گویش سبزواری
گویش سبزواری به دلیل قدمت و زنده بودن واژهها، اصیلترین گویش فارسی خراسانی است. زبان شناسان گویش سبزواری را عصاره زبان فارسی دری و تاثیرگذارترین گویشِ این زبان می دانند. با سپری شدن بیش از هزار سال از نگارش کتاب تاریخ بیهقی، بسیاری از اصطلاحات این کتاب همچنان توسط مردم سبزوار به کار میرود. دانش واژههای گویش سبزواری که در شهرستان های سبزوار، بردسکن، ششتمد، داورزن، خوشاب، جغتای، جوین، اسفراین، دهستان فرومد شهرستان میامی، دهستان های خوارتوران و بیارجمند شهرستان شاهرود و روستای سبزواری ها در شهرستان آزاد شهر رواج دارد، بر گرفته از واژههای قدیمی زبان فارسی و زبان فارسی دری است. این گویش، تنها گویش فارسی خراسانی است که علاوه بر استان خراسان در سایر استان های ایران نظیر سمنان و گلستان نیز گویشور دارد. به دلایل تاریخی واژههای گویش سبزواری هنوز اصالت فارسی خود را حفظ کردهاست و کمتر از لغات دخیل در آن استفاده شدهاست. مردم روستاهای سبزوار هم به همین گویش صحبت میکنند. این گویش زنده بوده و قدمت آن گاهی به دوران ایران باستان و گویشهای رایج در آن زمان میرسد و اکنون نیز بهطور روزمره در محاوره بین مردم به کار میروند. این گویش با گویش یزدی کمی شباهت دارد اما اصالت این گویش آن را از گویش یزدی متمایز میسازد.
گویش سبزواری | |
---|---|
زبان بومی در | ایران |
منطقه | استان خراسان رضوی، استان سمنان، استان خراسان شمالی و استان گلستان |
فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
گویش بودگی
زبان شناسان گویش(dialect) را چنین تعریف کرده اند: «گونه ای زبانی که در سه سطح آوایی،نحوی و واژگانی، نسبت به هنجارهای گونه معیار یک زبان، انحراف و واگرایی از خود نشان دهد. بدیهی است در موقعیت های متفاوت، انحراف در هریک از این سطوح می تواند نسبت به دو سطح دیگر دارای درجه و برجستگی بیشتری باشد». براین اساس زبان شناسان سبزواری را گویش دانسته اند و نه لهجه(accent)
ثبت در فهرست میراث ناملموس سازمان میراث فرهنگی کشور
گویش سبزواری به عنوان اصیلترین گویش فارسی خراسانی، در سال ۱۴۰۰ در فهرست میراث ملی ناملموس سازمان میراث فرهنگی کشور ثبت گردیدهاست. این گویش تنها گویش فارسی خراسانی است که در فهرست یادشده به ثبت رسیدهاست.
اصطلاحات
فارسی | سبزواری | نحوهٔ تلفظ |
---|---|---|
سایه | اَیاس | Ayass |
شبح | پرهو | per heaw |
سنگینی | هنگوو | hen gow |
یواشکی | خپنه | khepana |
نفخ | دمیش | demesh |
آرنج و سقلمه زدن | زنگیچه | zengichah |
پدر | پییر | piyar |
مادر | مار | Mar |
چانه | چنق | chenagh |
پدر بزرگ | باکلو | bakklu |
مادر بزرگ | ننه کلو | nanaklu |
مارمولک | کلپسه | kelpasa |
زنبور | دند | dend |
بشین | باخسب | Ba khosb |
(صوت تعجب) | یووک | yook |
حیاط | حولی | Havli |
یاکریم | موساتقی | mosatteghi |
فَک | زبک | zebak |
بشین | بیشی | Beyshi |
داس بزرگ | بایتی | bayti |
گنجشک | چُغوک | choghok |
دهان | کلف | Kelaf |
میمون | هندین | handina |
پاره شده است | بوکورچیه | bokorchiya |
ضربالمثلها
سبزواری | فارسی | مورد استعمال |
---|---|---|
اِز جِغْن مَتِرس که او مَرَ بوم به بوم / اِز نرمَ بتِرس که او مِنَ کار تُمُوم | از جغد نترس که از این بوم به اون بوم میپرد از کبوتر بترس که کار را تمام میکند | در مورد افراد پرادعایی به کار میرود که برخلاف افراد کم ادعا در عمل کاری از پیش نمیبرند |
مِهمون غُروب موندِنیس | مهمانی که غروب وارد بشود حتماً شب ماندنی است | اظهارنظر افراد باتجربه و کهنسال است در مواقعی که سخن از مهمان بی وقت و مهمانی رفتن پیش میآید |
مورچَه وِر رَد چِربی راه مَره | مورچه به دنبال چربی راه میرود | در مورد افراد سودجو و پولپرستی که هیچگونه تعهدی نسبت به اجتماعی و صفات عالی بشری ندارند. به کار میرود |
مو اِز اِسیا مِیمُ ای مِگَه نوبَتِت نیس | من از آسیاب میآیم این شخص میگوید نوبت تو نیست | زبان حال کسی است که نسبت به امری یقین کامل دارد ولی دیگران با آگاهی کمی که دارند حرف او را نقض میکنند |
نِه بِل مَزنَه نِه پیه اِنگور مُخرَه دِسایه | نه بیل میزند نه پایه، انگور میخورد در سایه | در مورد افراد خوش گذران که از دست رنج دیگران استفاده میکنند، به کار میرود |
وقتی فکر نون گُُربَر مینی میش خَنَتِ خُراب مِنَ | وقتی فکر غذای گربه را می کنی موش خانه شما را خراب می کند | در مورد افرادی به کار میرود که باید در رابطه با کاری هزینه کنند اما از این کار خودداری میکنند در نتیجه در آینده ضمن پشیمانی مجبور میشوند چند برابر بیشتر هزینه کنند. |
نون نَدَرَه باخرِه پیاز موخرَه اِشتِها واگنِه | نان ندارد که بخورد پیاز میخورد تا اشتها باز کند | در مورد افراد پرتوقعی به کار میرود که سطح تمایلات و خواستههایشان بسیار بالا ولی امکانات و توانایی شان بسیار کم است |
نَوکِردَه قُبار نَمیشنَسَه بابارِ | نوکرده قبا را، نمیشناسد بابا را | در مورد افراد تازه به دوران رسیده که دوستان قدیم و ولینعمتان خود را به دیده تحقیر مینگرند به کار میرود |
نِه دُزد باش نِه دُزدزِیَه | نه دُزد باش نه دُزد زَده | در مورد افرادی که زیر بار ظلم میروند یا به حقوق دیگران تجاوز میکنند، به کار میرود |
کِلی دِزِرِ کلاهِ کوریس که وِر مُلاءِ | کچلی در زیر کلاه است و دیده نمیشود ولی کوری برکلا و آشکار است | در مذمت بی سوادی به کار میرود |
کَم باخار کِلپورَه نَخار | کم بخور تا کلپور (داروی تلخ) را برای درمان نخوری | در نصیحت به کم خوری و مذمت پرخوری به کار میرود. |
پیر رَفتی پیر مِش، اِز اَغَل بیری کِش | پیر شدی ای میش پیر، از آغل برو بیرون | همان "(برو به سلاخ خانه، دیگر نوبتت فرا رسیده)" میباشد. |
بوم وِریت بِفْتِه، نوم وِریت نَفتِه | بام بر روی تو خراب شود ولی نام بد بر تو نیافتد | در اهمیت آبرو و اعتبار به کار میرود. |
تِرمَه کُهنَه مَرَه، پِتَوَه نَمَرَه | ترمه کهنه میشود اما پیتوه (پارچه ارزان قیمت که زنان روستایی زیر دامن خود میپوشیدند) نمیشود | در مورد ارزش اصالت بکار میرود |
به دِرَوْ نَمُبْرِنِتْ، هَشَرتِّ که وِنَمِسْتِنِنْ | ممکن است که تو رابه کار درو کردن نبرند، اما داسَت را که از تو نمیگیرند | شانست رو برای پیدا کردن کار (فرصتهای زندگی) امتحان کن، ضرر نمیکنی. |
ویژگیهای منحصر به فرد
یکی از ویژگی های منحصر به فرد گویش سبزواری این است که در گویش سبزواری ۱۴ مصوت وجود دارد اما در زبان فارسی ۶ مصوت وجود دارد. به طور مثال می توان به آی کشیده اشاره کرد که فقط در گویش سبزواری می توان آن را یافت. نکته درخور تامل آنکه زبان اوستایی نیز ۱۴ مصوت داشتهاست. به عبارت دیگر اگر درصد شناخت زبان اوستایی باشیم باید به گویش سبزواری توجه کنیم و این امر از نکات بسیار مهم گویش سبزواری است.
از دیگر ویژگی های منحصر به فرد این گویش می توان به واو مجهول اشاره کرد که تنها در گویش سبزواری وجود دارد. به طور مثال کلمه خواهر در همه کشور «خاهر» تلفظ می شود، اما هنوز در منطقه داورزن سبزوار این واو را تلفظ میکنند. این واو مجهول بازمانده ۲۵۰۰ سال قبل است و حتی تا دوره سعدی در قرن هفتم و هشتم وجود داشتهاست. این واو مجهول به جز داورزن سبزوار در نقاط مختلف کشور تقریباً در شرف ار بین رفتن است.
یکی دیگر از ویژگی های گویش سبزواری وجود یای مجهول در این گویش میباشد که حتی اندیشمندان ایرانی و غربی نظیر مرحوم ملک الشعرای بهار و ژیلبر لازار فرانسوی اذعان نموده اند که این یای مجهول در تمام کشور به جز سبزوار از بین رفته است. این یای مجهول در سبزوار به وفور پیدا میشود. به عنوان مثال در سبزوار به هیچ میگویند هِچ، یا به بیل میگویند بِل، یا در کتاب کلیدر محمود دولت آبادی به جای بیکار از واژه بِکار استفاده شده است. این مورد در زبان اوستایی(با قدمت۲۳۰۰تا۲۷۰۰) نیز وجود داشته و به کار می رفته است. همچنین یای مجهول در شعر مولوی به کار رفته است:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر *** گر چه ماند در نبشتن شر و شیر
هر دو مورد با شیر نوشته میشده است و در نتیجه تا قرن هفتم و هشتم این یای مجهول وجود داشته اما به مرور در زبان فارسی از بین رفته اما در سبزوار همچنان به قوت خود باقی است.
از ویژگیهای مهم دیگر گویش سبزواری می توان به مقاومت این گویش در برابر کلمات زبان های خارجی از جمله کلمات انگلیسی، عربی، روسی، ترکی و … اشاره کرد چرا که به ندرت می توان کلمات خارجی را در گویش سبزواری مشاهده نمود. دراین راستا تمام کلماتی که وارد این گویش شده است به صد مورد نمیرسد. در خصوص واجها نیز باید بیان داشت که هیچ واجی وارد گویش سبزواری نشدهاست،. به عبارت دیگر واجهای گویش سبزوار بکر باقی مانده است. کلمات اوستایی در گویش سبزواری خیلی زیاد است. به طور مثال می توان به واژه دِو (دیو)، جام (کاسه) و یام و … یا کلمه کوف اشاره کرد که در هیچ نقطه از کشور وجود ندارد و فقط در حوزه سبزوار به ویژه داورزن وجود دارد.
یکی از ویژگیهای دیگر این گویش این است که فعلهای ساده و پیشوندی در گویش سبزواری بسیار زیاد است و در زبان فارسی این فعل ها در شرف از بین رفتن است؛ در این زمینه می توان به فعلهای ساده انجیدن به معنی ریز ریز کردن (انجو انجو کو)، تیجیدن (بارا ای لباس بتیجو)، دِویستَن، وِرخِچِلوندن (فشار دادن)، دِندوختَن (شایعه کردن)، خوچوندن (فشار دادن)، وِرتِلِزگین (از جا پریدن)، وِراِمیَن، واکِشیَن (بستن در) و … اشاره نمود.
همچنین در گویش سبزواری نامآواها و صوتهای بسیار زیادی وجود دارد که تعداد زیادی از آن ها در شرف از بین رفتن است. به طور مثال می توان از جقجق (صدای ترشیده ماست)، لقلق (صدای جوشیدن آب)، کرکر، مسمس، زقزق، فشفش، هفهف (صدای سگ) و …. یاد کرد.
از دیگر ویژگیهای گویش سبزواری این است که در این گویش برای هر پدیدهای اسم مجزایی وجود دارد. مثلاً اگر چوب بزرگ باشد از کلمه کنده استفاده می شود یا اگر چوب خیلی کوچک باشد از کلمه خِلَشَه مثل خِلَشِه کبریت استفاده می شود، همین طور اگر چوب تازه باشد و از درخت کنده شده باشند آن را شوش می گویند، یا اگر چوب درخت انار باشد، آن را ترکه می گویند یا مثلاً وقتی چیزی را باد میکند برحسب مورد از فعلهای مختلفی همچون وِرتِلِزگییَن، وِرقُلُپییَن، وِرسُلُمبییَن و … استفاده میشود.
منابع
- ↑ http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/185557
- ↑ دیکشنری آبادیس، لهجه مشهدی
- ↑ http://1mashhad.ir/445/%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF%DB%8C/
- ↑ دیکشنری آبادیس، لهجه مشهدی
- ↑ https://word.helpkade.com/2020/12/15/%D9%85%D8%B9%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87-%DA%86%D9%88%D8%AE%D8%AA/
- ↑ سیدی، مهدی. افول لهجهٔ مشهدی؛ گریز مردمانی گونهگون از گذشتهای همگون، روزنامه شهر آرا،۱۳۹۱
- ↑ امین، سید علینقی، تاریخ سبزوار، به کوشش سید حسن امین، انتشارات دایره المعارف ایران شناسی، ۱۳۸۱
- ↑ نجفیان، آرزو. زبان ها و گویش های خراسان، انتشارات کتاب مرجع، ۱۳۹۱
- ↑ http://www.academia.edu/29394179/_بررسی_یک_واژه_از_دیدگاه_ریشه_شناختی_درگویش_سبزوار_An_Etymological_Survey_of_a_Word_in_Sabzevar_Dialect_In_Persian_2015
- ↑ http://www.academia.edu/29394179/_بررسی_یک_واژه_از_دیدگاه_ریشه_شناختی_درگویش_سبزوار_An_Etymological_Survey_of_a_Word_in_Sabzevar_Dialect_In_Persian_2015
- ↑ پرهیزگار، محمدرضا، «ترجمه کردن در لهجه: ناهی به ترجمه گویش در ادبیات»، مجموعه مقاله های پنجمین کنفرانس زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، به کوشش محمد دبیر مقدم و ابراهیم کاظمی، ۱۳۸۲، ص. ۱۲۷
- ↑ مستعلی پارسا، غلامرضا و همکاران، «فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشا آن» مجله علمی پژوهشی جستارهای ادبی، ش. ۱۷۳، ۱۳۹۰، ص. ۱۶۳
- ↑ http://www.academia.edu/29394179/_بررسی_یک_واژه_از_دیدگاه_ریشه_شناختی_درگویش_سبزوار_An_Etymological_Survey_of_a_Word_in_Sabzevar_Dialect_In_Persian_2015
- ↑ https://www.irna.ir/news/84307621/گویش-سبزواری-در-فهرست-میراث-ناملموس-ملی-ثبت-شد
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳۱ دسامبر ۲۰۲۱. دریافتشده در ۹ ژانویه ۲۰۲۲.
- ↑ «جغد | دانشنامه فرهنگ مردم ایران | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». www.cgie.org.ir. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۰۶.
- ↑ احمدی، محمد ابراهیم، سیمای سبزوار سرزمین سربداران، انتشارات نبوغ، ۱۳۷۵، صص. ۸۶–۸۵
- ↑ http://asrarnameh.com/essays/20063
- لغت نامه لهجه شیرین سبزواری-اسرار نامه
- لهجه سبزواری بایگانیشده در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine
- اصطلاحات لهجه سبزواری - سبزوار نگار
- مادر بزرگ مهربانم، شوکت آغا جهانی مقدم