پرسش:چرا ابوذر را نماد مسلمان انقلابی میدانند؟
صراحت ابوذر در بیان حقایق و امر به معروف او نسبت به برخی صحابه و خلفا، او را تبدیل به نماد مسلمان انقلابی و مبارز کرده است. شجاعت از برجستهترین ویژگی ابوذر غفاری دانسته شده و بهگونهای این ویژگی در وجود او بود که برخی او را تنها، فردی جنگجو و انقلابی میشناسند. ابوذر پس از پذیرش دین اسلام، با اینکه پیامبر او را توصیه به مخفی کردن مسلمانی در میان مشرکان کرده بود، اما شوق او به اسلام و پیامبر(ص)، او را به آشکار کردن عقیدهاش در میان مشرکان کشاند.
بر اساس منابع تاریخی، بعد از گفتن شهادتین در میان مشرکان، مورد حمله مردم قرار گرفت. نقل کردهاند که عباس عموی پیامبر(ص) او را از دست آنها نجات داد چنانکه گفته شده که اگر عباس نبود، مشرکان، ابوذر را کشته بودند.
در زمان خلیفه دوم از جمله کسانی بود که به دستور عمر درباره منع نگارش حدیث بیاعتنا بود و به دلیل نقل حدیث بود که گفتهاند با چند نفر دیگر در زمان عمر زندانی شد.
ابوذر در زمان خلیفه سوم، با دستورات او که بر خلاف روش پیامبر(ص) بود مخالفت میکرد. او فرمانهایی را که ناقض دستورات پیامبراسلام(ص) باشد را نمیپذیرفت و مدام مقابل تغییر در سنت آخرین فرستاده خدا میایستاد. اعتراضهای ابوذر به عثمان آنقدر بالا گرفت که خلیفه او را به شام و ربذه تبعید کرد. ابوذر در ذیالحجه سال ۳۲ قمری و در زمان خلافت عثمان در ربذه از دنیا رفت.
اظهار اسلام میان مشرکان برخلاف توصیه پیامبر(ص)
ابوذر پس از پذیرش اسلام، از طرف پیامبر(ص) به پنهان کردن دین و بازگشت به قبیله خویش تا هنگام رسیدن فرمان هجرت، توصیه شد. اما شوق او به اسلام و پیامبر(ص)، او را به آشکار کردن عقیده در میان مشرکان کشاند.
ابوذر پیش از بازگشت به قبیله خود، قسم خورد تا اسلام را به گوش مردم برساند. او به دنبال این تصمیم، هنگامی که قریش در مسجد الحرام در حال گفتوگو بودند وارد مسجد شد و با صدای بلند فریاد زد: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ. بعد از گفتن شهادتین، مردم به او حمله کرده و آنقدر او را زدند تا از هوش رفت.
خبر به گوش عباس عموی پیامبر(ص) رسید. او فورا به مسجدالحرام آمد و برای این که بتواند او را از دست مشرکان نجات دهد به آنان گفت که شما بازرگانید، راه تجارتی شما از میان طایفه غِفار میگذرد و این جوان از آن قبیله است. اگر او کشته شود، تجارت شما به خطر میافتد و هیچ کاروانی نمیتواند از میان این قبیله عبور کند. بعد از سخنان او، قریشیان دست از ابوذر برداشتند ولی ابوذر که جوان انقلابی و مبارز بود، فردای آن روز دوباره وارد مسجد شد و شعار خود را تکرار کرد. قریشیان دوباره او را کتک زدند. این بار نیز عباس او را با همان تدبیر روز قبل، از دست آنها نجات داد چنانکه گفته شد اگر عباس نبود، مشرکان ابوذر را کشته بودند.
حقطلبی بعد از پیامبر(ص)
پس از رسول خدا(ص) همه افراد مرتد شدند و دست از علی(ع) کشیدند مگر سه نفر؛ سلمان، ابوذر و مقداد. برای عمار هم تردیدی عارض شد اما برگشت
شجاعت، برجسته ترین ویژگی ابوذر غفاری دانسته شده است. بهگونهای این ویژگی در وجود او بود که برخی او را تنها، فردی جنگجو و انقلابی میشناسند.
بنابر نقلهای تاریخی، بعد از رحلت پیامبر(ص)، ابوذر از مدافعان امامتِ امام علی(ع) بود. به تعبیر امام باقر(ع)، او یکی از سه نفری بود که بر دستورات پیامبر(ص) استوار ماند. بر اساس منابع تاریخی، ابوذر بعد از پیامبر(ص) با ابوبکر بیعت نکرد و نقل شده است که همراه برخی دیگر از صحابه، از علی(ع) میخواست تا برای گرفتن حق خود بهپا خیزد.
دفاع از خلافت امام علی(ع)
هنگامی که ابوبکر خود را خلیفه مسلمانان معرفی کرد، دوازده نفر از صحابه پیامبر به او اعتراض کردند. هر یک جملاتی را گفتند تا آنکه ابوذر به آنان اعتراض کرد که خلاف بزرگی را مرتکب شدید. او به آنان یادآوری کرد که رسول الله(ص)، علی بن ابیطالب را خلیفه بعد از خود معرفی کرده است. ابوذر رو به آنان گفت که شما همچون امتهای گذشته که پس از درگذشت پیامبرانشان، گفتههای آنان را فراموش کرده، دستورها و وصیتهای پیامبرشان را ترک کردند و منحرف شدند، وصیتهای پیامبرتان را ترک کردید و دین او را تحریف کردید.
در زمان خلفا
دلیل اعتراضهای ابوذر به عثمان چه بود؟ |
ابوذر در دفاع از حق امام علی(ع) بر ولایت، در آغاز از بیعت با ابوبکر سرباز زد. او در زمان خلیفه دوم از کسانی بود که به دستور عمر درباره منع نگارش حدیث بیاعتنا بود و به خدا قسم میخورد که اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا(ص) نقل حدیث نکنم، ترک سخن گفتن از پیامبر(ص) را نخواهم کرد. به دلیل نقل حدیث بود که ابوذر با چند نفر دیگر در زمان عُمَر زندانی شدند.
واکنش عثمان و تبعید به شام
زندگی ابوذر در زمان خلیفه سوم سمت و سویی انقلابی پیدا کرد. او فرمانهایی را که ناقض دستورات پیامبراسلام(ص) باشد را نمیپذیرفت و مدام مقابل تغییر و تبدیل در سنت آخرین فرستاده خدا میایستاد.
ابنابیالحدید(۱۱۹۱-۱۲۵۸م) شارح نهج البلاغه نقل میکند که عثمان مبالغ زیادی از بیت المال به اطرافیان خود از جمله مروان بن حکم، زید بن ثابت و دیگران بخشید. به گفته او ابوذر در کوچه و خیابان فریاد میزد و اعتراض میکرد تا اینکه عثمان، او را از مدینه اخراج و به شام تبعید کرد.
ابوذر در شام هم دست از مبارزه بر نداشت. نقل کردهاند هنگامی که معاویه کاخ سبز را در دمشق میساخت به او اعتراض میکند که اگر این خانه را از مال خدا ساختهای، خیانت است و اگر از مال خود ساختهای، اسراف است. اعتراض ابوذر به عملکرد معاویه در شام را سبب نامهنگاری معاویه به عثمان و اعتراض به رفتار ابوذر در شام دانستهاند.
علامه مجلسی(۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) در بحار الانوار نقل کرده است که عثمان، بعد از مدتی که ابوذر را تبعید به شام کرد، دوباره به مدینه بازگرداند. نقل شده است که ابوذر بعد از برگشت از شام نیز ساکت نماند و اعتراضهای شدیدی نسبت به عثمان کرد.
تبعید به ربذه و وفات
ابوذر بعد از بازگشت به مدینه، با عثمان دیدار کرد و به انتقاد از حکومت او پرداخت. به گفته ابنابیالحدید، عثمان که از اعتراضهای ابوذر عصبانی بود، حکم تبعید او را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، به ربذه صادر کرد. اعتراض ابوذر به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دینداری را سبب تبعیدش به ربذه ذکر کردهاند.
طبق نقل ابنکثیر، ابوذر در ذیالحجه سال ۳۲ قمری و در زمان خلافت عثمان در ربذه از دنیا رفت. پس از آن، عبدالله بن مسعود و برخی از یارانش از جمله حجر بن ادبر، مالک اشتر، و جوانانی از انصار که از آنجا میگذشتند، به غسل و کفن کردن او پرداختند و عبدالله بن مسعود بر پیکرش نماز خواند. شرح حال گفتگو بین ابوذر و عثمان و تبعید به ربذه در بسیاری از کتب تاریخی آمده است.
پانویس
- ↑ ابنعبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۲۶؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۵؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۷.
- ↑ ابنعبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۲۶؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۲۶؛ ابنعبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۴؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۷۰؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۵؛ مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۲۸.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۲۶؛ ابنعبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۴؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۷۰؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۵؛ مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۲۸.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۵.
- ↑ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۱۰.
- ↑ سیدنژاد، اسوههای جاویدان: سیری در زندگانی اصحاب وفادار پیامبر اکرم(ص)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ ، راسخون.
- ↑ سیدنژاد، اسوههای جاویدان: سیری در زندگانی اصحاب وفادار پیامبر اکرم(ص)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ ، راسخون.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۷۵–۷۷؛ موسوی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۲۵.
- ↑ شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۷۵–۷۷؛ موسوی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۲۵.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۷۵–۷۷؛ موسوی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۲۵.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۷۵–۷۷؛ موسوی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۲۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ موسوی بیرجندی، منع کتابت و انتشار حدیث و سنت نبوی، مجله معرفت، ۱۳۸۱ش، شماره۵۲.
- ↑ ابنحبان، المجروحین، دارالباز، ج۱، ص۳۵.
- ↑ بریری، ، خبرگزاری مهر.
- ↑ بریری، ، خبرگزاری مهر.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۲۵۶.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۲۵۶.
- ↑ مسعود، تحلیل و بررسی اندیشه و باورهای دینی ابوذر غفاری، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، شماره ۱۴؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۷۶.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵۴۲؛ ابنالفقیه، البلدان، عالم الکتب، ص۴۴۲-۴۴۳؛ حاج شریفی، سیمای ابوذر غفاری، ۱۳۶۹ش، ص۲۷۰.
- ↑ مسعود، تحلیل و بررسی اندیشه و باورهای دینی ابوذر غفاری، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، شماره ۱۴؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۷۶؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۶.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۶.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ ابنسعد، طبقات ابنسعد، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۲۶ - ۲۲۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۳۶.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۲۵۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۳۶؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۷۶.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۲۵۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۳۶؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۷۶.
- ↑ ابنکثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ۱۹۸۶م، ج۷، ۱۶۵.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۳؛ ابنخیاط، طبقات خلیفه، ۱۴۱۴ق، ص۷۱؛ ابنحبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۵۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۷۱-۱۷۲؛ ابنسعد، طبقات ابنسعد، ۱۴۱۰، ج۴، ص۲۲۶ - ۲۲۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۳۶.
منابع
- ، راسخون، تاریخ درج مطلب: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: 3 دی ۱۴۰۰ش.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله مرعشی، ۱۴۰۴ق.
- ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابنالفقیه، احمد بن محمد، البلدان، بیجا، عالم الکتب، بیتا.
- ابنحبان، محمد بن احمد، الثقات، بیجا، موسسة الکتب الثقافیة، ۱۳۹۳ق.
- ابنحبان، محمد بن احمد، المجروحین، تحقیق: محمود ابراهیم زاید، مکه، دارالباز، بیتا.
- ابنخیاط، خلیفه، طبقات خلیفة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
- جمعی از نویسندگان، تحلیل و بررسی اندیشه و باورهای دینی ابوذر غفاری، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، ۱۳۹۹، شماره ۱۴.
- جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۹۱ش.
- حاج شریفی، محمد رضا، سیمای ابوذر غفاری، قم، نشر مرتضی، ۱۳۶۹ش.
- خلیلی تیرتاشی، نصرالله، ، مجله معرفت، ش۷۷.
- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵ش.
- سیدنژاد، سیدرضی، اسوههای جاویدان: سیری در زندگانی اصحاب وفادار پیامبر اکرم(ص)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدنی، علیخان بن احمد، الدرجات الرفیعه، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۹۸۳م.
- موسوی بیرجندی، سیدحسین، منع کتابت و انتشار حدیث و سنت نبوی، مجله معرفت، ۱۳۸۱ش، شماره۵۲.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، ۱۳۵۸ق.
آیا میدانستید که... | جدیدترین پرسشها |
درگاه:پرسش/آیا میدانستید |
|