حرز
حِرز، در لغت به معنای محصور و محکم، در اصطلاح به پارهای از آیات، اذکار، اوراد و ادعیه مأثوری که برای حفظ جان و مال از آسیبها میخوانند یا به صورت مکتوب با خود حمل میکنند گفته میشود.
واژه حرز و مشتقات آن در قرآن کریم نیامده، اما در احادیث شیعه و سنّی و ادعیه مأثور این واژه فراوان بهکار رفتهاست. شماری از این حدیثها، از جمله حدیث انس بن مالک و حدیث منقول از حضرت علی(ع)، حاکی از کاربرد حرز، به معنای مصطلح، در صدر اسلام است.
حرز در فرهنگ شیعی از فرهنگ سایر مسلمانان متداولتر بودهاست. وجود انبوهی از حرزها و عوذهها و دعاهای حفظ، که در کتب ادعیه و حدیث امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست.
در لغت و اصطلاح
حِرز (جمع آن اَحْراز) در لغت به جایی میگویند که چنان محصور و محکم باشد که اگر کسی بدان وارد شود از گزندها و خطرها مصون بماند و در اصطلاح، مشابه با تعویذ و عُوذَه یا قسمی از آن است که با آداب شرع موافق باشد. بنابه گفته زمخشری کاربرد حرز در معنای اصطلاحی از باب مَجاز است.
تفاوت حرز با تعویذ
درباره تفاوت حرز و تعویذ و دعا باید گفت اینها مفاهیمی متداخلاند و مرز آنها با یکدیگر چندان مشخص نیست. در برخی از کتابهای حدیث حرزها و تعویذها در یک باب و یک ردیف جمع شدهاند. شماری از حرزها نیز ذیل عنوان «عوذات الائمة علیهمالسلام للحفظ» (تعویذهای امامان برای حفظ خود از آسیبها) فراهم آمدهاند.
ابن طاووس دعای منسوب به امام جواد(ع) را که گویند برای مصون ماندن از آسیبها برای مأمون نوشت، در مُهَجالدعوات «حرز» و در الامان «عوذه» نامیدهاست. از مقایسه متون حرزها و تعویذها نیز به تفاوتی نمیتوان دست یافت. به همین سبب، در ادبیات محدّثان و اهل دعا، حرز و تعویذ و تحرّز و تعوّذ غالباً در یک سیاق و به یک معنا بهکار رفتهاند. شاید بتوان گفت تعویذ تنها خواندنیها و نوشتنیها (از قبیل اسم اعظم یا اذکار و ادعیه) است، اما حرز افزون بر اینها شامل اشیا هم میگردد.
در احادیث
واژه حرز و مشتقات آن در قرآن نیامده، اما در احادیث شیعه و سنّی و ادعیه مأثور این واژه فراوان بهکار رفتهاست. شماری از این حدیثها، از جمله حدیث انس بن مالک و حدیث منقول از حضرت علی(ع)، حاکی از کاربرد حرز، به معنای مصطلح، در صدر اسلام است به این معنا که پیامبر(ص)، امامان و برخی از صحابه و تابعان و اتباع ایشان برای حفظ خود یا دیگران از گزندها و آسیبها حرز بهکار میبرده و نتیجه مطلوب را نیز به دست میآوردهاند.
نزد صوفیان
استعمال حرز برای مصونیت از آزار شیاطین و جنّیان و نوشتن یا املا کردن حرز برای شفای بیماران، نزد صوفیان نیز متداول بودهاست، چنانکه ابو سعید ابو الخیر یک رباعی سروده
و بر آن شرحهایی به نام «حورائیه» نوشته شدهاست. این رباعی حرزی بوده که ابوسعید برای شفای استاد خود، که در بستر افتاده بوده، املا کردهاست. ابن عربی نیز حرزی را به سلیمانبن داود نبی نسبت دادهاست.
نزد شیعیان
حرز در فرهنگ شیعی از فرهنگ سایر مسلمانان متداولتر بودهاست. وجود انبوهی از حرزها و عوذهها و دعاهای حفظ، که در کتب ادعیه و حدیث امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست. از واژه حرز در شعر فارسی هم استفاده شدهاست.
حجم حرزها
حرزها از نظر کوتاهی و بلندی باهم تفاوت دارند. برخی، مانند حرزی بهنام «حرز خدیجه»، از چند کلمه تجاوز نمیکنند، اما برخی مرکب از چند سطر و بعضی نیز چون حرز منسوب به امام سجاد(ع) و حرز منسوب به امام صادق(ع) مفصّل و طولانیاند.
درونمایه
درونمایه حرزها نیز باهم متفاوتاند. برخی حرزها آیاتی از قرآناند، مانند آیة الکرسی و آیه و ان یکاد. این آیات را «آیات الحرز» خواندهاند، زیرا از رسول خدا(ص) منقول است که هرکس ۳۳ آیه از قرآن را در شبی بخواند، در آن شب دزد یا درندهای به وی آسیب نمیرساند و خود و خانوادهاش و اموالش تا صبح در امان و عافیت خواهند بود. امام جعفرصادق نیز آیاتی از قرآن را حرزِ فرزندش امام کاظم(ع) قرار داده بود و آن حضرت نیز آنها را میخواند و خود را بدان تعویذ میکرد.
شماری از حرزها نیز اذکار متداول در میان مسلماناناند، از قبیل تهلیل و تسبیح و تحمید. حرزهایی هم که مستقیماً از قرآن اقتباس نشدهاند، غالباً دارای مدلولی روشن و همسو با قرآن و حاوی مضامین بلند توحیدی و مشتمل بر توکل بر خدا و تکیه بر قدرت لایزال الهی و پرهیز از پناه جستن به شیاطین و جنّیان و ارواحاند. شمار اندکی از حرزها مشتمل بر حروف و کلمات و عبارات مرموز و نامأنوساند و در نتیجه مدلول آنها ناشناخته است.
افزون بر آنچه گفته شد، در احادیث کارهایی نیز حرز معرفی شدهاست، از جمله همراه داشتن تربت امام حسین (ع) بهویژه در سفر، تدهین با روغن درختبان، همراه داشتن عصایی از درخت بادام تلخ در سفر، حک کردن برخی اذکار بر نگین انگشتری، در دست کردن خاتم عقیق و به همراه داشتن انگشتری با نگین عقیق زرد.
حرزهای منسوب به ائمه(ع) و صحابه
کثرت حرزها نیز چشمگیر است. به پیامبر(ص) و همسرش خدیجه و دخترش حضرت فاطمه(س) و هریک از امامان معصوم حرزهایی منسوب است. نامدارترین حرزها عبارتاند از:
- حرز ابی دَجانَه انصاری برای دفع جن و سحر. این حرز که راویان اهل سنّت آن را نقل کردهاند در سدههای اخیر به مجموعههای حدیثی شیعه نیز راه یافتهاست، اما حدیثشناسان اهل سنّت متفقآ این حدیث را برساخته ارزیابی کرده و موسی انصاری، راوی حدیث مزبور، را صحابی ساختگی معرفی کردهاند.
- حرز یمانی، مشهور به دعای سَیفی، یکی از حرزهای منسوب به امام علی(ع) است. این حرز، که از آن با عنوان «دعای یمانی» هم یاد شده، با اسانید و متون متفاوت روایت شدهاست. بر این حرز، که نام آن همواره بر زبان ایرانیان به ویژه شاعران فارسیگو جاری بودهاست، شرحهایی هم نگاشتهاند. در این شرحها شارحان درباره مقدمات و آداب بهکار بستن دعای مزبور و سند و متن آن سخن گفتهاند.
- «رُقْعَةُ الجَیب» نیز حرزی منسوب به امام رضا(ع) است، که چون کنیز حُمَیدبن قحطبه به هنگام شستن جامه امام آن را در جیب وی یافته، به ایننام خوانده شدهاست. حرز دیگری هم با همین عنوان به امام رضا (ع) منسوب است.
- بههمراه داشتن حرز جواد، منسوب به امام جواد(ع)، نیز در میان شیعیان و ایرانیان چندان متداول بوده که «حرز جواد کسی بودن» و «حرز جواد خود کردن»، به معنای «پیوسته با او بودن» و «همیشه کسی را همراه خود کردن»، مَثَل شدهاست. در کتب ادعیه و حدیث درباره این حرز، که گویند نخستین بار امام جواد(ع) آن را برای مأمون عباسی نوشته، حکایت شگفتانگیزی نقل شدهاست محمد بن حسنعلی شوشتری، یکی از عالمان سده دوازدهم و نواده عبداللّهبن حسین تستری، نیز رسالهای به نام آداب حرز الجواد برای شاهسلطان حسین صفوی نوشتهاست.
انتساب یا عدم انتساب حرزها به ائمه(ع)
داوری درباره حرزها و درستی و نادرستی انتساب آنها به معصومان(ع)، به بررسی دقیق حدیثشناختی یکیک آنها از حیث اتصال و انقطاع اسانید و وثاقت و عدم وثاقت راویان نیاز دارد. از پارهای از احادیث متضمن حرزها، از نظر سند، انتقاد شدهاست. گفتنی است که گاهی یک حرز و سبب ورود آن، به دو امام نسبت داده شدهاست. مثلاً، حرزی از امام موسی کاظم(ع) نقل شده و گفته شدهاست که امام وقتی آن را خواند که او را در گودالی پیش درندگان انداخته بودند، اما همان حرز و سبب ورود آن، به امام رضا(ع) هم نسبت داده شدهاست
حرزهایی هم وجود دارد که نه تنها فاقد اِسنادند، بلکه به هیچیک از پیشوایان معصوم علیهمالسلام منسوب نیستند. این قبیل حرزها صرفاً به خط یکی از عالمان دینیاند و در بخش ادعیه جوامع حدیثی چون بحارالانوار و احیاناً در دیگر کتابهای ادعیه به ثبت رسیدهاند؛ بنابراین، اعتماد بر اغلب این حرزها از باب عمل به قاعده «تسامح در ادله سنن» و عمل به مضمون «اخبارُ مَنْ بَلغَ» خواهد بود.
جواز و عدم جواز آویختن حرز
درباره جواز و عدم جواز آویختن حرز، از روایات منقول از پیشوایان معصوم مستفاد میشود که آویختن چیزهایی که در آن قرآن یا ذکر خدا باشد و از آنها بوی شرک به مشام نرسد مباح است؛ بنابراین، اینکه سنّت آویختن حرز از رسوم جاهلیت و درنتیجه حرام دانسته شده، قاعدتاً ناظر به رفتارهایی شبیه به آویختن تَمیمه و امثال آن است.
ادعیه حُجُب
به جز حرزها، آیات و ادعیه و اذکاری نیز در کتابهای حدیث و ادعیه آمدهاست که آنها را «حُجُب» (جمعِ حجاب) یا «ادعیه حُجُب» یا «اَحْجِبه» و «احتجابات» خواندهاند. این عناوین از آیات ۴۵ و ۴۶ سوره اسراء و نیز از متون برخی از همین ادعیه گرفته شدهاند. این حجابها دقیقاً کارکرد حرز را دارند و از اینرو، به خواندن آنها، هنگامی که بیم خطری برود، سفارش شدهاست.
پانویس
- ↑ خلیلبن احمد؛ جوهری؛ ابنمنظور؛ زبیدی، ذیل واژه
- ↑ رجوع کنید به جوهری؛ ابنمنظور؛ زبیدی، همانجاها
- ↑ ذیل واژه
- ↑ نیز رجوع کنید به زبیدی، همانجا
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۵۶۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۳ـ۴۰۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۲
- ↑ مُهَجالدعوات، ص۵۲ـ۵۹
- ↑ الامان،ص ۷۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به برقی، ج ۲، ص۳۶۷؛ ابنطاووس، ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶، ج ۲، ص۲۷۵
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص۲۸۱، ج ۲، ص۲۲۱، ۵۱۹؛ ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۱۵۲؛ طوسی، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲، ج ۳، ص۹۷؛ همو، ۱۴۱۱، ص۱۵۱، ۵۷۴؛ ابنحنبل، ج ۴، ص۶۰؛ ابنماجه، ج ۲، ص۱۲۷۲
- ↑ رجوع کنید به کنزالعمال، علی بن حسام الدین متقی، ج ۲، ص۶۶۶ـ۶۶۷
- ↑ سیوطی، ذیل اسراء: ۴۵؛ متقی، ج ۲، ص۶۶۶
- ↑ محمدبن منوّر، بخش ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص صدونوزده
- ↑ رجوع کنید به محمدبن منوّر، بخش ۱، ص۲۷۴
- ↑ ص ۲۶۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۴ـ۶۴، ۱۳۷ـ۱۵۳، ۲۰۶ـ۲۰۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۰۸ـ۴۰۶، ج ۹۲، ص۲۰۹ـ۲۷۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به انوری، ج ۱، ص۲۳۵؛ خاقانی، ص۱۷
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۷؛ مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۹۱، ص۲۱۰، ۲۲۴
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۳ـ۲۸
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۳۴ـ۳۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۷۳ـ۲۷۹
- ↑ رجوع کنید به ابننجار، ج ۱۸، ص۱۷۰ـ۱۷۱؛ نیز رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص۴۰۰؛ ابنطاووس، ۱۴۰۹، ص۱۲۵
- ↑ رجوع کنید به سیوطی، ذیل بقره: ۳
- ↑ ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۴۵ـ۴۹؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۳۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به برقی، ج ۱، ص۳۱؛ ترمذی، ج ۵، ص۱۷۵؛ کلینی، ج ۲، ص۵۱۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۳، ۲۲۸
- ↑ ابنقولویه، ص۴۷۳ـ۴۷۴؛ طوسی، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲، ج ۶، ص۷۴ـ ۷۵؛ حرّعاملی، ج ۱۱، ص۴۲۷ـ۴۲۸
- ↑ ابنبسطام، ص۹۴
- ↑ ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص۲۷۰
- ↑ همو، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۰
- ↑ کلینی، ج ۶، ص۴۷۰؛ ابنبابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۱۹۹
- ↑ ابنطاووس، ۱۴۰۹، ص۴۸
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۴ـ۶۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۰۸ـ۳۷۱
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنجوزی، ج ۳، ص۱۶۸؛ فتنی، ص۲۱۱
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۲۰ـ۲۲۴
- ↑ رجوع کنید به ابنجوزی، همانجا؛ ذهبی، ج ۴، ص۴۲۹؛ ابنحجر عسقلانی، ج ۶، ص۳۰۵
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۳۷
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۱۳۷ـ۱۵۳؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۲، ص۲۴۰ـ۲۵۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به حافظ، ص۵۹
- ↑ رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص۱۹۰، ج ۱۲، ص۲۳۵، ج ۱۶، ص۳۰۳
- ↑ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص۱۳۸؛ ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۴۹
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۵۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۴
- ↑ رجوع کنید به دهخدا، ذیل «حرز جواد»
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۵۲ـ۶۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۵۴ـ ۳۶۱
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۱۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ۱۳۶۳ش، ج ۱۲، ص۴۳۶ـ۴۴۳؛ همو، ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷، ج ۹، ص۱۱۷
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۹۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۲۷ـ۳۳۱
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۹۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۴۹ـ۳۵۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ج ۹۱، ص۳۶۶ـ۳۷۱
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ۱۳۶۳ش، ج ۸، ص۱۱۲ـ ۱۱۹
- ↑ حمیری، ص۱۱۰ـ۱۱۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۲، ص۴ـ۶؛ قس جوهری، ذیل «تمم»
- ↑ رجوع کنید به مبارکفوری، ج ۹، ص۳۵۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۳۵۴ـ۳۶۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۷۲ـ۴۰۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۶۱، ۳۵۴ـ۳۶۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۷۲ـ ۴۰۶
منابع
- آقابزرگ طهرانی.
- ابنبابویه، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، قم ۱۳۶۸ش.
- ابنبابویه، عیونالاخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
- ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ابنبابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
- ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام، نجف، ۱۳۸۵، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنجوزی، کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۸.
- ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
- ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
- ابنطاووس، اقبالالاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
- ابنطاووس، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، قم ۱۴۰۹.
- ابنطاووس، مهجالدعوات و منهجالعبادات، قدمله و علقعلیه حسین اعلمی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ابنعربی، العبادلة، ویلیه ساعة الخبر، چاپ عاصم ابراهیم کیالی، بیروت ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
- ابنقولویه، کامل الزیارات، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
- ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنمنظور.
- ابننجار، ذیل تاریخ بغداد، در احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینةالسلام، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، ج ۱۶ـ۲۰، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
- محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
- احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم، ۱۳۳۱ش.
- محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، بیتا، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- شمسالدین محمدحافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ش.
- حرّ عاملی؛ عبداللّهبن جعفر حمیری، قربالاسناد، قم ۱۴۱۳.
- بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۷۸ش.
- خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
- دهخدا.
- محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
- محمدبن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴؛
- محمودبن عمر زمخشری، اساس البلاغة، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
- سیوطی.
- محمدبن حسن طوسی، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲.
- محمدبن حسن طوسی ، مصباح المتهجد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
- محمدطاهربن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴.
- الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقهالرضا، مشهد: موسسة آلالبیت، ۱۴۰۶.
- کلینی.
- محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
- علیبن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، مرآةالعقول فی شرح اخبار آلالرسول، ج ۸، چاپ هاشم رسولی، ج ۱۲، چاپ جعفر حسینی، تهران ۱۳۶۳ش.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، ملاذالاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷.
- محمدبن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: