اذان در قرآناذان در قرآن کریم، در دو آیه با واژه ندا و در یک آیه با واژه دعا یاد شده است. ۱ - توصیف اجمالی اذانقرآن کریم در دو آیه با واژه «ندا» و در یک آیه با دعا از اذان یاد کرده است،«و اذا نادیتم الی الصّلوة اتّخذوها هزواً و لعباً ذلک بانّهم قوم لا یعقلون؛اینان وقتی شما اذان نماز میگویید آن را وسیله تفریح خود گرفته بازیچهاش میپندارند، و این برای این است که مردمی بیخردند.» این آیه درباره کسانی است که هنگام فراخوانی به نماز بهوسیله اذان، نماز یا اذان [۲]
فخر رازی، محمدبن عمر، تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۳۸۰.
را مسخره میکردند.صاحبالمیزان میفرماید: مراد به (نادیتم) اذانی است که در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است. نقل شده که جمعی از یهود و بعضی از نصاری صدای مؤذن را که میشنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز میدیدند شروع به مسخره و استهزاء میکردند. قرآن مسلمانان را از طرح دوستی با این گونه افراد بر حذر داشت. فقیهان شیعه [۵]
سیوری، جمال الدین مقداد بن عبداللّه، کنزالعرفان ج۱، ص۱۷۰.
و اهلسنت [۶]
زخیلی، وجب، فقه اسلامی، ج۱، ص۶۹۲.
گفتهاند: مراد از ندا در این آیه، اذان است و مشروعیت آن از آیه، استفاده میشود. از پیوند این آیه با آیه پیشین که میگوید: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَتَّخِذوا الَّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُوًا و لَعِبـًا مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم و الکُفّارَ اَولِیاءَ» استفاده میشود که به بازیگرفتن اذان و نماز در حقیقت مسخرهکردن دین است و مؤمنان نباید با افرادی که چنین میکنند، پیوند داشته باشند.«اِذا نودیَ لِلصَّلوةِ مِن یَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا اِلی ذِکرِ اللّهِ.» مراد به ندا در این آیه، اذان نماز جمعه است. [۹]
زخیلی، وحب، فقه اسلامی، ج۲، ص۱۲۸۳.
برخی از فقیهان اهلسنت گفتهاند: وجوب نمازجمعه مشروط به شنیدن اذان است؛ ولی بیشتر فقیهان، مخالف این رأی هستند، [۱۰]
زخیلی، وحب، فقه اسلامی، ج۲، ص۱۲۸۷ـ۱۲۸۸.
برخی گفتهاند: از اینکه در غیر نماز جمعه فعل ندا بهصورت جمع آمده (نادَیتُم إِلی الصَّلوة) و در نمازجمعه بهصورت مفرد آمده (نودیَ لِلصَّلوةِ) بهدست میآید که برای نمازهای یومیه، جایز است افراد مختلفی در یک شهر اذان گفته، در مکانهای متعدّدی نماز اقامه شود؛ امّا در نماز جمعه همه مأمور به گفتن اذان و اقامه جمعه نیستند؛ بلکه مأمور به این هستند که هرگاه اذان نمازجمعه گفته شد، بهسوی نماز بشتابند و نیز بهدست میآید که عهدهدار ولایت در میان مسلمانان، درصورت قدرت بر اقامه نماز جمعه، به اذان برای آن فرمان میدهد. از آنجا که واژه عنوان پیوند ندا به صدای خوش تفسیر شده، [۱۲]
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۹۷.
شاید بهدست آید که بهتر است مؤذن صدایی رسا و خوش داشته باشد.«ومَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَی اللّهِ و عَمِلَ صــلِحـًا؛ و کیست گفتارتر از آن کس که بهسوی خدا خواند و کار نیک کند.» برخی از مفسران، شأن نزول آیه را اذانگویان دانستهاند؛ [۱۵]
برقعی قمی، سید ابوالفضل، احکامالقرآن، ج۴، ص۱۶۶۲.
بر این اساس، اذان نیکوترین سخن و دعوت بهسوی خدا خواهد بود؛ دعوتی که با تکبیر، شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبراسلام(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تشویق به نماز، فلاح و بهترین کردار انجام میشود.فخررازی از اینکه در این آیه، اذان، نیکوتر از هر گفتاری شمرده شده، آن را واجب دانسته [۱۶]
فخررازی، مجمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۲۷، ص۱۲۵.
