زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

چشمه

چِشْمه، محل جوشیدن و روان‌شدن طبیعی آب از زمین. در ایران، آب به سبب کمبود و نیز قداستش در اسلام و ادیان پیش از آن، نقش مهمی در زندگی مادی و معنوی مردم داشته، و باورها، آیینها و شگفتیهای بسیاری دربارۀ آن شکل گرفته است (نک‍ : ه‍ د، آب؛ باران‌خواهی). به‌همین‌سبب، منابع آب ازجمله چشمه‌ها گرامی دانسته می‌شدند و آلوده‌کردن آنها از گذشته تاکنون ناروا تلقی می‌شود، چنان‌که در ارداویراف‌نامه، تصویری از دوزخیانی ارائه شده که گناهشان آلوده‌کردن چشمه‌ها با اندام چرک‌آلودشان بوده است (ص 57). 
مسلم است که وجود چشمه‌ها از عوامل شکل‌گیری آبادیها بوده است. در تهران سدۀ 13 ق / 19 م نیز یکی از معیارهای خانۀ خوب، نزدیکی به چشمه و دسترسی به مبدأ آب بوده است (شهری، 3 / 208). 
چشمه‌ها از مهم‌ترین منابع طبیعی تأمین آب آشامیدنی انسانها (دیگار، 138) و احشام، و نیز آب مورد نیاز برای شست‌وشوی ظروف، لباسها و غسل‌دادن مرده‌ها به شمار می‌روند (آل احمد، 9-22). چشمه اهمیت ویژه‌ای در آبیاری نواحی کوهستانی و پایکوهی دارد. در این مناطق، برای بهره‌برداری بیشتر، آب چشمه‌های کوچک و متعدد پس از هدایت به حوضها یا استخرها، از طریق جویها به باغها رسانده می‌شود (دبا، 1 / 77)؛ همچنین، پیش از این، چشمه‌ها سهم مهمی در پرکردن اوقات فراغت مردم داشته‌اند که از آن جمله می‌توان به برگزاری آزمون تحمل سردی آب چشمه‌ها اشاره کرد (باستانی، حاشیه بر ... ، 87- 88؛ نیز نک‍ : دانشنامه ... ، 12 / 28). 
گرمی و سردی آب چشمه‌ها نیز معیاری برای پیش‌بینی هوا بوده، به‌نحوی‌که گرم‌شدن آن نشان بارانی‌بودن، و سردبودن بیش از حدش در روزهای بارانی، علامت بندآمدن باران به شمار می‌آمده است (عبدلی، 135). تاورنیه در سفرنامۀ خود، از چشمه‌ها به‌عنوان میزانی برای سنجش مسافت در مشرق زمین یاد کرده است (ص 109). چشمه‌های آب گرم نیز بخش مهمی از «چشمه‌ها» به شمار می‌روند که در آغاز، مردم جوامع کهن از آنها برای استحمام بهره می‌بردند (دبا، 1 / 63)؛ اما بعدها با کشف خواص درمانی آنها، در شمار مراکز درمانی باارزش قرار گرفتند. 
در طول تاریخ، وقایعی در ارتباط با چشمه‌ها اتفاق افتاده است که امروزه بخشی از تاریخ به کمک آنها روایت می‌شود. ازجمله در تاریخ قم آمده است که نیاسر را اردشیر بابکان بنا کرد و در چشمۀ آن سروتن بشست (قمی، 76-77). آوازۀ بسیاری از پهلوانان حماسی نیز با چشمه‌های رویین‌تن‌کننده در ارتباط است؛ چنان‌که در برخی روایتهای شفاهی، آمده است که اسفندیار را در کودکی، در چشمه‌ای فرو کردند که باعث رویین‌تنی او شد (انجوی، مردم ... ، 205-206). 
نام برخی بزرگان نیز با نام چشمه‌ها پیوند خورده است، ازجمله نام‌گذاری انوشیروان به سبب روان‌شدن «چشمۀ نوش» که 300‘1 سال خشکیده بود و با خبر تولد او، دوباره روان شد (ذکاوتی، 89-91). چشمه نقطۀ عطف زندگی برخی اولیا و بزرگان نیز به شمار می‌رود؛ ازجمله هنگامی که حضرت ایوب (ع) از امتحان الٰهی سربلند بیرون آمد، به او وحی شد که پای بر زمین کوبد تا زیر پایش چشمه‌ای سرد و خوش‌گوار جوشد؛ سپس، از آن چشمه بنوشد و تن را شست‌وشو دهد تا سلامتی و جوانی به او بازگردد (پرتوی، 2 / 840-841؛ نیز نک‍ : ادامۀ مقاله). 
در سی‌سخت، از توابع کهگیلویه و بویراحمد، نیز چشمه‌ای به نام «چو کنم» (چه کنم) وجود دارد که مردم معتقدند وقتی کیخسرو از میان پهلوانان ایران ناپدید شد، پهلوانان در آن چشمه به جست‌وجوی او برخاستند. امروزه مردم باور دارند کنده‌های اطراف این چشمه، همان کنده‌هایی است که پهلوانانی که در پی کیخسرو رفته بودند، از برف و بوران به آنها پناه بردند (مجیدی، 591-592). 

چشمه در زبان و ادبیات

در برهان قاطع، چشمه «جایی که از آنجا آب جوشد و روان شود» معنی شده است؛ البته در اصطلاح، معانی دیگری نیز دارد که موردنظر مطلب نیست؛ همچون سوراخ تنگ (ملک‌زاده، 107)، مدتی بر هم نهادن و گشودن چشم (هدایت، رضاقلی، 314)، حلقه، منبع، آب اندک، چیز اندک، ممر معاش، دهانۀ جراحت (معین)، بازی ماهرانه با میل زورخانه و یکی از نمایشهای روحوضی (وازیگاه، 2 / 1333). همچنین دهستانهای بسیاری در مناطق مختلف ایران، ازجمله در خوی، اراک، راور کرمان، زاهدان و جز اینها به نام چشمه وجود دارد ( لغت‌نامه ... ). 
واژۀ چشمه در ترکی، «بولاق» (عارف، 120)؛ در کردی، «پلور»؛ و در بلوچی، «چَمَّک»، «چَشْمَک» و «زِی» است (آذرلی، 87، 142، 149، 212)؛ همچنین گویشوران کرمانشاه، بجنورد و سخن‌گویان به زبانهای سورانی و تاتی، چشمه را «کانی» یا «خانی»، ایلامیها «کِیَنی»، کاشمریها و قوچانیها «گانی»، نطنزیها «چِم» (همو، 148، 158، 267، 305، 309)، و سیرجانیها «بَنُو» (آزادیخواه، 84) می‌گویند. 
در ادبیات فارسی، چشمه در معانی مجازی و استعاری خود بسیار به کار رفته (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : لغت‌نامه) و تشبیهات بلیغی با آن آفریده شده است (سعدی، 1 / 96؛ حافظ، 435)؛ همچنین، به تلمیح، از چشمه‌های خضر، کوثر و خورشید، در معانی عرفانی استفاده شده است (مولوی، 1 / 35، 38؛ نظامی، مخزن ... ، 225). 
در ادبیات شفاهی، چشمه حضوری پررنگ دارد؛ برای نمونه، در ترانه‌های شفاهی، میعادگاه دلدادگان (نک‍ : دانای علمی، 215؛ احمدپناهی، 414، 417؛ کوهی، 73؛ همایونی، ترانه‌ها ... ، 79، 137؛ واعظ، 240؛ میرنیا، 445)، و در مویه‌ها و مرگ‌سروده‌ها، نشان زندگی است و خشک‌شدن آن به مرگ عزیزان تعبیر می‌شود (عسکری‌عالم، 1 / 90-91). در افسانه‌ها نیز معمولاً محل تلاقی یا آشناییهای اولیه، و ورود افسانه به مرحله‌ای جدید برای کشف راز و گره‌گشایی داستان است (دانشنامه، 12 / 29)؛ همچنین، در برخی افسانه‌ها، انسانها یا جن و پریها در چشمه‌ها هویدا یا ناپدید می‌شوند (نک‍ : بهرنگی، 94؛ درویشیان، 7 / 267)؛ در برخی دیگر، اژدها سرچشمۀ آب را می‌بندد و خوردن دخترها را شرط بازکردن موقت آب اعلام می‌کند (سادات، 103). در افسانه‌ها، آب عنصر مادینگی، و اژدها عنصر نرینگی است و هرجاکه اژدها راه آب را می‌بندد و زمین دچار خشک‌سالی می‌شود، به‌گونه‌ای نشان پایان دورۀ مادرتباری است (اسدیان، 32)؛ نیز در برخی افسانه‌ها، ازجمله افسانۀ چشمه‌پری، با رخت بربستن صمیمیتها، چشمه‌ها به سنگ بدل می‌شوند (هینلز، 167؛ درویشیان، 3 / 335-341). 
چشمه در مثلها بازتاب گسترده‌ای دارد، مانند آب چشمه آب رحمت، آب قنات آب زحمت؛ آب رودخانه هم از چشمه است؛ از چشمه که آب می‌خوری، گِلَش مکن (ذوالفقاری، 1 / 173، 176، 286)؛ آب را همیشه از سرچشمه بخور (شاه‌حسینی، افتر ... ، 107)؛ بزِ گر از سرچشمه آب می‌نوشد (لهسایی‌زاده، 349)؛ چشمه باید از خودش آب داشته باشد، با آب ریختن چشمه نمی‌شود (هاشم‌نیا، 108؛ سالاری، 410)؛ و قوت آب از سرچشمه است (ذوالفقاری، 2 / 1389). 
در روایتی از لالاییها، حکایتی گفته می‌شود که در آن، چشمه نشان‌دهندۀ مرحلۀ گذار است: نامادریِ دختری او را به بهانۀ آب آوردن به کنار چشمه می‌فرستد و دخترک در آنجا، طی وقایعی گم می‌شود. پدر سالها به دنبال دختر می‌گردد تا اینکه صدای زنی را می‌شنود که سرگذشتی شبیه دختر او را برای بچه‌اش با زبان لالایی روایت می‌کند و پدر می‌فهمد که این زن همان دختر او ست (همایونی، فرهنگ ... ، 468؛ مرادی، 40). در این روایت، چشمه محل جدایی دختر از خانواده، و نقطۀ عطف داستان به شمار می‌رود. 

چشمه در باورهای مردمی

صفحه 1 از3
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.