مزابنهمزابنه در لغت به معنای مدافعه، همدیگر را راندن و تدافع است. [۲]
مجمع البحرین، ج۶، ص۲۶۰.
۱ - معنای اصطلاحی مزابنهدر اصطلاح به معنای فروختن خرمای تر بر درخت (به طور تخمین) به خرمای خشک، با کیل معین و فروختن انگور به کشمش با کیل معین (در اخیر). [۳]
الهدایه (رشدانی مرغینانی)، ج۳، ص۳۳.
[۴]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۹۳.
[۵]
المذهب (ابو اسحاق شیرازی) ج۱، ص۲۷۵.
[۶]
المغنی (ابنقدامه)، ج۴، ص۵۰.
بیع مجهول به مجهول از جنس خود، و بیع معلوم به مجهول از جنس خود. [۷]
شرح الزرقانی برموطا مالک، ج۳، ص۲۶۸.
بیع ثمره نخل به مثل خود. خریدن تمر به تمر. [۱۰]
الام، ج۳، ص۶۲.
۲ - وجه نامگذاری مزابنهاین اصطلاح مأخوذ از «زین» به معنای دفع است، چنانکه کلمه زیانیه از این ریشه به ملائکهای اطلاق شده که اهل دوزخ را به سوی آن سوق میدهند و میرانند. فرمود: «سندع الزبانیه». و چون معامله مزبور مبتنی بر تخمین و غالباً توأم با غبن میباشد، هر یک از متبایعین درصدد بر میآید که غبن را از خود دفع و دور کند. و یا مغبون میخواهد معامله را فسخ کند و غابن میخواهد آن را امضاء نماید و به هر تقدیر با یکدیگر تدافع و مخاصمه دارند و بدین جهت آن را مزابنه گویند یعنی مدافعه. ۳ - حکم مزابنهحرمت مزابنه فی الجمله مورد اتفاق فریقین است و حدیث نبوی بر تحریم آن دلالت دارد. بدین تعبیر: «نهی عن بیع المحاقلة و المزابنة... و المزابنة بیع التمر فی رؤس النخل بالتمر» أو «بیع الرطب بالتمر کیلا». [۱۳]
شرح الزرقانی برموطا مالک، ج۳، ص۲۶۸.
[۱۴]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۱۳.
۴ - پانویس
۵ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۵۷-۱۵۸. |