باسطالباسِط، در مقابل القابض، از نامهای خداوند که باهم یا جداگانه، عیناً یا به اشتقاق، در قرآن کریم و احادیث و ادعیه ذکر شده است. ۱ - قبض و بسط در لغتبسط به معنای پهن کردن و گستردن است و بِساط به معنی هر چه پهن شود ؛واللهُ جَعَلَ لَکُم الاَرضَ بِساطاً «خداوند زمین را برای شما بگسترد». قبض نیز به معنای گرفتن چیزی با کف و انگشتان است؛ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِن أَثَرِ الرَّسُولِ «من کفی از رد پای رسول را گرفتم». ۲ - قبض و بسط در قرآنقبض و بسط در قرآن بیشتر به معنای مجازی تضییق (تنگدست گردانیدن ) و توسعه (دارا گردانیدن) به کار رفته و معادل «اقتار و رفاه» است؛ وَاللهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ و اِلَیهِ تُرجَعُونَ «خداست که تنگنا و همچنین گشایش به وجود میآورد، همه به سوی او باز میگردید». ۳ - قبض و بسط در اصطلاحبه عبارت دیگر، این دو واژه که برای افاده معانی محسوس وضع شده، برای معانی غیرمحسوس استعاره شده است. بیضاوی [۷]
تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۲۵۲.
گوید: «یُقْتِرُ عَلی' بَعْضٍ وَ یُوَسِّعُ عَلی' بَعض » (در زندگی بر برخیِ تنگ میگیرد و بر برخی فراخ). به گفتة طبری [۸]
جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۷۲.
و بیهقی [۹]
کتاب الاسماء والصفات، ص۸۵.
آمده است: «یُقْتِرُ بِقَبْضِهِ الرّزْقَ عَمَّنْ یَشاءُ مِنْ خَلْقِهِ، و یُوَسِّعُ بِبَسْطِهِ الرِّزقَ عَلی' مَنْ یَشاءُ مِنْهُم » تنگ می گیرد به برگرفتن روزی از هر که خواهد؛ گشاده میکند به گسترش دادن روزی بر هر که خواهد.
۴ - قبض و بسط در روایاتقَتاده، مفسر معروف، از اَنس، دربان پیامبر، روایت میکند که در عهد پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم گرانی رخ داد. از او خواستند تا نرخگذاری کند. فرمود: «انَّ اللهَ الباسِطُ القابِضُ الرّزاق» [۱۰]
جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۷۲.
؛ به مفهوم آنکه گرانی و ارزانی هر کالا تابع کمبود یا فراوانی (میزان عرضه) آن، و به دست خداوند است. اوست که رفاه میدهد یا تنگی و سختی میآورد. از اینرو، بسط و قبض را بیشتر به همین معنی گرفتهاند [۱۱]
تفسیر اسماءالله الحسنی، بغدادی، گ۸۳.
[۱۲]
کتاب الاسماء والصفات، ص۸۵.
[۱۳]
التحبیر فی التذکیر، قشیری، ص۶۷.
[۱۴]
کتاب الارشاد، امام الحرمین، ص۱۴۹.
؛ و در تأیید آن، این آیه را شاهد میآورند: اِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ ؛ «پروردگار تو روزی هر کس را که بخواهد گشاده میدهد یا تنگ میدارد».
این آیه، با کمی اختلاف، بیش از هفت بار در قرآن تکرار شده است ۵ - قبض و بسط در ادعیهدر دعاها نیز به همین معنی است: یا باسِطَ الیَدیَنِ باَلرَّحَمة [۲۳]
دعای جوشن کبیر، ف۲۲.
؛ «ای دو دست (فضل و احسان) گشوده به رحمت»؛ و الباسطُ فیهم بالجودِ یَدَه [۲۴]
نهج البلاغة، خ۱۰۰.
؛ «در میان ایشان دست به بخشش گشود».
۶ - تفاسیر دیگر در قبض و بسطتفسیرهای دیگری نیز برای این صفات پذیرفته شده است: ۶.۱ - ستاندن و واگذاردنقبض: ستاندن یا پذیرفتن [۲۵]
التحبیر فی التذکیر، قشیری، ص۶۷.
[۲۶]
لوامع البینات شرح اسماءالله تعالی والصفات، فخررازی، ص۲۳۴.
؛ یأخُذُ الصَّدَقاتِ خداوند صدقات را میستاند، یعنی آنها را میپذیرد؛ بسط: درمقابل قبض، واپس دادن و واگذاردن [۲۸]
تفسیر اسماءالله الحسنی، بغدادی، گ۸۳.
[۲۹]
التحبیر فی التذکیر، قشیری، گ۳۰ ر.
[۳۰]
المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، غزالی، ص۹۳.
مَن ذَاالَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فیُضاعِفَهُ لَهُ اَضعَافاً کَثیرَةً» وَاللهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ وَ اِلَیهِ تُرجَعُون؛ «کیست که خدا را وام دهد ـ وامی نیکو ـ تا خدا برایش دو چندان و چندین برابر کند».
با این مقدمه، یقبض و یبسط به معنای «میستاند و باز میگرداند» نیز میتواند باشد. ۶.۲ - میراننده و زنده گردانندهقابض: میراننده (مُمیت) و باسط: زنده گرداننده (مُحیی). از این جهت، قشیری [۳۲]
التحبیر فی التذکیر، قشیری، گ۳۰ ر.
این دو صفت را، بدین دو معنی، در تقابل قرار میدهد: قابِضُ الاَرواحِ عَنِالاَشباحِ عِنْدَالمَماتِ و باسِطُ الاَرْواحِ علی الاَجسادِ عِنْدَالحَیاة [۳۳]
المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، غزالی، ص۹۳.
[۳۴]
لوامع البینات شرح اسماءالله تعالی والصفات، فخررازی، ص۲۳۵.
۶.۳ - به معنای لغویقَبَضَ و بَسَطَ به معنای لغوی: وَالاَرضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَومَ القِیَمَةِ ؛ «در روز قیامت، زمین (یکجا) در قبضه اوست؛ همچنین نوح: ۱۹ ؛ نازعات: ۳۰. ۶.۴ - قبضِ ظِلّقبضِ ظِلّ (کوتاه کردنِ سایه) اَلَم تَرَ اِلَی' رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِلَّ... ثُمَ قَبَضْنَاهُ اِلَینَا قَبْضاً یَسِیراً ، «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را بگسترانید... سپس آن را آهسته به سوی خود بردیم »؛ [۳۹]
تفسیر اسماءالله الحسنی، بغدادی، گ۱۹۱ پ.
[۴۰]
لوامع البینات شرح اسماءالله تعالی والصفات، فخررازی، ص۲۳۵.
۶.۵ - انقباض و انبساط دلهای مؤمنقبض و بسط: انقباض و انبساط دلهای مؤمنان؛ بدین شرح که خداوند با افکندن خوف و رجا در قلب ایشان قبض و بسط پدید میآورد؛ یعنی دل آنها را گرفته یا گشاده میکند. صوفیان این تفسیر را بیشتر میپسندند، و آن بهویژه با این سخن جُنید مطابقت دارد: اَلخَوْفُ یَقْبِضُنی والرَّجاءُ یَبْسُطُنی [۴۱]
تفسیر اسماءالله الحسنی، بغدادی، گ۸۳ پ.
[۴۲]
التحبیر فی التذکیر، قشیری، گ۳۰ ر.
[۴۳]
المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءالله الحسنی، غزالی، ص۹۳.
[۴۴]
لوامع البینات شرح اسماءالله تعالی والصفات، فخررازی، ص۲۳۶.
[۴۵]
شرح الاسماء الحسنی، سبزواری، ص۱۲۴.
می گوید: قبض، نزد عارفان، اشارتی است که بر قلب عارف فرود آید که کوتاهی نموده سزاوار تأدیب باشد؛ از این جهت دل او فرو کشد. و بسط بشارتی است بر او که مورد عنایت و لطف حق قرار گیرد؛ گشادگی و سرور عارض آن شود.
۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باسط»، شماره۲۱۳. |