رگ مجراى خون در بدن مهره داران را رگ میگویند که از آن دربابهاى طهارت، صید و ذباحه، اطعمه و اشربه و قصاص سخن گفته اند.. ۱ - احکام رگ۱.۱ - حکم خون حیواناتخون حیوانى که با بریدن رگ آن، با فشار و شدت از رگ بیرون مىجهد، نجس و خون حیوان ى که چنین نیست- مانند ماهی- پاک است ۱.۲ - از شروط ذبحذبح شرعی با بریدن کامل دو رگ گردن، همراه مری و حلقوم محقق مىشود. به بیان دیگر «در ذبح، واجب است بریدن تمام چهار عضو: «حلقوم» و آن مجرای دخول و خروج نفس است و «مری» و آن مجرای طعام و آشامیدنی است و جای آن زیر حلقوم است و دو «ودج» و آنها دو رگ کلفتی (شاهرگ) هستند که حلقوم یا مری را احاطه نمودهاند و گاهی بر این چهار عضو، اوداج (رگهای) اربعه اطلاق میشود و لازم است که آنها قطع و جدا شوند، پس شکافتن آنها بدون آنکه قطع و جدا شوند، کفایت نمیکند.» [۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۵۶، کتاب الصید و الذباحة، القول فی الذباحة، مسالة ۴.
زیرا در بعض روایات به قطع «اذا قطع الحلقوم» و در بعض دیگر به فری «اذا فری الاوداج» تعبیر شده است و این دلالت میکند بر اینکه بریدن معتبر است پس شکافتن و جداکردن بدون تحقق عنوان قطع کفایت نمیکند. [۴]
محمد، فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ج۲۰، ص۳۶۹.
۱.۳ - خوردن رگ حیواناتخوردن رگها، بویژه شاهرگ حیوانات حلال گوشت تذکیه شده مکروه است. ۱.۴ - قصاص در بریدن رگبر کسى که از روى دشمنى رگ دیگرى را زده و بر اثر جلوگیرى از بستن آن و خارج شدن خون زیاد، آن فرد مرده است، قصاص ثابت است؛ لیکن اگر جانی مانع بستن رگ نشود و مجنی علیه نیز قادر بر بستن آن باشد، اما آن را نبندد تا بمیرد، رگ زننده نه قصاص مىشود و نه ملزم به پرداخت دیه نفس وتنها دیه رگزدن بر عهده او ثابت خواهدبود. [۷]
تفصیل الشریعة (القصاص)، ص۳۷-۳۸.
امام خمینی در این باره در تحریرالوسیله مینویسد: «لو فصده و منعه عن شدّه فنزف الدم و مات فعلیه القود، و لو فصده و ترکه، فان کان قادراً علی الشدّ فترکه تعمّداً و تخاذلًا حتّی مات، فلا قود و لا دیة النفس، و علیه دیة الفصد، و لو لم یکن قادراً فان علم الجانی ذلک فعلیه القود، و لو لم یعلم فان فصده بقصد القتل و لو رجاءً فمات فعلیه القود ظاهراً، و ان لم یقصده بل فصده برجاء شدّه فلیس علیه القود، و علیه دیة شبه العمد.» [۸]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۵، کتاب القصاص، قصاص النفس، القول فی الموجب، مسالة ۸.
یعنی: اگر رگ او را بزند و او را از بستن آن جلوگیری کند پس خون برود و بمیرد قود بر او میباشد. و اگر او را رگ بزند و رهایش کند چنانچه بر بستن آن قدرت داشته باشد ولی عمداً و از روی سهلانگاری و کوتاهی آن را ترک نماید تا بمیرد نه قودی هست و نه دیه نفسی، ولی دیه رگ زدن بر او میباشد. و اگر بر بستن آن توانا نباشد چنانچه جانی این را بداند بر او قود میباشد. و اگر جانی آن را نداند، پس اگر او را به قصد قتل - ولو رجاءً - رگ بزند پس بمیرد ظاهراً قود بر او میباشد. و اگر قصد قتل او را نداشته باشد، بلکه او را رگ بزند به امید بستن آن، بر او قود نمیباشد، ولی دیه شبه عمد بر او میباشد.۲ - پانویس
۳ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۱۳۵. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |