اولا و بالذات به وجود و ثانیاً و بالعرض به مفاهیم و ماهیات تعلق میگیرد، زیرا هر آنچه وجود دارد خیر است و شرور اموری عدمی هستند، پس اراده به امور عدمی و شرور بالعرض تعلق میگیرد. ۱۳ - صفات خداوندصفات خداوند به دو قسمت ذیل تقسیم شده است: یعنی هرگونه مفهومی که دلالت بر نوعی نقص و محدودیت و نیاز، داشته باشد،از خدای متعال، نفی میشود؛ مثل جسم بودن، احتیاج، محل و جهت یعنی صفاتی که در خداوند متعال وجود دارند که خود دو دستهاند: صفات ذات، صفات و مفاهیمی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی انتزاع میشوند؛ مثل علم، قدرت، حی و ...؛ صفات و مفاهیمی هستتد که از نوعی رابطه بین خدای متعال و مخلوقاتش انتزاع میشوند؛ مثل رحمت، اراده، خالقیت و ... که از مقام فعل انتزاع میشوند و جزء صفات فعلیه به شمار میروند. ۱۴ - آرا در صفت ذات یا فعلبودن اراده الهیدرباره صفت ذات یا صفت فعل بودن و نیز قدیم یا حادث بودن «اراده الهی» نیز دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است: همه فیلسوفان و متکلمانی که اراده را به علم ذاتی خداوند تفسیر کردهاند آن را صفت ذاتی میدانند. ۱۴.۱ - دیدگاه اشاعرهاشاعره نیز با اینکه اراده را غیر از علم و قدرت دانستهاند از صفات ذات و قدیم میدانند، زیرا حادث بودن «اراده» اراده دیگری را میطلبد و به دور یا تسلسل میانجامد. [۵۰]
اشعری، ابوالحسن، الابانة عن أُصول الدیانة، ج۱، ص۱۲۲، تحقیق بشیر محمد عون، مکتبة دارالبیان، دمشق سوریه، ۱۴۲۰هـق.
۱۴.۲ - دیدگاه معتزلهبرخی از «معتزله» اراده را امری حادث و قائم به ذات خود میدانند، نه قائم به ذات خداوند [۵۱]
اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۱، ص۴۴۰، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.
[۵۲]
المغنی فی أبواب التوحید والعدل، تحقیق دکتر محمود محمد قاسم، ج۶، ص۳.
و برخی دیگر از معتزله آن را صفت ذات دانسته و معتقدند اراده متعلق به حادثات، حادث است. [۵۴]
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش.
[۵۵]
بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق.
۱۴.۳ - دیدگاه کرامیه«کرّامیه» آن را حادث و با این حال قائم به ذات خداوند دانستهاند. [۵۷]
جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۹۴، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق.
۱۴.۴ - دیدگاه علامه طباطباییعلامه طباطبایی بر آن است که تفسیر اراده خداوند به علم ذاتی او نادرست است، زیرا مفهوم علم با مفهوم اراده مغایر است و از طرفی هرگاه اراده به معنای بشری آن را از صفات نقص پیراسته نماییم، چیزی که بتوان آن را صفت ذات دانست باقی نمیماند. طبق این دیدگاه اراده، پس از پیرایش از نواقص، صفت فعل خداوند میشود، درست همانند «خلق» و «ایجاد» که از مقام فعل انتزاع میشوند. [۵۸]
طباطبائی، محمدحسین، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۹۹، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
[۵۹]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۱۱۵ ۱۱۷، پاورقی، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
این نظریه با ظاهر روایاتی که از پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) در این باره نقل شده هماهنگ است.۱۴.۵ - دیدگاه روایاتدر روایات تصریح شده که اراده، صفت فعل الهی است و مرید بودن ازلی خداوند انکار شده است [۶۰]
شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید صدوق، ج۱، ص۳۲۹، تحقیق سید هاشم حسینی تهرانی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۸ق.
چنان که عینیت اراده با علم خداوند نیز مردود دانسته شده است [۶۱]
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۸۵، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
و نیز مشیت خداوند حادث به شمار آمده است. [۶۲]
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۸۶، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
۱۴.۶ - دیدگاه فیض کاشانیبه باور برخی همچون فیض کاشانی اراده هم از صفات ذات خداوند است و هم از صفات فعل، آن چه از صفات ذات الهی میباشد اختیار ذاتی اوست و آن چه از صفات فعل الهی است ایجاد و احداث به شمار میآید. وی معتقد است روایات یاد شده ناظر به معنای اخیر است و با این حال معنای ذاتی آن [۶۳]
ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، ۱۳۶۸ش.
