شباهتشباهت ازجمله الفاظی است که در ابواب مختلف فقه بکار رفته است. ۱ - معنای لغوی شباهتشباهت به معنی شبیه و همسان بودن است. ۱.۱ - کاربرد شباهت در فقهعنوان ياد شده به مناسبت در باب نکاح و لعان به کار رفته است. ۱.۲ - احکام شباهتبا وجود شرايط الحاق فرزند به پدر، نفی فرزند از خود بر پدر جایز نيست؛ بلکه فرزند به او ملحق می شود؛ هرچند به وی شباهت نداشته باشد و يا حتی به ديگری- که با مادر او زنا کرده- شباهت داشته باشد. بنابر اين، شباهت داشتن يا نداشتن، هيچ کدام دليل انتساب فرد به ديگری يا نفی انتساب از او نيست. [۳]
جامع الشتات ج۴، ص۴۵۰.
[۴]
تفصيل الشريعه(النکاح) ص۵۱۴.
برای مرد جایز نیست که فرزندیِ کسی را که در فراش او متولد شده با امکان الحاق او به خودش - به اینکه به مادر او دخول کرده یا منی را در فرج یا اطراف آن بهطوری ریخته که امکان داشته باشد که رحم، آن را جذب نماید و از این زمان تا وضع حمل او شش ماه و بیشتر گذشته باشد و از نهایت مدت حمل هم نگذشته باشد – انکار نماید، حتی در جایی که کسی با او زنا کرده باشد تا چه رسد به اینکه او را متّهم نماید، بلکه واجب است که به فرزندی او اقرار نماید.» [۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۸۷، کتاب اللعان، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
همچنین «نفی فرزند بهخاطر عزل جایز نیست؛ پس اگر او را نفی کند منتفی نمیشود مگر با لعان» [۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۳۱، کتاب النکاح، فصل فی احکام الاولاد و الولادة، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
البته «اگر علم دارد که از او به وجود نیامده ازاینجهت که میداند شروط الحاق به او مختل شده است، واجب است که او را ولو با لعان نفی نماید - درصورتیکه بهحسب ظاهر شرع، اگر نفی او نباشد ملحق به او میشود - تا کسی که از او نیست به نسب او ملحق نشود، پس بر او حکم فرزند در ارثیه و ازدواج و نگاه به محارم او و غیر اینها مترتب شود.» [۷]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۸۷، کتاب اللعان، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
پس «اگر فرزندیِ کسی را که در فراش او متولّد شده نفی نماید، پس اگر میداند که به مادر او بهطوری دخول کرده که امکان دارد فرزند با آن دخول، به او ملحق شود، یا به چنین چیزی اقرار کند و بااینحال او را نفی کند از او مسموع نیست و منتفی نمیشود؛ نه با لعان و نه با غیر آن. و اما اگر چنین دخولی را نداند و اقرار به آن هم ننماید اما او را نفی کند، خواه بدون ذکر سبب، به اینکه بگوید: «این فرزند من نیست» یا سبب آن را ذکر کند به اینکه بگوید: «چون من به مادر او اصلاً دخول ننمودم» یا منکر دخولی شود که تکوّن او از آن ممکن است، پس در این صورت اگرچه بهمجرد نفی او، فرزند از او منتفی نمیشود، لیکن با لعان از او منتفی میشود به شرطی که دخول ثابت باشد؛ و با عدم ثبوت آن لعان مطلقاً مشروع نیست. [۸]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۸۷، کتاب اللعان، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲ - پانویس۳ - منبع• جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۶۰۰. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |