عصر برنز
تقسیمبندی سهگانه اعصار | ||||||
عصر تاریخی | ||||||
دوره لاتن | نیاتاریخی | |||||
دوره هالشتات | ||||||
عصر آهن | ||||||
پسین | ||||||
میانه | ||||||
پیشین | ||||||
عصر برنز | ||||||
دوران نوسنگی | عصر مس | |||||
نوسنگی با سفال | پیشاتاریخ | |||||
نوسنگی پیش از سفال ب | ||||||
نوسنگی پیش از سفال آ | ||||||
میانسنگی | میانسنگی | |||||
پارینهسنگی | پسین | |||||
میانه | ||||||
پیشین | ||||||
عصر سنگ |
عصر برنز یا عصر مفرغ دورهای در تاریخ پیشرفت بشری است که در روند آن انسانها بیشتر به فلزکاری دست زدند و از شیوههایی برای گداختن مس و قلع و فرایند آلیاژسازی آن و قالبریزی برنز بهره بردند. عصر برنز بخشی از تقسیمبندی سهگانه اعصار که در سال ۱۸۳۶ توسط کریستین یورگنسن تومسن برای طبقهبندی و مطالعه جوامع باستانی و تاریخ پیشنهاد شد. دو دوره پیش و پس این دوره در سامانه یادشده عصر سنگ و عصر آهن میباشند. در تقسیمبندی یاد شده عصر برنز پس از دوره نوسنگی آغاز میگردد؛ ولی در بیشتر بخشهای آفریقا که زیر صحرا جای گرفتهاند پس از دوره نوسنگی مستقیماً عصر آهن آغاز میگردد.
تمدنهای باستانی در عصر برنز
تمدن باستانی بخشی از عصر مفرغ در نظر گرفته میشود، زیرا یا با ذوب مس و آلیاژ کردن آن با قلع، آرسنیک یا فلزات دیگر برنز تولید میگردیده یا اینکه برنز تولیدی در یک منطقه با اقلام دیگری از مناطق دیگر مبادله میگردیده است. برنز نسبت به سایر فلزات موجود در آن زمان سختتر و بادوامتر بود و به تمدنهای عصر برنز اجازه داد تا به واسطه این فناوری مزیتهایی را به دست آورند.
در حالی که آهن بهطور طبیعی فراوان است اما به دلیل نقطه ذوب بالای آن (۱۵۳۸ سلسیوس) تا پایان هزاره دوم پیش از میلاد دور از دسترس عموم قرار داشت. اما نقطه ذوب پایین قلع (۲۳۱/۹ درجه سلسیوس) و نقطه ذوب نسبتاً متوسط مس (۱۰۸۵درجه سلسیوس) آنها را در محدوده قابلیتهای کورههای سفالگری دوران نوسنگی که قادر به تولید دمای بیش از ۹۰۰ درجه سانتیگراد (۱۶۵۰ درجه فارنهایت) بودند قرار میدهد. قدمت این کورهها به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد. در سرتاسر جهان، عصر برنز بهطور کلی از دوره نوسنگی پیروی میکند و دوره کالکولیتیک به عنوان یک دوره گذار عمل میکند.
فرهنگها و تمدنها در عصر برنز در توسعه نوشتار متفاوت بودند. طبق شواهد باستانشناسی، فرهنگهای بینالنهرین (خط میخی) و مصر (هیروگلیف) اولین سیستمهای نوشتاری عملی را توسعه دادند.
خاستگاه
بر سر اینکه خاستگاه اولیه برنز کجا بودهاست بحث است. اما برنزِ قلعی در چندجای مستقل از یکدیگر ساخته میشدهاست. کهنترین جایی که در آن برنز یافت شدهاست ایران و کشور کنونی عراق میباشند و در هزاره چهارم پیش از میلاد؛ ولی شواهدی مبنی بر بهرهگیری از برنز در تایلند در هزاره پنجم پیش از میلاد هم به دست آمدهاست. برنزهای آرسنیکی در هزاره سوم پیش از میلاد مسیح در آناتولی و قفقاز ساختهمیشد. برخی پژوهشگران برنزهای ساختهشده در شمال قفقاز و وابسته به فرهنگ مایکوپ را از نیمه هزاره چهارم پیش از میلاد میدانند که اینگونه میتوان اینها را کهنترین برنزهای ساختهشده در جهان دانست؛ ولی دیگر پژوهشگران این برنزها را ساختهشده در نیمه هزاره سوم میدانند.
عصر برنز در خاور نزدیک باستان
عصر برنز در خاور نزدیک به سه پاره بخش میشود:
- عصر برنز آغازین(EBA)، ۳۵۰۰-۲۰۰۰ (پیش از میلاد)
- عصر برنز میانی(MBA)، ۲۰۰۰-۱۶۰۰ (پیش از میلاد)
- عصر برنز پایانی(LBA)، ۱۶۰۰-۱۲۰۰ (پیش از میلاد)
Persian Bronze Age | |
---|---|
هر یک از دورههای یاد شده خود میتواند به زیرردههایی بخششوند، برای نمونه EB I، EB II, EB III .متالورژی در آغاز در آناتولی در ترکیه کنونی شکل گرفت. سرزمین کوهستانی آناتولی از دید معادن کانیهای قلع و مس پربار است. مس همچنین در قبرس، مصر، بیابان نقب (در فلسطین) و ایران در کناره خلیج فارس استخراج میشد. در آن زمان مس با آرسنیک آمیخته میشد و هنوز هم این فرایند در آناتولی پایدار است. از راه دریا مس را به مصر باستان و میانرودان نیز میبردند.
عصر برنز اولین شواهد شهریسازی به سوی سازماندهی دولت شهرها و اختراع نوشتن شد(دوره اوروک در هزاره پنجم پیش از میلاد). در عصر برنز میانه سیاست جابهجایی مردمان سبب تغییر نقشه خاور نزدیک گردید (آموریها، هیتیها، هوریها، هیکسوسها و شاید بنیاسرائیل). دوره برنز پایانی صحنه جنگ قدرت میان پادشاهیهای نیرومند و خراجگزارانشان بود (مصر باستان، آشور، هیتیها و میتانی). تماس گستردهای با تمدن اژهای پدید آمد که در این میان داد و ستد مس نقش مهمی بازی میکرد. این دوره با واژگونی گستردهای که اثر بسیاری بر خاورمیانه و مدیترانه شرقی گذاشت به پایان رسید. با به پایان رسیدن این دوره عصر آهن در ۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح در آناتولی آغاز شد، جایی که پیش از آن آخرین دوران عصر برنز را پشت سر گذاشتهبود. جابجایی به عصر آهن سبب تحولهای گستردهای در خاورمیانه بود.
عصر مفرغ
عصر مفرغ دومین قسمت از عصر فلزات است که پس از دوره مس قرار میگیرد. این تقسیمبندی به این جهت است که مصنوعات فلزی این دوره از زندگی بشر بیشتر ترکیبی از مس و قلع است بهطوریکه کاوشهای دیرینشناسی نشان داده ساکنان ایران از پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح نیز آلیاژ مفرغ را میشناختهاند و از آن برای ساختن مصنوعات فلزی خود استفاده میکردهاند و مصنوعات مفرغی نیز که در سایر نقاط دنیا ضمن حفاریها به دست آمده قدیمی تر از این تاریخ نیست؛ بنابراین میتوانیم شروع دوره مفرغ را از پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح که شروع دوره آهن است بدانیم. همانطور که گفته شد مفرغ ترکیبی است از مس و قلع به رنگهای مختلف سرخ، سرخ کم رنگ و نارنجی، که زودتر از مس ذوب میشود و در مجسمهسازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
نحوه ساخت مفرغ
مفرغ یک آلیاژ است. آلیاژ یعنی مخلوطی از چند فلز. فلز اصلی تشکیل دهندهٔ مفرغ، مس است. برای ساختن مفرغ، معمولاً مس را با قلع، با نسبت شش به یک یا چهار به یک مخلوط میکنند.
