استخر (شهر)
اِستَخر یا اِصطَخر (فارسی میانه: Stakhr) که تخت طاووس نیز نامیده شده، شهری باستانی در استان فارس در ۵ کیلومتری شمال تخت جمشید در جنوب غربی ایران بود. این شهر از سده سوم پیش از میلاد تا اوایل سده سوم پس از میلاد به عنوان پایتخت فرتکهها و شاهان پارس شکوفا شد. این شهر در زمان شاهنشاهی ساسانیان (۲۲۴–۶۵۱ میلادی) به اوج شکوفایی خود رسید و زادگاه خاندان ساسان بود. استخر از سال ۲۲۴ تا ۲۲۶ میلادی برای مدت کوتاهی به عنوان نخستین پایتخت شاهنشاهی ساسانیان و سپس به عنوان شهر اصلی و مرکز مذهبی استان پارس ساسانی فعالیت کرد. این شهر در زمان حمله اعراب به ایران به دلیل مقاومت سرسخت خود که منجر به کشته شدن بسیاری از ساکنان آن شد، مورد توجه قرار گرفت.
استخر | |
---|---|
نام | استخر |
کشور | ایران |
شهرستان | مرودشت |
اطلاعات اثر | |
دیرینگی | دوران ایران باستان |
دورهٔ ساخت اثر | دوران ایران باستان |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۱۸ |
تاریخ ثبت ملی | ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ |
استخر مدتها پس از فتح ایران به دست اعراب به عنوان سنگر دین زرتشت باقی ماند و تا اوایل دوران اسلامی نیز اهمیتی نسبی داشت. پس از تأسیس شیراز در نزدیکی این شهر، استخر به تدریج رو به زوال رفت و در دوره آل بویه رها و ویران شد. بسیاری از بخشهای استخر کاوشنشده باقی ماندهاست و تنها کاوشهای محدود شهر به نیمه نخست سده بیستم و ارنست هرتسفلد و تیمی از دانشگاه شیکاگو بازمیگردد. ویرانههای استخر با مساحتی حدود ۶۰ هکتار از مهمترین شهرها و محوطههای تاریخی ایران است.
ریشهشناسی
«استخر» (همچنین به املای اصطخر) شکل فارسی نو ستخر (Stakhr) در فارسی میانه است و اعتقاد بر این است که به معنای «دژگاه/سنگر» است. به گفته ایرانشناس ارنست هرتسفلد، که استدلالهای خود را بر روی سکههای فرمانروایان فرتکه و شاهان پارس استوار کردهاست، این ویژه فارسی میانه به نوبه خود از پارسی باستان *Parsa-staxra («دژگاه پارس») گرفته شدهاست که ارتباط نزدیک شهر با تخت جمشید در نزدیکی آن را میرساند. هرتسفلد حروف آرامی «PR BR» حکشده بر روی این سکهها را به عنوان مخفف آرامی prsʾbyrtʾ («قلعه پارسه») تفسیر کردهاست، که به نوبه خود ممکن است معادل فارسی باستان واژگان یادشده باشد. اختصار «ST» که به معنای استخر است بر روی سکههای ساسانی نیز آمدهاست. استخر در سریانی به عنوان Istahr و در ارمنی به عنوان Stahr گواهی شدهاست. احتمالاً در تلمود به صورت Istahar آمدهاست.
در متون تاریخی و جغرافیایی بعد از اسلام نام این شهر به صورتهای متفاوتی، از جمله اصطخر، اسطخر، استخر، ستخر آمده است. واژه استخر در اصل با «س» و «ت» نوشته میشود، اما اکثر جغرافیدانان و تاریخنگاران اسلامی آن را بهصورت «اصطخر» نوشتهاند. روی سکههای اسلامی ضرب شده در این شهر واژه استخر با س و ت حک شده است.
