انقباضانقباض یعنی گرفته شدن و از آن در بابهایی مانند امر به معروف و نهی از منکر، اطعمه و اشربه و قضاء سخن رفته است. ۱ - تعریف واژه انقباضمراد از واژه انقباض به لحاظ تعلّق آن به چیزی، متفاوت است. انقباض چهره، ترش رویی و اخم کردن؛ انقباض دست، کنایه از دور بودن از قدرت و حکومت؛ و انقباض گوشت، گرفتگی و جمع شدن آن است. ۲ - میته یا مذکی بودن گوشتگوشتی که مذکّی و میته بودن آن معلوم نیست، در اینکه به استناد اصل عدم تذکیه، به میته بودن آن حکم میشود یا با نهادن روی آتش آزمایش میگردد که اگر منقبض شود مذکّی وگرنه، میته است اختلاف میباشد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است. ۳ - رجوع به فقیهمؤمنان هنگام نزاع و اختلاف با یکدیگر در زمان مبسوط الید نبودن امام علیه السّلام، باید به فقیه جامع الشرایط رجوع کنند. ۴ - کراهت ترش رو بودن قاضیبر قاضی مکروه است در برخورد با دو طرف دعوا ترش رویی کند. ۵ - نهی از منکراز مراتب نهی از منکر، درهم کشیدن چهره در برابر مرتکب شونده منکر است. ۶ - پانویس۷ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۷۴۰-۷۴۱. |