مفرغ در ایران
ایران دارای پیشینه بسیار طولانی در امر ذوب سنگ معدن و استخراج فلز مس میباشد، آثار بدست آمده از تپه قبرستان دشت قزوین متعلق به نیمه دوم هزاره پنجم پیش از میلاد، روستاهای سنگتراشان و سرخه ده علیا در خرمآبادلرستان، تپه علی کش در دهلران، تپه سیلک، تل ابلیس در بخش مرکزی رشته کوههای کرمان و کاوشهای بمپور و شهداد گویای این مطلب است. فلز کاران قدیمی به مرور در جهت بهرهگیری از عناصر و ترکیب آنها، به مادهای محکم تر از آلیاژ مس و قلع دست یافتند که اصطلاحاً مفرغ نامیده میشود. بدین ترتیب مفرغ به صورت یکی از برجستهترین صنایع فلات ایران درآمد. عصر مفرغ در ایران به سه دوره فرعی تقسیم میشود که عبارتند از:
- عصر مفرغ قدیم از ۲۰۰۰ – ۳۰۰۰ پیش از میلاد
- عصر مفرغ میانه از ۱۶۰۰ – ۲۰۰۰ پیش از میلاد
- عصر مفرغ جدید از ۱۲۰۰ – ۱۶۰۰ پیش از میلاد
مفرغهای لرستان
یکی از مناطق شاخص ایران در زمینه صنعت مفرغ، ناحیه لرستان است. لرستان در مرکز نوار غربی ایران و از مجموعه درههای تنگ و باریک و کوههای مرتفع تشکیل شدهاست. شواهد موجود اشاره به فلزکاری لرستان از هزاره چهارم پیش از میلاد دارد. مجموعه اشیای فلزی منسوب به لرستان از نیمه قرن گذشته توسط محققین و پژوهشگران مختلف بسیار مورد توجه قرار گرفته و زینت بخش اکثر موزههای بزرگ جهان میباشد. پژوهشگران، هنر مفرغ کاری لرستان را نتیجه کارهای سادهای میدانند که بیانکننده چندین قرن انقلاب مادی ملتی کشاورز و جنگجو است. این هنر در هزاره چهارم قبل از میلاد به اوج خود رسید. اهمیت هنر مفرغ کاری لرستان، انتقال هنر و سنن اجدادی، انتقال مفاهیم و موضوعات مشترک مذهبی و بیان قانون مندیهایی است که برای همه اقوام سوارکار، جنگاور و کشاورز دنیای قدیم، به نحوی تحسینانگیز، دلنشین، پسندیده و ستودنی بودهاست. اشیاء، وسایل و ابزار به جا مانده از هنرمندان خردمند زاگرس، بسیار و بیشمار است که از آنها میتوان به جنگافزارها شامل خنجر، شمشیر، گرز و … ساز و برگ سوارکاری، وسایل زینتی و انواع ظروف و وسایل پذیرایی مخصوص اشاره کرد. شهرستان دلفان بخش زیادی از مفرغهای کشف شده از لرستان را به خود اختصاص داده تا جایی که به این شهرستان شهر مفرغ میگویند.
معادن مس و قلع در ایران باستان
کوههای سهند نزدیک تبریز و حوالی قره داغ، دامنههای جنوبی زاگرس نزدیک استرآباد و شاهرود، انارک دراصفهان، رباط الک آباد در نزدیکی مشهد، لرستان و اطراف همدان و در حوالی دریای مازندران معادن سنگ قلع و مس فراوانی وجود داشتهاست. در ارتباط با فلز وارداتی میتوان به این مسئله استناد کرد که در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد تجارت فلز از آناتولی شرقی به آشور وجود داشته و فلز به صورت غنائم جنگی به وسیله حکام آشوری منتقل میشدهاست.
پایگاههای باستانشناسی ایران و سرزمینهای پیرامون آن از عصر برنز
پایگاه باستانشناسی ■
شهر امروزی ◉
توجه: برای مشاهدهٔ موقعیت صحیح این پایگاهها از تفکیکپذیری (resolution) ابعاد ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ و زوم %۱۰۰ در صفحهٔ نمایشگر خود استفاده کنید.
عصر برنز در افغانستان
(۴۰۰۰–۱۵۰۰ پیش از میلاد)
فرهنگ عصر بُرُنز (عصر مِفرَغ) اولیه در شمال و شرق افغانستان ظهور کرد. در عصر برنز سه تمدن باختر-مرو (که گاه 'تمدن آمودریا' نامیده میشود)، درهٔ سِند و جیرُفت (تمدنی نیاعیلامی) در افغانستان تأثیرگذار بودند. (نقشهٔ فوق را ببینید). نخستین شواهد واقعی شهریسازی در تپهٔ دِهمُراسی (پشتو: دِهمُراسی غوندَی) و مُندیگک (در نزدیکی قندهار امروزی) پدیدار گشت، که پایتختهای محلی تمدن دره سند بودند. اقتصاد بر اساس گندم، جو، دامداری و معدنکاری استوار بود. سنگ لاجوَرد (لاتین: Lapis lazuli) که در گورهای پادشاهان اور در جنوب عراق، پیرامون ۲۵۰۰–۲۶۰۰ پیش از میلاد، بکار رفته بود از بدخشان در شمالشرق افغانستان در همان دوره استخراج شده بود. همچنین شبکهٔ راه زمینی بازرگانی دوربردی با میانرودان (بینالنهرین) و مصر ایجاد شده بود. با اینکه بسیاری از آثار ساحههای چون دشت دَشلی به غارت رفته، آثار بسیار زیاد دیگری نیز کشف شده، و آثار بیشتری انتظار میرود در این ساحهها پیدا شوند. در طی جستجوهای باستانشناسان برای یافتن تمدن، آنها در مُندیگک (در نزدیکی قندهار امروزی) شواهدی از یک شهر واقعی پیدا کردند، و شواهدی از بناها و اشیایی که شهرهای واقعی برجای میمانند: بناهای مذهبی و آثار هنری حجاریشده و نقاشیشده. در مندیگک، باستانشناسان بنای ستوندار بزرگی متعلق به هزارهٔ سوم پیش از میلاد کشف کردند که درگاهش با خط سرخ ترسیم شده بود، و احتمالاً برای اهداف مذهبی بنا شده بود. در تپهٔ دِهمُراسی، باستانشناسان مجموعهای از یک زیارتگاه را پیدا کردند که حاوی اشیایی بود متعلق به مراسم مذهبی همچون شاخهای بُز، یک کاسه، مُهر مِسی، لولهٔ مسی توخالی، جام کوچکی از سنگ مرمر، و یک تندیس سفالگریشده و کندهکاریشده از یک ایزدبانوی مادر و تندیسی که نشانهٔ فراوانی بوده و مشابه تندیسهایی بود که در مندیگک نیز یافت شده بودند. عاقبت تپهٔ دِهمُراسی در حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد متروکه شد، شاید به دلیل تغییر مسیر رودخانه بهسوی غرب که تپهٔ دِهمُراسی آنجا بنا شده بود. مندیگک برای ۵۰۰ سال دیگر نیز دوام پیدا کرد. دو هجوم پیاپی قومی کوچنشین از سوی شمال باشندگان این ساحهها را بعد از ۲۰۰۰ سال زیست مداومشان در این شهر مجبور به ترک آن شدند. زمانیکه باستانشناسان در افغانستان تمدنهای باستانی را در مندیگک و دِهمُراسی کاوش میکردند، نزدیک به سه هزار کیلومتر آنطرف تر در غرب، در شهر باستانی اور در جنوب عراق، یک تیم دیگر از باستانشناسان زمانی که جواهر و آثار کشفشدهٔ دیگر یافتشده از مقبرههای شاهی (حدود ۲۴۰۰ پیش از میلاد) را مطالعه میکردند، به آثار چشمگیر دیگری برخوردند. بیش از بیست هزار مُهرههای ساختهشده از سنگ لاجوَرد از مقبرههای شاهی بیرون کشیده شده بودند که همگی دقیقاً ترکیب معدنی یکسانی داشتند؛ بدین معنا که همگی از یک معدن استخراج شده بودند. در واقع، پس از بررسیهای گسترده، به این نتیجه رسیدند که تقریباً هر یک از این لاجوردهای بهکاررفته در جواهرات شاهانِ خاور نزدیک باستان - که هزاران کیلو سنگ لاجوَرد بود - همگی از یک رشتهکوه آمده بودند، معدن سرِ سنگ در اعماق هندوکش افغانستان.
