وقف سجاوندیوقف سجاوندی، مراتب وقف از نظر ابوجعفر طیفور سجاوندی را میگویند. ۱ - مبدععلاّمه شیخ عبدالله ابو جعفر محمدبن ابی یزید طیفور سجاوندی (م۵۰۶ ق) ملقب به شمس الدین از قاریان قرآن ، و نخستین کسی بود که نشانههای وقف را برای راهنمایی درست خواندن قرآن بکار برد. این نشانهها را به نام او سجاوندی، و قرآنی را که این نشانهها در آن بکار رود « قرآن سجاوندی » خوانند. ۲ - مراتب وقفوی برای وقف ۵ مرتبه قائل است: ۲.۱ - وقف لازمدر مواردی وقف را لازم گویند که اگر وقف نشود، خلاف مقصود به ذهن شنونده القا میشود؛ مثل وصل کردن (وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ) به فراز بعد از آن، یعنی: (یُخَادِعُونَ اللّهَ) که توهم میشود قسمت اخیر، صفت برای مؤمنین است؛ ۲.۲ - وقف مطلقمواردی که ابتدای به عبارت بعدی امری نیکو است، مثل اسمی که مبتدا واقع شده در: (کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ اِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی اِلَیْهِ مَن یَشَاء...) و فعل مستانف (یَعْبُدُونَنِی) در (وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا) و مفعولِ فعل محذوف در: (وَعْدَ اللّهِ حَقًّا) و شرط در: (صُمٌّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَن یَشَاِ اللّهُ یُضْلِلْهُ) و استفهام در: (وَاللّهُ اَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ اَتُرِیدُونَ اَن تَهْدُواْ مَنْ اَضَلَّ اللّهُ) و نفی در: (وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاء وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ) ؛ ۲.۳ - وقف جایزمواردی که برای هر یک از وقف و وصل ، وجه رجحانی موجود است، مثل (والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا اُنزِلَ اِلَیْکَ وَمَا اُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ) که واو عطف در: (وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ) اقتضای وصل دارد، و تقدیم مفعول بر فعل مقتضی وقف است؛ ۲.۴ - وقف مجوَّزمواردی که عامل و مقتضی وصل قوی تر است اما وجهی برای وقف هم موجود است، مثل: (اُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ) که فاء سببیت و جزاء در: (فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ) مقتضی وصل است اما نظم کلام بر سیاق استیناف، مجوِّز وقف است؛ ۲.۵ - وقف مرخَّصمواردی که عبارت بعدی، مستغنی از ماقبل نیست اما به سبب طول کلام و انقطاع نفس، رخصت در وقف داده میشود و لازم نیست که دوباره برگردد و وصل کند زیرا جمله مابعد، قابل فهم است، مثل: (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الاَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَاَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء) که عبارت: (وَاَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء) به دلیل عود ضمیر به ماقبل، مستغنی از سیاق کلام نیست اما خود جمله به تنهایی قابل فهم است. ۳ - پانویس۴ - منبعفرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «وقف سجاوندی». |