را نفی نمیکند. [۶۴]
فیض کاشانی ملا محسن، الوافی، مکتبة الإمام أمیر المؤمنین علی، ج۱، ص۴۴۷ ۴۴۸، اصفهان، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش.
۱۴.۷ - دیدگاه ملا صدراملاصدرا در توجیه این روایات به نقل از استادش میرداماد میگوید: اراده الهی همانند علم وی مراتبی دارد و به همین مناسبت دو کاربرد دارد: گاهی اراده به معنای مصدری و در مفهوم احداث و ایجاد به کار میرود، که در حقیقت معنای مرید بودن را افاده میکند. در این کاربرد اراده، صفت ذات است و گاهی به معنای اسم مصدری و مفهوم «فعل حادث متجدد» استعمال میشود، که در این کاربرد اراده حادث است و از مقام فعل خداوند که به ممکنات تعلق میگیرد، انتزاع میشود. [۶۵]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۴۵۳ـ ۴۵۴، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
۱۴.۸ - دیدگاه امام خمینیبه اعتقاد امام خمینی برخی متکلمان و فلاسفه میان احادیثی که مربوط به اراده فعلی است با احادیثی که مربوط به اراده ذاتی حق است، فرق نگذاشتهاند و این باعث شده اراده ذاتی حق تعالی را منکر شوند. امام خمینی کلام برخی حکما را که قائل هستند اراده خداوند اگرچه عین ذات مقدس است، اما این اراده، کشف تفصیلی در عین علم اجمالی است، را نقد کرد و معتقد است کشف تفصیلی خود نوعی کثرت است، در حالی که در مقام ذات، کثرت راه ندارد و حتی علم به او تعلق نمیگیرد. بنابراین اگر اراده و علم به غیر ذات تعلق بگیرد، لازمهاش این است که ذات از احدیت و بساطت خارج شود، در حالیکه آنجا مقام غیب محض است و اراده در آن مقام عین علم است. [۶۸]
خمینی، روح الله، پاسخ منتشر نشده، مجله حضور، شماره۹ ص۱۲-۷، ۱۳۷۳.
[۶۹]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۹۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۵ - اراده از دیدگاه محققینبه اعتقاد برخی محققان «اراده» دست کم به دو معنا به کار میرود: یکی خواستن، و دیگری تصمیم گرفتن. اراده به معنای خواستن در نفوس حیوانی و انسانی از سنخ کیف نفسانی است، ولی معنای تجرید شده آن، قابلیت انتساب به خدای متعال را دارد، بنابراین اراده به این معنا از صفات ذات الهی و حقیقت آن همان حُب الهی و عین ذات اوست. اما اراده به معنای تصمیم گرفتن در انسان از کیفیات نفسانی یا افعال نفس و امری حادث در نفس و مسبوق به تصور، تصدیق و شوق است و ساحت الهی از آن منزه و مبراست. با این حال میتوان آن را در قالب صفت فعلی و اضافی مانند خلق، رزق و تدبیر برای خدای متعال در نظر گرفت که از مقایسه میان افعال و مخلوقات با ذات الهی از آن حیث که حبّ به خیر و کمال دارد انتزاع میشود و چون یکی از دو سوی اضافه، قیود زمانی و مکانی دارد، می توان چنین قیودی را برای اراده الهی به لحاظ متعلقش در نظر گرفت. ۱۶ - نسبت اراده با قدرتفیلسوفان و متکلمان درباره نسبت اراده با قدرت بحث کرده و در تفاوت آن دو گفتهاند: قدرت به معنای مبدئیت فاعل حی مختار برای افعالش به هر دو سوی فعل مقدور به شکل یکسان تعلق میگیرد، ولی اراده تنها با یکی از دو طرف فعل مقدور پیوند دارد و وقوع آن را به وجوب بالذات در مورد خداوند و به وجوب بالغیر در مورد غیر خدا واجب میکند. [۷۱]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۷، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
قدرت الهی نامتناهی است و دامنه شمول آن هر ممکنی را پوشش میدهد، ولی مقدور بودن چیزی وقوع آن را لازم نمیکند و تنها اموری در خارج پدیدار میشوند که اراده الهی به آنها تعلق گیرد.در اینکه اراده انسان وصفی مغایر با قدرت اوست نزاعی نیست، اما همان گونه که به اشارت گذشت در اینکه صفت اراده الهی عین قدرت وی است، اختلاف هست؛ بسیاری از حکیمان و متکلمان آن دو را یکی دانستهاند، اما برخی آنها را مغایر میدانند. [۷۲]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۱۱۵ـ ۱۱۷، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
[۷۳]
شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۴، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
[۷۴]
علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۱۴، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق.
