مبتدا«مبتدا و خبر» در زبان عربی به عبارتی همان نهاد و گزاره فارسی است. ۱ - تفاوت نهاد و مبتداتفاوتهایی نیز میان این دو مفهوم وجود دارد، که به برخی از آنها اشاره مینماییم: از جمله این که نهاد در عین این که نهاد است میتواند نقشهای دیگری مثل فاعلیت یا مفعولیت را بگیرد در حالی که مبتداء اینگونه نبوده و اگر کلمهای مبتداء واقع شد - در همان حالی که مبتداست- نمیتواند هیچ نقش دیگری را قبول نماید. دیگر این که در زبان عربی باید در خبر جمله رابطی باشد که به مبتدا برگردد؛ مانند: «زیدٌ یذهب الی المسجد» که ضمیر هو مستتر در یذهب همان رابطی است که به مبتداء (زید) بر میگردد، ولی در زبان فارسی نیازی به رابط نداریم چراکه ساختار فارسی ما را از وجود رابط در لفظ بینیاز میکند، به طور مثال در جمله «زید به مسجد میرود» از گزاره (خبر) ضمیری به زید برنگشته است. نواسخ عربی هم معادلهایی در زبان فارسی مانند افعال ربطی یا برخی قیود دارند. ۲ - اقسام مبتدامبتدا در زبان عربی بر دو نوع است: الف- مبتدای اسمی: قسمتی از جمله است که درباره آن خبر میدهیم یا به تعبیر دیگر مبتدای اسمی صاحب خبر است. [۱]
ناتل خانلری، پرویز، (۱۳۸۸ش)، دستور زبان فارسی، تهران: انتشارات توس. ص۱۴.
در جملههای « حضرت علی (علیهالسّلام) به عشق معنا داد، شاهنامه تاریخ ملت ماست، فردوسی از شاعران بزرگ ایران است، کورش بابل را فتح کرد.» [۳]
ناتل خانلری، پرویز، (۱۳۸۸ش)، دستور زبان فارسی، تهران: انتشارات توس. ص۱۳.
کلمههای حضرت علی، شاهنامه فردوسی، کوروش در ساختار عربی مبتدای اسمی محسوب میشوند. ۳ - توضیح مبتدای اسمینکته: مبتدای اسمی همان نهاد در دستور فارسی است با این تفاوت که نهاد میتواند نقشهای مختلفی چون فاعل بودن و مفعول بودن را قبول کند اما مبتدا خود به تنهایی نقش اصلی است و نمیتواند در زمانی که مبتدا است، نقش دیگری بگیرد. در این جا دو نمونه از سخنان حضرت امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) که با مبتدا آغاز شده میآوریم: «البخلُ عارٌ و الجُبنُ مَنقَصَهٌ وَالفَقرُ یُخرِسُ الفِطَنِ عَن حُجَّتِهِ و المُقلُّ غریبٌ فی بِلَدِته؛ بخل ننگ و ترس نقصان است و مرد زیرک را در برهان کند میسازد و انسان تهیدست در شهر خویش بیگانه است.» و «مَن ضیّعه الاقربُ اُتیحَ لَهُ الابعدُ؛ کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا میگردد.» ۴ - مبتدای وصفیمبتدای وصفی: اسم فاعل یا اسم مفعولی است که بعد از نشانههای (ادات) نفی یا استفهام واقع میشود که طبق دستور زبان عربی بعد از آن، اسم ظاهری یا ضمیر بارزی به عنوان فاعل جانشین خبر، قرار میگیرد. این اسم ظاهر در زبان فارسی بلافاصله بعد از ادات استفهام میآید و در صورتی که ادات نفی بر سر این اسم فاعل یا اسم مفعول بیاید اسم ظاهر بر اینها مقدم میشود؛ در جملههای «آیا حسن زننده است؟ آیا علی (علیهالسّلام) رزمنده بینظیر است؟ خداوند نه محسوس است و نه نیازمند.» کلمههای زننده، رزمنده، محسوس، علی و خداوند فاعل برای این نوع مبتدا بوده و جانشین خبر است. ۵ - پانویس
|