جغرافیا
استخر در استان فارس در جنوب غربی ایران واقع شدهاست که از نظر تاریخی به نامهای پارسه (فارسی باستان)، پارس (فارسی میانه) و پرسیس (یونانی) شناخته میشود. ویرانههای استخر در دره رودخانه پلوار (سیوند) در فاصله در فاصله ۵ کیلومتری تخت جمشید و به فاصله ۵۴ کیلومتری شیراز، بین کوه رحمت و کوه نقش رستم (حاجیآباد) در جایی که دره رودخانه به دشت مرودشت باز میشود، قرار دارد. تخت جمشید نیز در دشت مرودشت واقع شدهاست.
گسترش شهر استخر بر اساس نقاط جغرافیایی امروزی بر این اساس است که از شرق به سیدان، از غرب تا زنگیآباد که در مجاورت نقش رستم است، از شمال به کوههای حاجیآباد و از جنوب به کوههای رحمت محدود بودهاست. در مورد امتداد و وسعت این شهر چنان گفتهاند که گاهی شهر اصطخر در یک سوی رودخانه پلوار و گاه در هر دو سوی رودخانه قرار داشتهاست.
پس از گذشتن از تخت جمشید و نقش رجب در کنار کوه رحمت، چند قطعه سنگ حجاریشده روی هم وجود دارند که حالت دروازه را دارد و به پوزه تخت طاووس مشهور است. استخر پس از این دروازه بین دو کوه رحمت و نقش رستم قرار دارد. روبهروی پوزه تخت طاووس تپههایی در سمت چپ جاده واقع شدهاند. این تپهها در واقع خاکریز خندق اطراف شهر استخر بودهاند. با گذر از تپهها در سمت شرق دروازههای سنگی و قطعات فراوانی از ستونهای شکسته و سرستونها دیده میشود. در کنار این دروازه حوضی با چند آبنما مشاهده میشود و قطعات سنگ حجاری شده فراوانی تا فاصلههای زیادی در اطراف آن ریخته شدهاند. این آثار تماماً مربوط به دوره هخامنشی و مشابه آثار تخت جمشید هستند.
تاریخ
تاریخ اولیه
به احتمال زیاد، آن منطقهای که به استخر تبدیل شد، در اصل از سکونتگاههایی بودهاست که پایتخت هخامنشی را احاطه میکردند. برخی از باستانشناسان استخر را با توجه به موقعیت جغرافیایی و نزدیکی به تختجمشید، بخش عامهنشین شهر پارسه دانستهاند. اهمیت مذهبی آن به عنوان مرکز زرتشتیان در اوایل سده چهارم پیش از میلاد در زمان سلطنت اردشیر دوم هخامنشی (حک. ۴۰۴–۳۵۸) آغاز شد. او در زمان سلطنت خود دستور ساخت مجسمه و معبد آناهیتا در نزدیکی استخر را داد. این معبد همان معبدی است که مسعودی در سده دهم از خرابههای آن واقع در یک فرسنگی استخر یاد کردهاست. به گفته ایرانشناس مری بویس، خرابههای این معبد احتمالاً متعلق به بنای اولیه هخامنشی بوده که توسط مقدونیان مهاجم به رهبری اسکندر مقدونی (حک. ۳۳۶–۳۲۳) ویران و غارت شد. بنیانگذاری استخر به عنوان شهری مجزا اندکی پس از افول تخت جمشید توسط اسکندر صورت گرفت. به نظر میرسد که مقدار زیادی از سنگهای تخت جمشید برای بنای استخر مصرف شدهاست.
