زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

تخنث





شبیه شدن مرد به زن در رفتار جنسی و یا مقابل تذکُّر را تَخَنُّث (تَأنُّث) می‌گویند و از آن به مناسبت در بابهای تجارت، نکاح و حدود سخن رفته است.


۱ - بیان لفظ تخنث



تخنّث آن است که میل جنسی مرد، همانند میل جنسی زن به مرد باشد. به چنین مردی «مُخَنَّث» گفته می‌شود.

۲ - حکم تخنث



شبیه شدن مرد به زن و فراخوانی مردان به سوی خود، عملی حرام است و پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله چنین مردی را لعنت کرده و در روایات به اخراج وی از مسجد و خانه‌ها امر، و از سلام کردن به وی و سخن گفتن با او نهی شده است.در روایاتِ وارد شده درباره مسخ شدگان آمده است: مردی که به صورت خرس مسخ شده کسی بوده که مردان را به سوی خود فرا می‌خوانده است.

۳ - آثار تخنّث



برای تخنّث آثاری ذکر شده است، که به این آثار اشاره می‌شود.

۳.۱ - کیفر در مخنث


مخنّث تعزیر می‌شود و در صورت اثبات ارتکاب عملِ موجب حد مانند لواط دادن، حد بر او جاری می‌شود. به‌عبارت‌دیگر مردی مرد دیگری را ««اگر وطی کند پس دخول نماید، قتل بر او و بر مفعول، ثابت است درصورتی‌که هر یک از آن‌ها بالغ عاقل مختار باشند و مسلمان و کافر و محصن و غیر محصن در آن مساوی می‌باشد. و اگر بالغ عاقل با بچه لواط نموده و دخول نماید، این شخص بالغ کشته می‌شود و بچه تادیب می‌گردد. و همچنین است اگر بالغ عاقل با لواط به دیوانه دخول کند.» و «درصورتی‌که لواط به طور دخول نباشد؛ مانند تفخیذ یا بین دو کفل، حدّ آن صد تازیانه می‌باشد؛ و بین محصن و غیر محصن و کافر و مسلمان فرقی نیست درصورتی‌که فاعل کافر و مفعول مسلمان نباشد وگرنه کشته می‌شود. و اگر فعل از او تکرار شود و حدّ در خلال آن‌ها واقع شود در چهارمی کشته می‌شود و بعضی گفته‌اند که در سومی به قتل می‌رسد ولی اولی اشبه است.» علاوه بر حد، از آثار وضعی آن این است که «کسی که با پسری لواط نموده - ولو با بعض حشفه - مادر پسر، اگرچه بالا برود و دختر او، اگرچه پایین برود و خواهر او، برای همیشه بر او حرام می‌شوند. و بین اینکه هر دو (فاعل و مفعول) کوچک یا بزرگ یا مختلف باشند، فرقی نیست. و مادر و دختر و خواهر فاعل، بنابر اقوی بر مفعول حرام نمی‌باشند، و مادر و دختر و خواهر رضاعی مفعول مانند نسبی‌ها می‌باشند.»
به نظر برخی قدما مردی که رفتار زنانه به خود گرفته و بین مردم به دعوت دیگران به سوی خود و لواط دادن مشهور است کشته می‌شود هرچند بر آن عمل، بینه و نیز اقرار به ارتکاب وجود نداشته باشد؛ لیکن دیگر فقها آن را نپذیرفته و حکم قتل را تنها در صورتی ثابت دانسته‌اند که برای حاکم به واسطه شهرت، علم به ارتکاب حاصل شود.

۳.۲ - ثبوت خیار عیب در برده مخنث


کسی که برده‌ای را خریده سپس متوجّه شده مخنّث است می‌تواند معامله را فسخ کند.

۳.۳ - جواز نظر مخنث به زن نامحرم


در اینکه مخنّث می‌تواند ـ همچون پیرمردی که به دلیل شدّت پیری، رغبتی به نکاح ندارد ـ به مواضعی از زن اجنبی که نگاه کردن به آنها تنها برای محارم جایز است، مانند گردن و موی سر، نگاه کند و در نتیجه برای زن پوشاندن آن مواضع از او واجب نباشد و یا برای او نیز همچون سایر مردان جایز نیست، اختلاف است. برخی قول نخست را احتمال داده‌اند؛ هرچند قول دوم را قوی دانسته‌اند.

۳.۴ - کراهت تزویج مخنث


زن دادن به مخنّث و ازدواج با او کراهت دارد.
[۱۴] العروة الوثقی ج۲،ص۷۹۹.

در تحریرالوسیله آمده است: «لا ینبغی للمراة ان تختار زوجاً سیّئ الخلق و المخنّث‌ و الفاسق وشارب الخمر.»
یعنی: سزاوار نیست که زن شوهری را انتخاب کند که بدخلق، مخنّث‌، فاسق و شارب الخمر باشد.

۳.۵ - جای ندادن مخنث در صف اوّل نماز


مخنّث از جمله کسانی است که سزاوار نیست در صف اوّل نماز جماعت جای داده شود.

۳.۶ - نسبت دادن تخنّث به کسی


کسی که دیگری را به تخنّث نسبت داده تعزیر می‌شود و چنانچه فهم عرف از این واژه، نسبت لواط باشد یا گوینده چنین مقصودی داشته باشد بر نسبت دهنده حدّ قذف جاری می‌گردد.

۴ - پانویس


 
۱. مجمع البحرین ج۱، ص۷۰۵.    
۲. المبسوط ج۴، ص۲۲۶.    
۳. وسائل الشیعة ج۲۰، ص۳۴۲.    
۴. وسائل الشیعة ج۱۲، ص۵۱.    
۵. وسائل الشیعة ج۲۴، ص۱۱۰.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۲، کتاب الحدود، الفصل الثانی فی اللواط، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۰۲، کتاب الحدود، الفصل الثانی فی اللواط، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۰۲، کتاب النکاح، القول فی المصاهرة و ما یلحق بها، مسالة۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۹. الکافی فی الفقه، ص۴۰۹.    
۱۰. جواهر الکلام ۴۱، ص۳۷۸    
۱۱. الحدائق الناضرة ج۱۹، ص۱۱۲.    
۱۲. جامع المقاصد ج۱۲، ص۳۶.    
۱۳. جواهر الکلام ج۲۹، ص۹۶.    
۱۴. العروة الوثقی ج۲،ص۷۹۹.
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۵۶، کتاب النکاح، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۶. النهایة ج۱، ص۱۱۷.    
۱۷. المهذب ج۱، ص۷۹.    
۱۸. قواعد الاحکام ج۳، ص۵۴۹.    
۱۹. المهذب البارع ج۵، ص۷۰.    


۵ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۰۲-۴۰۳.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.