انتقال این همه سنگ لاجورد از افغانستان تا میانرودان (بینالنهرین)، و حتی تا مصر (جایی که این سنگ آبیرنگ به عنوان اوج مُد انگاشته میشد)، و حمل اجناس قیمتی از آنطرف (همچون طلا، مس، سنگهای قیمتی، چوب و حیوانات غیر بومی) بدون تدارکات لجستیکی پیشرفته و مجموعهای از امکانات و تأسیسات بین راهی امکان نداشت. همانطور که شواهد باستانشناسی نشان میدهد، تمدن دوران هزارهٔ چهارم و سوم پیش از میلاد هیچ خلأیی را در پهناوری دنیای ارتباطی و تجاری که میانرودان را با هند و چین وصل میکرده، باقی نگذاشتهاست. در ۴۰۰۰ پیش از میلاد، شکلهای اولیه از زندگی شهری با فرهنگهای خاص در بازههای زمانی منظم رونق پیدا کرد، که نمونهٔ آن جای پاهای سنگی، در سرتاسر آسیای میانه است؛ بنابراین لاجوَردی که از معادن سرِ سنگ در افغانستان به شهرهای بزرگی چون اور در ۲۴۰۰ پیش از میلاد میرسید و در امتداد راههای تجاری حمل میشد، مبادلهٔ آن هزاران سال پیش از آن فعال بودهاست. برعکس تمدنهای میانرودان (بینالنهرین)، مصر یا درهٔ سند، در تمدنهای آسیای میانه، رودهای برتری برای تمرکز دادنِ مردم، منابع و مبادلات در مسیر کوه تا اقیانوس وجود نداشت. با این وجود، آمیزشی بزرگ از مردمان متنوع و جوامع مستقل در این سرزمینهای دورافتاده برخاستند - یک شهرنشینی ناپیوسته که در آن کمبود آب و شرایط اقلیمی سخت معمول بودهاست.
عصر برنز جدید، تمدن باختر-مرو (تمدن آمودریا) و مهاجرت آریاییها
بعد از ۲۴۰۰ پیش از میلاد، رشد جوامع شهرنشین در آسیای میانه بهشدت به چالش کشیده شد. در طی یک مدتزمان ۳۰۰ ساله، هیچکدام از مراکز عمدهای که در نیمهٔ اول هزارهٔ سوم پیش از میلاد به وجود آمده بودند، دیگر دارای سکنه نبودند. دلایل دقیق برای این «فروپاشی مدنی» همچنان یک راز ماندهاست. با اینحال در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد، در شمال افغانستان و جنوب ترکمنستان و ازبکستان، مجموعهای از وقایع منجر به ظهور شهرها و زیستگاههایی شد که از آن پس میرفت تا تأثیر عمدهای برجای بگذارد.
شمار زیادی از مهاجمان و مهاجران کوچنشین، مردمان دامدار بدون شهر که سوار بر اسب یا با ارابه سفر میکردند، و از قبل بنام آریاییها (برگرفته از واژهٔ سانسکریت، به معنای «مردمان نجیب و شریف») شناخته میشدند، از منطقهٔ دریای مازندران بهسوی جنوب مهاجرت کرده و از آمودریا (Oxus) گذشته و طی اوایل هزارهٔ دوم (حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد) وارد افغانستان امروزی شدند. هیچ گونه آثار همعصر با سفر آریاییها یافت نشدهاست. اما نظر به افسانهها، آریاییها همزمان با مهاجرتشان سرودههایی سرودهاند که دهان به دهان از یک نسل از موبدان (روحانیون) به نسلی دیگر منتقل میشده تا اینکه در حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد، زمانی که این سرودهها در مجموعهای چند جلدی جمعآوری شد که بنام ریگوِدا (۱۱۰۰–۱۷۰۰ ق. م) مشهور است. این نوشتهها، راجع به قومی هستند، که قرنها پیش از آن، از هندوکش برخاسته و در ۱۵۰۰ پیش از میلاد از رود کوبها، یا رود کابل، گذشتند و بدینترتیب تقریباً میتوان سفر این کوچنشینان را که وسعت آسیای میانه را پشت سر میگذاشتند، تجسم کرد.
اقوام آریایی از آسیای میانه ('مهاجرت آریاییها') به شمال و غرب افغانستان رسیدند؛ برخی از آنها در این مناطق مستقر شدند و بقیه بطرف شرق بسوی شمال هند و غرب بسوی فلات ایران رهسپار شدند. شواهد نخستین زیستگاه کوچنشینان عصر آهن در آقکُپرُک ۴ (Aq Kupruk IV) یافت شدهاست. مردمان آریایی به شکل قبیلههای کوچک در مناطق شرقی فلات ایران (شامل افغانستان امروزی)، در مغرب فلات پامیر و در شمال کوههای هندوکش میزیستند. اینان زبان و آداب و رسوم مشترکی داشتند. در دوران باستان، اقوام هندی و ایرانی (آنان که به زبانهای هندوایرانی سخن میگفتند) خود را «آریایی» مینامیدند. نمونهٔ این اشارهها را میتوان در اوستا، سنگنبشتههای هخامنشی و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید.
با رشد و رونق کشتزارها و روستاها مردمان ساکن جلگههای حاصلخیز پیرامون هندوکُش بهتدریج شیوههای ابتدائی آبیاری را ابداع کردند که به آنها اجازه میداد تا به کشت غلات در دشتهای شمالی افغانستان روی آورند. این مناطق شمالی همان سرزمین باختر است که بعدها در نوشتههای غربی بنام «باکتریا» (Bactria) یاد میشود. در سرزمین باختر مجموعهای از واحههای مصنوعی دلتامانند توسط سیستمهای گسترده آبیاری در ۴۰۰۰ سال پیش پدید آمد. باشندگان این آبادیها زیستگاهایشان را در برابر مهاجمان مستحکم میکردند. شیوهٔ معماری که امروزه هنوز در شمال افغانستان مورد استفادهاست. مینماید که فرهنگ این مردمان باشنده در واحهها با فرهنگ همسایگان میانرودانیشان (بینالنهرین) مشترکاتی داشته، از قبیل: صنعتگری هنرمندانه، وجود طبقهٔ نخبگان و رسوم همگانی پیچیده. با این وجود، به دلیل فقدان خط و نوشتار در این تمدن، نام بومی تمدن آنها مشخص نیست. محققان امروزه این تمدن گمنام را «مجموعهٔ باستانشناسیِ بلخ-مرو» (BMAC)، یا «تمدن آمودریا» (Oxus Civilization) مینامند. مدرک علمی بر موجودیت تمدنی پیشرفته در شمال افغانستان با قدمتی در حدود ۱۸۰۰–۲۱۰۰ پیش از میلاد از حفریات در بیشتر از دوازده ساحهٔ باستانشناسی در طی دههٔ هفتاد میلادی در BMAC بدست آمد. گنجینهٔ تپه فُلول در شمال افغانستان آثار به جای مانده از این تمدن است و نشان میدهد که مردم افغانستان در عصر برنز در تجارت جهانی آن زمان سهیم بودند.
