باباسماسیباباسَماسی، خواجه محمد، از مشایخ سلسله خواجگان ماوراء النهر که نسبت طریقتی ایشان به خواجه ابو یعقوب همدانی میرسد. ۱ - تولد و جوانیباباسماسی در سَمّاس از دیههای قصبه رامتین در سه فرسنگی بخارا به دنیا آمد [۱]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، ج۱، ص۵۴۵، کانپور ۱۹۲۹.
و در اوان حیات، مرید خواجه علی رامتینی، معروف به حضرت عزیزان، شد.رامتینی بیشتر عمرش را در اطراف بخارا گذرانید ولی در تاریخی که دقیقاً بر ما روشن نیست به خوارزم مهاجرت کرد. سماسی ظاهراً در منطقه بخارا اقامت داشته است ولی باید دست کم یک بار برای دیدار شیخ خود به خوارزم رفته باشد، زیرا در ۷۲۱ که رامتینی در بستر مرگ بود و سماسی را به جانشینی خود برگزید، در آنجا حضور داشته است. ۲ - امیرکلان، بزرگترین شاگرد باباسماسیبرجستهترین شخصیتی که به ارشاد سماسی به سلسله خواجگان پیوست خلیفه اصلی او امیر کُلان بود. امیر کلان پیش از پیوستن به تصوف به کشتیگیری اشتغال داشت. روزی، هنگام کشتیگیری در رامتین، جاذبه نظر سماسی که بر او دوخته شده بود باعث شد که آن پیشه را رها کند و به تصوف روی آورد، و از آن پس از مصاحبان سماسی شود. ۳ - دلیل شهرت باباسماسیشهرت عمده باباسماسی در آن است که خواجه بهاءالدین نقشبند، مؤسّس طریقت نقشبندی، در کودکی فرزند روحانی او بود. به گمان صوفیان، هر گاه گذارش بر قصر هندوان، در حومه بخارا، میافتاد اشاره میکرد که از این خاک بویی خوش به مشام میرسد و این سخن را به ظهور شیخی بزرگ تأویل میکرد. در یکی از روزهای سال ۷۱۸ آن عطر را افزونتر از همیشه یافت و معلوم شد که سه روز پیش از آن بهاءالدین نقشبند در آنجا زاده شده است. جد بهاءالدین، که از مریدان باباسماسی بود، آن طفل را به خدمت بابا آورد تا از او برکت یابد و سماسی او را فرزند روحانی خود خواند. [۲]
فخرالدین علی صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص۶۲-۶۳، تاشکند ۱۳۲۹/۱۹۱۱.
ولی در عین حال تربیت بهاءالدین را پس از رسیدن به بلوغ به امیر کُلال محول کرد و معلوم نیست که بهاءالدین پیش از هجده سالگی بار دیگر سماسی را دیده باشد. در آن هنگام جد بهاءالدین ـ که ظاهراً تأثیری عمیق در حیات او داشته است ـ تصمیم گرفت که بهاءالدین را زن دهد و برای استجازه از سماسی، بهاءالدین را نزد او فرستاد. بهاءالدین در آنجا کرامات بسیاری از سماسی مشاهده کرد. [۳]
عبدالرحمن بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۸۱، چاپ مهدی توحیدی پور، (تهران ۱۳۳۶ ش)، ص ۳۸۰ـ۳۸۲.
سماسی برای ازدواج بهاءالدین خود به قصر هندوان رفت و با نظر او عروسی برگزیدند وازدواج انجام یافت. ۴ - وفات باباسماسیهیچیک از منابع اولیه نقشبندیه تاریخ وفات بابا سماسی را ضبط نکرده است، ولی غلام سرور لاهوری در قرن سیزدهم در تذکره خود خزینة الاصفیاء، وفاتش را در ۷۵۵ نوشته و افزوده است که او را در همان قریه سماس دفن کردند. [۴]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، ج۱، ص۵۴۶، کانپور ۱۹۲۹.
۵ - سرگذشت بهاءالدین نقشبندبعدازباباسماسیپس از مرگ باباسماسی، بهاءالدین را جدش به سمرقند برد تا پیش از آنکه بنا به دستور باباسماسی به امیر کلال سپرده شود به طریقت در آید و تربیت یابد، از مشایخ صوفیه آن شهر نیز بهرهمند شود. ۶ - خلفای باباسماسیعلاوه بر امیر کلال، باباسماسی سه خلیفه دیگر داشته که نامشان خواجه محمود سماسی فرزنداکبرِا و خواجه صوفی سوخاری و مولانا دانشمند علی بوده است. ۷ - جذبههای باباسماسیآنچه درباره باباسماسی علاوه بر این مطالب میدانیم، آناست که هنگامیکه در تاکستان خود به کار مشغول بوده غالباً به او حالت جذبه دست میداده است. ۸ - اهمیت باباسماسیهیچ اثر مکتوبی بدو نسبت ندادهاند. ظاهراً در تاریخ سلسله صرفاً اهمیت واسطهای را دارد که نزدیکی به بهاءالدین نقشبند بر شهرت او افزوده است. ۹ - منابع(۱) ابوالحسن محمدباقربن محمد علی، مقامات شاه نقشبند، بخارا ۱۳۲۷/۱۹۰۹، ص ۵-۷. (۲) صلاح الدین بن مبارک بخاری، انیس الطالبین، نسخه خطی کتابخانه بودلیان، ش Persian E۳۷، گ ۴۷پ ـ ۵۰ پ. (۳) محمدبن محمدپارسا، قدسیّه: کلمات بهاءالدیّن نقشبند، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۵۴ ش، ص ۹. (۴) عبدالرحمن بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ مهدی توحیدی پور، (تهران ۱۳۳۶ ش)، ص ۳۸۰ـ۳۸۲. (۵) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور ۱۹۲۹. (۶) مولانا شهاب الدین، مناقب امیر کُلال، نسخه خطی کتابخانه زیتون اوغلی (دوشانلی)، ش ۱۶۹، گ ۱۲ر ـ ۱۲ پ، ۱۹ر. (۷) فخرالدین علی صفی، رشحات عین الحیات، تاشکند ۱۳۲۹/۱۹۱۱. (۸) محمدبن حسین قزوینی، سلسله نامه خواجگان نقشبند، نسخه خطی کتابخانه لالی لی (سلیمانیه)، ش ۱۳۸۱، گ ۷ پ ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باباسماسی»، شماره۲۳. |