ابنجعفر ابوجابر محمد بن جعفر ازکویاِبْنِ جَعْفَر ابوجابر محمد بن جعفر اَزکوی (د ۲۸۱ق/ ۸۹۴م)، فقیه اباضی عمان و مؤلف کتاب معروف الجامع، منابع شرح حال اباضی از جزئیات زندگی او اطلاعی به دست ندادهاند. ۱ - اهل ازکیاز نسبت ازکوی او چنین برمیآید که اهل ازکی (در جنوب غرب مسقط) بوده است. اگر عبارت ابن جعفر در الجامع [۱]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۱۱۳، قاهره، ۱۹۸۱م.
را دال بر استفاده مستقیم او از ابوعلی موسی بن علی از کوی (د ۲۳۰ق) بدانیم، تولد او باید در اوایل سده ۳ق روی داده باشد.۲ - سکنی در عوتبابن جعفر مدتی نیز برای استفاده از ابوعبدالله محمد بن محبوب بن رحیل (د ۲۶۰ق) در عوتب از توابر صُحار سکنی داشته است. [۲]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۴۲۰، قاهره، ۱۹۸۱م.
او سخت تحت تأثیر این دو شیخ بوده و آرای ایشان را با عناوین ابوعلی و ابوعبدالله در جای جای کتاب خود با لحنی تأییدآمیز نقل کرده است. [۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۲۵۹، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۴]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۲۶۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۵]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۷، قاهره، ۱۹۸۱م.
وی تعالیم موسی بن علی را عمدتاً از طریق شاگردانش چون عمر بن محمد و ابومروان فرا گرفته است. [۶]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۲۰۴، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۷]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۴۰۹، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۸]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۳۹۷، قاهره، ۱۹۸۱م.
۳ - مشایخ فقه و حدیثابن جعفر از مشایخ دیگری چون عمر بن مفضل و احتمالاً ابوصفره عبدالملک بن صفره نیز فقه و حدیث فرا گرفته [۹]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۲۶۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۰]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۱۳۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۱]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۲۳۷، قاهره، ۱۹۸۱م.
و از شخصی به نام عباد یا عُباده برخی روایات تاریخی را از طریق واقدی و دیگران اخذ کرده است. [۱۲]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۴۲۱، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۴۶۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
از دیگر شیوخ معاصر ابن جعفر که وی اقوال یا روایات ایشان را در الجامع مورد نظر قرار داده، میتوان هاشم بن غیلان، علی بن عرزه، حسن بن احمد و ابوبکر احمد بن محبوب را نام برد. [۱۴]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۱۵۵، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۵]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۷، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۶]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۱۱۳، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۱۷]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۹۸۱م.
۴ - اوضاع سیاسی عصر ویدرباره اوضاع سیاسی در عصر ابن جعفر باید گفت: در ۲۷۲ق/ ۸۸۵م موسی بن موسی بن علی عالم ازکی با تمسک به برخی نقاط ضعف امام وقت صلت بن مالک به مخالفت با وی برخاست و در ۲۷۳ق صلت را به کنارهگیری وادار ساخت و با راشد بن نظر بیعت کرد. از این تاریخ تا ۲۸۰ق/ ۸۹۳م عمان یک دوره کشمکش سخت سیاسی را به خود دید [۱۸]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴.
[۱۹]
سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
که در همین سال با تصرف عمان توسط قوای عباسی و کشتار اباضیان پایان یافت. [۲۰]
طبری، تاریخ، ج۱۰، ص۳۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۲۱]
علی مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۱۵۶، به کوشش اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م.
[۲۲]
محمد ابن حوقل، صورة الارض، ج۱، ص۳۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۳۸م.
[۲۳]
محمد ابن حوقل، صورة الارض، ج۱، ص۳۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۳۸م.
اختلافات سیاسی بین هواداران صلت و موسی بن موسی به زودی به اختلافات فکری منجر شد [۲۴]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۲۳۴، قاهره، ۱۹۸۱م.
و دو مکتب رستاق - هواداران صلت - و نزوان - مخالفان ایشان - را به وجود آورد. [۲۵]
سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۵۵، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۲۶]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۱.