آثار بدست آمده از عصر بُرُنز در افغانستان (۱۵۰۰–۴۰۰۰ پیش از میلاد) در اکرمقلعه (در ولایت هلمند)، علیآباد (در ولایت کُندوز)، آقکُپرُک (در ولایت بلخ)، اَرَنجی (در ولایت جوزجان)، اَیَتانتپه (در ولایت سمنگان)، باد سهغوندَی (در ولایت قندهار)، باغِ پولغوندی (در ولایت قندهار)، بَرَگتوت (در ولایت فراه)، باسیز (در ولایت کُندوز)، بوئینهقره (در ولایت بلخ)، چادُرتپه (در ولایت بلخ)، چارسنگتپه (در ولایت قندهار)، چولِ آبدان (در ولایت کُندوز)، دَم (در ولایت نیمروز)، درهٔ کور (در ولایت بدخشان)، دَشلی ۱ (در ولایت جوزجان)، دشلی ۳ (در ولایت جوزجان)، دشلی شرقی (در ولایت جوزجان)، دشلی جنوبی (در ولایت جوزجان)، تپهٔ دِهمُراسی (در ولایت قندهار)، ده نو (در ولایت سمنگان)، فرخآباد (در ولایت بلخ)، گردانریگ (در ولایت نیمروز)، هیردایتپه (در ولایت فاریاب)، قندهار، خوشبای (در ولایت تخار)، خوشتپه (تپه فُلول) (در ولایت بغلان)، کهنه قلعه طالقان (در ولایت تخار)، لَیرو (در ولایت زابل)، مُندیگَک (در ولایت قندهار)، مُندیحصار (در ولایت قندهار)، قونسای (در ولایت کُندوز)، قورغانتپه (در ولایت تخار)، سعید قلعهتپه (در ولایت قندهار)، سسماق (در ولایت تخار)، شهر صفا (در ولایت زابل)، شیرآباد (در ولایت سمنگان)، شورتوغَی (در ولایت تخار)، سیاهریگان (در ولایت سمنگان)، اِسپیروَن (در ولایت قندهار)، تیکَر (در ولایت فاریاب) و اورتهبُز (در ولایت تخار) یافت شدهاند. (نقشهٔ بالا را ببینید)
عصر برنز در هند
آغاز عصر برنز در شبهقاره هند همزمان با آغاز تمدن دره سند در ۳۳۰۰ (پیش از میلاد) میباشد. باشندگان دره سند به شیوههایی پیشرفته در متالورژی و فرآوری مس، برنز، قلع و سرب دستیافتهبودند.
عصر برنز در آسیای خاوری
چین
اثرهای برنزی ساختهشده در چین وابسته به فرهنگ ماجییائو (۳۱۰۰-۲۷۰۰ (پیش از میلاد)) از دل خاک بیرون کشیده شدهاست. با این همه آغاز عصر برنز را در چین از ۲۱۰۰ (پیش از میلاد) همزمان با دودمان شیا میدانند.
آسیای جنوب شرقی
اثرهای برنزی به دستآمده از بانچیانگ در تایلند را وابسته به ۲۱۰۰ (پیش از میلاد) میدانند.
شبهجزیره کره
در شبهجزیره کره در میانه دوره سفالگری مومون رفتهرفته از برنز در ساخت ابزار سود برده شدهاست (تاریخ گمانهزنیشده:۷۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد).
عصر برنز در کرانه دریای اژه
عصر برنز شبکه بازرگانی دور بردی را فراهمآورده بود. این شبکه قلع و زغال چوب را به قبرس میفرستاد، درآنجا مس استخراج میشد و با گداختن آن به کمک زغال چوب و آلیاژسازی با قلع برنز به دست میآمد.
عصر برنز در اروپا
اروپای مرکزی
عصر برنز در اروپای مرکزی در فرهنگ اونهتیس در ۱۸۰۰ پیش از میلاد تا ۱۶۰۰ پیش از میلاد بود، این فرهنگ خود به زیرشاخههایی تقسیم میشد. در عصر برنز میانی در ۱۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد، فرهنگ تومولوس جایگزین فرهنگ پیشین شد و ویژگی این فرهنگ در به خاکسپاری مردگان بود. در شرق عصر برنز همزمان با فرهنگ ماکو در مجارستان بود که فرهنگ یادشده در آینده جای خود را به فرهنگهای اوتومانی و گیولاوارساند داد.
عصر برنز پایانی همدوره با فرهنگ سفالمیدانی در سالهای ۱۳۰۰ پیش از میلاد تا ۷۰۰ (پیش از میلاد و دارای ویژگی سوزاندن مردهها است. این دربرگیرنده فرهنگ لوزاتیایی در شرق آلمان و لهستان دربازهٔ زمانی ۱۳۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد میباشد. این فرهنگ تا عصر آهن پایدار بود. عصر برنز میانی در اروپای مرکزی جای خود را به عصر آهن داد.
اروپای شمالی
در شمال آلمان، دانمارک، سوئد و نروژ در عصر برنز اثرهای برجسته و زیبایی ساخته شدند. برخی زبانشناسان بر این باورند که زبان نیاهندواروپایی در نزدیک ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در جایی که درآینده نیاکان ژرمنزبانان ساکن شدند پدید آمد.
بریتانیا و ایرلند
برای بریتانیا عصر برنز در بازه سالهای ۲۱۰۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد طرح میشود. در این زمان مردمانی از اروپا به این جزیره کوچ کردند. پژوهشهای پیشرفته تازه بر روی پیکرهایی که در نزدیکی استونهنج یافت شدهاند نشان داد که دست کم کوچندگانی از سوئیس کنونی در میان آنها بودهاند. تغییرات رفتاری و فرهنگی میان مردمان سفالجامی با مردمان دوره نوسنگی آشکار است. در ایرلند عصر برنز از نزدیک به ۲۰۰۰ پیش از میلاد آغاز میگردد و آن زمانی است که برنز برای ساخت تبرهای پهنی از گونه بولیبگ ساختهشد. دوره پیش از این دوره را عصر مس میدانند که نشانههای آن ساخت ابزار مسی مانند تبرهای پهن، خنجر، تبرزین و درفش میباشد.
قاره آمریکا
منطقه آند
عصر برنز در آند، آمریکای جنوبی از سال ۹۰۰ پیش از میلاد آغاز میشود. در این زمان هنرمندان فرهنگ چاوین آموختند که چگونه آلیاژ برنز را به دست آورند. نخستین ساختههای آنها نیز ابزاری چون تبر، خنجر و ابزارهای کشاورزی بود.
پانویس
- ↑ James E. McClellan III; Harold Dorn (2006). Science and Technology in World History: An Introduction. JHU Press. شابک ۹۷۸−۰−۸۰۱۸−۸۳۶۰−۶. p. 21.
- ↑ Early Bronze Age
- ↑ Middle Bronze Age
- ↑ Late Bronze Age
- ↑ Sarah Stone, 'LAPIS LAZULI in pursuit of a celestial stone', EAST and WEST PUBLISHING LTD, London, 2010, ISBN 978-1-907318-03-0, pp. 10, 11, 13, 15, 17, 19, 20, 82.
- ↑ Ball, W. , 'The Monuments of Afghanistan' 2008, pp. 45-50
- ↑ [دانشنامهٔ ایرانیکا، سرواژهٔ "ARYANS"، نوشتهٔ رودیگر اشمیت (R. Schmitt)]
- ↑ Hiebert, F. , Cambon, P. , ۲۰۰۸, AFGHANISTAN Hidden Treasures from the National Museum, Kabul, page 58, Washington, National Geographic, ISBN 978-1-4262-0295-7
- ↑ Achaeological Gazetteer of Afghanistan, Volume II, Warwick BALL, Editions Recherche Sur les Civilisations, Paris, 1982, ISBN 2-86538-040-8