گاو بنی‌اسرائیل

گاو بنی‌اسرائیل، گاو ماده‌ای که به دستور خدا برای زنده کردن فردی از بنی‌اسرائیل که درباره قاتل او اختلاف شده بود، ذبح شد. به دستور خدا بخشی از آن‌ را بر جنازه مقتول زدند، او زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد.

قرآن این ماجرا را نشانه‌ای از معاد (زنده شدن مردگان) دانسته است. سوره بقره به جهت دربرداشتن این داستان، «بقره (گاو ماده)» نامیده شده است. بنابر آیات قرآن، بنی‌‌اسرائیل پی در پی از خصوصیات این گاو می‌پرسیدند. به همین دلیل، این ماجرا را نمونه‌ای از بهانه‌‏جویى‌های بنى‌‌اسرائیل دانسته‌اند.

کلیات

گاو بنی‌اسرائیل به ماجرایی اشاره دارد که برای زنده شدن فردی از بنی‌اسرائیل که درباره قتلش اختلاف شده بود، گاو ماده‌ای ذبح شد تا با زدن قسمتی از آن به بدن مرده، قاتل خود را معرفی کند. این ماجرا در آیات ۶۷ تا ۷۳ در سوره بقره نقل شده است. سوره بقره به جهت دربرداشتن داستان این ماجرا، «بقره (گاو ماده)» نامیده شده است.

شرح ماجرا

پیرمرد ثروتمندی در میان بنی‌اسرائیل بود که برخی از اقوامش به طمع ارث، او را کشتند و جنازه او را در نزدیکی محله یکی از اسباط بنی‌اسرائیل انداختند و خود فریاد خونخواهی او را سر دادند. آن‌ها گفتند حاضرند دیه او را بگیرند تا قتل را بر گردن آن سِبط از بنی‌اسرائیل نیندازند. در نهایت اختلاف پدید آمد و برای حل آن نزد حضرت موسی(ع) رفتند. او دستور داد که گاو ماده‌ای را ذبح کرده و بخشی از آن‌را به بدن مرده بزنند تا او زنده شده و قاتل خود را معرفی کند. بنی‌اسرائیل گمان کردند که موسی(ع) آن‌ها را مسخره می‌کند. بنی‌اسرائیل این گاو را به قیمت گزاف خریدند. پس از ذبح گاو، قسمتى از آن را به مقتول زدند. فرد مقتول، زنده شد و فردی را که خود را خون‌خواه وی نشان می‌داد، به عنوان قاتل معرفی کرد.

این واقعه را به جهت زنده شدن مُرده توسط خداوند، معجزه دانسته‌اند و قرآن آن‌را نشانه‌ای از زنده شدن مردگان دانسته است.

گزارش تورات

در تورات آمده که اگر فردی کشته شد و قاتل او معلوم نبود. بزرگان شهر باید گوساله جوان ماده‌‌ای که با آن شخم زده نشده را در کنار رودی سر ببرند. سپس بزرگان شهر بیایند و دست بر آن آب بزنند و بگویند نه آن شخص را کشته‌اند و نه کشتن او را دیده‌‌اند. با این کار گناه آن قتل از آن‌ها بخشیده می‌شود. برخی مفسران، این نقل تورات را اشاره به همین داستان قرآنی دانسته‌اند.

نشانه‌های گاو بنی‌اسرائیل

در این واقعه بنی‌اسرائیل چندین مرتبه از خصوصیات آن گاو پرسیدند و این درخواست آنان و پاسخ از طرف خداوند، چند مرتبه تکرار شد. به همین جهت این داستان را از نمونه‌های بهانه‌جویى بنى‌اسرائیل دانسته‌اند که در قرآن به آن اشاره شده‌است.علامه طباطبایی در المیزان تصریح دارد که بنی‌اسرائیل چون دیگر نتوانستند بهانه ای برای اطاعت امر الهی پیدا کنند و تمام بهانه یشان تمام شد از سر ناچاری و اضطرار مجبور به پذیرش شدند به همین دلیل قرآن فرموده «فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ» ترجمه:پس آن را سر بريدند، و چيزى نمانده بود كه نكنند.

مشاهده آیه در سوره


این گاو به جهت سوالات پی در پی بنی‌اسرائیل در چند مرحله با این صفات معرفی شد: نه پیر و از کار افتاده، و نه خیلی جوان زرد يک دست، كه رنگ آن، بينندگان را شاد سازد، نه براى شخم زدن رام شده و نه براى زراعت آبكشى كند، از هر عيبى دور باشد، و هيچ رنگ ديگرى در آن نباشد.

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۵۹ و ص۳۰۱.
  2. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۹۹.
  3. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۲۶.
  4. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۲.
  5. سوره بقره، آیه۷۲.
  6. حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۲۰؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۳۹.
  7. سوره بقره، آیه۶۷.
  8. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۴۴.
  9. سوره بقره، آیه۷۳.
  10. فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۸۴.
  11. سوره بقره، آیه۷۳.
  12. تورات، تثنیه، فصل۲۱، آیات ۱-۹.
  13. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۰.
  14. سوره بقره، آیات ۶۸-۷۱.
  15. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۳۰۱.
  16. طباطبایی، المیزان، ج۱ ، ص ۲۰۲.
  17. سوره بقره، آیه۶۸.
  18. سوره بقره، آیه۶۹.
  19. سوره بقره، آیه۷۱.
  1. فلما تم عليهم البيان ولم يجدوا ما يسألونه قالوا الآن جئت بالحق قول من يعترف بالحقيقة بالالزام والحجة من غير أن يجد إلى الرد سبيلا ، فيعترف بالحق إضطرارا ، ويعتذر عن المبادرة إلى الانكار بأن القول لم يكن مبينا من قبل ، ولا بينا تاما. والدليل على ذلك قوله تعالى : فذبحوها وما كادوا يفعلون.

منابع

  • تورات.
  • حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دارالعلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.