فرترکه و شاهان پارس
هنگامی که سلوکوس یکم (حک. ۳۰۵–۲۸۰) در ۲۸۰ پیش از میلاد درگذشت، پارسیان پارس شروع به اعلام دوباره استقلال خود کردند. به نظر میرسد مرکز مقاومت استخر بودهاست که با وجود تپههای اطرافش از تخت جمشید، پایتخت پیشین هخامنشیان، امنیت بهتری داشتهاست. علاوه بر این، جاده مهمی به نام «جاده زمستانی» از استخر میگذشت که از پارس با گذشتن از پاسارگاد و آباده به اصفهان منتهی میشد. هسته استخر به عنوان یک شهر در سمت جنوب و شرق رودخانه پلوار قرار داشت. استخر از سده سوم پیش از میلاد تا اوایل سده سوم پس از میلاد به عنوان پایتخت فرمانروایان فرترکه و شاهان پارس شکوفا شد.
ساسان، نیای خاندان ساسانی، اهل استخر و در اصل نگهبان آتشکده آناهید در شهر بودهاست. طبق روایاتی ساسان با زنی از دودمان بازرنگی که در اوایل سده سوم به عنوان دستنشانده اشکانیان در استخر حکومت میکرد، ازدواج کرد. در سال ۲۰۵/۲۰۶، بابک پسر ساسان، گوچهر، حاکم استخر را از سلطنت خلع کرد. پس از بابک پسرانش، شاپور و اردشیر پنجم، به عنوان دو شاه آخر پارس حکومت کردند.
شاهنشاهی ساسانی
در سال ۲۲۴، اردشیر پنجم، شاهنشاهی ساسانی را بنیانگذاری کرد و اردشیر یکم (حک. ۲۲۴–۲۴۲) نام گرفت. بویس بیان میکند که معبدی که قرنها پیش توسط مقدونیها ویران شده بود، در زمان ساسانیان بازسازی شد. او میافزاید که به گفته مسعودی، که نوشتههایش بر اساس روایات هستند، این معبد «در آغاز یک «بتخانه» بود که متعاقباً توسط همای، نیای افسانهای هخامنشیان، به آتشکده تبدیل شد.» به نظر میرسد که در اوایل دوره ساسانیان، یا شاید کمی پیش از آن، جنبش شمایلشکنی زرتشتیان باعث شده بود که تصویر آیینی آناهیتا با آتش مقدس جایگزین شود. مسعودی این آتش مقدس را «یکی از گرامیترین آتشهای زرتشتیان» معرفی میکرد. شناسایی این معبد در استخر با آناهیتا ادامه یافت و طبری (م. ۹۲۳) اظهار داشت که این معبد به «آتشکده آناهیتا» معروف است.
کرتیر، موبد بانفوذ زرتشتی، در زمان بهرام دوم (حک. ۲۷۴–۲۹۳) بهعنوان نگهبان «آتش در آناهید-اردشیر و بانو آناهیتای استخر» (ādur ī anāhīd ardaxšīr ud anāhīd ī bānūg) گماشته شد. بویس خاطرنشان میکند که با توجه به مقام بلندپایه کرتیر، انتصاب او نشان میدهد که آتش مقدس در استخر بسیار مورد احترام بودهاست.
استخر در دوران ساسانیان به اوج شکوفایی خود رسید و به عنوان پایتخت و مرکز مذهبی استان پارس ساسانی عمل میکرد. استخر که مرکز عمده فعالیتهای اقتصادی بود، میزبان یک ضرابخانه مهم ساسانی بود که به اختصار با حروف اول «ST» نامیده میشد و سکهها از دوران سلطنت بهرام گور (حک. ۴۲۰–۴۳۸) تا سقوط این دودمان و همچنین گنجینههای سلطنتی ساسانی (گنج شاهیگان) در آن تولید میشد. از این گنجینه بهطور مکرر در دینکرد و مادیان هزار دادستان یاد شدهاست. گنج شاهیگان همچنین یکی از نسخههای محدود اوستا را در اختیار داشت که احتمالاً یکی از همان نسخههایی است که نسخه خطی موجود امروزی اوستا از آن مشتق شدهاست.
فتح و خلافت اعراب
در جریان حمله اعراب به پارس به عنوان بخشی از حمله اعراب به ایران، مهاجمان ابتدا مقر فرماندهی خود را در بیضا ایجاد کردند. اهالی استخر در برابر اعراب سخت مقاومت کردند. اولین تلاش آنها در سال ۶۴۰ به رهبری علاء بن الحضرمی با شکست کامل مواجه شد. در سال ۶۴۳، اعراب لشکرکشی جدیدی به رهبری ابوموسی اشعری و عثمان بن ابیالعاص انجام دادند که استخر را مجبور به تسلیم کرد. اما مردم استخر به سرعت شورش کردند و والی عرب شهر را کشتند. در سال ۶۴۸/۹، عبدالله بن عامر، والی بصره، لشکرکشی دیگری انجام داد که بار دیگر استخر پس از درگیریهای سنگین، تسلیم شد. سرکوب شورشهای بعدی منجر به کشته شدن بسیاری از ایرانیان گشت. با این حال، مردم استخر باری دیگر شورش کردند که اعراب را بر آن داشت تا در سال ۶۴۹ لشکرکشی دیگری را علیه استخر انجام دهند. این لشکرکشی نهایی بار دیگر منجر به کشته شدن بسیاری از ساکنان آن شد. قلعه ساسانی استخر واقع در خاوریترین رخنمون مرودشت محل آخرین مقاومت ایرانیان در برابر حمله اعراب به پارس بود.
استخر مدتها پس از سقوط ساسانیان به عنوان سنگر دین زرتشت باقی ماند. بسیاری از سکههای عربی-ساسانی و سکههای دوران امویان و عباسیان در استخر ضرب شد. استخر در اوایل دوره اسلامی «مکانی نسبتاً مهم» باقی ماند. این مکان دژ مهمی بود که در دوران اسلامی و پیش از آن اغلب به عنوان محل خزانهداری حاکمان عمل میکرد. این قلعه به نامهای مختلف قلعه استخر یا استخر یار (دوست استخر) شناخته میشود. در زمان خلافت اموی، فرمانداران اغلب در قلعه اقامت داشتند؛ برای نمونه زیاد بن ابیه در طول مبارزه خود با معاویه (حک. ۶۶۱-۶۸۰).
پس از به تختنشینی عباسیان مرکز سیاسی فارس به تدریج به شیراز منتقل شد. این امر در زوال استخر تأثیر بسزایی داشت. اما هنوز از این شهر در جنگهای صفاریان و والیان خلیفه در فارس یاد شدهاست. در ۱۱ آوریل ۸۹۰ عمرو لیث (حک. ۸۷۹–۹۰۱) موسی مفلحی والی خلیفه را در استخر شکست داد. به گفته ایرانشناس آدریان دیوید هیو بیوار، آخرین سکه منسوب به استخر سکهای است که گویا دلفیان در سال ۶/۸۹۵ ضرب کردهاند.
بوییان و سلجوقیان
این منطقه در نیمه اول سده دهم بخشی از سرزمین آل بویه شد. در آغاز هزاره، سفرنامهنویسان و جغرافینویسان متعددی دربارهٔ استخر نوشتند. در اواسط سده دهم، اصطخری (که خود بومی استخر بود) آن را شهری متوسط توصیف کرد. مقدسی در حدود سی سال بعد، در سال ۹۸۵، پل روی رودخانه استخر و «بوستان زیبای» آن را ستود. او همچنین خاطرنشان کرد که مسجد اصلی شهر با سرستونهای گاو نر تزئین شدهاست. به گفته بویس و استرک و مایلز، این مسجد در اصل همان معبد ساسانی بوده که آذر آناهید-اردشیر (آتش آناهید-اردشیر) در آن قرار داشته و یزدگرد سوم (حک. ۶۳۲–۶۵۱) آخرین پادشاه ساسانی در آن تاجگذاری کرد. با این حال، به گفته متیو کانپا شواهد باستانشناسی نشان میدهد که این مسجد در سده هفتم و در زمان حکومت اعراب ساخته شدهاست، و بنابراین یک معبد تغییر یافته ساسانی نبودهاست. مقدسی همچنین خاطرنشان کرد که احتمالاً این مسجد در ابتدا یک آتشکده بودهاست که در آن «تکههایی از حجاری تخت جمشید به کار رفتهاست».
آب و هوای سرد منطقه انباشتههایی از برف را در بالای قلعه استخر ایجاد میکرد که آب ذوبشده آن در یک سد جمع میشد. این سد توسط عضدالدوله دیلمی (حک. ۹۴۹–۹۸۳) برای ایجاد یک آبانبار مناسب برای پادگان قلعه ایجاد شد. به نقل از منابع معاصر، عمادالدوله ابوکالیجار (حک. ۱۰۲۴–۱۰۴۸) هنگامی که به همراه پسرش به قلعه رفت مقادیر زیادی نقره و جواهرات ارزشمند را در قلعه یافت. نشان طلای عضدالدوله به تاریخ ۹۶۹/۷۰ که او را با تاجی به سبک ساسانی نشان میدهد، احتمالاً در استخر ساخته شدهاست.
آخرین شواهد سکهشناسی استخر که به جای خود شهر به قلعه آن اشاره میکند، به سال ۱۰۶۳ بازمیگردد. سکه مورد بحث به دستور رسولتگین، شاهزاده گمنام سلجوقی فارس، ضرب شدهاست. بیور اشاره میکند که برخی از سکههای منسوب به مناطق دیگر فارس نیز ممکن است در واقع سکههای استخر باشند. به گفته بیور که استدلال خود را بر نوشتههای ابن اثیر استوار میکند، خزانه استخر گنجینههای سلسلههای پیشین را در اختیار داشت. ابن اثیر نوشتهاست که زمانی که آلپ ارسلان سلجوقی (حک. ۱۰۶۳–۱۰۷۲) قلعه استخر را در سال ۱۰۶۶/۷ فتح کرد، والی آن جامی باارزش را که نام جمشید پادشاه اساطیری ایران بر روی آن نقش بسته بود، به او داد. در استخر همچنین قلعه شکسته که به عنوان فروشگاه منسوجات عمل میکرد و قلعه اشکنوان، اسلحهخانه شهر، قرار داشت. اگرچه به نظر میرسد مکان این دژها نسبتاً با هسته داخلی استخر فاصله داشته باشد، اما در دوران قرون وسطی آنها را «در شهر بزرگ استخر» میدانستند.
گفته میشود در سالهای پایانی حکومت ابوکالیجار وزیری با یکی از زمینداران محلی استخر درگیر شد. ابوکالیجار نیز لشکری را به فرماندهی قتلمیش به استخر فرستاد که شهر را ویران و غارت کردند. استخر دیگر هرگز شکوه پیشین را بازنیافت و تبدیل به روستایی با حدود صد نفر جمعیت شد.
در سال ۱۰۷۴ در زمان سلجوقیان، شورشی به نام فضلویه بر استان فارس تسلط یافت و در قلعه استخر سنگر گرفت. نظامالملک، وزیر مشهور امپراتوری سلجوقی، متعاقباً قلعه را محاصره کرد. فضلویه اسیر و در قلعه زندانی شد و یک سال بعد هنگامی که قصد فرار داشت اعدام شد. در دورههای بعدی، قلعه اغلب «به عنوان زندان دولتی برای مقامات عالیرتبه و شاهزادگان» استفاده میشد.
پس از آن
در حدود ۱۵۹۰ میلادی، قلعه استخر بنا به گزارشها هنوز وضعیت خوبی داشت و مسکونی بود. مدتی بعد یک سردار یاغی صفوی به قلعه پناه برد. سپس شاه عباس صفوی (حک. ۱۵۸۸–۱۶۲۹) قلعه را محاصره و تخریب کرد. به گفته پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی که در سال ۱۶۲۱ از استخر دیدن کرد، این شهر ویران شده بود.
کاوشهای باستانشناسی در استخر از سده ۱۹ آغاز شد. در سالهای اخیر عملیات حفاظت و مرمت آثار سنگی محوطه استخر با تمرکز بر تنها جرز سنگی بلند در محوطه آغاز شدهاست.
کاوشها
در نیمه اول قرن بیستم، استخر توسط ارنست هرتسفلد و سپس تیمی از دانشگاه شیکاگو به رهبری اریش اشمیت بهطور گذرا مورد بررسی قرار گرفت. مفصلترین گزارش از ویرانههای استخر پیش از کاوشهای قرن بیستم توسط دو باستانشناس فرانسوی اوژن فلاندن و پاسکال کوست در اواخر سال ۱۸۴۰ انجام شد. استخر ساسانی عمدتاً کاوشنشده باقی ماندهاست.
نگارخانه
.
جستارهای وابسته
- پارسه
- پاسارگاد
یادداشتها
- ↑ نام بومی تخت جمشید و پارس در فارسی باستان پارسه بود.
پانویس
- ↑ حمید رضا عظیمی (۲ آذر ۱۳۹۸). «شهر باستانی استخر (تخت طاووس)». شگفتیهای ایران.
- ↑ Bivar 1998, pp. 643–646.
- ↑ Streck & Miles 2012.
- ↑ «فراموش شدهای در نزدیکی تخت جمشید؛ کشفیات تازه از تاریخ با حفاظت و مرمت شهر «استخر»». تسنیم. ۹ اسفند ۱۳۹۹.
- ↑ Shahbazi 2009.
- ↑ Kia 2016, p. 83.
- ↑ «استخر در گذرگاه تاریخ». مجله رشد. ۸ مرداد ۱۳۹۹.
- ↑ Boyce 1998, pp. 643–646.
- ↑ Canepa 2018.
- ↑ Daryaee 2012, p. 187.
- ↑ Wiesehöfer 1986, pp. 371–376.
منابع
- Bivar, A. D. H. (1998). "Eṣṭaḵr i. History and Archaeology". Encyclopaedia Iranica, Vol. VIII, Fasc. 6. pp. 643–646.
- Boyce, M.; Chaumont, M. L.; Bier, C. (1989). "Anāhīd". Encyclopaedia Iranica, Vol. I, Fasc. 9. pp. 1003–1011.
- Boyce, Mary (1998). "Eṣṭaḵr ii. As a Zoroastrian Religious Center". Encyclopaedia Iranica, Vol. VIII, Fasc. 6. pp. 643–646.
- Canepa, Matthew (2018). "Staxr (Istakhr) and Marv Dasht Plain". In Nicholson, Oliver (ed.). The Oxford Dictionary of Late Antiquity. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-866277-8.
- Daryaee, Touraj (2012). "The Sasanian Empire (224–651)". In Daryaee, Touraj (ed.). The Oxford Handbook of Iranian History. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-973215-9.
- Kia, Mehrdad (2016). The Persian Empire: A Historical Encyclopedia [2 volumes]. ABC-CLIO. ISBN 978-1-61069-391-2.
- Shahbazi, A. Shapur (2009). "Persepolis". Encyclopaedia Iranica.
- Streck, M.; Miles, G.C. (2012). "Iṣṭak̲h̲r". In P. Bearman; Th. Bianquis; C.E. Bosworth; E. van Donzel; W.P. Heinrichs (eds.). The Encyclopedia of Islam, Second Edition. Brill Online.
- Wiesehöfer, Joseph (1986). "Ardašīr I i. History". Encyclopaedia Iranica, Vol. II, Fasc. 4. pp. 371–376.
پیوند به بیرون
- "Estakhr late-sasanid and proto-islamic (Sapienza's Archaeological Mission di Roma in Iran)". Sapienza Università di Roma. Archived from the original on 2011-07-27.