[۷۵]
علم الهدی، سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، م۴۳۶، ج۱، ص۸۸، تحقیق سید احمد حسینی، مؤسسه نشر اسلامی ۱۴۱۱ق.
۱۷ - مقایسه اراده با اختیارمسئله دیگر درباره اراده، مقایسه آن با اختیار است: اختیار در نظر آوردن دو طرف فعل مقدور و ترجیح یکی بر دیگری است و اراده انجام دادن یکی از آن دو بر اساس ترجیح عقلانی است. با این حال، باید توجه داشت که «اختیار» کاربردهای مختلفی دارد: گاهی در مقابل «جبر محض» قرار میگیرد؛ اختیار مرادف اراده و ملاک تکلیف، پاداش و کیفر است. مفهوم دیگر اختیار، آن است که کاری مطابق گرایش درونی فاعل انجام گیرد، بی آنکه از خارج فشار و تهدیدی متوجه او شود. در این کاربرد «فعل اختیاری» مقابل «فعل اکراهی» است. معنای دیگر آنکه کاری در اثر محدودیت امکانات و در تنگنا قرار گرفتن فاعلِ آن انجام نشود که در تقابل با «فعل اضطراری» است. بر این اساس، کسی که در زمان قحطی برای ادامه زندگی اش ناچار به خوردن گوشت مردار شود، کارش اختیاری نیست، هرچند با اراده آن را انتخاب و انجام داده است. [۷۶]
ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، ۱۳۶۸ش.
اختیار مراتبی دارد؛ بالاترین مراتب آن در خداوند متعال و سپس در مجردات تام و نازل ترین آن در نفوس متعلق به ماده وجود دارد. افزون بر آن، افعال اختیاری انسان نیز از نظر مرتبه اختیار متفاوتند.۱۸ - اقسام اراده الهیاراده الهی به لحاظی، به تکوینی و تشریعی تقسیم شده است؛ به این بیان که فعل یا ترک فعل مورد نظر مُرید در خارج به دو گونه محقق میشود: گاهی مرید خود مستقیم و بیواسطه برای تحقق خواستهاش اقدام میکند و برای مثال برای رفع تشنگیاش آب مینوشد، و گاهی کسی را برای تحقق خواستهاش روانه میکند و برمیانگیزاند، برای مثال به او امر میکند که برایش آب بیاورد. اراده نوع اول را «تکوینی» و اراده نوع دوم را «تشریعی» نام نهادهاند. بدین سان، تعلق اراده خداوند به افعال خویش را اراده تکوینی و امر و نهیاش نسبت به کار اختیاری فاعل مختار دیگر را اراده تشریعی گویند. [۷۹]
نسفی، عبد الرحمان، شرح عقائد، ج۱، ص۱۰۵، عبد الخالق، زاهدان، المکتبة الإسلامیة.
[۸۰]
ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، ج۱، ص۷۸، قم مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، ۱۳۶۸ش.
۱۹ - نسبت اراده الهی و انساندرباره نسبت میان اراده الهی و اراده انسان گفته شده: اراده انسان در طول اراده و اختیار الهی قرار دارد و استناد فعل واحد به اراده دو فاعل هنگامی محال است که هر دو فاعل در عرض یکدیگر، مؤثر در انجام آن فرض شوند و به اصطلاح فاعل جانشین باشند، اما اگر هر دو فاعل در طول یکدیگر باشند استناد فعل به هر دوی آنها درست است. استناد به دو فاعل طولی تنها به این معنا نیست که اصل وجودِ «فاعل بیواسطه» مستند به «فاعل با واسطه» است؛ بلکه تمام شئون وجودش مستند به فاعل هستی بخش است و حتی در انجام کارهای اختیاریاش بینیاز از او نیست و دمادم وجود و همه ی شئون وجودش را از او دریافت میدارد. [۸۳]
لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ج۱، ص۲۵۰، م ۱۰۷۲،، تهران وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ۱۳۷۲ش.
۲۰ - فهرست منابع• آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمدتقی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۷۰. • ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، سیوری، فاضل مقداد، تحقیق سید مهدی رجائی، قم مکتبة المرعشی ۱۴۰۵ق. • اشارات وتنبیهات، ابن سینا، عبدالله، مطبعة حیدریة، تهران. • اصول کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة. • الابانة عن أُصول الدیانة، اشعری، ابوالحسن، تحقیق بشیر محمد عون، مکتبة دارالبیان، دمشق سوریه، ۱۴۲۰هـق. • الأربعین فی اصول الدین، رازی فخرالدین، م۶۰۶ ق، حیدرآباد. • مجلس دائرة المعارف عثمانیه، ۱۳۵۳ش. • الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، جوینی امام الحرمین، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق. • الاقتصاد فی الاعتقاد، غزالی ابوحامد، تحقیق دکتر علی بو ملحم بیروت مکتبة الهلال۱۴۲۱ق. • الالهیات شفا، ابن سینا، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴هـق. • انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، حلی، حسن بن یوسف (علامه حلّی)، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش. • اوائل المقالات، مفید، محمد، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش. • بحوث فی الأُصول، اصفهانی، شیخ محمدحسین، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق. • تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، باقلانی، قاضی ابوبکر، تحقیق عماد الدین،، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة. • توحید، صدوق، ابوجعفر ابن بابویه، تحقیق سید هاشم حسینی تهرانی، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۸ق. • جبر و اختیار، ربانی گلپایگانی، علی، قم مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، ۱۳۶۸ش. • الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، شیرازی، صدر الدین محمد، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق. • الذخیرة فی علم الکلام، سید مرتضی م۴۳۶، تحقیق سید احمد حسینی، مؤسسه نشر اسلامی ۱۴۱۱ق. • شرح الاشارات، الطوسی، نصیرالدین، محمد بن محمد (م/۶۷۲)، النشر البلاغة، قم، ۱۳۷۵. • شرح اصول خمسه، معتزلی، قاضی عبدالجبار، تحقیق دکتر عبدالرحمان عثمان، مکتبة وهبة قاهره۱۴۱۶ق. • شرح عقائد نسفی، عبد الرحمان، عبد الخالق،، زاهدان، المکتبة الإسلامیة. • شرح مقاصد، تفتازانی، سعدالدین،، قم شریف رضی، ۱۴۰۹هـق. • شرح مواقف، جرجانی، سید میر شریف، م۸۱۲،، قم شریف رضی ۱۳۲۵ق. • علم الیقین فی علم اصول الدین، فیض کاشانی، ملا محمد محسن، بیدار۱۳۵۸ش. • الفتوحات المکیه، ابن عربی، محی الدین، دارصادر، بیروت. • الفروق اللغویة، ابوهلال، عسکری، قم، مکتبة بصیرتی، ۱۳۵۸هـق. • قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، ابن میثم، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق. • کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد،، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق. • کشاف اصطلاحات فنون، تهانوی، محمدعلی، بیروت، ناشرون، ۱۹۹۶م. • گوهر مراد، لاهیجی، عبدالرزاق، م ۱۰۷۲،، تهران وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ۱۳۷۲ش. • مرءات العقول، مجلسی محمد باقر م۱۱۱۱، تهران، دار الکتب اسلامیه، ۱۴۱۰ق. • المغنی فی أبواب التوحید والعدل، تحقیق دکتر محمود محمد قاسم. • منازل السائرین، انصاری، خواجه عبدالله، تصحیح محمد خواجوی، دارالعلم، تهران، ۱۴۱۷ق. • نهایة الحکمة، طباطبائی، محمد حسین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق. • الوافی، مکتبة الإمام أمیر المؤمنین علی۷، اصفهان، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش. ۲۱ - پانویس۲۲ - منبع• دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «اراده الهی»، شماره ۳۳ • سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اراده الهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۱. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |