زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

حیات





حیات‌ مقابل ممات است. از آن به مناسبت در بسیاری از ابواب فقه نظیر طهارت، حج، وصیت، نکاح، استیلاد، اطعمه و اشربه، ارث و دیات سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ - معنی حیات
۲ - اهمیت حفظ حیات
۳ - اشتراط حیات در مجتهد
۴ - نیابت از زنده
۵ - حیات نوزاد
۶ - حیات غایب
۷ - دیگر احکام
۸ - مقالات مرتبط
۹ - پانویس
۱۰ - منبع

۱ - معنی حیات



حیات به معنی زیست، زنده بودن و مقابل ممات می‌باشد.

۲ - اهمیت حفظ حیات



حفظ حیات خود و هر نفس محترمی واجب و زیان رساندن به آن حرام است. در قرآن کریم از خودکشی
[۱] النساء/۴، آیه۲۹.    
و قتل هر نفس محترمی،
[۲] الاسراء/۱۷، آیه۲۸۵.    
[۳] النساء/۴، آیه۹۳.    
بلکه در معرض هلاکت قرار دادن آن، نهی و نکوهش
[۴] البقرة/۱، آیه۹۵.    
و فلسفه تشریع حکم قصاص، بقای حیات انسانها ذکر شده است.
[۵] البقرة/۱، آیه۱۷۹.    

حیات آدمی از چنان اهمیتی برخوردار است که هرگاه ترک حرام یا فعل واجبی با آن تزاحم پیدا کند برای حفظ حیات، ارتکاب حرام و ترک واجب مشروعیت می‌یابد، مانند مشروعیت خوردن یا نوشیدن آنچه در شرع حرام است در حال اضطرار
[۶] جواهر الکلام ج۳۶، ص۴۳۱-۴۳۲.    
و ترک حج درصورت بیم بر جان خود یا نفس محترمی دیگر.
[۷] جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۹۱.    
[۸] جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۹۴.    
[۹] العروة الوثقی ج۴، ص۴۱۷-۴۱۸.    


۳ - اشتراط حیات در مجتهد



از شرایط مجتهد در تقلید ابتدایی بنابر مشهور زنده بودن او است؛ لیکن در جواز بقا بر تقلید مجتهد پس از مرگ وی اختلاف است؛ بسیاری آن را جایز دانسته‌اند.
[۱۰] العروة الوثقی ج۱، ص۱۷.    
[۱۱] العروة الوثقی ج۱، ص۲۶.    
[۱۲] التنقیح (الإجتهاد والتقلید) ص۹۵.


۴ - نیابت از زنده



نیابت از مکلف زنده در واجبات، از قبیل نماز و روزه- حتّی در فرض ناتوانی او در به جا آوردن آنها- صحیح نیست،
[۱۳] العروة الوثقی ج۳، ص۷۳.    
مگر حج که در صورت استقرار آن بر ذمه و عدم توانایی مکلّف بر انجام دادن آن و یأس از برطرف شدن‌ عذر تا آخر عمر، فردی دیگر می‌تواند آن را به نیابت وی انجام دهد. و چنانچه پس از انجام دادن نایب، عذر مکلّف برطرف شود بنابر مشهور واجب است خود، آن را به جا آورد.
[۱۴] العروة الوثقی ج۳، ص۷۶.    
[۱۵] مستمسک العروة ج۱۰، ص۱۹۱.    

نیابت از فرد زنده در مستحباتی که نیابت پذیرند و مباشرت در آنها شرط نیست، صحیح است.
[۱۶] العروة الوثقی‌ ج۳، ص۷۶.    
[۱۷] مستمسک العروة ج۷، ص۱۰۹-۱۱۰.    


۵ - حیات نوزاد



از نشانه‌های حیات نوزاد گریه کردن او پس از تولد است. نوزادی که زنده متولّد شده است، هرچند بعد از آن بمیرد از مورث خود ارث می‌برد.
[۱۸] جواهر الکلام ج۳۹، ص۷۰.    
وصیت برای جنین در شکم مادر صحیح است؛ لیکن استقرار آن منوط به زنده متولّد شدن او است.
[۱۹] جواهر الکلام ج۲۸، ص۳۸۷.    

بنابر قول منسوب به مشهور بر کودکی که زنده متولّد شده سپس مرده است خواندن نماز میت مستحب است.
[۲۰] مستمسک العروة ج۴، ص۲۱۴.
از شرایط آزاد شدن امّ وَلَد پس از مرگ مولا این است که فرزند وی تا زمان مرگ مولا زنده باشد.
[۲۱] جواهر الکلام ج۳۴، ص۳۷۹.    


۶ - حیات غایب



غایبی که معلوم نیست زنده است یا مرده، نزدیکان او بنابر مشهور از وی ارث نمی‌برند، مگر آنکه مرگش با بینه یا خبر علم‌آور ثابت گردد، یا متناسب با سن غایب، غیبتش آنقدر به درازا بکشد که به طور معمول انسان در این مدّت زنده نمی‌ماند.
[۲۲] جواهر الکلام ج۳۹، ص۶۳.    


۷ - دیگر احکام



تذکیه ماهی به زنده گرفتن آن از آب است؛
[۲۳] جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۶۳.    
از این رو، خوردن ماهی زنده پس از گرفتن آن از آب بنابر مشهور جایز است؛ چون تذکیه محقق شده است.
[۲۴] جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۷۰.    

همچنین تذکیه ملخ به زنده گرفتن آن است.
[۲۵] جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۷۵.    
شرط تحقق ذبح، زنده بودن ذبیحه هنگام ذبح است و در موارد مشتبه بودن حیات، چنانچه پس از ذبح حرکتی که گویای حیات باشد- مانند برهم زدن چشمها- از حیوان سر بزند، حکم به زنده بودن آن می‌شود.
هرچند بسیاری هنگام ذبح استقرار حیات را شرط دانسته‌اند.
[۲۶] جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۴۱-۱۵۳.    

رضاع در صورتی موجب محرمیت می‌شود که کودک به مقداری که موجب محرمیت می‌گردد از زن زنده شیر بخورد.
[۲۷] توضیح المسائل مراجع ج۲، ص۵۰۶، م۲۴۷۴.

بنابر قول برخی در ثبوت ولایت جدّ پدری بر باکره در عقد ازدواج، زنده بودن پدر شرط است؛ لیکن معروف میان فقها عدم اشتراط آن است.
[۲۸] جواهر الکلام ج۲۹، ص۱۷۱-۱۷۲.    


۸ - مقالات مرتبط



حیات طیبه
حیات در قرآن و حدیث
حیات در فلسفه

۹ - پانویس


 
۱. النساء/۴، آیه۲۹.    
۲. الاسراء/۱۷، آیه۲۸۵.    
۳. النساء/۴، آیه۹۳.    
۴. البقرة/۱، آیه۹۵.    
۵. البقرة/۱، آیه۱۷۹.    
۶. جواهر الکلام ج۳۶، ص۴۳۱-۴۳۲.    
۷. جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۹۱.    
۸. جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۹۴.    
۹. العروة الوثقی ج۴، ص۴۱۷-۴۱۸.    
۱۰. العروة الوثقی ج۱، ص۱۷.    
۱۱. العروة الوثقی ج۱، ص۲۶.    
۱۲. التنقیح (الإجتهاد والتقلید) ص۹۵.
۱۳. العروة الوثقی ج۳، ص۷۳.    
۱۴. العروة الوثقی ج۳، ص۷۶.    
۱۵. مستمسک العروة ج۱۰، ص۱۹۱.    
۱۶. العروة الوثقی‌ ج۳، ص۷۶.    
۱۷. مستمسک العروة ج۷، ص۱۰۹-۱۱۰.    
۱۸. جواهر الکلام ج۳۹، ص۷۰.    
۱۹. جواهر الکلام ج۲۸، ص۳۸۷.    
۲۰. مستمسک العروة ج۴، ص۲۱۴.
۲۱. جواهر الکلام ج۳۴، ص۳۷۹.    
۲۲. جواهر الکلام ج۳۹، ص۶۳.    
۲۳. جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۶۳.    
۲۴. جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۷۰.    
۲۵. جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۷۵.    
۲۶. جواهر الکلام ج۳۶، ص۱۴۱-۱۵۳.    
۲۷. توضیح المسائل مراجع ج۲، ص۵۰۶، م۲۴۷۴.
۲۸. جواهر الکلام ج۲۹، ص۱۷۱-۱۷۲.    


۱۰ - منبع


فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۸۸-۳۹۰.    


رده‌های این صفحه : تقلید | صید و ذباحه | فقه




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.