زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

نائب فاعل





"نائب فاعل"، یک اصطلاح نحوی است که در جمله در صورت عدم ذکر فاعل، جانشین آن می شود.


۱ - تعریف لغوی نائب فاعل



"نائب فاعل" یک ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "نائب" و "فاعل" است. لفظ "نائب"، اسم فاعل از ماده ی "نوب" و در لغت به معنای جانشین و لفظ "فاعل"، اسم فاعل از ماده ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است.
[۲] ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۲۶ هـ ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۰۴۵، ج۲، ص۳۰۵۵، ماده‌ی فعل.


۲ - تعریف اصطلاحی نائب فاعل



"نائب فاعل" در اصطلاح نحو، لفظی را گویند که در صورت عدم ذکر فاعل، جانشین آن شده و عامل مقدّم به آن اسناد داده می­شود؛
[۳] صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۱۳.
به عنوان مثال "زیدٌ" در عبارت «ضُرِبَ زیدٌ» نائب فاعل بوده که با عدم ذکر فاعل "ضَرْب"، فعل مجهول "ضُرِبَ" به آن اسناد داده شده است.

۳ - وجه نامگذاری نائب فاعل



در مواردی با عدم ذکر فاعل در کلام، الفاظی جانشین آن شده و بسیاری از احکام فاعل همچون "اعراب رفع"، "تاخر از عامل" و "جزء اساسی (عمده) بودن در جمله" بر آنها جاری می‌ شود؛
[۴] حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۲، ص ۹۶.
از این رو با توجه به معنای لغوی "نائب" (جانشین)، به این الفاظ "نائب فاعل" گویند. البته ذکر این نکته قابل توجه است که فقط الفاظ خاصّی می‌توانند نائب و جانشین فاعل شوند که در عنوان مستقل "الفاظ نیابت کننده از فاعل" به آنها اشاره می­شود.

۴ - جایگاه نائب فاعل



مبحث نائب فاعل در کتابهای نحوی در باب "اسم"، بخش مرفوعات مورد بررسی قرار می­گیرد؛ عالمان نحو "نائب فاعل" را به دنبال مباحث "فاعل" ذکر می‌کننداگر چه بعضی همچون ابن حاجب در "الکافیه" میان آن دو، به مبحث "تنازع" پرداخته‏اند. از این رو در بحث از جایگاه "نائب فاعل" باید به جایگاه "فاعل" در علم نحو توجه شود.
بعضی از عالمان نحو در عنوان مباحث "نائب فاعل"، تعبیر "مفعول ما لم‏یسمّ فاعله" را به کار برده و بعضی عنوان بحث را "النائب عن الفاعل" قرار داده‏اند.
[۶] حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۲، ص۹۶.


۵ - سبب عدم ذکر فاعل در کلام



سبب عدم ذکر فاعل بر دو گونه است:

۵.۱ - سبب معنوی


از جمله سببهای معنوی حذف فاعل می‏‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۵.۱.۱ - علم به فاعل


علم به فاعل؛
[۷] السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
مانند: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ»؛«جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد». در این آیه شریفه "کُتِبَ" فعل مجهول و "الْقِتَالُ" نائب فاعل آن واقع شده و عدم ذکر فاعل (خداوند) به سبب معلوم بودن آن است.

۵.۱.۲ - جهل به فاعل


جهل به فاعل؛
[۹] السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
مانند: «سُرِقَ الَمتَاعُ»؛ در این مثال "سُرِقَ" فعل مجهول و "الَمتَاعُ "نائب فاعل آن واقع شده و عدم ذکر فاعل (سارق) به سبب مجهول بودن آن است.

۵.۱.۳ - عدم تعلق غرض به ذکر فاعل


عدم تعلق غرض به ذکر فاعل؛
[۱۰] السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
مانند: «وَ إذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»؛«هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان‌گونه پاسخ گویید». در این آیه شریفه خداوند به مسلمانان امر می‏کند که سلام مسلمان را اگر مومن باشد، بصورتی بهتر از سلام خودش پاسخ بدهند. این حکم عمومیت داشته و شامل سلام هر مسلمانی می‏شود؛ از این رو غرضی به ذکر فاعل (سلام کننده) تعلق نگرفته و با عدم ذکر آن، فعل مجهول (حُیِّی) به نائب فاعل (تُم) اسناد داده شده است.
د. تمایل در مخفی کردن فاعل؛
[۱۳] الشرتونی، رشید؛ مبادئ العربیة قسم النحو، قم، موسسة دارالذکر، ۱۴۲۰هـ.ق، چاپ یازدهم، ج۴، ص ۴۴.
مانند: «سُرِقَ البیتُ»؛ در این مثال فاعل سرقت به جهت تمایل متکلم به مخفی ماندن آن، ذکر نشده و فعل مجهول (سُرِقَ) به نائب فاعل (البیتُ) اسناد داده شده است.

۵.۲ - سبب لفظی


از جمله سبب‌های لفظی حذف فاعل می‏توان به دو مورد ذیل اشاره کرد:
[۱۴] السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.


۵.۲.۱ - رعایت سجع در کلام


رعایت سجع در کلام( سجع در اصطلاح بلاغت آن است که کلمه­های آخر جمله‌ها در نثر در حرف پایانی متفق باشند.)
[۱۵] التفتازانی، سعد الدین؛ مختصر المعانی، قم، انتشارات مصطفوی، ج۱، ص۲۱۰.
، مانند: «مَنْ طابتْ سَرِیرتُه حُمِدَتْ سیرتُه»؛ در این عبارت به جهت رعایت سجع، فاعل حمد (الناس) ذکر نشده است زیرا با ذکر آن (حمد الناسُ سیرتَه)، حرف "تاء" در "سیرته" حرکت فتحه گرفته و با اسم [[]] قبل (سریرتُه) مشابهتی ندارد؛ از این رو با حذف فاعل، فعل مجهول (حُمِدَتْ) به نائب فاعل (سیرتُه) اسناد داده شده است.

۵.۲.۲ - ایجاز در کلام


ایجاز در کلام (ایجاز در اصطلاح بلاغت به معنای قرار دادن معانی بسیار در قالب الفاظ کمتر از آن است بطوریکه معنا و مقصود را به روشنی و فصاحت برساند.)
[۱۶] الهاشمی، احمد؛ جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، مرکز الاعلام الاسلامی، ص۲۲۲.
، مانند: «ذَلِکَ وَ مَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ»؛ «(آری، مطلب) چنین است! و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده ­است مجازات کند».
فعل مجهول، فعلی است که فاعل آن به عللی حذف شده است. در این آیه شریفه به جهت خلاصه گویی، فاعل عقوبت دوم در کلام ذکر نشده و فعل مجهول (عُوقِبَ) به نائب فاعل (ضمیر مستتر "هو") اسناد داده شده است.

۶ - اقسام عامل در نائب فاعل




۶.۱ - عاملِ رفع در نائب فاعل


عاملِ رفع در "نائب فاعل" بر دو گونه است:

۶.۱.۱ - فعل مجهول تامّ متصرف


فعل مجهول
[۱۸] الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۱، ص۴۸.
تامّ (فعل تامّ، فعلی است که با مرفوعش (فاعل) کلام ایجاد می­شود در مقابل فعل ناقص که در ایجاد کلام علاوه بر مرفوع (اسم) به منصوب (خبر) نیز نیاز دارد.)
[۱۹] الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۲، ص۲۷۶.
متصرف(فعل متصرف، فعلی است که همیشه به صورت یک صیغه واحد نیست بلکه به صیغه‌های دیگری می‌آید و در مقابل، فعل غیر متصرف فقط به یک صیغه می‌آید.)
[۲۰] صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۸۰.
؛ مانند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ»؛«جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد». در این آیه‏ شریفه "کُتِبَ" فعل مجهول تامّ و "الصِّیَامُ" نائب فاعل آن است.

۶.۱.۲ - شبه فعل مجهول تامّ متصرف


این شبه فعل خود بر دو گونه است:
الف. اسم مفعول؛ مانند: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»؛ «زکاتها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت می­کشند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام می‌شود». در این آیه شریفه "الْمُؤَلَّفَةِ" اسم مفعول و عامل شبه فعل واقع شده و "قُلُوبُهُمْ" نائب فاعل آن است.
ب. اسم منسوب؛(اسم منسوب اسمی است که به آخر آن "یاء" مشددی که قبل از آن کسره است، اضافه شده تا بر آنچه به آن اسم نسبت داده شده دلالت کند.)
[۲۳] الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
[۲۴] حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۴، ص۶۵۷.
مانند: «صاحِبْ رجلاً نبَوِیّاً خُلقُه»؛ در این مثال "نبَویّاً" اسم منسوب و عامل شبه فعل واقع شده و "خُلقُه" نائب فاعل آن است.


۷ - نائب فاعل در قرآن



آیه «خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعیفاً»، (انسان ضعیف آفریده شده و در برابر طوفان غرائز، مقاومت او کم است)؛ در این آیه شریفه "الْاِنْسانُ" نائب فاعل و فعل مجهول "خُلِقَ" عامل آن است.
[۲۶] صافی، محمود بن عبدالرحیم؛ الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، بیروت، دار الرشید، موسسة الایمان، ۱۴۱۱هـ.ق، چاپ اول، ج۵، ص۱۶.


۸ - نائب فاعل در حدیث



حدیث «لاَ یُعَابُ اَلْمَرْءُ بِتَأخِیرِ حَقِّهِ إنَّمَا یُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَیْسَ لَهُ»؛
[۲۷] دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹هـ.ش، چاپ دوم، حکمت۱۶۶، ص۶۶۶.
(امیر مومنان علیه السلام فرمودند: مرد را سرزنش نکنند که چرا حقش را با تاخیر می­گیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقش نیست بگیرد.)؛ در این حدیث شریف "اَلْمَرْءُ" و "مَنْ" نائب فاعل و دو فعل مجهول "لاَ یُعَابُ" و "یُعَابُ" به ترتیب عامل آنها هستند.


۹ - پانویس


 
۱. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۲۶ ه ق، چاپ اول، ج۱، ص۷۷۴، ماده‌ی نوب.    
۲. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۲۶ هـ ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۰۴۵، ج۲، ص۳۰۵۵، ماده‌ی فعل.
۳. صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۱۳.
۴. حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۲، ص ۹۶.
۵. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ ه.ش، چاپ اول، ‌ج۱، ‌ص ۱۶۰.    
۶. حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۲، ص۹۶.
۷. السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۶.    
۹. السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
۱۰. السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
۱۱. النساء/سوره۴، آیه۸۶.    
۱۲. الطبرسی، امین الاسلام أبی علی الفضل بن الحسن؛ تفسیر مجمع البیان، المجمع العالمی لأهل البیت، ج۳، ص ۱۷۴.    
۱۳. الشرتونی، رشید؛ مبادئ العربیة قسم النحو، قم، موسسة دارالذکر، ۱۴۲۰هـ.ق، چاپ یازدهم، ج۴، ص ۴۴.
۱۴. السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر؛ همع الهوامع، قم، منشورات الرضی، زاهدی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱، ص۱۶۱.
۱۵. التفتازانی، سعد الدین؛ مختصر المعانی، قم، انتشارات مصطفوی، ج۱، ص۲۱۰.
۱۶. الهاشمی، احمد؛ جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، مرکز الاعلام الاسلامی، ص۲۲۲.
۱۷. الحج/سوره۲۲، آیه۶۰.    
۱۸. الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۱، ص۴۸.
۱۹. الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۲، ص۲۷۶.
۲۰. صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۸۰.
۲۱. بقرة/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۳. الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۹هـ. ش، چاپ اول، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
۲۴. حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، ‌چاپ دوم، ج۴، ص۶۵۷.
۲۵. النساء/سوره۴، آیه۲۸.    
۲۶. صافی، محمود بن عبدالرحیم؛ الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، بیروت، دار الرشید، موسسة الایمان، ۱۴۱۱هـ.ق، چاپ اول، ج۵، ص۱۶.
۲۷. دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹هـ.ش، چاپ دوم، حکمت۱۶۶، ص۶۶۶.


۱۰ - منبع


پژوهه.    




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.