آبهای بهشت (قرآن)در این مقاله آیات مرتبط با آبهای بهشت معرفی میشوند. ۱ - انواع آبهای بهشتبهشت دارای چشمههایی با آبهای جاری و زلال است. ۱.۱ - آب چشمهبهشت داراى آب جاری از چشمهساران: ۱. «ولمن خاف مقام ربّه جنّتان• فيهما عينان تجريان• ومن دونهما جنّتان• فيهما عينان نضّاختان؛و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است. در آنها دو چشمه، دائما در جريان است.و پائين تر از آنها دو بهشت ديگر است.در آنها دو چشمه در حال فوران است.» ۲. «فيها عين جارية؛در آن چشمه هاي جاري است.»مراد از کلمه «عین» جنس چشمه است، نه اینکه بخواهد بفرماید در بهشت تنها یک چشمه هست، چون در جای دیگر صریحا فرموده در بهشت چشمههایی هست، مانند چشمه سلسبیل و چشمه شراب و چشمه طهور و غیر آن. ۱.۱.۱ - آب چشمه برای متقینبهشت داراى آب چشمه براى بندگان پرهیزگار: ۱. «إنّ المتّقين فى جنَّت و عيون؛پرهيزگاران در باغها(ي سر سبز بهشت) و در كنار چشمه هاي آن هستند. » ۲. «إنّ المتّقين فى مقام أمين• فى جنَّت و عيون؛پرهيزكاران در جايگاه امن و اماني هستند.در ميان باغها و چشمه ها.» ۳. «إنّ المتّقين فى جنَّت و عيون؛پرهيزگاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه ها قرار دارند. » ۴. «إنّ المتّقين فى ظلل و عيون؛افراد با تقوا در سايه هاي (درختان بهشتي) و در ميان چشمه ها قرار دارند.» ۱.۲ - آب روانبهشت، داراى آبهايى روان در جويبارها: ۱. «... جنَّت تجرى من تحتها الأنهر ...؛... باغهائي از بهشت براي آنها است، كه نهرها از زير درختانش جاري است... » نيز---) «نهر» به معناى رود جارى گسترده از آب است. ۲. «... تجرى من تحتهم الأنهر فى جنَّت النّعيم؛... از زير (قصرهاي) آنها نهرها، در باغهاي بهشت، جريان دارد.» ۳. «مثل الجنّة الّتى ... تجرى من تحتها الأنهر ...؛بهشتي كه... نهرهاي آب از زير درختانش جاري است...»نيز---) ۴. «... لنبوّئنّهم مّن الجنّة غرفا تجرى من تحتها الأنهر ...؛... آنها را در غرفه هائي از بهشت جاي ميدهيم كه نهرها در زير آن جاري است... » ۵. «فى جنَّت النّعيم• يطاف عليهم بكأس مّن مّعين• بيضاء لذّة لّلشَّربين؛ در باغهاي پرنعمت بهشت. گرداگرد آنها قدحهاي لبريز از شراب طهور را ميگردانند.شرابي كه سفيد و درخشنده و لذتبخش براي نوشندگان است.» «معين» به معناى آب جارى و روان آمده است. ۶. «... غرف مّبنيّة تجرى من تحتها الأنهر ....؛... غرفه هاي ديگري بنا شده، و از زير آن نهرها جاري است...»نيز---) ۱.۳ - آب زلالبهشت، داراى آبهاى زلال روان در جويبارها: «مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون فيها أنهر مّن مّاء غير ءاسن ...؛توصيف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده چنين است كه در آن نهرهائي از آب صاف و خالص است كه بدبو نشده. ...!» «آسِن» به آبى گفته مىشود كه متغير شده يا تغيير آن به گونهاى باشد كه بوى ناخوشايندى پيدا كرده باشد. ماء غیر آسن یعنی آبی که بر اثر طول ماندن یا غیر آن بوی آن دگرگون نشده است، این نخستین قسمت از نهرهای بهشتی است که در آن صرفا آب زلال خوشبو و خوش طعم جاری است. ۲ - تحريم آبهاى بهشتتحریم آبهاى بهشت بر کافران، از جانب خداوند: «ونادى أصحب النّار أصحب الجنّة أن أفيضوا علينا من المآء أو ممّا رزقكم اللّه قالوا إنّ اللّه حرّمهما على الكفرين؛و دوزخيان، بهشتيان را صدا ميزنند كه (محبت كنيد) و مقداري آب يا از آنچه خدا به شما روزی داده به ما ببخشيد، آنها (در پاسخ) ميگويند خداوند اينها را بر كافران تحريم كرده است.» جمله «ان الله حرمهما علی الکافرین» ( خداوند آنها را بر کافران حرام کرده) اشاره به این است که بهشتیان مضایقه ای از بخشیدن این نعمتها ندارند زیرا نه چیزی از آنها کم میشود و نه در درون سینه، کینه ای نسبت به کسی دارند، حتی نسبت به دشمنانشان، ولی وضع دوزخیان آنچنان است که نمیتوانند از نعمتهای بهشتی بهره گیرند، این تحریم در حقیقت یک نوع تحریم تکوینی است، همانند محرومیت بسیاری از بیماران از غذاهای لذیذ و رنگارنگ. ۳ - درخواست آبهاى بهشتدرخواست جهنّمیان از آبهاى موجود در دست بهشتیان: «ونادى أصحب النّار أصحب الجنّة أن أفيضوا علينا من المآء أو ممّا رزقكم اللّه قالوا إنّ اللّه حرّمهما على الكفرين؛و دوزخيان، بهشتيان را صدا ميزنند كه (محبت كنيد) و مقداري آب يا از آنچه خدا به شما روزي داده به ما ببخشيد، آنها (در پاسخ) ميگويند خداوند اينها را بر کافران تحريم كرده است.» ۳.۱ - تفسیر آیهافاضه از ماده فیض و به معنای لبریز شدن و ریختن آب است، در آیه مورد بحث سایر نعمتهایی را که خداوند به اهل بهشت روزی کرده عطف بر آب نموده، و از اینجا معلوم میشود که اهل دوزخ از اهل بهشت تنها انتظار آب ندارند، بلکه تقاضای همه انواع نعمتها را میکنند، چیزی که هست به طور عموم مجاز از همه آنها به افاضه تعبیر شده. ممکن هم هست کسی بگوید: افاضه تنها به معنای فرو ریختن آب نیست تا اطلاقش در غیر آب مجاز باشد، بلکه به معنای دادن نعمت فراوان است. بنابراین، این اطلاق به طور حقیقت خواهد بود نه عموم مجاز. به هر حال، آیه شریفه اشعار دارد بر اینکه مکان اهل جنت بلندتر از مکان دوزخیان است. و اگر ابتدا از میان همه نعمتها آب را ذکر کرد و آنگاه بقیه نعمتها را بر آن عطف نمود، از این جهت است که برای دوزخیان و مبتلایان به حرارت دوزخ آب از هر چیز دیگری ضروری تر است. از این آیه به چند نکته باید توجه کرد: ۱. قرآن گفتگوی دوزخیان با بهشتیان را با جمله (نادی) که معمولا برای سخن گفتن از دور است آورده و این نشان میدهد که در میان این دو گروه فاصله بسیار زیادی است، و البته این موضوع هیچ بعید نیست که حتی تا میلیونها فرسنگ فاصله سخن یکدیگر را بشنوند و حتی یکدیگر را در پارهای از اوقات ببینند، و اگر این موضوع در گذشته ممکن بود برای بعضی مشکلی ایجاد کند در عصر و زمان ما که انتقال صداها و تصویرها از فاصلههای بسیار دور در همین جهان حل شده است جای تعجب نخواهد بود. ۲. نخستین تقاضای دوزخیان در آیه فوق همان آب ذکر شده و این طبیعی است که شخصی که در آتش میسوزد قبل از هر چیز آب میطلبد تا عطش سوزان خود را تسکین بخشد. ۳. جمله «مما رزقکم الله» (از آنچه خدا بشما روزی داده) که تعبیری است سربسته و توأم با یک نوع ابهام نشان که حتی دوزخیان نمیتوانند از ماهیت و انواع نعمتهای بهشتی آگاه شوند، این موضوع با بعضی از احادیث که میگوید در بهشت نعمتهائی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به فکر هیچ انسانی نگذشته است کاملا تطبیق میکند. ضمنا از اینکه این جمله با او عطف شده نشان میدهد که نعمتهای دیگر بهشتی مخصوصا میوهها میتواند جانشین آب گردد، و عطش سوزان انسان را تسکین بخشد. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۶۷، برگرفته از مقاله «آبهای بهشت». |