و طبرسی از جمله «وعَمِلَ صــلِحـًا» استفاده کرده است که دعوتگر به خدا، از جمله مؤذّنان باید به دانش خود عمل کنند تا فریاد آنان بهتر بر دلها نشیند و روان بدان آرامش یابد. [۱۷]
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۹.
۲ - پیامها و نکتهها۱: هر گاه صدای مؤذن برای نماز بلند میشد خنده میکردند. ۲: منظور از مسخرهکردن متنفرساختن مردم از نماز. ۳: نمازگزاران را مورد استهزاء قرار میدادند. ۴: نمازگزاران را جاهل و سبکعقل میخواندند. ۵: اذان شعار بزرگ اسلام است. ۶: هر ملتی در هر عصر و زمانی برای برانگیختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظایف فردی و اجتماعی شعاری داشته است و این موضوع در دنیای امروز به صورت گستردهتری دیده میشود. ۷: در ادیان الهی نیز برای اعلان وقت عبادت یا تجمّع پیروان خود به علایم و نشانههای خاصی برمیخوریم یهود آوازکرنا و زرتشتیان روشن کردن آتش در بلندیها و مسیحیان نوای ناقوس را برگزیده بودند. ۸: اذان وسیله دعوت عمومی در مجامع اسلامی مترقّی شد. ۹: اذان در صدر اسلام، اذان اعلامی بود یعنی با آن نه تنها وقت نماز اعلام میشد بلکه برای تجمّع مسلمانان در کارهای بزرگ و عمومی اسلامی مثل جنگ و جهاد و غیره هم استفاده میشد. ۱۰: اذان مقدمهای برای معراج مؤمن به سوی خدا میشود. ۱۱: مؤذن با اذانش، خود و دیگران را در دنیا و آخرت مشمول رحمت الهی میکند. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: ۱۲: همانا مؤذن مادامی که اذان میگوید همانند شهیدی است که در خون خود غوطهور است، اذان آوای بلند توحید است. ۱۳: اذان شعاری است که با نام الله، شروع میشود و با نام الله پایان میپذیرد. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ۱۴: «اذانگویان در روز رستاخیز از دیگران بهاندازه یک سر و گردن بلندترند. ۱۵: صدای اذان که به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماذنه شهرهای اسلامی طنینافکن میشود مانند ندای آزادی و نسیم حیاتبخش استقلال و عظمت، گوشهای مسلمانان راستین را نوازش میدهد و صدای اذان بر جان بدخواهان رعشه و اضطراب میافکند. ۱۶: اذان یکی از رموز بقای اسلام است.» ۱۷: اذان از طریق وحی به پیامبر تعلیم داده شد. ۱۸: امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید هنگامی که جبرئیل اذان را آورد سر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر دامان علی (علیهالسّلام) بود جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر تعلیم داد هنگامی که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) سر خود را برداشت از علی سؤال کرد آیا صدای اذان جبرئیل را شنیدی؟ عرض کرد: آری، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بار دیگر پرسید آیا آن را به خاطر سپردی؟ گفت: آری، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بلال را که صدای رسایی داشت حاضر کن و اذان و اقامه را به او تعلیم بده. علی (علیهالسّلام) بلال را حاضر کرد و اذان و اقامه را به او تعلیم داد. ۱۹: تمسخر اذان، نماز و دیگر شعایر دینی از گناهان بزرگ. چون تمسخر کنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینی باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستی برقرار کرد معلوم میشود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است. ۲۰: نماز و اذان از ارکان اساسی دین و شعایر مقدس آن است. [۲۰]
هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۴، ص۴۶۰.
۲۱: اعتراف صریح یکی از رجال معروف انگلستان است که در برابر جمعی از مسیحیان چنین اظهار میداشت تا هنگامی که نام محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ماذنهها بلند و کعبه پا برجاست و قرآن رهنما و پیشوای مسلمانان است امکان ندارد پایههای سیاست ما در سرزمینهای اسلامی استوار و برقرار گردد. ۳ - باطن اذانبدیهی است همان طور که باطن اذان و محتویات آن زیبا است باید کاری کرد که به صورت زیبا و صدای خوب ادا شود نه اینکه حسن باطن به خاطر نامطلوبی ظاهر آن پایمال گردد. ۴ - پانویس
۵ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اذان در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۸. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج۱، ص ۳۲۷-۳۳۰. دانشنامه موضوعی قرآن. |