بیگزاده
بیگ زاده یا بگزاده (به کردی: بهگزایه)، نام یکی از ایلهای کُرد ایران است که در شمال غرب ایران و منطقۀ ترگور یکی از سه دهستان واقع در سیلوانا شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی کشور ایران پراکنده است. حدود ۲۰ روستای واقعشده در منطقهٔ ترگور معروف به منطقهٔ بیگزادهها همگی کردنشین بوده و اغلب ساکنان آن کشاورز و دامدار هستند.
بیگزادهها را همانطور که از اسمشان برمیآید یکی از گروههای بزرگ و اشراف کُرد دانسته اند که یکی از بزرگترین و ثروتمندترین طایفههای کرد ایران واقع در شهر ارومیه میباشد.
بیشترین محصولات کشاورزی منطقه بیگزادهها سیب است.
هماکنون رهبری مردمان بیگزاده به دست جمعی از بزرگان و ریش سفیدان بگزاده کنترل میشود. بیگزادهها به دلیل موقعیت جغرافیایی ترگور که منطقۀ بسیار مهمی برای کردها به حساب میآید، در جنگهای فراوانی شرکت داشتهاند.
پیشینه
خاستگاه کردهای بگزاده به درستی معلوم نیست. به نظر میرسد که اصل و ریشه بگزادگان ایران و عراق مشترک باشد. اوبن سیاح فرانسوی که در (۱۹۰۶-۱۹۰۷م) در ایران به سر میبرد، راجع به بگزادههای ایران مینویسد: نسب آنها به پیربوداق فرزند شیرخان بنیانگذار ساوجبلاغ، از کردان مُکری آذربایجان میرسد. پیر بوداق دو فرزند به نامهای عبدالعزیز سلطان و عبدالله بیگ داشت. اعقاب عبدالعزیز به خانزاده شهرت یافتند و در شهرها نشیمن گزیدند، و نوادگان عبدالله به بگزاده معروف شدند و در کوهستانها پراکنده گشتند. بگزادگان تا اواسط قرن (۱۳ق/۱۹م)، رئیس و خانِ کردهای مکری و حکمران ساوجبلاغ آذربایجان بودند.
گروهی دیگر از بگزادگان نیز که به بگزادههای هورامان (اورامان) معروفند، اصل و نسب خود را، برخلاف خاندانهای دیگر کُرد، به تهمورث کیانی (پادشاه افسانهای ایران) میرسانند.
بگزادههای جاف ایران و عراق با چند پشت به «زایربگ» (ظاهربگ) میرسند و نخستین تیره امیران و خانهای عشایر جاف از آنها برخاستهاند.
ظاهربگ در (۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م) همراه با گروهی از جافها که در جنگ با والیان اردلان شکست خورده بودند، از ایران به «بانی خیلان»، واقع در کناره غربی سیروان عراق، کوچ کردند و تحت حمایت پاشای کرد سلیمانیه درآمدند.
رفته رفته بگزادگان به رهبری ظاهربگ با غلبه بر عشایر بومی منطقه، رهبری جافهای ایران و کردستان عراق را بر عهده گرفتند و بر قدرت و نفوذ جافها افزودند. در این دوره، بگزادهها با نفوذ در میان ایلها و طایفههای دیگر کرد، قدرتمندترین تیره امیران را در میان عشایر کرد عراق و ایران پدید آوردند.
اعتمادالسلطنه نیز بگزادهها را از اعیان، و معتبرترین طوایف جوانرود کردستان دانسته است.
نقش تاریخی
- در اوایل دورة قاجار، بیگهای طوایف کُرد حوالی ارومیه و دو سوی مرز ایران و عثمانی، برای عباسمیرزا نایبالسلطنه د ۲۴۹ ق، در جنگ، سرباز سواره و پیاده تأمین میکردند و از این رو، مورد حمایت او بودند.
- در زمان محمدرضا شاه پهلوی ، کردهای بیگزاده نیز به سرکردگی نوری بیگ بیگ زاده عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان در محال ترگور، واقع در منطقة غربی ارومیه، کنترل کامل منطقه غربی ارومیه رو به دست داشتند،به همین دلیل در تقسیم بندی ها زیر مجموعه هیچ ایلی نیستند و به صورت جداگانه حساب میشوند.
- قليج بيگ: قليج بيگ بیگزاده يكي از شخصیتهای برجستۀ تاريخ بيگزاده است. وی در سن ۱۱ سالگی پیشتاز قشون بیگزادهها بوده و در جنگی واقع در حد فاصل روستای انبی و روستای آوردی از ناحیۀ ران خود زخمی شده و تا پایان عمرخود میلنگیده و به همین خاطر در تاریخ به قلیجبیگ معروف شد. قلیجبیگ بعد از عقبنشینی قوای روس از ارومیه به مدت سه سال به همراه بزرگانی دیگر که جمعاً سی و چهار نفر میشدند به روسیه رفتند و آموزش های لازم را دریافت کرده و پس از بازگشت به عنوان مستشار پایههای جمهوری مهاباد را بنا نهادند. ایشان در دو دوره اشغال ارومیه به دست روسها برای کردستان نقش مهمی داشتند. در زمان تأسیس جمهوری مهابادنیز رشادتهای فراوانی در جبهۀ خود به نمایش گذاشتند. چنان چه خالو قربان هرسینی که به عنوان فردی خائن و مزدور برای قلیجبیگ شناخته میشد که در قیام جنگل باعث شکست میرزا کوچک خان و قیام او نیز شدهبود و در صدد ضربه زدن به استقلال کردها برآمدهبود را در جبهۀ بوکان از پای در آورد.
- نوریبیگ و سمکو شکاک: در روایات آمده که وقتی سمکو شکاک داشت قلعۀ معروفش را میساخت از تمام سران طایفههای کرد اطراف خواست تا هر کدام یک سنگ را از پایین کوه تا بالای کوه بر دوش برداشته تا با آنها پایۀ قلعهاش را بنا کند که با مخالفت نوریبیگ بیگزاده همراه شد و روز بعد سمکو ۲ تا از سوارانش را به آنجا فرستاد که نوریبیگ دست رد به سینۀ آنها زد که باعث شد روز بعد سمکو با تعدادی سوار راهی منطقۀ بیگزادهها شود<وقتی سمکو وارد دیوان نوریبیگ شد همه به غیر از نوریبیگ به احترام وی بلند شدند> آن روز سمکو به خاطر شجاعت نوری بیگ ۲ کیسه سکۀ طلا به نوریبیگ داد که نوریبیگ همانجا پیش چشم سمکو شکاک آن طلاها را بین سواران و غلامانش تقسیم کرد. سمکو، نوریبیگ را به قلعهاش دعوت کرد. وقتی نوریبیگ به آنجا رسید سمکو یک سنگ کوچک به دست گرفت و دستش را روی شانههای نوریبیگ گذاشت و با هم به بالای کوه و به داخل قلعه رفتند سپس سمکو آن سنگ کوچک را به نوریبیگ نشان داد و گفت که تو هم یک سنگ برای قلعۀ من آوردی و دوستی شدیدی بین سمکو و نوریبیگ ایجاد شد.
- (بارزانیها): حمایت بیگ زاده های منطقه ترگور از بارزانی ها در دهۀ چهل و پنجاه هجری شمسی را میتوان یکی از نقشههای تعیینکننده برای هدف رسیدن بارزانی به قدرت دانست.
جستارهای وابسته
منابع
- ۱۳۶۶ش.
- .
. | ↑ نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ج۱، ص۲۸۵، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۳۶۶ش. |
۲. | ↑ اوبن، اوژن، ایران امروز ۹۰۶-۹۰۷ ایران و بینالنهرین، ج۱، ص ۱۱۲-۱۱۳، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران، ۳۶۲ش. |
۳. | ↑ ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش. |
۴. | ↑ عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۳۲، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م. |
۵. | ↑ عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۷۳، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م. |
۶. | ↑ زکی، محمدامین، کورد و کوردستان، ج۳، ص۳۴۱، بغداد، ۳۵۰ق/۹۳۱م. |
۷. | ↑ ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۵۶، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش. |
۸. | ↑ نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ج۱، ص۳۶۸، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۳۶۶ش. |
۹. | ↑ ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش. |
۱۰. | ↑ ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش. |
۱۱. | ↑ ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۳۶۰، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش |