تعویذ
تَعْویذ، چیزی (شیء، نوشته، تصویر، دعا و ورد) که دارای نیرویی جادویی ـ ماورایی انگاشته شود و نیز نصب و آویختن آن بر اموال و مکانها، و حمل آن توسط انسان یا حیوان، موجب دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات و نیروهای شریر پنداشته شود. از دیگر سو طلسم را نوعی تعویذ دانستهاند که میتواند قدرت و بخت حامل و صاحب خود را در برابر نیروهای آزاررسان افزایش دهد. از این حیث میتوان طلسم و تعویذ را انواعی از یک مقوله، اما گاهی با راهبردهایی کم و بیش متفاوت در نظر آورد؛ در حالی که کار تعویذ طرد و دفع امور نامطلوب است، طلسم باعث جلب امور مطلوب نیز میشود (نک : ه د، باطل السحر).
تعویذ، در لغت، مشتق از ریشۀ «ع و ذ »، و به معنای «پناه بردن» است (نک : المنجد).
ساز و کار تعویذ
در حالی که احتمال عینی خطر منجر به اتخاذ تمهیداتی عینی برای پیشگیری از خطر میشود، پیشبینی ذهنی خطر، انگیزشی برای استفاده از تعویذ است.
موارد استفاده از تعویذ
احتمال حملۀ موجودات ماورایی و محافظت در برابر آنها یکی از موجبات تمسک به تعاویذ بوده است. مثلاً احتمال حملۀ امصبیان (ه م) و آل (ه م؛ نیز نک : شکورزاده، 138) به زائو و نوزاد، یا خطر ارواح شریر و شیاطین، در امان ماندن از حملۀ گزندگان (نک : بیرونی، الآثار...، 229-230، التفهیم، 259-260) و حیوانات وحشی (طوخی، 52-53) نیز از علل دیگر استفاده از تعویذ و طلسم است.
عمدهترین علت استفاده از تعاویذ احیاناً جلوگیری از چشم زخم بوده است. باور به چشم زخم در اروپا، خاورمیانه، به ویژه در شمال افریقا دیده میشود (اسپونر، 311؛ بوی، 235). از اینرو اگر چه نمیتوان آن را جهان شمول دانست، اما پدیدهای بسیار گسترده است (نک : ه د، چشم زخم). چشم زخم با رشک و حسادت همبستگی دارد (بوی، 238) و هم از این روی در باورهای مردم، احتراز از چشم زخم در مواقع بروز خوشحالی، موفقیت، زیبـایی و تحسیـن را ــ کـه رشک برانگیـز هستند ــ جایز میدانند (نک : جودائیکا، ذیل «چشم شور»). از منظر روانکاوی لکانی نیز نگاه، و به طور مشخص حدقه، همچون مقولۀ ما تقدّمِ وحشت تلقی میشود (موللی، 206)، و در نوزاد حتى واکنشی دفاعی را برمیانگیزد (نک : همو، 203-204). اگر این دیدگاه روانکاوانه را بپذیریم آنگاه گسترش پدیدۀ چشم زخم و استفادۀ وسیع از اقسام تعاویذ برای محافظت از آن قابل درک خواهد بود.
اقسام تعویذ
از چیزهای متفاوتی به عنوان تعویذ استفاده میشود. یکی از متداولترین چیزها انواع مواد کانی است. در برخی موارد از جواهرات و سنگهای قیمتی به عنوان تعویذ (اسمیث، 453 ؛ جودائیکا، همانجا)، و به ویژه در برابر چشم زخم، استفاده میشود. آویختن انواع مهرهها ــ که در هر محل با نامی ویژه نامیده میشوند ــ به انسان، حیوان یا مکانها نیز به مثابۀ تعویذ به کار میروند. مثلاً مهرۀ سفیدی به نام کسگربه (آقا جمال، 26؛ نیز نک : همایونی، 377)، و نیز مهرههای کهربایی، آهنی و سفالی (همانجا) و باباغوری (آقا جمال، همانجا). در مواردی هم مثلاً برای دور نگهداشتن زائو و نوزاد از آسیب و زیان آل و امصبیان، وسایل آهنی مثل سیخ، قیچی و کارد در کنار ایشان میگذارند (شکورزاده، 140؛ ه د، آل، نیز ام صبیان).
بخشهایی از اندام حیوانات نیز به سان تعویذ کاربرد دارد، مانند پنجۀ گرگ (همایونی، همانجا)، شاخ آهو و ناخن پلنگ (آقاجمال، همانجا). از معروفترین تعویذها که اختصاصاً برای محافظت از چشم زخم به کار میروند، نظر قربانی (نفیسی، 34-35)، یا چشم قربانی (همایونی، همانجا) است. نظر قربانی را با خشک کردن مردمک چشم گوسفند قربانی و کشیدن آن به ریسمان به همراه مهرههای دیگر درست میکنند و آن را به لباس شخص، به ویژه کودک و گاهی به حیوانات و جمادات وصل میکنند (نفیسی، همانجا؛ نیز نک : وسترمارک، 39). در اینجا چشم حیوانی که قربانی شده، ظاهراً با سازوکاری جادویی مبتنی بر قانون شباهت (نک : فریزر، 26, 28) میتواند اثر چشم شور را خنثى کند. ظاهراً انواع تعویذهایی که به شکل یا با تصویر چشم ساخته میشوند (نک : وسترمارک، همانجا؛ هدایت، 15؛ ER, I/ 244؛ اسدیان، 177)، نیز با باور به چنین سازوکاری به کار گرفته میشوند.
شیء دیگری که به ویژه در میان جوامع مسلمان (به ویژه در شمال افریقا و سوریه و فلسطین) رواج دارد، انواع تعویذ به شکل کف گشودۀ دست است (وسترمارک، 49؛ اسپونر، 315-316؛ نیزنک : ه د، پنجه). همین نوع تعویذ در میانکلیمیان اروپای شرقی ــ اشکنازیها ــ نیز دیده میشود (جودائیکا، همانجا).
استفاده از چیزهای پلید و «نجس» هم نوعی دیگر از تعویذ بوده است که اصطلاحاً به آن «تنجیس» میگفتهاند. مثلاً اعراب جاهلی از کهنۀ حیض زنان و استخوان مردگان برای حفاظت کودکان از آفات جن و ارواح شریر و چشم زخم استفاده میکردند (نک : ه د، 11/ 193).
گونۀ دیگر، تعویذهای نوشتاری هستند که حاوی نام، یا عباراتیاند که آنها را واجد قدرت قدسی، یا جادویی میپندارند (نک : ER, I/ 243). این تعویذها ممکن است به صورتهای گوناگونی درست شوند، مثلاً صابئین مندایی برای دور ماندن از اشرار و ارواح خبیث، دعاهایی (به نام زَرزَتا) را روی ظروف سفالی مینوشته، و آنها را در آستانۀ خانه دفن میکردهاند (عربستانی، 35-36). در سنت اسلامی هم میتوان به نمونههای بسیاری از این دست تعویذها اشاره کرد: گردن بند «الله» و «و ان یکاد» که برای محافظت آویخته میشود، لوحهای «و ان یکاد» که بر دیوار و سردر منازل نصب میکنند، و نیز «قلعۀ یاسین»، پارچهای که دور تا دورش سورۀ یاسین نوشته شده است و سوراخ بزرگی در میان دارد که فرد مورد نظر را از آن عبور میدهند. همین طور انواع ادعیه و حرزها که روی رقعههایی مینویسند و بر جامه ــ به صورت آشکار یا پنهان ــ میآویزند (نک : قمی، جم (. این گونه تعویذها مرتبطاند با نگرشی اسطورهای دربارۀ قدرت کلمات، همسانی نام با صاحب نام، و اثر کلمات بر قلمروی از کائنات (نک : کاسیرر، 94-96).
در موارد بسیار، کلمات و اوراد به طور شفاهی به منزلۀ تعویذ به کار میروند. این گونه تعاویذ، در سنت اسلامی به وفور در کتب دعایی مثل مجمع الدعوات و باقیات صالحات یافت میشوند. همین طور در فرهنگهای دیگر نیز اینگونه از تعاویذ کاربرد دارند، مثل پاریتاها در فرهنگ بودیسم تراوادایی (ER, XV/ 463 ff.)؛ هر چند در بسیاری موارد از این دعاها به صورت مکتوب استفاده میشود (ERE, III/ 393).
تمرکز بر قدرت اصوات مکتوب، منجر به اعتقاد به قدرت حروف و معادل عددی آنها به حساب ابجد شده، و جداول حرفی یا عددی را شکل داده است. مثلاً تعویذ محافظت از غضب بزرگان که به شکل جدولی 16 خانه، حاوی اعداد یک، دو و 5 رقمی است (اسدیان، 172)؛ تعویذ برای مصون ماندن از آبله که جدولی عددی متشکل از 16 خانه است (عبدالمطلب، 11)؛ تعویذهایی برای تسهیل زایمان به شکل جداول 9 خانۀ حرفی و نیز جدول عددی متناظر آن که از معادل ابجدی همان حروف درست شده است (غزالی، 315).
باور به تأثیر کلمات و حروف مقدس سبب پدید آمدن انحرافاتی نیز در حوزۀ فرهنگ عامه شده است؛ مثلاً در برخی از بازارهای افریقای مرکزی روزنامههای کهنه به زبان عربی را کسبۀ مسلمان برای تبرک و ساختن تعویذ به مردم میفروشند، با این تلقی که چون خط روزنامهها عربی است [و عربی زبان قرآن است]، پس متنی مقدس است (لانتیه، 295، 297).
تصاویری نیز که مقدس یا جادویی تلقی میشوند، به اشکال گوناگونی برای تبرک (ه م) و محافظت به کار میروند. شمایل دینی و تصاویر مکانهای متبرکه، به شکل زیور، یا کتیبه، و نصب اشکال روی ساختمان، یا آویختن آنها از وسایل نقلیه به عنوان تعویذ به کار میروند. از نمادهای دینی هم به صورت تعویذ استفاده میشود. مثل دارانا یانترا در هندوئیسم که یکی از انواع یانترا (طرحهای هندسی که برای نیایش ومراقبۀ درونی به کار میروند) است (ER, XV/ 500-501) و نیز ستارۀ 6 پَر (سپر داوود) در نزد کلیمیان (همان، I/ 245).
همچنین برخی رفتارها و آداب آیینی مانند ریختن خون حیوان (قربانی) (همایونی، 337)، تُف کردن و استعمال بخور (اسپونر، 316)، نیز دود کردن اسفند (نک : نفیسی، 33-34؛ آقا جمال، 27)، خط کشیدن دور خود و نوشتن حروف در درون این خطوط (طوخی، 53)، را نیز میتوان در زمرۀ اعمال پناه جستن و استعاذه، به معنای کلی، قرار داد. اگر چه نمیتوان آنها را تعویذ در معنای خاص ــ به عنوان یک شیء ــ در نظر آورد.
تعویذ و گفتمان دینی
نظر به دلالتهای جادویی آشکاری که در تعویذ وجود دارد، همواره تفکیک تعویذهای رحمانی از شیطانی در گفتمان دینی میتوانسته است موضوعیت یابد. اشعیای نبی به سختی از زنانی که زیور و تعویذ به کار میبرند، انتقاد میکند (اشعیاء، 3: 20). در عین حال در سفر تثنیه اشارۀ صریحی به نوشتن سخنان خداوند و نصب آن به خود و آستانۀ خانه شده است (6: 6-9). این اشارات منجر به درست شدن تعویذهایی به نام مزوزا (استوانههای کوچک حاوی بخشهایی از اسفار خمسه که به چهارچوب در نصب میکردند) و تفیلین (بازوبند و سربندی که هنگام نماز صبح استفاده میکردند) هم شدهاند (ER، همانجا). همین طور در سنت عرفانی مرکابه ــ که از کهنترین سنتهای عرفـانی یهودی است ــ استفادۀ سالک از تعویذها و طلسمها برای محفوظ ماندن از شر شیاطین و ارواح خبیث در مسیر نیل باطنی به سریر الاهی توصیه شده است (پونسه، 57).
عبارات بسیاری در اوستا برای مقابله با موجودات شریر آمده است و حتى پارهای از آنها امروزه نیز به کار میروند (ERE, III/ 448). نظام کیهـان شناختی اوستـایی ــ که جهان را مملو از ارواح و موجودات شریر میداند ـ راههای مقابله با آنها را هم نشان میدهد (همانجا). اما در اوستا نشان اندکی از تعاویذ به صورت شیء وجود دارد. نمونهای مشخص از این دست در «بهرام یشت» (کردۀ چهاردهم، عبارات 34-36) آمده است که مالیدن پر مرغ «وارغن» به بدن را باعث دفع جادوی بدخواهان، و نیز همراه داشتن استخوان یا پَرِ همین پرنده را مانع تسلط و پیروزی کسی بر حامل آن دانسته است. به هر حال در میان ایرانیان باستان محتملاً تعاویذی رواج داشته است، چنان که تعویذ دفع گزندگان را که به نقل از بیرونی ( الآثار، 229-230) ایرانیـان بـه کار میبردهاند ــ و حاوی اسامی یـزدان، جم، و فریدون است ــ پژوهشگرانی دلالت بر تأثیر سنت تعاویذ در ایران پیش از اسلام و نیز کاربرد آن در دوران اسلامی دانستهاند (نک : ه د، 11/ 190؛ دانشنامه...، 7/ 570).
در گفتمان اسلامی بدواً به صراحت، تمائم و نَفرات ــ تعویذها وطلسمـاتدورۀ جـاهلـی ــ نفیمیشـونـد (EI2, X/ 177؛ نیز نک : نوری، 572-575). در قرآن کریم حدود 17 بار واژههایی مشتق از ریشۀ «ع وذ» به کار رفته که بجز یکبار ــ که دربارۀ استعـاذۀ برخی از انسانها به جـن است (جن/ 72/ 6) ــ همگی بر پناه جستن به خداوند دلالت دارند، و به طور خاص دو سورۀ معوذتان به پناه جستن به خداوند از شر حاسدان، افسونها و وسوسهگران امر میکند؛ از این رو در این سورهها کارکرد استعاذه به خداوند شبیه به کارکردی است که عامۀ مردم برای تعاویذ قائلاند. در روایات نبوی نیز قرائت معوذتین و معوذات (معوذتین به اضافۀ سورۀ اخلاص) و دمیدن به کف دست و مسح بدن با آن، برای برکت، شفا و محافظت قید شده است (ناصف، 4/ 27- 28). با توجه به وجود این مستندات قرآنی و روایی، استعاذه به خداوند و استفاده از آیات قرآن، و آنچه از اینها مشتق شود، در سنت راست کیشی دینی مشروعیت یافتهاند، به این ترتیب تعاویذی که با نام خدا باشند، از زمرۀ دعوات تلقی میشوند و مشروعیت دارند (برای توضیح، نک : ه د، استعاذه).
اما تعویذهای بینام خدا، هر چند هم مؤثر باشند، الزاماً شرعی نیستند (یواقیت...، 201)؛ و در صورتی که افسونها و تعاویذ حاوی کلمات کفرآمیز و ناسزا باشند، جادوی محض، استعانت محض و استعانت به شیطان قلمداد میشوند و حرام خواهند بود (همان، 201-202). پس در گفتمان اسلامی، تفکیکی اگر چه نه کاملاً واضح، میان تعاویذ الاهی و غیرالاهی گذاشته میشود، و در حالی که مجموعۀ دعوات بسیاری به عنوان حرز و تعویذ مشروع در سنت اسلامی پدید آمدهاند (به عنوان نمونه به ویژه در مجموعه معارف شیعی، نک : ابن طاووس، عبدالمطلب، قمـی، جمـ )، امـا همـواره دانش طلسمات و تعاویذ ــ یا لیمیا (کاشفی، 3) ــ بـه عنوان بخشی از علوم خفیه که از اشتغالات گروههای مرموز بوده است، مورد سوءظن قرار داشته، و در کنار راست کیشی اسلامی حوزهای مبهم و مشکوک را تشکیل میداده است.
مآخذ
آقا جمال خوانساری، محمد، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، 1349ش؛ ابن طاووس، علی، مهج الدعوات و منهجالعبادات، بیروت، 1399ق/ 1979م؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358ش؛ اوستا؛ بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛ همو، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1318ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1382ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ طوخی، عبدالفتاح، اغاثة المظلوم، قاهره، 1378ق؛ عبدالمطلب بن غیاث الدین محمد، مجمعالدعوات کبیر، تهران، 1353ق؛ عربستانی، مهرداد، تعمیدیان غریب، تهران، 1383ش؛ عهد عتیق؛ غزالی، محمد، المنقذ من الضلال، به کوشش عبدالحلیم محمود، قاهره، 1392ق/ 1972م؛ قرآن کریم؛ قمی، عباس، «باقیات صالحات»، همراه مفاتیح الجنان، تهران، 1329ش؛ کاسیرر، ارنست، فلسفۀ صورتهای سمبلیک، اندیشۀ اسطورهای، ترجمۀ یدالله موقن، تهران، 1378ش؛ کاشفی، حسین، اسرار قاسمی، تهران، مروی؛ لانتیه، ژاک، دهکدههای جادو، ترجمۀ مصطفى زنجانی، تهران، 1373ش؛ المنجد، بیروت، 1973م؛ موللی، کرامت، مبانی روان کاوی فروید ـ لکان، تهران، 1383ش؛ ناصف، منصور علی، التاج، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ نفیسی، سعید، «چهارشنبه سوری»، سالنامۀ کشور ایران، تهران، 1333ش، س9؛ نوری، یحیى، اسلام و عقاید و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، 1354ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش؛ یواقیت العلوم و دراری النجوم، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1364ش، نیز: