آزادی خواهی مستضعفان (قرآن)مستضعفان خداپرست و مؤمن، خواهان آزادی خود از ستم مشركان و كافران می باشند. ۱ - آزادی خواهیدر قرآن آمده است مستضعفان خداپرست و مؤمن، خواهان آزادی خود از ستم مشركان و كافران می باشند: «وما لكم لاتقـتلون فى سبيل اللّه والمستضعفين من الرّجال والنّسآء والولدن الّذين يقولون ربّنآ أخرجنا من هـذه القرية الظّالم أهلها واجعل لّنا من لّدنك وليًّا واجعل لّنا من لّدنك نصيرا» چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند پيكار نميكنيد؟، همان افراد (ستمديدهاي) كه ميگويند خدايا ما را از اين شهر ( مکه ) كه اهلش ستمگرند بيرون ببر و براي ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از براي ما از طرف خود يار و ياوري تعيين فرما . ۱.۱ - معنای آیهکلمه ، (مستضعفین ) عطف شده بر موضع لفظ (الله )، و به آیه این معنا را مى دهد: که چرا در راه خدا نمى رزمید و چرا در راه نجات مستضعفین نمى جنگید، و این آیه شریفه نیز تحریکى دیگر است بر قتال ، که با تعبیر استفهام انجام شده ، استفهامى که به یاد شنونده مى آورد که قتالشان قتال در راه خدا است ، و فراموش نکنند، که در چنین قتالى هدف زندگى سعیدشان تاءمین مى شود، چون در زندگى سعیده هیچ آرزو و هدفى جز رضوان خدا، و هیچ سعادتى پرمحتواتر از قرب به خدا نیست ، و به یاد داشته باشند که قتالشان قتال در راه مردم و زنان و کودکانى است که به دست غداران روزگار به استضعاف کشیده شده اند. ۲ - تحریک و تهییج مومنینو بنابراین در این آیه شریفه تحریک و تهییجى است براى تمامى مومنین، چه آنهایى که ایمانشان خالص است و چه آنهایى که ایمانشان ضعیف و ناخالص است، اما آنهایى که ایمانشان خالص و دلهایشان پاک است، براى به حرکت درآمدنشان به سوى قتال همان یاد خداى عزوجل کافى است، تا براى اقامه حق، و لبیک گفتن به نداى پروردگارشان، و اجابت دعوت داعى او، به پا خیزند، و اما آنهایى که ایمانشان ناخالص است ، اگر یاد خدا تکانشان داد که هیچ ، و اگر یاد خدا کافى نبود این معنا تکانشان مى دهد که اولا این قتالشان قتال در راه خدا است، و ثانیا قتال در راه نجات مشتى مردم ناتوان است، که به دست کفار استضعاف شده اند، و خلاصه کلام این که آیه شریفه به این دسته از مردم مى فرماید اگر ایمان به خدایتان ضعیف است، حداقل غیرت و تعصب دارید، و همین غیرت و تعصب اقتضا مى کند از جاى برخیزید و شر دشمن را از سر یک مشت زن و بچه و مردان ضعیف کوتاه کنید. ۳ - استمداد از عواطف انسانىدر آیه گذشته از مومنان دعوت به جهاد شده ، ولى روى ایمان به خدا و رستاخیز. و استدلال سود و زیان تکیه شده است ، اما این آیه دعوت به سوى جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى مى کند و مى گوید: (چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بى دفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند مبارزه نمى کنید آیا عواطف انسانى شما اجازه مى دهد که خاموش باشید و این صحنه هاى رقت بار را تماشا کنید.) سپس براى شعله ور ساختن عواطف انسانى مومنان مى گوید:( این مستضعفان همانها هستند که در محیطهائى خفقان بار گرفتار شده و امید آنها از همه جا بریده است ، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مى خواهند که از آن محیط ظلم و ستم بیرون روند، و نیز از خداى خود تقاضا مى کنند که ولى و سرپرستى براى حمایت آنها بفرستد، و یار و یاورى براى نجات آنها برانگیزد.) در حقیقت آیه فوق اشاره به این است که خداوند دعاى آنها را مستجاب کرده و این رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته ، شما (ولى) و (نصیرى) هستید که از طرف خداوند براى حمایت و نجات آنها تعیین شده اید بنابراین نباید این فرصت بزرگ و موقعیت عالى را به آسانى از دست دهید. ۳.۱ - نکات مهم آیه شریفهضمنا از این آیه چند نکته دیگر استفاده مى شود: ۱ - جهاد اسلامى همانطور که قبلا هم اشاره شد براى بدست آوردن مال و مقام و یا منابع طبیعی و مواد خام کشورهاى دیگر نیست ، براى تحصیل بازار مصرف ، و یا تحمیل عقیده و سیاست نمى باشد، بلکه تنها براى نشر اصول فضیلت و ایمان و دفاع از ستم دیدگان و زنان و مردان بال و پرشکسته و کودکان محروم و ستم دیده است و به این ترتیب جهاد دو هدف جامع دارد که در آیه فوق به آن اشاره شده یکى (هدف الهى ) و دیگرى (هدف انسانى ) و این دو در حقیقت از یکدیگر جدا نیستند و به یک واقعیت باز مى گردند. ۲ - از نظر اسلام محیطى قابل زیست است که بتوان در آن آزادانه به عقیده صحیح خود عمل نمود، اما محیطى که خفقان آن را فرا گرفته و حتى انسان آزاد نیست بگوید مسلمانم ، قابل زیست نمى باشد، و افراد با ایمان آرزو مى کنند که از چنین محیطى خارج شوند، زیرا چنین محیطى مرکز فعالیت ستمگران است . قابل توجه اینکه (مکه ) هم شهر بسیار مقدس و هم وطن اصلى مهاجران بود در عین حال وضع خفقان بار آن سبب شد که از خداى خود بخواهند از آنجا بیرون روند. ۳ - در ذیل آیه فوق چنین مى خوانیم مسلمانانى که در چنگال دشمن گرفتار بوده اند براى نجات خویش نخست تقاضاى ولی از جانب خداوند کرده اند و سپس نصیر براى نجات از چنگال ظالمان قبل از هر چیز وجود (رهبر) و سرپرست لایق و دلسوز لازم است و سپس یار و یاور و نفرات کافى ، بنابراین وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یک رهبرى صحیح بى نتیجه است . ۴ - افراد با ایمان همه چیز را از خدا مى خواهند و دست نیاز به سوى غیر او دراز نمى کنند و حتى اگر تقاضاى ولى و یاور مى نمایند از او مى خواهند. ۴ - پانویس
۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۳۵، برگرفته از مقاله «آزادی خواهی مستضعفان». |