اگر چه برخی منابع به صراحت ابن جعفر را از مکتب رستاق شمردهاند، [۲۷]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۱.
با این همه سندی دال بر شکلگیری دو مکتب مذکور پیش از وفات ابن جعفر در دست نیست. در بخش « ولایت و برائت» از الجامع در عین اینکه از شخصیت بخصوصی نام برده نشده و ممکن است تألیف آن اصلاً مربوط به پیش از ۲۷۲ق باشد، لیکن نظرات طرح شده و در آن میتواند تأیید کننده یا دست کم معذور دارنده امام صلت باشد.شاید بتوان اشتراک ابن جعفر با صلت در نزدیک به ابن محبوب را که تا پایان عمرش قاضی و حامی صلت بود [۲۸]
سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۵۵، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
عاملی برای گرایش او دانست. به هر حال عدم مخالفت جدی با اقدام موسی بن موسی در برکناری صلت توسط عالمان موافق امام نشان میدهد که نه ابن جعفر و نه دیگر همفکرانش نتوانسته بودند جای ابن محبوب را به عنوان یک عالم سیاسی مقتدر بگیرند. در منابع اباضی تصریح شده که ابن جعفر از معدود عالمان اباضی بود که از تیغ عباسیان رهیده [۲۹]
سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۵۶، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و تاریخ وفات وی در ۲۸۱ق نیز شاهدی بر این امر است.در اینجا یک سئوال بدون پاسخ میماند و آن اینکه ابن جعفر در جریان کمک خواهی بشیر بن منذر هم قطار ابن محبوب از محمد بن ثور عامل عباسی بحرین [۳۰]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶۴.
و اشغال عمان توسط او چه موضعی داشته و سال پایانی عمر خود را چگونه گذرانده است؟ از نظر شخصیت علمی آنچه از ابن جعفر به دست رسیده، با تصرفاتی که در آن صورت گرفته، نمیتواند منعکس کننده آرای شاذّ احتمالی او باشد. به هر صورت استدلال عاری از اغلاق به ظاهر قرآن، سنت نبوی [۳۱]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۸۷- ۳۸۸، قاهره، ۱۹۸۱م.
و دلایل استحسانی [۳۲]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۶۰-۳۸۷، قاهره، ۱۹۸۱م.
را میتوان از مشخصات فقه او شمرد. یکی از اصول کلی که ابن جعفر ذیل یک مسأله جزئی بیان کرده [۳۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۶۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
این است که وی ترک سنت را تنها در صورت تعمد بر مخالفت سنت، مبطل عبادت دانسته است.۵ - آگاه بودن از فقه و حدیث اهل سنتابن جعفر از فقه و حدیث اهل سنت نیز آگاه بوده و فتاوی و روایات ایشان را در مواضع مختلف الجامع نقل کرده است، [۳۴]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۶۹، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۳۵]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۷۳، قاهره، ۱۹۸۱م.
با این همه او اهل سنت را مدعیان دروغین تبعیت از سنت دانسته است. [۳۶]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۶۹، قاهره، ۱۹۸۱م.
دقیقاً مشخص نیست که اجماع مقبول نزد ابن جعفر اتفاق تمام فقهای مذاهب اسلامی بوده است یا تنها فقهای اباضی، [۳۷]
عبدالله ابن برکه، کتاب الجامع، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
[۳۸]
یوسف ورجلانی، العدل و الانصاف، ج۱، ص۱۸۸، عمان، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
اما در مورد بخصوصی که از تمسک او به اجماع در دست است، [۳۹]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۹۸۱م.
اهل سنت بر وفق و امامیه بر خلاف اباضیه اجماع کردهاند. [۴۰]
یحیی ابن هبیره، الافصاح، ج۱، ص۵۸، حلب، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
[۴۱]
علی سید مرتضی، الانتصار، ج۱، ص۲۰، نجف، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
[۴۲]
محمد طوسی، الخلاف، ج۱، ص۸۶ -۸۷، قم، ۱۴۰۷ق.
