زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
 

حسم





بند آوردن خون موضع قطع شده با داغ کردن و مانند آن را حَسْم گویند. از این عنوان در باب حدود سخن گفته‌اند.


۱ - حسم در لغت و اصطلاح



حسم در لغت به معنای قطع و منع و در اصطلاح عبارت است از اینکه موضع قطع شده از دست یا پای بزهکار به سبب اجرای حد، در روغن جوشیده فروبرده و یا با آهن گداخته داغ شود تا رگها بسته و جریان خون قطع گردد.

۲ - حسم و هزینه آن



حسم، پس از قطع دست دزد مستحب است و هزینۀ آن از بیت‌المال پرداخت می‌گردد.

۳ - حسم در اجرای حد محارب



در اجرای حد محارب پس از قطع هر یک از دست راست و پای چپ وی حسم انجام می‌گیرد.

۴ - پانویس


 
۱. لسان العرب، واژۀ «حسم» ج۱۲، ص۱۳۴.    
۲. کتاب السرائر ج۳، ص۵۰۴.    
۳. کتاب السرائر ج۳، ص۵۰۴.    
۴. جواهرالکلام ج۴۱، ص۵۹۶.    


۵ - منبع


فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۰.    


رده‌های این صفحه : حدود | فقه | واژه شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.