بنابراین ابن جعفر در اینجا لااقل همراهی شیعه را در اجماع لازم ندانسته است.۶ - عقایددرباره عقاید کلامی ابن جعفر تنها مورد جالب به دست آمده این است که او در باب اختلاف قدیمی جواز یا عدم جواز وصف خداوند به صفتی غیرمنصوص عملاً جواز را پذیرفته و خداوند را به صفت «عارف» وصف کرده است. [۴۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۶، قاهره، ۱۹۸۱م.
البته با نگاهی به مواضع فرق مختلف در این زمینه، [۴۴]
محمد مفید، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۶۳ق.
باید گفت عدم جواز با تعالیم اباضیه سازگارتر است و به همین جهت ابوسعید کدمی از ابن جعفر در این مورد خرده گرفته است. [۴۵]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۶، قاهره، ۱۹۸۱م.
۷ - تنها اثر مهمتنها اثر مهم او کتاب الجامع است که برای تمییز آن از دیگر جامعهای اباضی جامع ابن جعفر خوانده میشود. نام آن در برخی نسخ کتاب با عنوان جامع الادیان یا جامع الدماء ضبط شده است. [۴۶]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶.
اگر چه الجامع ابن جعفر نخستین جامع اباضی نیست و پیش از آن ابوصفره و موسی بن علی کتابی با همین عنوان تألیف کردهاند، [۴۷]
سالم حارثی، العقود الفضیة، ج۱، ص۲۷۸، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
با این حال حتی در همان زمان الجامع ابن جعفر آن دو را تحتالشعاع قرار داد تا حدی که در طول نیم قرن پس از تألیف آن چندین تن از بزرگترین عالمان اباضی بر آن شرح و حاشیه نوشتند که از آن میان میتوان از حواشی ابوالمؤثر صلت بن خمیس، ابوالحواری، ابوعبدالله محمد بن روح. [۴۸]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۱، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۴۹]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۸، قاهره، ۱۹۸۱م.
ابوالحسن محمد ابن حسن نزوانی، [۵۰]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۳۶۱.
شرح ابوسعید محمد بن سعید کدمی با عنوان «المعتبر علی حذو تصنیف جامع ابن جعفر» [۵۱]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۳-۱۴.
[۵۲]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۴۰.
[۵۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۱، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۵۴]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۸، قاهره، ۱۹۸۱م.
و شرح ابومحمد عبدالله بن محمد بن برکه بهلوی [۵۵]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۳.
[۵۶]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۹۸۱م.
نام برد.۸ - محتوی کتابالجامع ابن جعفر کتابی فقهی است که اکنون تنها ابواب عبادات و معاملات آن در دست است، اما دانسته نیست که آیا متن اصلی آن بر مباحث احکام و سیاسات - که در امامت اباضی به طور قطع از اهمیت ویژهای برخوردار بوده - نیز شامل میشده است یا نه. الجامع ابن جعفر طی قرون متمادی بین علمای عمان متداول بود و چنانکه گفته شد [۵۷]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۴.
کمتر کتاب اباضی (البته عمانی) یافت میشود که دست کم اشارهای به آن نداشته باشد. در میان اباضیان مغرب تا سده ۷ق/ ۱۳م نشانی از الجامع ابن جعفر دیده نمیشود. در این قرن درجینی از آوردن آن از عمان به مغرب توسط عیسی بن زکریا سخن گفته است. [۵۸]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۴.
۹ - موجود نبودن متن اصلی کتابدر قرن ۹ق/ ۱۵م نیز برادی از این کتاب سخن به میان آورده است. [۵۹]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۲.
باز بودن باب حذف و اضافه از طرفی، و مورد توجه بودن کتاب از طرف دیگر موجب شده است تا متن اصلی الجامع ابن جعفر امروز در دست نباشد. آنچه در ۱۹۸۱م به کوشش عبدالمنعم عامر تحت عنوان الجامع لابن جعفر در مصر به چاپ رسیده، تقریباً از ۳ بخش فرضی الف، ب، ج تشکیل شده است که تنها بخش الف آن را میتوان با اندکی تسامح همان متن اصلی، البته با تلخیص و تغییر در ترتیب مطالب دانست. بخش ب که در کتاب با عنوان «زیاده» یا «زیادات» شناخته شده، افزودههای فرد یا افرادی است که موضوع آن را گفتههای عالمان پیشین اباضی تشکیل میدهد و تدوین آنها میتواند از حیث زمان به متن اصلی نزدیک باشد. بخش ج هم اضافاتی است که توسط عالمان متأخر افزوده شده و زمان آن را حدود سده ۱۰ق/ ۱۶م باید دانست. در هر باب کتاب، این ۳ بخش را میتوان با ترتیب و تفکیک نه چندان دقیقی مشاهده کرد. بخش الف با آنچه ابن برکه در نیمه اول قرن ۴ق/ ۱۰م به نام جامع ابن جعفر میشناخته کاملاً مطابقت ندارد. مثلاً مطلب مورد استفاده در کتاب الجامع [۶۰]
عبدالله ابن برکه، کتاب الجامع، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
در الجامع چاپی [۶۱]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۴۵۳، قاهره، ۱۹۸۱م.
دیده میشود، اما مطلب منقول در همان مأخذ [۶۲]
عبدالله ابن برکه، کتاب الجامع، ج۱، ص۵۹۳، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
در الجامع چاپی [۶۳]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۳۱۴، قاهره، ۱۹۸۱م.
به شکل متفاوت آمده، و نیز مطلب منقول دیگر [۶۴]
عبدالله ابن برکه، کتاب الجامع، ج۱، ص۴۰۸، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
اساساً در مظان خود در الجامع چاپی دیده نمیشود.رابطه آنچه که برادی در قرن ۹ق/ ۱۵م آن را جامع ابن جعفر نامیده و آن را در دو مجلد بزرگ یاد کرده، با الجامع چاپی نیز روشن نیست. همچنین تعیین هویت نسخههای خطی کهن مزاب۱ که منابع اروپایی از آن یاد کردهاند و کهنترین آنها تاریخ ۹۱۴ق را دارد نیازمند بررسی نسخههای مزبور است. به هر حال میدانیم که در قرن ۱۲ق/ ۱۸م مهنا بن خلفان بوسعیدی با یاری سعید بن عامر کتابی با عنوان تهذیب الاثر فی تلخیص جامع الشیخ محمد بن جعفر تألیف کرده که نسخه خطی هم عصر مؤلف با تاریخ ۱۱۴۲ق نخستین نسخه اساس در چاپ الجامع ابن جعفر بوده است. [۶۵]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۳۱-۳۳، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۶۶]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۵-۱۷.
محقق کتاب با استناد به پارهای قراین بر آن است که آنچه به چاپ رسانیده، در واقع تهذیب الاثر بوسعیدی است و تنها به برخی ملاحظات عنوان الجامع لابن جعفر را بر آن گذارده است. [۶۷]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)،ج۱، ص۱۵-۱۸.
[۶۸]
عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ)،ج۱، ص۹۶.
بجز کتاب الجامع جوابیههایی نیز از ابن جعفر در دست بوده که گاهگاه در زیادات الجامع از آن نقل شده است. [۶۹]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۱، ص۱۲۲، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۷۰]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۲۰، قاهره، ۱۹۸۱م.
[۷۱]
محمد ابن جعفر، الجامع، ج۲، ص۵۹، قاهره، ۱۹۸۱م.
۱۰ - فهرست منابع(۱) عبدالله ابن برکه، کتاب الجامع، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م. (۲) محمد ابن جعفر، الجامع، قاهره، ۱۹۸۱م. (۳) محمد ابن حوقل، صورة الارض، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۳۸م. (۴) یحیی ابن هبیره، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م. (۵) سالم حارثی، العقود الفضیة، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۶) علی سید مرتضی، الانتصار، نجف، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م. (۷) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م. (۸) محمد طوسی، الخلاف، قم، ۱۴۰۷ق. (۹) عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ). (۱۰) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م. (۱۱) محمد مفید، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۶۳ق. (۱۲) یوسف ورجلانی، العدل و الانصاف، عمان، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوجابر ابنجعفر»، ج۳، ص۱۰۳۶. |